- يكشنبه ۴ مهر ۰۰
- ۱۳:۵۳
شهدا را فراموش نکنیم
به گزارش نوید شاهد لرستان شهید محمدحسین متقیان،بیستم فروردین 1337، در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود.تا پایان دوره کاردانی درس خواند. معلم بود. سال 1358 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد 1365، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصیت نامه شهید محمدحسن متقیان
بسم الله الرحمن الرحیم
جنگ جنگ است و عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است .(امام امت)
با سلام و درود به پیشگاه آقا امام زمان عج و نائب بر حقش ، بت شکن زمان امام خمینی دام ظله العالی و با درود به روان پاک شهدا از صدر اسلام تا شهدای جنگ تحمیلی و با آرزوی آزادی اسرای در بند بعثیون کافر.
وصیت نامه ام را در حال صحت بدن می نویسم.
برادران و خواهران عزیز شما که اسطوره مقاومت و شجاعت و شهامت و ایثار هستید . شمایی که پشت ابر جنایتکاران را به لرزه درآورده اید ، باید بگویم این سعادتی که نصیب بنده گردیده، مدیون رهبر انقلاب و شما می باشم. او بود که به ما آموخت چگونه باید باشیم ؛ زیرا خود، چون حسین (ع) قدم بر می دارد و ما عاشقان مکتب امام حسین، پا جای پای وی می گذاریم .خیلی دوست داشتم در جبهه های حق علیه باطل شرکت نمایم و خوشبختانه به مراد دلم رسیدم. به جبهه رفتن وظیفه هر فرد مسلمان می باشد. ما نباید نظاره گر جنایات دیو صفتان باشیم . سینه هامان را آماج گلوله های آن ها خواهیم کرد ولی تن به ذلت نخواهیم داد. زیرا شاگردان مکتب حسینیم که در برابر دشمنان فریاد برآورد (هیهات من الذله ). زمان ، زمان همت و ایثار است . مسئله ، مهم است . مستضعفان جهان چشم امیدشان به انقلاب ما دوخته شده است. باید همه وحدت داشته باشیم و گوش به فرمان اماممان . و گفته های او را با دل و جان خریدار شویم . همیشه دعا گوی امام و رزمندگان باشید .چشم امیدشان به انقلاب دوخته شده است باید همه وحدت داشته باشیم.
و اما پدر گرامی و مادر مهربانم ازشما تشکر می کنم به خاطر زحمات چندین ساله تان . از این که نتوانستم آنها را جبران نمایم معذرت می خواهم و طلب حلالیت دارم.
به شما خواهران و برادران عزیزم توصیه می کنم به صبر و استقامت و شناخت هر چه بیشتر اسلام و اطاعت از رهبری.
و اما همسر مهربانم، زیباتر از کلمه مهربان برای شما نیافتم. مرا ببخش واقعاً آن طور که می خواستی باشم، نبودم. از خدا برایم طلب مغفرت کن . شما حق زیادی به گردن من دارید. از جمله خوبی هایت ، که غیر قابل توصیف است. تنها سفارش من که نگهداری از سعید و سارای عزیز می باشد انجام بده ، خوب بار بیایند و افرادی ثمربخش در آینده برای اسلام و مملکت باشند. ان شاء الله.
در خاتمه از همه دوستان و آشنایان طلب حلالیت و استغفار دارم و شما را به خدا می سپارم.
شهید مصطفی رافع بروجردی
فرزند : حسین
زندگینامه رزمنده ی دلیر شهـید گـرانــقدر مصطفی رافع
درسال 1344 در خیابان شریعتی شهر بروجرد در کنار دشت های غرق گل گلدشت فرزندی باایمان و باتقوا بنام مصطفی بر عرصه زندگی پا نهاد. مصطفی نوگلی بود که در باغ مصفای شهر فرزانگان روز به روز جوانه می زد و شکوفا میشد . با آغاز سن هفت سالگی به آغوش تعلیم و تربیت سپرده شد و دوران ابتدایی در سال 1351 آغاز کرد و سپس وارد دوره راهنمایی و دبیرستان شد در سال تحصیلی 61-60 هنگامی که در سال دوم دبیرستان بود سروش جنگ او را به خود خواند و او همچون پروانه ای دنیای خاکی را با همه فراز و نشیبی که داشت ترک کرد و به دامان جنگ پیوست.
او در کنار تحصیل، در جلسات و مراسم مذهبی حضور فعالی داشت. رفت و آمدش به مساجد باعث شد بیش از بیش با نهضت اسلامی امام خمینی (ره) آشنا شود.
به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، سردار شهید «جمشید سلیمانی» در اوایل دهه 40 در روستای جلگه پلدختر در یک خانواده مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود؛ تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود و دوره راهنمایی و متوسطه را در شهرستان خرمآباد به پایان رساند.
وی در ادامه با شورای محلی روستا در کارهای خیر همکاری فعال داشت، شعر میسرود، تقوی پیشه میکرد، جمشید و برادرش حمید در هنگامه پیروزی انقلاب اسلامی در راهپیماییهای خیابانی شرکت داشت؛
بالاگریوه_بسیجی شهید حمید سلیمانی در سال 1337 در روستای جلگه خلج از توابع شهرستان پلدختر لرستان به دنیا آمد. پس از اتمام مقطع ابتدائی برای ادامه تحصیل رهسپار خرم آباد شد و تحصیلات خود را تا چهارم متوسطه دنبال کرد. حمید از همان دوران کودکی تنفر و کینه عجیبی از رژیم طاغوت در دل داشت و لذا به همراه برادرش شهید جمشید سلیمانی در تظاهرات شرکت داشت. سال 57 در راهپیمائی های خرم آباد شرکت داشت و به پخش اعلامیه اقدام می کردند و این دو یار با هم پیمان بسته بودند که تا آخر عمر در خدمت اسلام و انقلاب اسلامی باشند و در همین راستا پس از پیروزی انقلاب در سرکوبی گروهکها و اشرار ضد انقلاب فعالیت داشتند. با شروع جنگ تحمیلی صدام علیه ایران بطور مداوم در جبهه های حق علیه باطل حضور داشتند تا اینکه در 24 دی ماه 1365 در منطقه عملیاتی کربلای 5 روح بلندش به آسمان پرکشید و به آرزوی دیرینه خود که شهادت در راه خدا بود نائل آمد. پیکر مطهر این سرباز اسلام و انقلاب در گلزار شهدای زادگاهش و در جوار برادرش سردار شهید جمشید سلیمانی در روستای جلگه به خاک سپرده شد. از این شهید سرافراز یک دختر به یادگارمانده است . روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
وصیت نامه شهید حمید سلیمانی
انسان باید هنرها را ببیند نیکی ها را ببیند و سعی کند که آنها را بیاموزد و در زندگی به کار بندد آنها را آنقدر تکرار کند تا در وی به صورت یکی عادت خوب درآید.
نویدشاهد البرز؛ شهید «عباس روزبهانی» فرزند «مرتضی» و «طاهره» است که در سال 1348، در شهر «قوچان» چشم به جهان گشود و وی در حالیکه دانشجو بود در سالهای دفاع مقدس پا به جبهه نور علیه ظلمت نهاد و در ماووت حماسه آفرینی های بی دریغی از خود در تاریخ دفاع مقدس حک کرد و سرانجام در بیست و یکم فروردین ماه 1366، بر اثر اصابت ترکش جان خود را به جانان تقدیم نمود و شهید راه آرمانهای خود شد. تربت پاک شهید در «امامزاده محمد» در کرج مظهری از ایثار و شهامت در راه وطن و دین خود می باشد.
از شهید مذکور یادداشت و شعری به یادگار مانده است که در ادامه خبر می خوانید:
به گزارش دفاعپرس، سروان شهید «حسین نامنی» در تاریخ نهم فروردین سال ۱۳۷۲ در روستای نامن واقع در شهرستان سبزوار در یک خانواده متدین، باایمان و اخلاص به دنیا آمد. شهید نامنی فردی متدین و با اخلاق بود که در میان اقوام و نزدیکان به توجه به نماز اول وقت شناخته شده بود.
وی که هشتمین شهید روستای نامن است، صبح روز سهشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ به همراه خلبان شهید «کیانوش بساطی» در پایگاه چهارم شکاری دزفول به دلیل نقص فنی هواپیما به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
این دو خلبان نیروی هوایی ارتش در حین آمادهسازی هواپیما قبل از پرواز، بر اثر عملکرد ناگهانی صندلیپران به شهادت رسیدند.
جهاد و شهادت با یکدیگر پیوند تنگاتنگی دارند فردی که شهید می شود در دین اسلام دارای ارزش و جایگاه ویژه ای است. در برخی از روایات بیان شده است شهادت بالاترین خوبی هاست. فردی که شهید میشود زنده است و در نزد خداوند به او روزی می رسد. امروز ما در این مطلب قصد داریم تا یکی از شهدای عزیز کشورمان را به شما معرفی نماییم.
کیانوش بساطی از شهدای اسلام آباد غرب است. او اهل روستای حسن آباد بود و در نیروی هوایی دزفول با عنوان سرهنگ خلبان مشغول به خدمت رسانی بود.
در روز یازدهم خرداد ماه ۱۴۰۰ به علت نقص فنی صندلی پران هواپیمای F5 نیروی هوایی ارتش، دو خلبان جان خود را از دست دادن که یکی از آن ها شهید سرهنگ خلبان کیانوش بساطی بود و دیگری حسین نامی نام داشت.
ابن اتفاق در پایگاه هوایی چهارم شکاری رخ داده است و علت این حادثه به شکل دقیق در حال بررسی است.
سروان حسین نامی و سرهنگ کیانوش بساطی در حال آماده سازی هواپیما این اتفاق برایشان رخ داد و به مقام شهادت نائل شدند.
شید بساطی متولد سال ۱۳۶۱ بود و در دانشگاه شهید ستاری در رشته ی خلبانی فارغ التحصیل شد. وی در سال ۱۳۸۱ موفق شد تا در این رشته تحصیلات خود را تکمیل کند و پس از اتمام تحصیل، در پایگاه هوایی اصفهان مدتی مشغول به کار شد.
شهید کیانوش بساطی در کارنامه ی درخشان کاری، معلم خلبانی با هواپیمای F5 بوده است و همچنین جانشینی گردان آموزشی اف ۵ را نیز از آن خود کرده بود.
شهید بساطی صاحب دو فرزند پسر بوده است که پس از شهادت وی از او به یادگار مانده اند.
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و ...