یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

دوست دارم بابام رو ببینم

  • ۰۰:۲۰

فرزند شهید قاضی خانی

یاناصرنا

توفیق شد با چندتا از بچه‌های شهدای مدافع حرم رفتیم یه اردوی دو روزه ...

عصر بود، منتظر ماشین بودیم برگردیم پایین و حرکت کنیم به سمت تهران، رو به منظره زیبای جنگل نشسته بودیم سه نفری با رفقا

نهال (فرزند شهید مدافع حرم مهدی قاضی‌خانی همون که وقتی سه سالش بود رفت پیش آقا گفت از این عمامه‌ها میخوام ولی صورتیش و آقا براش کلاه صورتی خرید فرستاد) اومد نشست روبرومون که با ما صحبت کنه الان ماشاالله خانمی شده برای خودش و نزدیک ۱۲ سالشه ...

راجع به امام زمان عج سئوال میکرد و این که وقتی ظهور کنه چطوری میشه و چطوری نمیشه ...

رفقا داشتن جوابش رو میدادن و من نگاه میکردم و فکر میکردم ...

یهویی پرسید امام زمان عج ظهور کنه شهدا هم میان ؟

جواب داد بله شهدا برمی‌گردن

یهویی گفت

اینقدر دوست دارم اون روز باشم و یه کمی بابام رو ببینم و بغلش کنم، آخه من چیزی ازش یادم نیست ...

خیلی دلم ریش شد، خیلی بهم ریختم ...

میدونی ماها قدر یه چیزایی رو نمی‌دونیم واقعا

.

یه بچه‌ای هم وقتی باباش رو خواست براش تو طَبَق ... آه 

نقل از فانوس جزیره

زندگینامه شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی

قصه خواستگاری شهید ابراهیم هادی

  • ۰۰:۰۵

عکس دیده نشده از شهید ابراهیم هادی

بسم الله الرحمن الرحیم

خیلی وقت بود که از داش ابرام مطلب ننوشته بودم و عکس نذاشته بودم در فانوس جزیره ، خیلی دلم تنگ شده بود خودم ، آخرین بار همین ماه رمضان بود که افطار منزل شهید هادی بودیم اما خاطره جدیدی دستگیرمان نشد.

راستش با این که کتاب سلام بر ابراهیم رو دارم اصلا کتاب رو نخوندم ، شاید چند صفحه ، همه خاطراتی رو هم که از ایشون بلدم یا مستقیم از خانواده یا از همرزم‌های شهید شنیدم.

دفعه قبل از این دیدار که منزل شهید بودیم خواهر شهید یه خاطره‌ای رو از شهید نقل کردند که کمی شیرین هست و به دلیل این ایام مطرح میشه که لبخند زده شود

خواهر شهید گفتند ، با اصرار زیادی که به ابراهیم انجام شد برای زن گرفتن بالاخره ابراهیم رو راضی کردیم که بریم یه جا براش خواستگاری و هماهنگی لازم برای حضور انجام شد.

وقتی که رفتیم خواستگاری ، ابراهیم با همون لباسهای جنگ اومد خواستگاری و حاضر نشد که لباس مرتب تری بپوشه ، بعد از حضور قرار شد که ابراهیم با دختر کمی صحبت کنند ، ابراهیم رو راهنمایی کردند به سمت اتاق تا دختر خانم هم بروند و باهم در اتاق صحبت کنند.

ابراهیم رفت سمت اتاق و چند لحظه بعد که دختر رفت سمت اتاق ، برگشت و گفت کسی داخل اتاق نیست ، وقتی جویا شدند ، دیدند پنجره اتاق بازه و احتمالا ابراهیم فرار کرده است .

شب که جویا شدن از ابراهیم ، گفته بود که من نمیخوام این دختر منتظر من بمونه و در این انتظار ...

روحش شاد ...

این عکس: سالها توی نگاتیوهای شهید علی کلهری مانده بود و عکاس گفته بود کیفیت چاپ نداره و چاپش نکرده بود ، چند سال اخیر خواهر ما پیگیر شده بود که هر جور کیفیت داره عکاسی این نگاتیوها رو چاپ کنه و این عکس و چند عکس دیگه که ناب هستند از شهید علی کلهری و شهید ابراهیم هادی به دست اومد.

شهید علی کلهری سمت چپ داش ابرام هستند ، همون که سرش رو بانداژ کردند.

چون پست طولانی میشه پست جداگانه ای از شهید علی کلهری در آینده ای نزدیک منتشر خواهم کرد . ان شاالله

مشق عشق «محمدرضا رستمی» با عطر شهادت

  • ۰۰:۳۹

مشق عشق «محمدرضا رستمی» با عطر شهادت

مشق عشق «محمدرضا رستمی» با عطر شهادت

گرگان-ایرنا- نوزدهم اسفندماه سالروز شهادت «محمد رضا رستمی» معلمی از تبار ایثار است، بزرگمردی که مرور زندگی و فعالیت‌هایش حکایت از مشق عشق و محبت این دلاور گلستانی دارد.

به گزارش ایرنا، شهید «محمدرضا رستمی» از کارمندان آموزش و پرورش و بسیجی بود که در ششم شهریور سال ۱۳۲۹در روستای «ایلوار» کردکوی به دنیا آمد و در دفاع از میهن اسلامی در روز نوزدهم اسفند ماه ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پلاک و استخوان شهید مسلخ عشق در آغوش فرزند

همسر این شهید والامقام در گفت و گو با ایرنا گفت: هیچگاه در زندگی جای خالی همسرم را احساس نکردم شهید در همه این سال ها در کنار ما و با ما زندگی می‌کند.

زهرا رستمی با اشاره به اینکه تربیت شش فرزندی که یادگار همسرم بود با الگوگیری از صبر حضرت زینب (س) برایم میسر شد افزود: شهید تاکید داشتند فرزندانمان را زینب‌وار تربیت کنم و من هم با الگوگیری از ویژگی‌های صبر، استقامت، بردباری و ولایت‌مداری حضرت زینب (س) راهش را ادامه دادم.

وی اظهار داشت: از بارزترین خصوصیات اخلاقی شهید از خودگذشتگی، ایثار، محبت، احترام و توجه به مستضعفان و یاری رساندن به آنها بود.

وی بیان کرد: شب و روز دعا می کردند و تا اذان صبح قرآن می خواندند و تنها آرزویشان ادامه دادن راه امام حسین (ع) و شهادت بود.

همسر شهید گفت: در عملیات سنگین کربلای پنج یک تیر به پای محمدرضا خورد و چون باتلاق بوده کسی نتوانست او را نجات دهد و سال ها مفقود الاثر بود و ما فکر می کردیم شاید اسیر شد.

وی ادامه داد: زمانی که فرزند آخرم کلاس اول می‌رفت خبر پیدا شدن نشانه‌های همسرم را دادند او فکر کرد پدرش سالم پیدا شده دور خانه می چرخید و فریاد می‌زد "پدرم داره میاد" حالش قابل توصیف نیست هنوز که یادم می افتد لشکم سرازیر می‌شود. پسرم از خوشحالی نمی توانست روی پاهایش بایستد ولی فقط توانست پلاک و استخوان پدر را در آغوش بگیرد و روز تشییع جنازه پیکر مطهر شهید چشمهایش به شدت می پرید و حالش دگرگون شده بود.

خلبان شهید مرتضی چگنی دلداده و شیفته ولایت بود

  • ۰۰:۱۲

https://bayanbox.ir/view/2981817649450569794/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AE%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C-%DA%86%DA%AF%D9%86%DB%8C.jpg

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی رادیو قرآن؛ در برنامه روز یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه، برنامه جوانه های نور ،در گفتگو با همسر و ۲ فرزند دختر شهید خلبان چگنی که حافظان قرآن هستند در خدمت شنوندگان خواهد بود، این شهید بزرگواردر مناطق عملیاتی غرب کشور به همراه پنج تن از همرزمانش در نقاط مرزی کشور(سردشت کردستان) به مقام رفیع شهادت نایل گردید.

سرگرد خلبان شهید مرتضی چگنی در تاریخ ۱۳۵۸/۹/۲۵ در روستای کلنگانه از توابع شهرستان دورود به دنیا آمد. وی پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و دوره متوسطه خود در همان شهر در سال ۱۳۷۷ وارد دانشگاه خلبانی امام حسین (ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.

وی قریب به ۱۶ سال سابقه ی خدمت در نیروی هوا فضای سپاه داشت و در طی این سالها توانست رتبه ی اول خلبانی بالگرد ۲۰۵ را در سال ۱۳۸۵ کسب نماید و به عنوان خلبان نمونه در سال۱۳۹۰ برگزیده شد و سرانجام در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۴در حین انجام ماموریت کاری در مناطق عملیاتی غرب کشور به همراه پنج تن از همرزمانش در نقاط مرزی کشور(سردشت کردستان) به مقام رفیع شهادت نایل گردید.

