یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

خاطرات بانوی شهیده زهره سادات مهدوی

  • ۱۵:۰۲

شهیده زهره السادات مهدوی - اصفهان

بانوی شهیده زهرة السادات مهدوی

نام: زهره السادات

نام خانوادگی: مهدوی

نام پدر: تاج الدین

شماره شناسنامه: 1986

محل صدور: اصفهان

تاریخ تولد: 1339/06/29

تاریخ شهادت: 1365/10/23

شغل: دانشجو

محل شهادت: اصفهان - منطقه 2 اصفهان

حادثه منجر به شهادت: بمباران هوایی توسط هواپیمای دشمن بعثی

شهیده زهره السادات مهدوی در سال ۱۳۳۹ در خانواده ای مذهبی در شهر اصفهان به دنیا آمد . اصالت خانوادگی و تقید به ارزشهای اسلامی باعث شده بود که او تحت تأثیر جو حاکم قبل از انقلاب قرار نگیرد به طوری که در دوران تحصیلات دبیرستانی در مدرسه بهشت آیین در مسابقه عکاسی رتبه اول را در سطح استان اصفهان به دست آورد و از وی برای شرکت در اردوی سراسری رامسر دعوت گردید. اردویی که آرزوی بسیاری از دختران شرکت در آن بود ؛ ولی وی تنها به دلیل وضعیت نا بهنجار و ضد ارزشی حاکم بر اردو از شرکت در آن خودداری کرد.
همزمان با اوج گیری انقلاب ، او از کسانی بود که در اثر راهپیمایی‌ها علیه نظام ستمشاهی شرکت فعال داشت. با پیروزی اقلاب ؛ وی با یکی از همافران نیروی هوایی ازدواج کرد و صاحب دو فرزند گردید و از دلایل مهم ازدواجش با یک فرد ارتشی می توان چهره ممتاز و شاخص همافران را در کوران انقلاب و بخصوص رژه آنها را در برابر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی «ره» به خاطر آورد .
بعد از ازدواج با وجود داشتن دو فرزند به دلیل علاقه به مبانی اسلام با تغییر رشته در کنکور ادبیات عرب در دانشگاه اصفهان پذیرفته شد و به تحصیل مشغول گردید . از ویژگی‌های بارز وی می توان به حسن خلق و برخورد مناسب و منطقی با مسائل و مشکلات و دلسوزی برای تحقق آرمانهای اسلامی را نام برد وشاید همین شایستگی بود که او را به چنین لیاقتی رساند که توانست به عالیترین درجه مقام انسانیت نائل گردد و در سال ۱۳۶۵ در بمباران هوایی دشمن بعثی همراه با دو فرزند دلبندش و مادر و برادرش به فیض عظیم شهادت رسیدند.

وصیت نامه شهید زهره سادات مهدوی
بسم الله الرحمن الرحیم؛

«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ، اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله، اشهد ان علیا ولی الله»

عمری که خداوند به انسان می دهد مانند ثروتی است که در اختیار شخصی قرار گیرد. هزاران نوع برداشت و استفاده می توان از این ثروت کرد، ولی کسی که در راه صحیح از آن استفاده کند زهی سعادت برای او. عمر انسان نیز چه کم و چه زیاد در اختیار انسان گذاشته می شود دیگر این خود انسان است که انتخاب می کند و این انتخاب چقدر باید با دقت باشد و چقدر مهم است زیرا اگر اشتباهی درانتخاب به وجود اید و عمر تمام تمام شود دیگر کار از کار گذشته و انسان به پرتگاه نیستی پرت شده است ولی اگر باز انسان توفیق داشته باشد و زودتر از موقع به اشتباه خود پی ببرد شاید بتواند خود را نجات دهد زیرا خداوند بخشنده مهربان است. همه انسان ها فطرتا میل دارند تکیه گاهی داشته باشند و به قدرتی مافوق خود وابستگی پیدا کنند حال چه تکیه گاهی بهتر از خداوند قادر، حکیم، بخشنده، مهربان و ... هست؟ تکیه گاهی که باعث آرامش دل هاست. تکیه گاهی که با قدرت بی نهایت خود و با بخشندگی و مهربانی و عدالت بی نهایت خود باعث تسکین انسان می شود. من به همه سفارش می کنم امید فقط و فقط به خداوند داشته باشند که هیچ کس یاری دهنده و نجات دهنده آنها نیست به جز خداوند مهربان. در طی لحظات زندگی به تدریج سعی کنید از حیوانیت خود به در آیید و به اوج انسانیت برسید که همانا هدف از آفرینش انسان به تکامل رسیدن او بوده است. این دنیا محل کاشتن است. از خواب بیدار شوید. زندگی خود را به بطالت و بیهودگی مگذرانید. شما به دنیا نیامده اید که مانند حیوانات در مادیت، شهوات غرق باشید. شما که اشرف مخلوقات هستید شما که آسمان ها و هر چه در آن است و زمین و دریاها همه و همه مسخرتان شده است به دلیل صفت علم و آگاهی و به تکامل رسیدنتان است وگرنه دلیلی نداشت که انسان برتر از دیگر جانداران باشد. مواظب باشید سال ها سر جای خود درجا نزنید. زندگی امروزتان بهتر از دیروز باشد و فردا بهتر از امروز. اگر این طور نبود و سال های متمادی یکسان زندگی کردید و هیچ تغییری و هیچ تلاشی در جهت بهتر شدن اعمال و رفتارتان انجام ندادید بدانید که بسیار ضرر کرده اید. مواظب باشید جزء آن افرادی نباشید که پس از مرگ از خدا می خواهند اجازه بدهد به این دنیا برگردد و کار نیک انجام دهند که متأسفانه دیگر راه چاره ای برای آنها نیست و به هیچ وجه نمی توانند سرنوشتی که خود برای خود درست کرده اند تغییر بدهند. بیشتر به فکر چیزهایی باشید که با خود به آن دنیا می برید. دلبستگی به مادیات زندگی پیدا نکنید که دیر یا زود از آنها جدا خواهید شد. مرگ را در نظر داشته باشید. همه جنبه های اسلام را در زندگی خود پیاده کنید. خدا را به خاطر عظمتش عبادت کنید. در پایان از همه می خواهم که مرا حلال کنند. از دست همه راضی هستم و امیدوارم خدا نیز از دست من و همه راضی و خشنود باشد. بنفشه را اول به خدا و سپس به بازماندگانم مخصوصا همسرم می سپارم. از همه می خواهم که در تربیت فرزندم نهایت سعی و کوششش را بنمایید که اگر اسلام را به او آموختید همه چیز به او داده اید. کمک به زیردستان مخصوصا ایتام فراموش نشود.

