- دوشنبه ۲ مهر ۰۳
- ۲۳:۱۷
هفته #دفاع-مقدس بر رزمندگان دلاور و خانواده های معظم شهدا و همه ملت ایران اسلامی مبارک باد . یاد شهدا را فراموش نکنیم.
شهدا را فراموش نکنیم
هفته #دفاع-مقدس بر رزمندگان دلاور و خانواده های معظم شهدا و همه ملت ایران اسلامی مبارک باد . یاد شهدا را فراموش نکنیم.
بانوی شهیده زهرة السادات مهدوی
نام: زهره السادات
نام خانوادگی: مهدوی
نام پدر: تاج الدین
شماره شناسنامه: 1986
محل صدور: اصفهان
تاریخ تولد: 1339/06/29
تاریخ شهادت: 1365/10/23
شغل: دانشجو
محل شهادت: اصفهان - منطقه 2 اصفهان
حادثه منجر به شهادت: بمباران هوایی توسط هواپیمای دشمن بعثی
شهیده زهره السادات مهدوی در سال ۱۳۳۹ در خانواده ای مذهبی در شهر اصفهان به دنیا آمد . اصالت خانوادگی و تقید به ارزشهای اسلامی باعث شده بود که او تحت تأثیر جو حاکم قبل از انقلاب قرار نگیرد به طوری که در دوران تحصیلات دبیرستانی در مدرسه بهشت آیین در مسابقه عکاسی رتبه اول را در سطح استان اصفهان به دست آورد و از وی برای شرکت در اردوی سراسری رامسر دعوت گردید. اردویی که آرزوی بسیاری از دختران شرکت در آن بود ؛ ولی وی تنها به دلیل وضعیت نا بهنجار و ضد ارزشی حاکم بر اردو از شرکت در آن خودداری کرد.
همزمان با اوج گیری انقلاب ، او از کسانی بود که در اثر راهپیماییها علیه نظام ستمشاهی شرکت فعال داشت. با پیروزی اقلاب ؛ وی با یکی از همافران نیروی هوایی ازدواج کرد و صاحب دو فرزند گردید و از دلایل مهم ازدواجش با یک فرد ارتشی می توان چهره ممتاز و شاخص همافران را در کوران انقلاب و بخصوص رژه آنها را در برابر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی «ره» به خاطر آورد .
بعد از ازدواج با وجود داشتن دو فرزند به دلیل علاقه به مبانی اسلام با تغییر رشته در کنکور ادبیات عرب در دانشگاه اصفهان پذیرفته شد و به تحصیل مشغول گردید . از ویژگیهای بارز وی می توان به حسن خلق و برخورد مناسب و منطقی با مسائل و مشکلات و دلسوزی برای تحقق آرمانهای اسلامی را نام برد وشاید همین شایستگی بود که او را به چنین لیاقتی رساند که توانست به عالیترین درجه مقام انسانیت نائل گردد و در سال ۱۳۶۵ در بمباران هوایی دشمن بعثی همراه با دو فرزند دلبندش و مادر و برادرش به فیض عظیم شهادت رسیدند.
اهمیت «حجاب» در وصیت نامه شهدای لرستان
وصیتنامه های شهدا حاوی سفارشات ارزشمندی است که عمل کردن به آنها سعادت دنیا و آخرت را در پی دارد. در لابه لای خطوط این وصیتنامهها سفارش به حفظ حجاب بارها تکرار شده است.
بدین منظور برخی از وصیتنامههای گهربار شهدای لرستان را ورق زدیم و مطالبی را که مرتبط با «حجاب» بود گلچین کرده و در ذیل آوردیم:
شهید محمد حسین سوزنی
خواهرم حجاب خود را حفظ کن، زیرا دشمن از حجاب تو آنقدر میترسد که از مسلسل پاسداران خواهد ترسید.
شهید ماشاءالله حیدری
درود به خواهرانی که حجاب اسلامی، آن ارزنده ترین زینت زن را به طور کامل رعایت میکنند و با این حرکتشان مشت محکمی بر دهان وابسته های آمریکا و شوروی میزنند.