گفتگو با خانواده خلبان شهید مرتضی چگنی

شهید محمدرضا عشقی چگنی ، شهدای خرم آباد

  • ۲۳:۲۱

شهید محمدرضا عشقی چگنی- خرم آباد

شهید محمدرضا عشقی چگنی

نام پدر: اسمعیل

تاریخ تولد: 23-9-1343 شمسی
محل تولد: لرستان - خرم آباد - خرم آباد
شغل: بسیجی
تاریخ شهادت : 2-3-1363 شمسی
محل شهادت : زبیدات
دلیل شهادت :
گلزار شهدا: نام گلزار:بهشت رضا فاز 1 شهر:
خرم آباد- لرستان

بیست و سوم آذر ،۱۳۴۳ در شهرســتان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش اسماعیل و مادرش معصومه نام داشــت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد ،۱۳۶۳ در زبیدات عراق بر اثر اصابت ترکش به شــهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

زندگینامه جهادگر شهید عادل چگینی اولین شهید شهر برزول نهاوند

  • ۰۱:۳۴

شهید عادل چگینی اول فروردین ماه سال 1341 در شهر برزول از توابع شهرستان نهاوند در استان همدان و در خانواده ای مذهبی و کشاورز به دنیا آمد. پدرش علی نام داشت. دوران ابتدایی را در مدرسه جامی به پایان رساند و دوره ی تحصیلی راهنمایی را در یکی از مدارس نهاوند تا پایان سال یعنی اول راهنمایی مشغول به تحصیل بود.

به دلیل علاقه شدید به کارهای فنی و مکانیکی ترک تحصیل کرد و در سال 1355 در خدمات کشاورزی برزول مشغول به تعمیر ماشین آلات کشاورزی شد.

به اخلاق نیکو، تدین و ساده زیستی و بخشندگی در بین فامیل و آشنایان معروف بود. در زمان راهپیمایی ها و تظاهرات بر علیه رژیم پهلوی حضور فعال داشت. در سخنرانی ها و مجالس ضد رژیم که در مسجد جوانان نهاوند که توسط حجت الاسلام شهید حیدری رهبری می شد شرکت می کرد تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید .

در جهاد سازندگی مشغول به کار شد. پس از ماه خدمت جهادی با آغاز جنگ تحمیلی روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد.

پوستری از شهدای لشکر فاطمیون در نبردهای سوریه 1395

  • ۰۱:۱۸

پوستری از شهدای لشکر فاطمیون در نبردهای سوریه

شادی روح همه شهدای مدافع حرم صلوات

شهید جاویدالاثر یونس ساکی، شهدای خرم آباد

  • ۰۰:۳۰

شهید-یونس-ساکی-خرم آباد

شهید یونس ساکی

فرزند :  یوسف

تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۲/۱۲/۰۴

محل شهادت  : جزیره مجنون

مزار  :  جاوید الاثر

پانزدهم تیر ۱۳۴۰ در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش یوسف، کشاورز بود و مادرش ماه دولت خانه دار . تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خوانــد و دیپلم گرفت. به عنوان پاســدار در جبهه حضور یافت. چهارم اسفند ۱۳۶۲ در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد.

سایت یاد امام و شهدا

وصیت شهید فیروز کهریزی ، شهدای برزول نهاوند

  • ۱۱:۵۱

http://shohadayehamedan.ir/wp-content/uploads/2023/09/%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2-%DA%A9%D9%87%D8%B1%DB%8C%D8%B2%DB%8C-%D9%84%D8%A7%D9%84%D9%87-845x1024.webp

وصیت شهید  فیروز کهریزی

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

«لا یستوی فکم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئک اعظم درجه من الذین انفقوا من بعد و قاتلوا و کلا" و عدالله الحسنی و الله بما تعلمون خبیر »

آنان که پیش از فتح انفاق و جهاد کردن (بادیگران) همانند نیستند و آنان از نظر درجه بزرگترند از کسانی که بعد از فتح انقاق و جهاد کردند و خداوند به همه وعده نیکی داده و خداوند به آنچه که می کند آگاه است .