سعی کنید حداکثر استفاده از عمرتان ببرید به امید کسی نباشد. فقط امید به خدا داشته باشید. هیچ کس جز او یاری دهنده واقعی نیست. پس بیشتر به فکر چیزی باشید که با خود به آن دنیا می برید دلبستگی مادیات زندگی پیدا نکنید که از همه آنها دیر یا زود جدا خواهید شد. همه جنبه های اسلام را در زندگی خود پیاده کنید. آگاه باشید که پیشرفت خود و اسلام در آگاهی داشتن است. در پایان می خواهم که من گناه کار و روسیاه را از دعا فراموش نکنید.

همسر مهربانم: چند سالی را که با تو زندگی کردم در تمام لحظات آن سعی بر جلب رضایت کامل تو داشتم. امیدوارم قلبا از دست من رضایت کامل داشته باشی که رضایت شوهر چه سعادت بزرگی برای زن است.

عزیزم پس از من مسئولیت تربیت بنفشه را تنها تو به دوش می کشی. تو خوب می دانی که من چه آرزوهایی برای بنفشه داشتم. اگر می خواهی رضایت کامل من را در آن دنیا نیز جلب شود بنفشه را بسیار بسیار باتقوا و با دین تربیت کن که اگر به او اسلام را بیاموزی همه چیز به او داده ای و دین خود را به او ادا کرده ای. در تمام زندگی از تو رضایت کامل داشتم و امیدوارم خدا از دست تو راضی باشد که همانا سعادت همه در رضایت خداست.

عزیزم؛ دنیا فانی می شود. مبادا بیش از اندازه به فکر دنیا باشی. مواظب لحظه لحظه زندگیت باش. مبادا در این لحظه ها کاری بکنی که رضایت خدا در آن نباشد. سعی کن برای زندگی جاودانی که پیش داری کوله باری پر از توشه داشته باشی. سعی کن در این دنیا هر چه بیشتر تخم بکاری که این دنیا محل کاشتن است و آن دنیا محل درو کردن. برای رضایت خدا و رضایت من کمک به زیردستان و ایتام را فراموش نکن.

سربلند از امتحانات سخت خداوند بیرون خواهیم آمد.

وصیت نامه زهره سادات مهدوی به خانواده اش:

به پدر و مادر مهربانم: پس از من هیچ غمی به خود راه ندهید که همه بندگان خدا برای رفتن آمده اند و آمدن و رفتن همه به دست اوست. تا آنجا که توفیق داشتم در جلب رضایت خدا کوشش کردم از شما نیز می خواهم که مرا حلال کنید تا بیشتر رضایت خدا را جلب کنم.از شما و از سعید می خواهم که در تربیت مسعود و ناهید و بنفشه بسیار کوشا باشید. شخصیت سعید تقریبا ساخته شده است ولی به این اکتفا نکند زیرا شیطان خیلی بزرگ است و چه بسیار کسانی را که یک عمر در تقوا طندگی کرده اند و یک لحظه به انحراف کشیده شده اند.

از همگی حلالیت می طلبم. به همه سفارش به پا داشتن نماز را می کنم. خیلی دلم می خواهد در گلستان شهدا دفن شوم. برای شادی روح من کمک به زیردستان مخصوصا ایتام را فراموش نکنید. مرا تنها نگذارید. خدا حافظ شما باشد. امضا
 
خاطره همسر شهید :
آن شب همه در خانه مادرش جمع بودند. خواهر، مادر، برادر، دو تا بچه هایم و زهره چون آن زمان خیلی در شهر اصفهان بمباران می شد آن ها هر وقت که بمباران می شد و آزیر خطر را می شنیدند به سرعت به زیرزمین می رفتند. خواهرش تعریف می کند که آن شب باقالی پلو پخته بودیم و در یکی از اتاق ها که کرسی داشت جمع شده بودیم با اینکه از آن اتاق دوران سال کسی استفاده نمی کرد ناگهان صدای آژیر خطر را شنیدیم من اصلا متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاد و فکر می کردم که چند کاف ردیم افتاده حالا نپو که خانه در اثر بمباران ویران شده و من زیر آوار هستم. زهره سادات بنفشه و بهشته و بدرالسادات عاملی و مسعود به شهادت رسیدند و من چشم هایم که بچه هایم بودند را واقعا از دست دادم. بعد از آن ماجرا با خواهرش ازدواج کردم و مکه زهره قسمت خواهرش شد.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan