- شنبه ۱۰ مهر ۰۰
- ۱۴:۲۱
- شهدای زن
- راهیان نور
- ۱۱۵
شهدا را فراموش نکنیم
این شهیده ی عزیز از فعالان فرهنگی اهل تسنن در کردستان بود.. که توسط منافقین دستگیر میشود و شرط رهایی او توهین به امام بود.
ناهید فقط ۱۶ سال داشت؛ او را به شدت شکنجه کرده بودند. موهای سرش را تراشیده بودند. هیچ ناخنی در دست و پا نداشت. جای جای سرش کبود و شکسته بود. پس از شکنجههای بسیار او را در آذر ماه ۱۳۶۱ زنده به گور کردند و پیکر مطهر این شهیده به تهران منتقل و سپس در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.
شهیده نسرین افضل در سال 1338 در خانواده مذهبی در استان فارس پا به عرصه وجود نهاد.
شهیده افضل، در آغاز سال 1360 با مشورت برادر بزرگوارش شهید «احمد افضل» با فراخوان جهادسازندگی شیراز، به همراه جمعی از خواهران متعهد به کردستان رفت و همه وقت خویش در مهاباد به مجاهدت پرداخت. وی مدتی مسئولیت تبلیغات و انتشارات سپاه مهاباد را بر عهده گرفت و در عین حال، با دیگر ارگانها همکاری داشت.
این شهیده در آخرین شب فروزندگیاش، با وجود تب شدید و بیماری از همسرش خواست که او را به مجلس دعای توسل برساند؛ با وجود پافشاری همسرش برای استراحت، در مراسم دعا حضور یافت و به گفته دوستانش آن شب مثل همیشه او به شدت منقلب بود.
مراسم دعا و نیایش به پایان رسید و این شهیده، در حالی که برای مراجعت به منزل سوار اتومبیل بود، در مسیر به کمین عوامل پلید آمریکا افتاد و در آن جمع تنها، شهیده نسرین مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و از آنجا که همیشه آرزو داشت مانند شهید مطهری به شهادت برسد، پس از یک سال حضور در مهاباد، در شامگاه چهارم دی ماه 1361 در اوج خلوص و خدمت به اسلام به آرزوی دیرین خود رسید.
وصیتنامه شهیده نسرین افضل:
نام : مریم فرهانیان
فرزند: لطیف
تولد : ۲۴ دی ماه سال ۱۳۴۲
محل تولد : آبادان - در خانوادهای متوسط و مذهبی
تاریخ شهادت: ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۳
محل شهادت: گلستان شهداء آبادان در اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن
محل دفن : گلزار شهدای آبادان - استان خوزستان
شهیده مریم فرهانیان درسن ۱۷ سالگی در بیمارستان امام خمینی (ره) آبادان مشغول امدادگری شد و به مدت سه سال به کار امدادگری و پرستاری از مجروحین جنگ در بیمارستان های مختلف آبادان ادامه داد که در این مدت یک بار به شدت زخمی شد و به اجبار در بیمارستان بستری شد .
این شهیده بزرگوار در غروب سیزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۳ در حالی که همراه با دو تن از خواهران همکار خود بر مزار شهیدی که بنا به وصیت مادر شهید که از آنان قول گرفته بود هر سال به جای او بر سر مزار پسر شهیدش حاضر شوند، در حالی که راهی گلستان شهدای آبادان شده بودند مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی قرار گرفتند و دو خواهر همراه او زخمی شدند و مریم فرهانیان نماد رشادت و مجاهدت زن ایرانی به فیض شهادت نایل شد .
شادی روح پاک شهید صلوات
صفحه مشخصات شهید در نوید شاهد
اینجا کلاس درس من است و می بایست که با مزدوران بعثی عراق نبرد کرده و انتقام خون سردار رشید اسلام را از متجاوزین بعثی عراق بگیریم.
زندگی نامه شهید حجت سلیمانی
شهید حجت سلیمانی در سال 1343 در خانواده ای مذهبی و ضغیف در روستای جلگه خلج واقع در 25 کیلومتری پلدختر متولد شد و دوران آغازین مدرسه را در روستا محل زندگی خود شروع کرد و دوران راهنمایی و متوسطه را در دبیرستان های پلدختر سپری نمود و در سال 1363 دوران دفاع مقدس موفق به اخذ دیپلم شد و در همان سال با شرکت در آزمون سراسری آموزشگاه افسری و دوره کاردانی تربیت معلم قبول شد و با علاقه ی که به تعلیم و تربین به قشر محبوب دانش آموزی داش عازم تربیت معلم شد و در شهرستان بروجرد ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ دیپلم شد و به مدرسه عشق و ایمان مسئولیت تدریس مدرسه روستای چم گز را عهده دار گردید و مشغول به تدریس شد . شهید والامقام از نظر اخلاق و سرشت نیک زبانزد عام و خاص بود و فردی متدین و معتقد به رعایت احکام شرعی و دینی بود و اهمیت فراوانی در اجرای احکام دینی و فریضه واجب (نماز) برای خود و دانش آموزان قائل و در انجام مراسمات فعالیت چشمگیر داشت .
شهید جبهه را در مدرسه خود می دانست و به جبهه حق علیه باطل شتافت و سرانجام تلاش و جدیت در تاریخ 1365/10/27 در منطقه عملیاتی شلمچه کربلای 5 به شهادت رسید .
زندگینامه شهید حجت اله سلیمانی
اول باید ببینیم شهیدان چه کسانی هستند و چه کاری انجام داده اند تا در نتیجه معلوم شود که چرا باید یادشان را زنده نگهداریم.
به همین خاطر به چند نکته اشاره می کنیم:
1. شهید به انسان با تقوا، دیندار و مخلصی گفته می شود که در راه خدا برای دفاع از حق، قیام کرده و کشته شده است.
خوب است در اینجا اشاره ای داشته باشیم به قبل از خلقت حضرت آدم در مورد سوال فرشتگان از خلقت انسان و پاسخی که خداوند به آنان می دهد آنجا که فرشتگان به عنوان سؤال برای درک حقیقت و نه به عنوان اعتراض «عرض کردند: آیا در زمین کسی را قرار می دهی که فساد کند و خونها بریزد»؟!
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سپاه بیت المقدس به نقل از فارس، جنگ حس آدم ها را پرورش، اراده انسان را مستحکم، وضعیت فیزیکی و جسمی انسان را نیز بهبود می بخشد. آدم ها را بیشتر از هر دوره زمانی؛ شرایط جنگی، در زندگی بهم نزدیک می کند و یک خویشاوند خواندگی جنگ تداعی می شود. ثمره جنگ، شناخت مرد از نامرد است و جنگ تمام می شود و همه چیز پایان می گیرد و آن همه حماسه و دلاوری، چون افسانه ائی ذره ذره به علت بی توجه ائی مسئولین فرهنگی برخی از نهادهای که فرهنگ ایثار و شهادت را در حصار خویش کشیده اند به فراموش محض سپرده می شود و مردانی شجاع و دلیر و بی باک و شهادت طلب، به مانند «غلامعلی دریانورد» در مه گم می شوند. مسئولینی که خودشان را معصوم می پندارند و با کوچکترین نقد بر می آشوبند و و الی آخر... و سردار شهید غلامعلی دریانورد، از همان شهدائی است که در مه گم شد! او فرمانده گردان ویژه پیشمرگ بود.پدر و مادر و برادر این شهید والامقام از دنیا رفته اند، و دفتر و صدها تصویر و نوار سخنرانی صوتی از این شهید نخبه و دانشمند در گوشه ائی دنج در حال نابودی است.آری ! کسانی که قدر سرمایه های خود را ندانند! زود به بی چیزی و نداری مبتلا خواهند شد! قهرمانانی چون سردار «شهید غلامعلی دریانورد» که اکنون تنها تکه ائی سند و عکس و یک خواهر گریان بازمانده، و همه چیز در بی تدبیری متولیان در حصار کشیده فرهنگ دفاع مقدس، در حال نابودی است.ما سرمشق میخواهیم، اسطوره می خواهیم برای پیروی کردن، آنچه ما امروز نیاز داریم قهرمان های واقعی است که از همه هستی خویش در راه آرمان های ولایی و الهی خویش گذشتند، اینان باید به نسلهای بعد معرفی بشوند برای پیروی کردن... .
غلامعلی بیستم مهر سال 1340 در بندر ترکمن به دنیا آمد. مادرش سید بود و با مهربانی غلامعلی را بزرگ کرد. خواهرش می گوید:" کودکی شیرین و خواستنی بود و چهرهای مظلوم داشت. پدر و مادرم از بچهگی علاقه زیادی به او داشتند و سعی میکردند تمام وسایل را حتی او را فراهم کنند تا هرگز کمبودی در زندگی نداشته باشد. غلامعلی پس از پایان خدمت سربازی اش از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گرگان و به صورت داوطلبانه برای مبارزه با گروهکهای داخلی و دشمنان خارجی انقلاب اسلامی به کردستان رفت. او در سپاه بوکان به مبارزه با ضدانقلاب پرداخت. مدتی از حضور غلامعلی در جبهه کردستان می گذشت که به عنوان فرمانده گردان ویژه نبی اکرم (ص) منصوب شد.
رسیدن به آرزو
حسن بلوچی رزمندهای از تیپ ۲۱ امام رضا(ع) در مورد شگفتی یک شهید عملیات والفجر۸ خاطرهای را روایت میکند و میگوید:
شهید محمدرضا عاشور پس از زخمی شدن در عملیات والفجر۸ به یک بیمارستان در اصفهان منتقل میشود. در آنجا خانوادهاش به بالینش میآیند و تا لحظات آخر عمرش کنار او مینشینند. شهید عاشور قبل از شهادت، خطاب به خانوادهاش میگوید: من آرزو داشتم پس از عملیات والفجر۸ به پابوس امام رضا(ع) بروم، ولی افسوس که حالا نمیتوانم... و لحظاتی بعد به شهادت میرسد.
برادرش او را در تابوت میگذارد و روی آن پارچهای میکشد و مینویسد: محمد رضا عاشور اعزامی از گرمسار. سپس خود و خانواده برای مهیا کردن مقدمات تشییع جنازه به تهران و از آنجا به گرمسار میروند. جنازه این شهید با بقیه شهدا به تهران منتقل میشود. در تهران بهدلیل نامعلومی پارچه روی تابوت محمدرضا با شهیدی از مشهد عوض میشود و جنازه او را به مشهد میبرند، غسل میدهند، کفن میکنند و در حرم امام رضا(ع) طواف میدهند. وقتی خانواده آن شهید برای دیدار آخر بهسراغ جنازه میآیند میبینند این جنازه جنازه شهید آنها نیست.
از آن طرف هم خانواده محمدرضا میبینند جنازه شهیدی دیگر را تحویل گرفتهاند و بلافاصله به مرکز تلفن میزنند و قضیه را اطلاع میدهند. سرانجام هر دو خانواده، شهید خودشان را تحویل میگیرند و به خاک میسپارند. در حالی که شهید عاشور به آرزویش که زیارت امام رضا(ع) بود، رسیده بود.
ستاد کنگره یزرگداشت 3000 شهید استان سمنان
شهید محمد آرش احمدی
تاریخ ولادت: 6 خرداد 1375
تاریخ شهادت: 27 مهر 1395
محل شهادت: سوریه
نوع شهادت: مدافع حرم
تیپ فاطمیون
رییس بنیاد شهید منطقه ۲ مشهد در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت: پیکر مطهر شهید احمدی به تازگی در سوریه کشف و از طریق آزمایش DNA شناسایی شده و ۲ هفته قبل به مشهد انتقال یافت.
حجت الاسلام احمد ملکی افزود: مراسم وداع با پیکر این شهید افتخار آفرین پس از طواف در بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) روز پنجشنبه ۲۵ شهریور همزمان با اقامه نماز مغرب و عشاء در صحن پیامر اعظم (ص) حرم مطهر برگزار شد.
وی ادامه داد: شهید مدافع حرم از لشگر فاطمیون محمد آرش احمدی، ششم خرداد ۱۳۷۵ در مشهد متولد شد و در ۲۷ مهرماه ۱۳۹۵ در سن ۲۰ سالگی در استان حلب سوریه به مقام رفیع شهادت نائل آمد. ایرنا
کریم امرایی در اسفند ۱۵, ۱۳۹۲ at ۱۰:۳۲ گمنامی تنها برای ...