با درود  و سلام بر مهدی موعود (عج) یگانه منجی عالم بشریت و با درود و سلام فراوان بر نایب بر حقش حضرت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی وصیت نامه ام را آغاز می کنم ک

خدا را شکر می کنم که توانستم یک با ردیگر به جبهه حق علیه باطل بیایم و در راه خدا و برای اسلام عزیز خدمت کنم . هر چند این امر وظیفه ی هر فرد مسلمان است که از دین خدا و از کشور اسلامی خود دفاع کند و جان خود را در این راه مقدس تقدیم تا دین و شرف او باقی بماند .

افتخار می کنم که در خانواده ای بزرگ شده ام که حاضر است تمام هستی اش را در راه اسلام و قران بدهد و بر این نعمت افتخار خداوند تعالی را شاکرم و بر چنین پدران و ماردان عزیزی که فرزندشان را به جبهه می فرستند تا به اسلام و امام خدمت کنند درود می فرستم .

ای برادران و خواهران عزیز همه ما مدیون خون شهدا و خانواده معظم و محترم آنان هستیم ما باید راه سرخ سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) را انتخاب کنیم و اسلحه بر زمین مانده ی شهید یونس سلگی ها ،موسیوندها ،میربگ ها ، عادل ها ، کولیوندها و محمودی ها و ... را برداشته و علیه تمامی کفر و ستم و استکبار و به خصوص صداکم از خدا بی خبر و مزدوران بعثی اش بجنگیم .

هر چند خود را لایق بردن نام این شهدای مطهر  نمی بینم و کوچک تر از آنم که خود را ادامه دهنده ی راه آنها بدانم ولی بر همه ما واجب است تا اخرین قطره ی خونی که در بدن داریم راه این شهیدان را ادامه دهیم تا انشاالله ما هم جز این شهدای مان باشیم .

به همه ی جوانان عزیز و برادران مسلمان عرض می کنم امروز دفاع از اسلام وظیفه ای است که بر گردن هر فرد مسلمان و معتقد به ولایت فقیه لازم و واجب می باشد و ما شرعا" باید از جان و مال خود بگذریم و قرآن را حفظ کنیم و از دین و شرفمان دفاع کنیم که امام فرمود:

جنگ جنگ است و حفظ دین و شرف ما در گرو همین جنگ می باشد .

به همه ی برادران عزیزم وصیت می کنم که جبهه یک دانشگاه انسان سازی است و هر کسی که می خواهد خود را بسازد باید برای رفتن به این دانشگاه آماده شود و آن طور که معلوم است دانشکده شهادت عضو می پذیرد و رزمندگان ما تا رسیدن به پیروزی فاصله ای ندارند و ما منتظر شما هستیم تا این غاصبان زمان که روی مغول را سفید کرده اند را به زباله دان تاریخ بفرستیم .

به پدر و مادرم توصیه می کنم از داشتن چنین فرزندی که به اسلام و قرآن خدمت می کند و انشاالله در این راه به مقصود و مرادش که شهادت است خواهد رسید افتخار کنند و از شما می خواهم که مرا ببخشید تا شاید بخشش شما حق تعالی نیز مرا به عشق و شوقی که دارم برساند .

به همه ی برادران و خواهرانم توصیه می کنم که راه من را ادامه دهید و اخلاق و رفتارتان را اسلامی کنید .

از همه ی اقوام و فامیل حلالیت می طلبم و شما را نیز به ادامه مسیر خون شهدا توصیه می کنم و از همه ی شما عزیزان خداحافظی می کنم و شما را به خدای بزرگ می سپارم

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته  

فرزند کوچک شما فیروز کهریزی

به امید پیروزی حق علیه باطل وبه امید رسیدن به کربلا و قدس عزیز

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

ولادت:  ۱۳۴۳/۰۱/۰۱
محل ولادت: نهاوند
شهادت :۱۳۶۱/۰۸/۲۵
محل شهادت : سومار
اعزامی بسیج

یونس اگر بیاید راه خانه را نمی شناسد

  • ۰۰:۴۲

یونس اگر بیاید راه خانه را نمی شناسد/  غم انگیز اما واقعی در شهر برزول

به گزارش وبگاه اینترنتی برزول سرزمین یادیاران:

او می گفت ... مادر یکی از شهدای گمنام و جاوید الآثر شهر مدام داخل کوچه جلوی درب حیاط می نشیند گاه بالا و گاهی پائین کوچه را با چشمانی منتظر و اشک بار می پاید گوئیا بی صبرانه منظر کسی است و یا مسافری در راه دارد..

کنجکاو شدم و از او دلیلش را پرسیدم اشک از چشمانش جاری شد و با اندوهی تمام گفت: یونس وقتی به جبهه اعزام شد منزل ما کوچه ای بالاتر بود اکنون بعد از گذشت سالیان اگر بیاید خانه جدیدمان را پیدا نخواهد کرد.. من همیشه منتظرم تا بیاید و پشت درب نماند.. او نمی داند خانه ما از آن کوچه به کوچه ای دیگر تغییر یافته است..

... واکنون 43سال از تاریخ آسمانی شدن فرزند دلیر برزول شهید جاوید الاثر یونس سلگی می گذرد...

و این است حکایت دلتنگی مادران شهیدی که هنوزهم به بازگشت فرزندان عزیزشان امید بسته اند...

سالها اشک غم از چشم پر از ناله چکید
قامتی راست ز سنگینی این غصه خمید
این همه سال چه آمد به سر دل ، چه گذشت
مادر از دوری فرزند عزیزش چه کشید
روز وشب ، سوخت به پای همه عشقش اما
شمع دل صحبت پروانه به گوشش نرسید
به در خانه نظر دوخته و چشم به راه
منتظر بود وغم انگیز به دل داشت امید
آه از آن لحظه‌ی بدرود که دیگر پس از آن
مادر از شاخه‌ی شمشاد به جز عکس ندید

شادی روح شهید جاوید الاثر سردار گمنام و بی نشان شهر یونس سلگی و آرامش دل مادر بی قرارش صلوات ...

و بازهم می گویم : شهداء برای همه چیز از شما شرمنده ایم ..

مادر گرانقدر شهید والامقام یونس سلگی به فرزند شهیدش پیوست (امروز بیستم آذر 1403)

وصیت نامه شهید جاویدالاثر یونس سلگی

وصیت نامه شهید جاویدالاثر یونس سلگی ، شهدای برزول نهاوند

  • ۰۰:۱۷

به یاد شهیدان صلوات

https://shohada.org/assets/styles/3_4/public/media-images/1923621018.jpg?itok=ktlxyREy

شهید یونس سلگی

نام پدر: محمدحسن

تاریخ ولادت :1342/06/01

محل ولادت : برزول نهاوند

تاریخ شهادت : 1360/09/27

محل شهادت : تنگ کورک (گیلانغرب)

 مزار: جاویدالاثر

شهید یونس سلگی یکم شهریور ماه سال ۱۳۴۲ در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش محمدحسن نام داشت. سال ۱۳۴۹ وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و تا پایان دوره متوسطه در رشته علوم انسانی درس خواند و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.

در سال‌های انقلاب با وجود این که کودکی بیش نبود در کنار دیگر مجاهدین و انقلابیون ایران در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران گام برداشت و در این راه از هیچ کمک و اقدامی فروگذار نبود.

پس از پیروزی انقلاب و با آغاز سال های دفاع مقدس به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران پیوست و ملبس به لباس سبز پاسداری، روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا از مرزهای ایران در برابر تهاجم وحشیانه رژیم بعث عراق دفاع نماید.

در مناطق مختلف عملیاتی حضور یافت و همراه با دیگر همرزمان و همسنگران خود حماسه ها آفرید. سرانجام پس از ماه‌ها مجاهدت در راه خدا، در بیست و هفتم آذرماه سال ۱۳۶۰ در منطقه عملیاتی گیلانغرب بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. تاکنون اثری از پیکر پاک و مطهرش به دست نیامده است.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

متن کامل وصیت نامه شهید یونس سلگی

شهید مریدعلی امیری امرایی ، شهدای رومشکان

  • ۱۴:۲۹

شهید-مریدعلی-امیری-امرایی-رومشکان

شهید مریدعلی امیری امرایی

 فرزند  : صفرعلی

تاریخ شهادت  :   ۱۳۶۴/۰۵/۲۴

محل شهادت  : چنگوله

محل دفن  :  – روستای رشنو - رومشکان - کوهدشت - استان لرستان

 سوم شهریور ۱۳۴۶، در روستای رشنو رومشکان از توابع شهرستان کوهدشت به دنیا آمد. پدرش صفرعلی‌، کشاورز بود و مادرش قمرتاج نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم اقتصاد گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم مرداد ۱۳۶۴، در چنگوله توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در زادگاهش واقع است.

سایت یاد امام وشهدا

۱ ۲ ۳ ۴ . . . ۵ ۶ ۷
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan