یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

سرتیپ خلبان شهید موسی نامجو وزیر دفاع

  • ۰۰:۵۲

درباره شهید موسی نامجو

تهران- ایرنا- شهید سید موسی نامجو از جمله فرماندهان شهید در جنگ تحمیلی به شمار می‌رود که با ارایه طرح‌های ابتکاری و موثر خود نقش بسزایی در تثبیت نظام جمهوری اسلامی و پیروزی نیروهای  نظامی در مقابل دشمن بعث داشت.

تجربه و تفکر راهبردی و عملیاتی فرماندهان در جنگ، توانایی آنها را برای شناخت و اشراف بر تحرکات دشمن، بالابردن توانایی رزمندگان و در نتیجه هدایت راهبردی و عملیاتی در جنگ را شکل داد و ارتقاء بخشید، به گونه‌ای که آثار و نتایج آن را در بسیاری از پیروزی‌های نظامی جنگ، تحولات ساختاری و نظامی، می‌توان مشاهده کرد. یکی از این فرماندهان دلیر ارتش جمهوری اسلامی ایران، شهید سید موسی نامجوی است که در سال‌های نخستین پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه ایران با ارایه طرح‌های ابتکاری و موثر خود، نقش بسزایی در تثبیت نظام جمهوری اسلامی و پیروزی نیروهای نظامی ایران در مقابل دشمن متجاوز ایفا کرد.

تیمسار سرلشگر شهید ولی اله فلاحی فرمانده ارتش جمهوری اسلامی

  • ۰۰:۳۳

تیمسار شهید فلاحی و رهبر معظم انقلاب

تیمسار سرلشگر شهید ولی اله فلاحی فرمانده ارتش جمهوری اسلامی

شهید ولی الله فلاحی در سال ۱۳۱۰ در طالقان متولد شد.۳ سال اول دبیرستان را در دبیرستان علامه گذراند و سپس وارد دبیرستان نظام شد.از مهر ماه سال ۱۳۳۰در دانشکده افسری تحصیلات خود را ادامه داد پس از فارغ التحصیلی ،خدمت خود را در لشکر ۹۲ زرهی آغاز کرد.در سال ۱۳۳۷ شمسی به تهران منتقل شدو در دانشگاه نظامی،در سمت فرماندهی گروهان دانشجویان و فرماندهی گردان انجام وظیفه می کرد

یادی از شهید فلاحی و ناجیان پاوه

وی در سال های ۱۳۳۹و۱۳۳۴ شمسی،دورۀ پرسنل نظامی و سپس دوره ی عالی آجودانی را در آمریکا گذراند.در سال ۱۳۴۸ جهت گذراندن دوره ی فرماندهی و ستاد به دانشکده فرماندهی و ستاد(دافوس)اعزام شد.از سال ۱۳۵۱ تا اواسط سال۱۳۵۳ شمسی با درجه سرهنگ دومی به همراه گروهی از افسران ایرانی به عنوان ناظر صلح سازمان ملل در آتش بس ویتنام،به آن کشور اعزام شد.
شهید فلاحی پس از بازگشت،به کار تدریس در دانشکده فرماندهی و ستاد ادامه داد تا آنکه در۱۲ مهر ماه ۱۳۵۷ شمسی به درجه سرتیپی ارتقا یافت و در همان تاریخ به شیراز منتقل و به عنوان معاون فرماندهی مرکز پیاده شیراز مشغول به کار شد.

شهید فلاحی به علت اعتقادات مذهبی از نظر ضد اطلاعات ارتش،مظنون بود و به همین جهت به او فقط مشاغل یا ماموریتهای فرهنگی محول می شد.ارتقای درجه امیری او هم به شرطی پذیرفته می شد که به وی شغل فرماندهی لشکر داده نشود.
در هر حال،حضور شهید فلاحی در شیراز مقارن با اوج گرفتن مبارزات انقلابی مردم بر ضد حکومت پهلوی بود.پس از اعلام حکومت نظامی در بسیاری از شهرهای ایران،در اثر کوشش های او حکومت نظامی در شیراز لغو شد و نیروهای نظامی از خیابان ها جمع شدند و مسوولیت این حکم دولتی به شهربانی محول شد.چندی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی،سرتیپ فلاحی به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد.

امیر فلاحی پس از پشت سر گذاشتن مشکلات فراوان،بخصوص بحران و تشنج در منطقه کردستان که به دست ضد انقلاب وابسته صورت می گرفت و همچنین پس از موفقیت در تحکیم نظم و انضباط و مقررات و سازماندهی نیروی زمینی،در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ شمسی به ریاست ستاد مشترک ارتش برگزیده شد.
با شروع جنگ عراق با ایران،شهید فلاحی همواره در مناطق جنوب یا غرب کشور حضور داشت و از نزدیک ناظر طرح های مختلف عملیاتی و لجستیکی بود.

وی هفته ای ۴۸ ساعت در ستاد مشترک حضور می یافت،جلسه ای تشکیل می داد و پس از اعلام دستورهایی جهت تسریع در امور و ایجاد هماهنگی با ارگان های ستادی و سایر نیروها پس از ارائه گزارشی مستقیم به حضرت امام خمینی(ره)،بار دیگر به مناطق عملیاتی عزیمت می کرد.آخرین حضور او در منطقه،همزمان با عملیات ثامن الائمه(شکست حصر آبادان)بود.در هفتم مهر ماه سال ۱۳۶۰ پس از اتمام این عملیات و هنگامی که هواپیمای حامل ایشان و شهید فکوری،شهید کلاهدوز،نامجوی،جهان آرا و تعدادی از رزمندگان و مجروحان عملیات به تهران بازمیگشت دچار سانحه شد و همراه با یاران خود به شرف شهادت نایل آمد.

https://cdn.mashreghnews.ir/files/fa/news/1395/4/1/1705917_849.jpg

خاطرات یکی از محافظین شهید فلاحی

« جعفر بریری » یکی از محافظین شهید فلاحی خاطره ای را به این مضمون بیان می کند :

در آبان ماه سال ۱۳۵۹ در سوسنگرد , عملیاتی علیه نیروهای عراقی انجام گرفت تا آن شهر از تعرض دشمنان رهایی یابد. شهید فلاحی در نقطه ای میان خط آتش نیروهای خودی و سربازان دشمن برای نظارت بر این عملیات حضور داشت و تنها فرد همراه ایشان من بودم .

تبادل آتش بین دو طرف به شدت ادامه داشت . انفجار گلوله های توپ و خمپاره در اطراف ما به طور پراکنده شنیده می شد. دکتر چمران در آن عملیات مجروح گردید و تعدادی از رزمندگان ما هم به شهادت رسیدند. به شهید فلاحی پیشنهاد کردم که برای محافظت از ترکشها و گلوله ها , از کلاه آهنی استفاده کند , اما او اظهار داشت :

 اگر نگهدار من آن است که من می دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد با این وجود از ایشان که آن زمان رئیس ستاد مشترک بود خواهش کردم که برای اطمینان خاطر استفاده از کلاه آهنی , هنگام انفجار گلوله ها به روی زمین دراز بکشند.

شهید فلاحی با لبخندی گفت : تو از من خاطر جمع باش , چون انسان شهید نمی شود مگر آنکه قبل از شهادت , کامل شده باشد. ضمن آنکه من هنوز به آرزویم نرسیده ام .

من که در پی راهی برای بازگشت و یا جان پناه امنی بودم , پرسیدم : تیمسار شما مگر چه آرزویی دارید

لحظه ای تامل کرد و سپس گفت : می دانی تنها آرزوی من چیست. گفتم : آرزوی هر فرد نظامی در مرحله اول , سربلندی میهن و اهتزاز پرچم کشور به نشانه عزت و عظمت آن ملت است و این نشان می دهد که مردم آن کشور زنده , پویا و در دنیا قابل احترام هستند.

ایشان گفتند : بله , همه اینها درست است , اما می دانی که من وجب به وجب خاک خوزستان را به علت محل خدمت اولیه ام می شناسم با توجه به پیش روی سریع عراق آرزو داشتم که ارتش عراق زمینگیر شود که چنین شد. تنها یک آرزوی بزرگ دیگر دارم . تنها آرزویم این است که ارتش متجاوز عراق را از اطراف آبادان تا مارد عقب بنشانیم .کمتر از یک سال بعد تیمسار فلاحی به آرزوی خود رسید , اما چند ساعت پس از تحقق این آرزو به والاترین مقام انسانی یعنی شهادت در راه خدا نائل گردید.

* آن قدرعاشق و دلباخته ی امام(ره)بود که همه جا ارادت خودش را به ایشان نشان می داد. یکبار که بنی صدر به دانشگاه افسری آمده بود، با شجاعت شعار داد: فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا وقتی بنی صدر این را شنید فقط یک چیز گفت: دانشکده افسری هم از دست رفت

* وقتی عراق حمله ی خودش را به مرزهای ما آغاز کرد در دانشکده افسری فرمانده بود؛برای سربازان این چنین گفت که هل من ناصر ینصرنی؟ااشک از دیدگان همه سرازیر شد و اینگونه بیان کرد که : عزیزان! عراق تا پشت دروازه های اهواز رسیده است، ما احتیاج به نیرو داریم تا با این تجاوز مقابله کنیم

*می دانست که خداوند جواب آن همه راز و نیاز و ناله های از ته دلش را می دهد و او را به آرزویش می رساند؛برای همین وقتی در پای هواپیما یکی از نمایندگان مجلس از او پرسید: شما کجا می روید؟ او گفت:به کربلا!

http://www.khaterenegari.com/main/wp-content/uploads/2018/04/%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-800x445.jpg

فرازی از وصیت نامه شهید بزرگوار ولی الله فلاحی

می‌خواهم به پروردگار جهانیان معتقد باشید. به رسالت محمد امین و پیغمبران سلف و روز رستاخیز مومن باشید. به پیشوایان دین و مذهب از طوایف مختلف احترام بگذارید. تمام انسان‌هایی را که در گذشته و حال و آینده به نحوی از انحا برای انسان‌های دیگر مفید بوده‌اند محترم بدانید.

منبع: 8000 قهرمان گیلان

http://www.khaterenegari.com/main/wp-content/uploads/2018/05/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD%DB%8C-750x445.jpg

خودش در این زمینه می‌گوید: «‌در روز 22 و 23 بهمن سال 1357، مجموعه‌ای به نام ارتش با  ویژگی‌هایی که از یک ارتش می‌دانیم، وجود نداشت. به سرعت شروع کردیم به سازندگی ارتش و در دو جهت، تلاش‌ها هدایت شد: یکی تبدیل ارتش دیروز به یک ارتش اسلامی و مردمی و دیگری آمادگی رزمی.‌ درگیری‌های داخلی آغاز شده بود و ارتش باید تهدیدات نظامی،‌ روانی و سیاسی درون مرزی و برون‌مرزی را خنثی کند. همزمان می‌بایست نظام ارتش دیروز، به نظامی مردمی تحول پیدا کند و تلاش در دو جهت برای ارتشی که متلاشی شده بود، بسیار مشکل بود. مشکل سوم ما،‌ حضور منافقین داخلی بود که سعی می‌کردند با نفوذ در ارتش،‌ از انسجام آن بکاهند و این نیروی مسلح منسجم و متحد را به کلی متلاشی کنند.»
 
هنوز مدت زمان زیادی از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل ارتش جمهوری اسلامی ایران نگذشته بود که عناصر ضد انقلاب با حمایت کشورهای خارجی، در غرب و شمال غرب درگیری‌هایی را ایجاد کردند و شهید فلاحی جهت حفظ انقلاب و میهن اسلامی، به آن مناطق شتافت. سپس با سامان دادن به اوضاع آن مناطق و فداکاری‌های متعدد،‌ در تاریخ 29 خرداد 1359 شمسی از سوی رهبر کبیر انقلاب، به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد و مدتی نیز پس از عزل بنی‌صدر از مقام جانشینی فرمانده کل قوا، طی حکمی از سوی حضرت امام خمینی(ره)، ‌اختیارات فرماندهی کل قوا را برعهده داشت و سرانجام با حضور در جبهه‌های جنگ با دشمن متجاوز عراقی و فرماندهی عملیات‌های متعدد،‌در هفتم مهرماه 1360،‌ پس از عملیات غرورآفرین ثامن‌الائمه،‌ در حادثه سقوط هواپیمای سی – 130 به همراه چند تن از فرماندهان ارتش و سپاه  به شهادت رسید.

شادی روح بلندش سه صلوات

شهید نورالدین حدادی قرقیه ، شهدای زاغه

  • ۲۱:۳۵

شهید نورالدین حدادی قرقیه

شهید نورالدین حدادی قرقیه 

نام پدر: حسین

شغل : کادر ارتش

تاریخ تولد: 25-10-1340 شمسی

محل تولد:  خرم آباد- زاغه - پل هرو

تاریخ شهادت : 4-1-1361 شمسی

محل شهادت : دشت عباس

دلیل شهادت : اصابت ترکش دشمن 

گلزار شهدا: گلزار شهدای زاغه  شهر: خرم آباد - استان لرستان

 بیست و پنجم دی ۱۳۴۰، در روستای هرو از توابع زاغه شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش حسین و مادرش عالم نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. به عنوان گروهبان یکم ارتش در جبهه حضور یافت. چهارم فروردین ۱۳۶۱، در دشت عباس توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در روستای زاغه تابعه شهرستان خرم آباد  واقع است.

سایت یاد امام و شهدا 

سامانه ملی شهدا

شهید عبدالله خسروی ، دوست دارم پزشک شوم و به روستاها و افراد ضعیف کمک کنم.‌

  • ۱۷:۵۳

https://bayanbox.ir/view/1858668190023226497/002.jpg

شهید عبدالله خسروی: دوست دارم پزشک شوم و به افراد ضعیف کمک کنم

دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران بود، به پدرش می‌گفت: می‌خواهم علی‌وار زندگی کنم و دوست دارم پزشک شوم و به روستایی‌ها و افراد ضعیف کمک کنم.

به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگی و هنری گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، دانشجویان مکتب شهادت، به‌ عنوان علمداران جبهه علم، فرهنگ و مقاومت، اسطوره‌هایی هستند که تنها به عصر خود اختصاص نداشتند. در سنگر علم با سلاح قلم، در سنگر فرهنگ با سلاح اخلاق، عقیده و ایمان و در سنگر مقاومت با سلاح جنگ، جهاد کردند تا عاقبت خالصانه به دیدار معبود شتافتند. جبهه‌های جنگ، فقط تیر و ترکش نبود؛ جبهه‌های جنگ، دانشگاه اخلاق بود. دانشگاهی انسان‌ساز؛ دانشگاهی که در مدت کوتاهی یک سرباز صفر را به استراتژیست بزرگ جنگی تبدیل کرد. دانشگاهی بود که شناسنامه دانشجویانش قرآن بود؛ دانشگاهی که دانشجویانش رفتند تا خط امام بماند؛ دانشگاهی که برخی فارغ‌التحصیلانش پس از ۲۸ سال به خانه برگشتند و بسیاری هم بازنگشتند؛ آری، دانشجویان مکتب شهادت تا ابد الگوی جوانان آزاداندیش در هر کجای جهان خواهند بود.

شهید احمد حکیمی خانقاه ، شهدای مشهد

  • ۱۰:۱۸

شهید احمد حکیمی خانقاه - مشهد

شهید احمد حکیمی خانقاه

کد ایثارگری: 6109824

نام پدر: ماشاالله

محل تولد: مشهد منطقه دو

تاریخ تولد: 1340/07/05

نوع اعزام : سرباز نیروی زمینی ارتش 

تاریخ شهادت: 1361/10/11

محل شهادت: مهاباد - کردستان

گلزار شهدا: بهشت رضا شهر: مشهد -خراسان رضوی 

سامانه ملی شهدا

نوید شاهد 

شهید جاویدالاثر نصیر میردریکوند - شهدای خرم آباد

  • ۱۰:۴۰

شهید نصیر میردریکوند-خرم آباد

شهید نصیر میردریکوند 

پدر: عبدالعلی

تاریخ تولد: 1346/06/28
 تاریخ شهادت:  1367/04/21

محل تولد: خرم آباد - لرستان

نوع اعزام: سرباز ارتش

محل شهادت: نهرعنبر - دهلران 

محل دفن: جاویدالاثر - خرم آباد - روستای ماسور

نوید شاهد

شهید حجت الله ملک محمودی ، شهدای الیگودرز

  • ۰۰:۳۶

شهید حجت الله ملک محمودی

شهید حجت اله ملک محمودی

در تاریخ 18/6/1348 در روستای شاپورآباد از توابع شهرستان الیگودرز به دنیا آمد.

حجت الله ، موفق به کسب دانش نشد و از همان دوران نوجوانی همراه با خانواده به کار کشاورزی و دامداری پرداخت. پس از آن به سربازیش فرا خواندند و او هم لباس مقدس سربازی را پوشید و به جمع ارتشیان کفرستیز پیوست. از همان روزهای نخست خدمت راهی مناطق نبرد حق علیه باطل شد. سرانجام در 1368/7/18 در منطقه عملیاتی مرصاد با اصابت تیر مستقیم وطن فروشان ضدانقلاب به فیض عظیم شهادت نایل آمد.

پیکر مطهرش در زادگاهش به خاک سپرده شده است.

نامش جاوید و راهش پر رهرو باد.

شهید علی رحیمی نژاد - شهدای الیگودرز

  • ۰۰:۳۱

شهید علی رحیمی نژاد

شهید علی رحیمی نژاد در تاریخ 5 شهریور 1347 در شهرستان الیگودرز دیده به جهان گشود. پدرش هیبت الله به خاطر عشقش به مولا امیرالمومنین نام او را علی گذاشت. به خاطر فقر تحصیلات را در ابتدایی رها کرد و به کار مشغول شد تا کمکی برای خانواده باشد. سپس بخاطر کار و بدست آوردن شغل به تهران و شهر ورامین مهاجرت کردند و در سن 19 سالگی در ارتش به خدمت مقدس سربازی رفت. و در تاریخ 17 مهر 1366 در منطقه مریوان به مقام شامخ شهادت رسید . پیکر پاک شهید بعد از تشریفات در مزار حسین رضا شهر ورامین به خاک سپرده شد. 

روحش شاد، یادش گرامی

شهید جاویدالاثر خدارحم عیسوند - شهدای الیگودرز

  • ۱۱:۱۵

زندگینامه جاویدالاثرهای شهرستان الیگودرز

شهید جاویدالاثر «خدارحم عیسوند»

«خدارحم عیسوند» در روستای «مشکگ» از توابع شهرستان «الیگودرز» به دنیا آمد. وی با تلاش و کوشش فراوان توانست تا مقطع ابتدایی تحصیل را ادامه دهد و پس از آن در کنار خانواده برای تأمین معاش بازوی توانمندی شد برای پدر و همراهی دلسوز و مهربانی شد برای مادر.

خدارحم لباس مقدس سربازی را پوشید و به جمع ارتشیان بیگانه‌ستیز در لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه پیوست و از همان روز‌های نخست خدمت، راهی مناطق نبرد حق علیه باطل شد. وی در منطقه عملیاتی «سرپل‌ذهاب» در عملیات «مرصاد» در نبرد با دشمن مردانه ایستاد و در ۳۱ تیرماه سال ۶۷ بر اثر بمباران هوایی دشمن به شهادت رسید و پیکرش از دید همرزمانش پنهان و نام زیبایش در دفتر جاویدالاثر‌های انقلاب اسلامی به ثبت رسید.

خبرگزاری دفاع مقدس

شهید جاویدالاثر رسول نامداری - شهدای الیگودرز

  • ۱۱:۱۴

زندگینامه جاویدالاثرهای شهرستان الیگودرز

شهید جاویدالاثر «رسول نامداری»

«رسول نامداری» از جمع آن کاروانی بود که سال ۱۳۴۵ رویش را در روستای «دهنوآلیگر» از توابع «بربرود» الیگودرز به جهان گشود.

چهار سال بیشتر نداشت که داغ سنگین بی‌مادری بر قلب مهربانش نشست و دست‌های سرد مادر را بر گونه‌هایش لمس کرد. از کودکی در کنار پدر به آداب مسلمانی تربیت شد و محبت اهل بیت (ع) در رگ و جانش نشست.

کودکی را با همه سختی‌ها و نامهربانی روزگار پشت سر نهاد و برای آموختن راهی دبستان روستا شد. سپس به «الیگودرز» مهاجرت کرد تا در مسیر آموختن به پیش رود.

فرارسیدن ایام خدمت وظیفه، «رسول» را بر آن داشت تا برای حفاظت از مرز‌های کشور اسلامی ایران، لباس مقدس سربازی را به تن کند و پس از طی آموزش‌های نظامی به جمع دلاورمردان غیور ارتش حزب‌الله در لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه بپیوندد و در مرز‌های غربی کشور در کیان ایران اسلامی دفاع کند.

توطئه استکبار جهانی با سرکردگی فریب‌خوردگان مزدور و وطن‌فروشان منافق باعث شد که بخشی از مناطق غرب کشور برای چند روزی به صحنه تاخت و تاز منافقان از خدا بی‌خبر شود. با رقم خوردن عملیات باشکوه «مرصاد»، «رسول» هم به خط مقدم مبارزه رفت و در «گیلانغرب» آمال و آرزو‌های شیطانی سربازان شیطان را به سراب بدل کرد.

وی ۳۱ تیرماه سال ۶۷ در حالی‌که عاشقانه از انقلاب اسلام دفاع می‌کرد، شهید شد و راه کوی دوست را در پیش گرفت و بعد از آن دیگر کسی نشانی از وی نیافت.

خبرگزاری دفاع مقدس

شهید جاویدالاثر اکبر مولوی - شهدای الیگودرز

  • ۱۱:۱۳

زندگینامه جاویدالاثرهای شهرستان الیگودرز

شهید جاویدالاثر «اکبر مولوی»

در اولین روز از زمستان سال ۱۳۴۷ وجود «اکبر» در میان خانواده، بهاری دیگر را به همراه آورد. وی اولین غنچه‌ای بود که در گلستان عشق رویید و با عطر دل‌انگیزش رونقی به کاشانه کوچک خانواده داد.

«اکبر» درآمد ناچیز خود را در خانواده خرج می‌کرد و با خرید هدیه برای برادر و خواهر‌های کوچک خود، همیشه گل خنده را بر لب‌های آن‌ها می‌نشاند. خود اهل نماز و روزه بود و به آن‌ها نیز سفارش می‌کرد که توجه کنند تا هیچ‌گاه مشغله‌های دنیایی آنان را از یاد خدا غافل نکند، همان‌گونه که خود به بزرگ‌تر‌ها علی‌الخصوص پدر و مادرش احترام می‌گذاشت و با آن‌ها مهربانی می‌کرد، از دیگران نیز می‌خواست احترام به بزرگ‌تر‌ها را فراموش نکنند.

گذشت زمان از وی جوانی برومند و دوست‌دار دین و میهن ساخت و به عزم مبارزه با دشمن متجاوز، لباس مقدس سربازی را به تن کرد و در جمع ارتش حزب‌الله به انجام وظیفه مقدس جهاد پرداخت.

«اکبر» در عملیات «مرصاد» به‌عنوان سرباز یکم به صف روباه‌صفتان منافق هجوم برد و در یک نبرد جانانه در ۳۱ تیرماه سال ۶۷ گل وجودش پرپر شد و با پرواز روح بلندش، دیگر نشانی از وی به‌دست نیامد.

خبرگزاری دفاع مقدس

شهید جاویدالاثر عبدالله هفت سوارانی - شهدای الیگودرز

  • ۱۱:۱۲

زندگینامه جاویدالاثرهای شهرستان الیگودرز

شهید جاویدالاثر «عبدالله هفت سوارانی»

«عبدالله» سال ۱۳۴۵ در روستای «آب باریک سفلی» از توابع «الیگودرز» بر مرکب حیات نشست و به خاکیان پیوست و درس انسانیت و اجتماعی بودن را یکی پس از دیگری آموخت و در دبستان روستا نشانی زیبا از خود به‌جای گذاشت.

«عبدالله» که درس مسلمان زیستن را به‌خوبی فرا گرفته بود، برای کمک به پدر پیر خود، قید ادامه تحصیل را زد و تصمیم گرفت تا با کار کردن در زمین کشاورزی، در تأمین معاش، مددکار خانواده خود باشد.

آن‌گاه که در جمع جوانان نشست، بنیاد خانواده را پی ریخت و به هدیه‌ای از جانب خدای مهربان، صاحب فرزندی از آن وصلت شد. سال ۱۳۶۶ بود که لباس مقدس سربازی را به تن کرد و در ارتش همیشه بیدار این مرز و بوم به دفاع از خاک وطن شتافت  و سرانجام ۳۱ تیرماه سال ۶۷ در منطقه «کوشک» اهواز در حالی‌که به حراست از کشور اسلامی ایران مشغول بود، به فیض عظمای شهادت نایل آمد و لباس رزم خود را به‌عنوان کفن انتخاب کرد تا در روز محشر نشانی از فداکاری و ایثار وی در دفاع از دین و حریم مقدس آن باشد.

خبرگزاری دفاع مقدس

۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ . . . ۲۱ ۲۲ ۲۳
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan