یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید زنده ای که با اصابت تیر بر پیشانی اش جنازه ی او را پس از هفت روز در کردستان یافتند

  • ۱۴:۲۹

شهید مازندرانی که پس از پرواز زنده شد

احمد رحمانی ، شهید زنده ای که با اصابت مستقیم تیر بر پیشانی اش جنازه ی او را پس از هفت روز در بیابان های کردستان یافتند و هنگام انتقالش با هواپیما به پشت جبهه ها ناگهان در میان جنازه های شهدا زبان گشود و درخواست آب نمود، کسانی که در هواپیما حضور داشتند ناباورانه از دیدن این صحنه ، متحیر و مبهوت ماندند و شاید  این تداعی از آیات قرآن و زنده شدن اصحاب کهف باشد و نشانی از عظمت خداوند و وعده ی الهی است که هرکسی خالصانه بر او توکل کند خداوند او را یاری میرساند .

شنیدن خاطرات دفاع مقدس مخصوصاً برای نسلی که بعد از جنگ به دنیا آمدند یا آن را به خاطر ندارد جالب یا شاید کمی حیرت آور باشد. هشت سال جنگ تحمیلی ،  با توکل بر خدا و با دستان خالی در مقابل دشمنی که حمایت تمام ابر قدرتهای دنیا را داشت و تا دندان مسلح بود کمی عجیب است . شاید پس از شنیدن این خاطرات باور بعضی شنیده ها  برایمان دشوار باشد اما در کنار یکی از رزمندگان مخلص بی ادعا بودن و شنیدن خاطرات او به عنوان فرماندهی گروهان در زمان جنگ بسیار شور انگیز است . احمد رحمانی پاسدار جانباز از اهالی شهرستان نور متولد ۱۳۳۲ است. در زمان جنگ فرمانده بود و هم اکنون راننده تاکسی است.از خاطرات خود برایمان میگوید که بسیار شنیدنی است .

ششمین سالگرد شهدای خان طومان -لشکر ۲۵ کربلای مازندران

  • ۰۰:۲۸

شهدای کربلای خان طومان

شادی روح این شهدای عزیز صلوات

تعجب حاج قاسم از ازدواج یک دختر شهید

  • ۱۲:۱۴

تعجب حاج قاسم از ازدواج یک دختر شهید/ سردار گفت: تا پیکر شهدا نیاید روی آمدن به مازندران را ندارم

همسر شهید شالیکار گفت: حاج قاسم تا متوجه شد دخترم ازدواج کرده از تعجب خندید و گفت: دخترجان الان وقت عروسک بازی تو هست!

تعجب حاج قاسم از ازدواج یک دختر شهید/ سردار گفت: تا پیکر شهدا نیاید روی آمدن به مازندران را ندارم

گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس-زهرا بختیاری: شهربانو از ۱۵ سالگی بله را داده بود و می‌دانست برخلاف زندگی بقیه نوعروسانی که اطرافش دیده، او زندگی روتین و روزمره‌ای نخواهد داشت. محمد آقا شرایط کارش را برای او شرح داده بود، اینکه پاسدار است و ضرورت کارش ایجاب می‌کند مکرر به مأموریت برود. سفرهایی که بعضاً نه مدت آن مشخص است و نه مکان آن. حتی ممکن است تماس هم نتواند بگیرد.

شهربانو دوری‌ها را به جان خریده بود. مضاف بر اینکه همسرش حتی وقتی خانه بود مشکلات جانبازی را به همراه داشت. محمد در جنگ تحمیلی و در جریان عملیات‌های بیت‌المقدس، والفجر۶، کربلای ۱۰ جانباز شده بود و اعصابش نیز تحت تاثیر این جراحات قرار داشت، خصوصا ماه‌های آخر سردردهای شدیدی می‌گرفت. اما هر چه بود مرد خانه با وجودش حتی در دوری توانسته بود ستون زندگی باشد. شهربانو از سال ۶۹ که به خانه بخت آمده بود تا پاییز سال ۹۴ دوری‌ها را تحمل کرد و دم نزد اما این سفر آخر چه شده بود که دیگر دوری همسرش سخت می‌گذشت، به دوستانش گفته بود این بار می‌خواهد دست شوهرش را ببوسد و به او بگوید در نبودش لحظات سختی دارد، خصوصا حالا که حسین، کوثر و ابوالفضل بزرگتر شده‌اند. اما دقیقا همین دفعه‌ای که خانم خانه چنین تصمیمی می‌گیرد اوضاع طور دیگری رقم می‌خورد. محمد شالیکار در سن ۴۷ سالگی روز ۲۱ آذر سال ۹۴ در سوریه وقتی مدتی از حضورش در مناطق تحت درگیری تروریست‌های تکفیری می‌گذرد، شهید می‌شود و به دیدار برادرش حسین که در عملیات کربلای ۱۰ به شهادت رسیده بود، می‌رود. پیکر او هم اکنون در مسجد محله‌شان در فریدونکنار به خاک سپرده شده است. شهربانو در آخرین دیدار کف پای شوهرش را می‌بوسد.

آنچه در ادامه خواهید خواند خاطره یک دیدار شیرین است. دیدار حاج قاسم سلیمانی با خانواده شهید شالیکار اولین شهید مدافع حرم شهرستان فریدونکنار، که همسر شهید اینگونه روایت می‌کند:

شهیدی که به دیدار امام زمان عج نائل شد

  • ۱۳:۲۶

پاسدار شهید اسماعیل خانزاده از شهدای مدافع حرم

وصیت شهید عارف مدافع حرم، اسماعیل خانزاده
۸۰ روز پس از شهادت در لابلای یکی از کتابهای شهید ، نامه ای به خط شهید پیدا شد که نوشته بود: خدایا خلق تو نمیدانند اما تو که خوب میدانی که این بنده ی کوچکت در سال ۱۳۸۱ موفق به تشرف به خدمت حجت و‌ ولی تو امام زمان علیه السلام شد!!!
و‌ در ادامه نوشته بودند: یقین داشته باشید  اگر از زیر پرچم ولایت این سید عزیز مقام معظم رهبری بیرون برویم حتم نابود خواهیم شد.
تقدیم به ساحت قدسی شهدای اسلام صلوات
اللهم صل علی محمد و‌آل محمد و عجل فرجهم
🌺🌺🌺🌺🌺
ظهور بسیار نزدیک است 
اللهم عجل لولیک الفرج

به من الهام شده که پیش خدا خواهم رفت... شهیده طاهره هاشمی

  • ۱۰:۴۶

شهیده سیده طاهره هاشمی- آمل

روایت دختر ۱۴ساله‌ای که شهید بهشتی وعده شهادتش را داد

شهیده سیده طاهره هاشمی ، شهیده شاخص سال ۱۳۹۲ وقتی صبح کنار سفره‌ی صبحانه خوابش را برای مادر و عباس تعریف کرد، به آرامی گفت:‌ من شهید می‌شوم. عباس به یاد انشای طاهره افتاد که اول نوشته بود دوست دارم فلسفه بخوانم؛ اما در پایان نوشت به من الهام شده که پیش خدا خواهم رفت...

«طاهره نفس نفس می‌زد. از او قطع امید کرده بودیم. از صبح نگران بودیم که نکند طاهره هم مثل دختر همسایه بمیرد. دختر همسایه صبح مرده بود و صدای گریه هنوز از خانه‌‌شان می‌آمد. مادر مرا فرستاد دنبال زن عمو. با گریه آوردمش. زن عمو وقتی دید طاهره نفس نمی‌کشد، پارچه‌ی سفیدی روش انداخت. من و مادر به گریه افتادیم. صبر کردیم تا همه بیایند و دفنش کنیم. نیم ساعت که گذشت دیدم پای طاهره تکان می‌خورد. از خوشحالی زبانم بند آمده بود. مادر و زن عمو را صدا زدم. مادر پارچه‌ی سفید را برداشت و با گریه، طاهره را بغل کرد. خدا روح تازه‌ای در جسم خواهر کوچولویم دمید.» (۱)

شهید رضا قاسم زادگان - شهدای بهشهر

  • ۱۴:۲۹

شهدایی که به «یلدا» نرسیدند

شهید «رضا قاسم زادگان» فرزند «محمد» در تاریخ 23 آذر ماه 1341 در بهشهر به دنیا آمد و در تاریخ 30 آذر ماه 1361 در حین مأموریت در گنبد کاووس - مینودشت توسط منافقین مورد ترور قرار گرفت و به شهادت رسید.

در بخشی از وصیت نامه شهید آمده است:

پدر و مادر، خواهر، همسرم و خانواده شهدا رسالتشان بس سنگین است شما باید زینب گونه پیام ما را به گوش جهانیان برسانید و بگویید که ما در دامان کرامت و آقایی پرورش یافته‌ایم و سیادت و سروری بر روح و جان ما موج می‌زند و عزت و شرافت به ما حکم می‌کند برای مرگ آغوش باز کنیم به خدا سوگند که من همین خانه کوچک در سنگرها را با تمام جهان عوض نمی‌کنم اما سخنی دارم با امت حزب‌الله آنچه ما را به پیروزی رسانید رهبری امام و وحدت ما بود، امام در قلب ماست و روح ما است که دشمنان اسلام هیچگاه نمی‌توانند قلب و روحمان را از ما بگیرند و وحدت ما را در نماز جمعه تجلی می‌کند پس نماز جمعه را با شکوه به جا آورید و صف نماز جمعه را پر کنید.

زندگی‌نامه شهید:

شهیدی با دو وصیت نامه ، شهید منصور پژولیده

  • ۰۱:۲۶

شهید منصور پژولیده


نام پدر : محسن
تاریخ تولد :1336/10/30
محل تولد: بهشهر
تاریخ شهادت : 1362/12/05
محل شهادت : دهلران

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در زادروز شهید «منصور پژولیده» زندگی‌نامه و وصیت‌نامه این شهید منتشر می‌شود.

زندگی‌نامه شهید:

خداوند به «محسن و معصومه» در دی ۱۳۳۶ در «بهشهر»، پسری عطا کرد که نامش را «منصور» گذاشت. معصومه در کنار محسن، امورات زندگی را با کار در کارخانه چیت‌سازی بهشهر می‌گذراندند. آن­ها شش فرزند داشتند که منصور دوّمی‌شان بود. منصور تا دیپلم علوم تجربی در دبیرستان «هشترودی» زادگاهش تحصیل کرد.

در بیان خلق‌وخوی منصور، باید گفت که در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در همه حال، مطیع‌شان. با دیگران نیز، با ملاطفت و گشاده‌روئی رفتار می‌کرد و نزدشان، محبوبیتی خاص داشت.

سردار بی سر شهید ذبیح‌الله عالی کردکلایی

  • ۰۰:۵۰
آخرین مکالمه یک شهید

فرمانده بی سرِ لشکر25 کربلا درآخرین لحظه شهادت پشت بی سیم چه گفت؟

در تابستان گرم سال 1332، در روستای کردکلا بخش جویبار در خانواده‌ای کشاورز متولد شد. چون پدرش قبل از تولد او فوت کرده بود، مادر نام پدرش ذبیح‌الله را بر او نهاد. مادرش زنی مۆمنه بود و با کشاورزی مخارج زندگی را تأمین می‌کرد.

او تحصیلات ابتدائی را در روستای محل تولد خود گذراند و پس از آن برای تحصیلات به قائم‌شهر مهاجرت کرد. در کنار تحصیل به ورزش کشتی محلی علاقه بسیار داشت. دارای روحیه پهلوانی و منش مردانگی بود. مدتی بعد از اخذ دیپلم با «سمیه واگذاری» که برادرانش از پهلوانان کشتی بودند و با ذبیح‌اللّه دوستی و رفت و آمد خانوادگی داشتند، در سال 1355 ازدواج کرد.

۱ ۲ ۳
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan