- چهارشنبه ۱۸ اسفند ۰۰
- ۱۴:۰۲
شهدا را فراموش نکنیم
زندگینامه و شرح خاطرات و عکس های سردار رشید اسلام،
شهید دکتر علیرضا ولیان، دکترای داروسازی از دانشگاه اصفهان
ولادت:الیگودرز ۱۳۳۷/۷/۱۹
شهادت: حاج عمران ۱۳۶۵/۳/۲
(مصادف با ۱۴ رمضان المبارک)
زندگینامه شهید دکتر علیرضا ولیان
نام :سیدمصطفی
پدرم را در طلائیه دیدم
در بهمن سال 1379 از سوى دبیرستان ما را به بازدید از جبهه هاى نور بردند. در 23 بهمن در اردوگاه اروند خرمشهر خوابیده بودم. نیمه هاى شب پدرم را که در موقع شهادت او من هنوز به دنیا نیامده بودم در خواب دیدم که به من می گفت : فردا شما را به منطقه طلاییه میبرند و هوا هم خوب خواهد بود و باران نخواهد آمد(روز قبل هوا بارانى بود و ما نگران این بودیم که در صورت ادامه باران نتوانیم از جبهه ها بازدید کنیم) به همین دلیل از پدرم پرسیدم: پس فردا به طلاییه مى رویم؟ گفت: بله به شوخى از او پرسیدم :تو را مى توانم در آنجا ببینم؟ پاسخ داد: آری، مى توانى مرا ببینى. پرسیدم: کجا مى توانم تو را ببینم؟ گفت: وقتى به طلاییه رسیدید در یک محل که نزدیک یک گودال است نماز میخوانید.
سالروز شهادت یکصدو بیست و شش تن ۱۲۶ تن از سرداران و مردم شجاع سپاه اسلام لرستانی در هیجدهم اسفند ماه
سایت یاد امام و شهدا
همسر پاسدار شهید «علی چناری» می گوید: زندگی با علیآقا هیچ سختیای برای من نداشت. کارهای خودش را که انجام میداد هیچ، کمک دست من هم بود. تمام لحظات زندگی من پر بود از خاطرات قشنگ، زندگی من و علیآقا بسیار کوتاه بود؛ بنابراین تمام روزهایم یک خاطره است. جانباز قطع نخاعی «علی چناری» در ۱۷ سالگی در جبهه حق علیه باطل حضور یافت و پس از جراحت هم دست از حضور در جبههها برنداشت تا اینکه دیگر امکان ایستادن بر روی پاهایش را نداشت و نمیتوانست در خط مقدم کنار سایر رزمندگان حاضر شود. همزمان با سالروز ولادت با سعادت امام حسین (ع) و بزرگداشت روز پاسدار، با همسر شهید علی چناری در نوید شاهد گفتوگو کردهایم.
به گزارش نوید شاهد لرستان، آنچه در ادامه خواهید دید برخی از تصاویر شهدای گرانقدر شهرستان الیگودرز می باشد که در هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیده اند
نام : بهنام محمدی راد
ولادت: بهمن 1345
شهادت: 1359/07/28
محل شهادت: خرمشهر
مردم خرمشهر، دلاوری های بهنام 13 ساله در بحبوحه روزهای نخستین جنگ را هرگز فراموش نمی کنند؛ آن زمان که خرمشهر زیر آتش گلوله و خمپاره دشمن می سوخت و بهنام ها در این شهر خونین، درس ایثار می آموختند. شهید بهنام محمدی راد، بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسیده است.
مادر این شهید روایت کرده است: بهنام در ایام جنگ می گفت مادر دلم می خواهد بروم پیش امام حسین (ع) و بدانم که بود. او به من کاغذی داد که داخل آن درباره غسل شهادت نوشته بود و گفت: مامان مرا غسل شهادت بده زیرا می خواهم شهید شوم، تو هم از خرمشهر برو، اینجا نمان می ترسم عراقی ها اسیرت کنند.
نوجوان شهید علیرضا کریمی
شهید علیرضا کریمی متولد 22 شهریور سال 1345 است که مقارن با ایام ماه مبارک رمضان در محله سیچان اصفهان بدنیا آمد. وقتی به دنیا آمد کبدش رو از دست داد و همه دکترها از او قطع امید کرده بودند. خانوادهاش علیرضا را با توسل به حضرت عباس علیه السلام باز گرفتند و علیرضا که بزرگ شد ارادت خاصی به حضرت عباس داشت بعد که رفت جبهه هم مسئول دسته گروهان حضرت ابالفضل علیه السلام شد آخرین باری که به جبهه میرفت گفت :«ما مسافر کربلائیم؛ راه کربلا که باز شد برمیگردم.»
درسال 1361 در عملیات والفجر 1 واقع در منطقه عملیاتی فکه- تنگه ابوغریب هر دو پای علیرضا مورد هدف تیرهای بعثی قرار میگیرد. همین که میخواست خودش را به تپه برساند، تانک بعثیها از روی پاهایش رد شد و درحالی که 16 سالش بود به شهادت رسید.
15 سال بعد پیکرش بازگشت. همان روزی که اولین کاروان به طور رسمی به سوی کربلا میرفت. و روزی که تشییع شد تاسوعا بود. روز حضرت اباالفضل علیه السلام. در آخرین نامهاش نوشته بود: «به امید دیدار در کربلا»؛ عاشق آقا ابوالفضل(ع) بود و پیکرش بعد از 16 سال در شب تاسوعا به آغوش مادر بازگشت؛ علیرضا تاکنون مشکل سفر کربلای بسیاری از عاشقان را حل کرده است.
عراقی ها روز اول اسارت اسم و فامیلمان را ثبت کردند، طریقه ثبت نام آنها به این شکل بود که نام اسیر، پدر، پدر بزرگ و فامیلی ما را می نوشتند و به همان ترتیب هم صدا می کردند.
چگونه می توان با قلم های شکسته و بیان های نارسا در وصف شهدا، جانبازان و آزادگانی که در مخوف ترین زندان های رژیم بعث عراق با مقاومت جانانه خود دنیا را شگفت زده کردند دین خود را ادا کرد؟
چگونه می توان در وصف شجاعت و غیرت مردان نیکی که به خاطر دفاع از میهن و پاسداری از ارزش های دینی به اسارت دژخیمان درآمده و بدترین شکنجه ها و آزار و اذیت های روحی را تاب آوردند، سر تعظیم فرود آورد؟
مرور خاطرات این افراد هر چند نمی تواند عمق مصائب و دشواری های دوران اسارت را به تصویر کشد اما می تواند به نسل امروز و فردا نشان دهد که این آرامش و موفقیت های روزافزون کشور مدیون رشادت های شهدا، ایثار جانبازان و مقاومت آزادگانی است که به خاطر عقیده، میهن و ناموس خود از ارزشمندترین داشته خود که همان جان است، گذشتند.
باید صبر و شکیبایی آزادگان را که تعداد آنها ۴۳ هزار نفر است، ستود.
مسابقه شهادت
دشمنان نمیدانند و نمیفهـمند ڪه مابراے شهادت مسابقه میدهـیم و وابستگے نداریم و اعتقاد ما این است کہ ازسوی خدا آمدہ ایم وبہ سوی او میرویم .
سردار شهید حاج حسین همدانی
شهید محمد صادق وند در دوم خرداد سال 1332 در یک خانواده متوسط در شهر ارومیه به دنیا آمد. در دوران کودکی پدر بزرگوارش را از دست داد. محمد چون فرزند بزرگ خانواده بود سرپرستی برادر و خواهر کوچکترش را بر عهده گرفت. سردی و گرمی روزگار از او مردی خود اتکا با توانائی های خاص به وجود آورده بود و شخصیت مستقل و مهربان ایشان را در بین دوستان و آشنایان محبوب تر ساخته بود. او در خانواده فرزند صالحی بود و از نظر عمل به واجبات دینی و اصول اخلاقی زبانزد خاص و عام بود. او همیشه به فکر مستضعفان بود و تا حد امکان به آنها یاری می رساند.
با وجود اینکه مسئولیت سنگین خانواده را بر عهده داشت و برای امرار معاش خانواده تلاش می کرد در کنار آن به فعالیتهای ورزشی نیز می پرداخت و علاقه خاصی به رشته های وزنه برداری و کشتی داشت و در این رشته ها مقامهای کشوری کسب کرده بود. در سال 1352 وارد ارتش شدند و بعد از انقلاب با توجه به علاقه فراوانش به نظام مردمی جمهوری اسلامی از اوایل انقلاب در جنگهای چریکی کردستان شرکت داشتند که حاصل آن دو بار مجروحیت در این مقاطع بوده است.
در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با وجود مجروحیت عازم جبهه های جنوب کشور شد و در عملیات فتح المبین در دوم فروردین ماه سال 1361 در محل پل کرخه بر اثر اصابت ترکش نارنجک به شهادت رسید. دوستان ایشان بعدها خاطره شهادت ایشان را اینگونه توصیف کرده اند.
شهید بزرگوار در عملیات فتح المبین بعد از فتح خاکریز اولین فتح دومین خاکریز دشمن بر اثر اصابت نارنجک دچار خونریزی شدیدی می شود همرزمان خواسته اند که ایشان را به پشت جبهه منتقل سازند ولی این شهید عالی قدر با این اظهار که ادامه عملیات از هر چیزی واجب تر است با انتقال خود موافقت نکرده و بعد از پایان عملیات به دلیل شدت جراحات حین انتقال به پشت جبهه در هلی کوپتر جان به جان آفرین تسلیم نموده است.
از این شهید بزرگوار یک فرزند به یادگار مانده است که هم اکنون با مادرش زندگی می کند آرامگاه این شهید در محل ولادتش در شهر ارومیه در باغ رضوان می باشد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
یادشهید عزیزواکبر همیشه ماندگارست ، روحش شاد. این وصیت نامه ...