خواهرانم، حجاب شما سنگری است از خون شهدا پاسداری میکند و باید با حجاب خود مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام بکوبید.
شهید عبدالله بیات
به خواهرانم می گویم که مرا ببخشند و حجاب خود را رعایت کنند چون که به بیحجابی شما خون شهیدان پایمال میشود و اگر حجاب داشته باشید ثمره خون شهیدان است.
شهید سعید مرادی مطلق
وصیتم به خواهرانم، از شما میخواهم حجاب خویش را رعایت نموده زیرا شما زمانی ارزش دارید که حجاب خویش را رعایت کنید.
شهید کریم توکلی
ای خواهرانم، می خواهم در سنگر حجاب، پشتیبان ولایت فقیه باشید و این را بدانید خواهرم، حجاب تو کوبندهتر از خون من است خونم که به زمین بریزد، تو میتوانی که با حجاب خود آن را حفاظت کنی خدایی ناکرده خون من پایمال نشود.
شهید رضا امرایی
مادران و خواهران عزیزم، با عفت و پاکدامنی و حجاب خود به کمک رزمندگان اسلام بروند و آنها را یاری کنند از کلیه برادران و دوستان که من را میشناسند، تقاضا دارم برای رضای خدا من را حلال کنند و ببخشند.
شهید امید علی درویشی
خواهرانم اول از هر چیز مانند همیشه حجاب خودتان را حفظ کنید زیرا با حجاب خود ضربه سنگینی بر دشمن خواهید زد. این دشمن خوار از بیحجابی لذت میبرد و باعث فریب جوانان عزیز انقلاب میشود پس حجاب خود را حفظ کنید.
شهید منصور علی رستم پور
تو ای مادر و خواهر گرامی و دیگر خواهران، این را بدانید که حجاب شما وقار شماست و وقار شما افتخار ما است، ابر قدرت های کثیف از سیاهی چادر شما میترسند پس بر شماست که حجابتان را حافظ باشید.
شهید علی آژ
همسرم، مثل کوه استوار باش و همچون زینب(س) مقاوم و امیدوارم که از این امتحان الهی سربلند بیرون آیی. همسرم، بچه ها را خوب تربیت کن و به آنها بگو که حجاب خود را حفظ کنند.
شهید محمدرضا گودرزی
خواهران مسلمان، امیدوارم که در حفظ حجاب کوشا باشید، جنگ ما بخاطر اسلام است. استکبار جهانی جنگ را بر ما تحمیل کرد که باید از طریق نیروی انسانی و مالی و تبلیغی همراه با داشتن ایمانی الهی و قوی جلوی آنها را گرفت.
شهید ابراهیم ترک
و تو خواهرم، از فاطمه (س) به تو اینگونه خطاب است: «ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است». خواهرم، امیدوارم که در مرگ من همچون زینب کبری(س) باشی و بتوانی رنجها و مشقات را تحمل کنی امیدوارم که با حفظ حجابت که از همه چیز مهم مهمتر است راه شهدا و راه من را ادامه دهید. حجاب را حفظ کن که از خون شهید کوبنده تر است.
شهید اصغر سرلک
چند حرف به خواهران خود دارم، امیدوارم که آنها هم مرا حلال کنند ای خواهر، تو حجاب خود را حفظ کن که از خون من رنگین تراست.
حجاب در وصیتنامههای شهدا (۱)
خواهرم! نگذار به اسم آزادی زن پوشش را از تو بگیرند/ حجاب شما برتر از خون شهیدان است
شهید «علیرضا ملازاده» در فرازی از وصیتنامه خود نوشته است: من اکنون فریاد برمیآورم که «خواهرم حجابت را، حجابت را حفظ کن. خواهرم نگذار پوشش را از تو بگیرند، نگذار به اسم آزادی زن، با تو و دیگر خواهرانم همانند «شیئ» رفتار کنند».
شهیده نسرین حق ندری
کد ایثارگری: 6512038
نام پدر: حسین علی
محل تولد: کوهدشت
تاریخ تولد: 1353/07/01
شغل: دانش آموز
تحصیلات: اول راهنمایی
فرزند : حسینعلی
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۱۱
محل شهادت : کوهدشت - استان لرستان
مزار : گلزار شهدای بهشت زهرای کوهدشت
یکم مهر ۱۳۵۳، در شهرستان کوهدشت به دنیا آمد. پدرش حسینعلی، کوره دار بود و مادرش تاج طلا نام داشت. دانش آموز اول راهنمایی بود. یازدهم بهمن ۱۳۶۵، در بمباران هوایی زادگاهش بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در همان شهرستان واقع است.
دخترعمویش نیز در همان بمباران به شهادت رسیده است :
تصویر محمد مهدی احمدی سرباز مرزبانی که در درگیری با گروه افراطی طالبان به شهادت رسید
🔹تصویر سرباز وظیفه "محمد مهدی احمدی" که در حین حراست و پاسداری از مرزهای عزت و شرف ایران اسلامی در درگیری مسلحانه با نیروهای تحت امر طالبان در نقطه صفر مرزی ایران و افغانستان به فیض شهادت نائل آمد.
به گزارش فارس، سرباز وظیفه «محمد مهدی احمدی» در حین حراست و پاسداری از مرزهای عزت و شرف ایران اسلامی در درگیری مسلحانه با نیروهای تحت امر طالبان در نقطه صفر مرزی ایران و افغانستان به فیض عظمای شهادت نائل آمد.
این شهید گرانقدر اهل روستای گلی از توابع شهرستان بجنورد در استان خراسان شمالی است.
صبح امروز نیروهای افراطی طالبان به پایگاه مرزی حمله کرده و اقدام به گشودن آتش کردند که در این درگیری چند تن از نیروهای مرزبانی ما شهید و مجروح شدند.
نام: دیانا
نام خانوادگی: کاکاوندی
نام پدر: حبیب الله
محل تولد: خرم آباد
تاریخ تولد:1348/5/22
محل شهادت::خرم آباد لرستان
تاریخ شهادت:1365/10/23
علت شهادت: بمباران شهر خرم آباد توسط هواپیماهای دشمن بعثی
گلزار شهدای خضر - خرم آباد
زندگینامه شهید دیانا کاکاوند
به نام خدای شهیدان دشت کربلا که با شهید شدن آنها اسلام شیعه بر جای ماند
امام خمینی (ره) می فرماید: شهیدان قلب تاریخ هستند.
شهیده دیانا کاکاوندی دانش آموز سال آخر دبیرستان صدر خرم آباد در 22 مردادماه سال 1348 در شهر خرم آباد در یک خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دیانا فرزند آخر خانواده بود. از همان اوان کودکی خیلی بچه ی زیبا و دوست داشتنی بود. همه او را دوست داشتند. دیانا چهار ساله بود که پدرش از دنیا رفت و مادر دیانا که آن موقع ۳۵ سال بیشتر نداشت سرپرستی فرزندانش را به عهده گرفت.
دیانا وقتی وارد مدرسه شد در دبستان پروین واقع در کوچه باغ فیض پیش منزل خودمان درس می خواند. از همان ابتدا بسیار مومن بود و دانش آموز زرنگ و بااستعدادی بود. از همان ابتدا قرآن را یاد گرفت. نمازش هرگز به قضا نمی رفت. حجاب را همیشه رعایت می کرد. همه او را دوست داشتیم من که خواهر بزرگتر بودم همیشه چیزهایی از او یاد می گرفتم بسیار مودب بود. در دوران راهنمایی همیشه مورد تشویق دبیران قرار می گرفت. بیشتر نمره های او ۲۰ بود. دبیرها همه او را دوست داشتند. می گفتند شاگرد مؤدب، زرنگ و مؤمنی است. وقتی وارد دبیرستان شد اصلاً بیشتر به حجابش، نماز و قرآن و درسش اهمیت می داد. بسیار قلب رئوفی داشت. دانش آموزانی که در درس ضعیف بودند می ماند در مدرسه تا به آنها درس یاد بدهد. همیشه با خدا راز و نیاز می کرد. آنقدر با خدای خودش بود پیش ما نبود. می گفت پیش شما بیایم ممکن است باعث غیبت بشود. بعضی موقع ها می دیدیم کم غذا می خورد و غذای خود را می گذاشت داخل ظرفی و به مدرسه می برد. یک روز من از او سوال کردم که چرا این کار را می کنی؟ مگه در منزل غذا نمی خوری؟ گفت آبجی یک محصل هست وضع مالی ضعیفی دارند غذا را می برم مدرسه و با هم می خوریم. طوری که ناراحت نشود.
وقتی که جنگ تحمیلی ایران و عراق شروع شده بود می گفت ای کاش من پسری بودم و به جبهه می رفتم و شهید می شدم. مادرم می گفت دیانا به خدا من تو را به یتیمی و بدبختی بزرگ کرده ام. می گفت مادر مگه خون من از این همه جوان رنگین تر است.
به خدا الان که دارم این خاطره ها را برای شما می نویسم انگار قلبم را کسی فشار می دهد. مرگ او خیلی برای ما سنگین بود. ولی مادرم همیشه می گوید انسان چیزی را که در راه خدا و اسلام هدیه می دهد غصه نمی خورد. دیانا همچون فرشته ای سبکبال به ملکوت اعلی پیوست. روحش شاد و راهش پر رهرو و یادش گرامی باد.
او مانند گلی بود که گلبرگ هایش روی سنگ فرش خیابان درب استانداری پراکنده شد. دیانا نم نم باران را خیلی دوست داشت. وقتی باران می آید براش فاتحه می فرستم و یادش را گرامی می داریم.
مروی به شهادت گل پرپر شده شهیده دیانا کاکاوندی
دایی عزیزم سلام
امروز امدم تا برات بگم امدم مثل تمام بچه های دیگه که برای دایی، عمو، بابا و..... نامه می نویسند منم واسه داییم بنویسم که هرگز ندیدمش
وقتی بدنیا امدم تنها چیزی که ازت دیده بود یک عکس بود همیشه توی حسرت دیدنت بودم از تو فقط یک پلاک شنیدم یادگاری مونده بود حتی دیگه بر نگشتی ولی قبرت توی مزار شهداست قبری بی تو بجاش مشتی لاله ی سرخ توشه. می دونی دایی بعضی وقت ها می گم تو دایی عزیز گمنام بودی معلوم نشد جنازه ی پاکت چی شد توی فکرم می گفتم تو برمی گردی به خودم می گفتم عراق حتما بعضی از اسیر ها را نگه داشته و تو توشونی ولی اینا همش فکر و خیال بود توی عالم بچگی تو رفته بودی به جایی که سعادت می خواد من تو رو هیچ موقع ندیدم ولی از خوبیهات زیاد شنیدم ولی دایی من پیشت شرمنده هستم چون نتونستم از اون چیزی که تو بخاطرش شهید شدی دفاع کنم از ایران از حجاب و.... من شرمنده هستم وقتی می بینم همون دخترایی که توی مدرسه بلند و یکصدا می خوندند ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است و اینو توی دهن اون دشمن می کوبیدند حالا چی شده که همشون با اون وضع در جامعه حاضر شدن
من شرمنده ام
شرمنده ام دایی حمید عزیزم
------------------------------------------------------
امروز سالگرد دایی عزیزم شهید حمیدرضا بزرگی می باشد
با این که نتونستم کار چندانی بکنم برای او
برای دلاوری های او
ولی می خوام بگم که خیلی دوسش دارم و هنوز روی عهدی که باهاش بستم هستم و خواهم بود
فردا هم سالگرد پدر بزرگ عزیزم هم می باشد
یاد و نام هر دوشون گرامی باد
+ نوشته شده در یکشنبه چهارم تیر ۱۳۹۱
منبع: وبلاگ : عشق یعنی یه پلاک
به گزارش خبرنگار دفاعپرس از بوشهر، «زهرا فارسی بندری» در تاریخ 1345/5/1 در روستای «چهار محل» دهستان رود حله از توابع بخش ریگ شهرستان گناوه استان بوشهر، در سالهای قیام و مبارزه امام و انقلابیون در آبادان از شیرزنی بنام «خاتون علیزاده» دیده به جهان گشود.
زهرا دختری بود که برخلاف برخی همسالان خود با حجاب و پوشش مناسب بود و سعی داشت بر این ارزش مهم اهتمام ورزد.
وی دخترکی آرام و مطیع بود که مهربانی و مهر ورزی به دیگران را دوست داشت و بر سر وعده های خود ثابت قدم می ماند و نماز، حجاب و تحصیل از مهمترین اولویت هایش در زندگی بود.
زهرا پنج برادر و چهار خواهر داشت و خود فرزند ششم خانواده بود، قرآن را در جوار پدر آموخت و در کنار خواهر و برادرهایش و راهپیمایی روزهای پرشور انقلاب بر علیه رژیم طاغوتی پهلوی، حضوری پر رنگ داشت.
حضور در مراسمات مذهبی و دینی را دوست داشت و به همراه مادر، چادر به سر به روضه های اهل بیت (ع) با اشک های زلالش روح خود را صیقل می داد.
از سن 9 سالگی به مدرسه رفت و تا کلاس پنجم ابتدایی در مدرسه «ثریا» محله «احمد آباد» تحصیل نمود آن روزها، بارها به خاطر حجاب، مورد سرزنش همکالسی هایش قرار می گرفت، اما خم بر ابرو نمی آورد.
زهرا برخی روزها از شدت طعنه های بچه های مدرسه ناراحت می شد و زمانیکه مادر دلیل ناراحتی هایش را از او می پرسید در جواب مادر می گفت: «از سرزنش بعضی از بچه های کالس که حجابم را تمسخر می کنند ناراحتم». مادر و پدرم که زجرهای دخترکشان را نظاره گر بودند به زهرا دلداری می دادند که روزی می رسد که همه آنها با حجاب می شوند.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران همکلاسی هایش با حجاب شدند و پدر و مادر، حرف های خودشان را برای زهرا یادآوری می کردند، و زهرا با حجاب خود در طول این دوران ها به خود می بالید و سرخوش از پوشش همکلاسی هایش در پوست خود نمی گنجید.
چیزی از انقلاب نگذشته بود که زهرا با شروع جنگ تحمیلی، خود را برای شهادت آماده کرد، با روسری سر بر بالین می گذاشت و با خود نجوا می کرد: «نکند حمله کنند و در خواب به شهادت برسم و سرم عریان باشد».
سرانجام زهرا در سن 14 سالگی در بمباران هوایی آبادان در همان روزهای آغازین جنگ تحمیلی در مهرماه سال 59 با تمام آرزوهای نوجوانیش با اصابت توپ به کاشانه شان همراه با مادرش شهد شیرین شهادت را نوشید.
خبرگراری دفاع مقدس
به گزارش ایسنا، دوران دفاعمقدس به عنوان برگ زرینی از تاریخ کشورمان همواره مایه مباهات بوده و خواهد بود و آیندگان نیز افتخار خواهند کرد که در گذشته کسانی از همین کشور در سختترین شرایط و در شرایطی که انقلاب اسلامی تازه به پیروزی رسیده بود،در مقابل دشمن متجاوز ایستادند و نه تنها اجازه ندادند حتی یک وجب از خاک کشور در دست متجاوزان باقی بماند، بلکه آسایش و امنیت امروزی آنها نیز مدیون از جان گذشتگی ایثارگران و شهیدانی است که بیهیچ چشمداشتی، جان خود را در طبق اخلاص نهادند.
بیتردید دفاع مقدس ملت ایران برگرفته از نهضت انسانساز عاشورا است و بر این اساس، رزمندگان اسلام همواره با تاسی از حضرت سیدالشهداء(ع) وجب به وجب از خاک میهن اسلامی دفاع کردند و همین تاسی از آن حضرت را در نوشتههایشان به ویژه وصیتنامههایشان به وضوح مشاهده میکنیم.
یکی از تاکیدات بسیاری از شهیدان در وصیتنامههایشان حفظ حجاب بوده است. در ادامه بررسی موضوعی وصیتنامههای شهیدان در زیر به نمونههایی از این تاکیدات اشاره میکند.
شهید عبدالرسول آببر (۱۳۷۰-۱۳۵۰ تهران)
خواهرم از تو میخواهم که در همه حال و همیشه حجاب خود را حفظ کنی و با امر به معروف و نهی از منکر تمامی خواهران را به این کار تشویق کنی و با این عمل خویش ادامهدهنده راه شهدا باشی.
شهید عباسعلی احمدزاده (۱۳۶۵-۱۳۴۷ گرگان)
خواهران، حجاب را همانگونه که رعایت میکردید بهتر و بیشتر رعایت کنید و در تربیت فرزندان نهایت کوشش و تلاش را بکنید. سعی کنید فرزندانی با ایمان و صدیق و مومن تحویل جامعه دهید که آینده هر جامعه بستگی به داشتن فرزندان باایمان و مسلح به سلاح علم و ایمان دارد.
شهید صمد احمدی (۱۳۶۱-۱۳۳۸ اراک)
خواهرانم، امیدوارم که خداوند به شما صبر عطا فرماید، میدانم خواهر چقدر علاقه به برادر خود دارد، ولی حمد و سپاس خدا را به جا بیاورید که او در راه خدا کشته شده است و این افتخار است برای شما. امیدوارم که همگی مرا ببخشید، برادر کوچک خود را حلال کنید و راه زینب را پیش گیرید و حفظ حجاب و عفت را فراموش نکنید.
شهید عبدالحسین اسدی کرم (۱۳۶۱-۱۳۴۴ تهران)
مادرجان، از شما میخواهم وقتی که خواهرم به سن ۷ سالگی رسید او را نماز یاد دهید و به او حجاب اسلامی که سنگر زنان ما است را بیاموزید، از خواهرم بخواهید اسلام را یاری دهد.
...و خواهرم را مانند خواهران خودت با حجاب اسلامی راهی جامعه کنی. من چشم امید به شما دارم.
شهید عباس اصیلیان (۱۳۶۲-۱۳۳۵ آران و بیدگل)
خواهران و همسر عزیزم، سعی کنید چون زینب کبری پیامرسان وقایع کربلای ایران باشید و حجاب و عفت این بانوی نمونه در ایران سرمشق زندگیتان قرار گیرد. همانا این سلاح آتشینی است که در اختیار دارید و همچون تیری است بر قلب دشمنان اسلام.
شهید عباسعلی خبیری (۱۳۶۷-۱۳۳۲ یزد)
... و به برادران و خواهران اعلام کن درباره حجاب و دین مبین اسلام و نگهداری تشیع. و هر چه شما کردی در تربیت فرزندان حسین و رضا و مهدی بای جامعه و سربازی اسلام. و خانم رباب و رقیه برای برپا نگهداشتن سنت زهرا و با حجاب بودن.
...و شما دختران عزیزم به شما امربه معروف و نهی از منکر میکنم مانند مادر. خانم رباب و رقیه به شما تذکر میدهم اولا هیچ کاری بهتر و آبرومندتر از حجاب نیست. اول حجاب خود را حفظ کنید بعد به دستور مادر تا زمانی که ازدواج نکردید و در زمان ازدواج مطیع امر شوهر خویش باشید که روح من در دار باقی راحت و شاد باشد.
...خواهران حجاب، حجاب، حجاب.
به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «یعقوب شرافت» ۱۷ تیر ۱۳۳۹ در رشت چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام ۱۵ دی ۱۳۶۰ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
یادشهید عزیزواکبر همیشه ماندگارست ، روحش شاد. این وصیت نامه ...