یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

وصیت نامه شهید بهروز رحمتی -شهدای دانش آموز

  • ۲۳:۴۴

شهید بهروز رحمتی - خرم آباد

شهید بهروز رحمتی

نام پدر: طهماس

تاریخ تولد: 2-4-1353 شمسی

محل تولد: خرم آباد - لرستان

تاریخ شهادت : 4-9-1364 شمسی

محل شهادت : دربندیخان

گلزار شهدا: نام گلزار:فلک الدین شهر خرم آباد - استان لرستان

وصیت نامه شهید بهروز رحمتی (شهید دانش اموز)

نوید شاهد

نوید شاهد 

شهید حمید بهرامی - شهدای خرم آباد

  • ۱۴:۱۴

شهید حمید بهرامی - خرم آباد

شهید حمید بهرامی

فرزند  : علی کرم

تاریخ شهادت  : ۱۳۶۵/۰۳/۰۲

محل شهادت  : حاج عمران

مزار  : گلزار شهدای بهشت رضا (ع) - خرم آباد- استان لرستان

یکم فروردین ۱۳۵۱ در شهرستان پلدختر به دنیا آمد. پدر او علی کرم (فوت۱۳۵۴) و مادرش شیرین نام داشت. تا سوم ابتدایی درس خواند. کارگر بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد ۱۳۶۵، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در بهشت رضای شهرستان خرم آباد واقع است.

یاد امام و شهدا ، سامانه ملی شهدا

وصیت نامه شهید حمید کشوری - شهدای دانش آموز دورود

  • ۱۴:۲۴

شهید حمید کشوری 

نام پدر: نعمت الله

محل تولد : شهرستان دورود -استان لرستان

تاریخ تولد : 1343/04/01

تاریخ شهادت : 1361/11/20

محل شهادت : فکه

سن : 17 سال

اخرین پایه تحصیلی : اول دبیرستان

گلزار شهدای هفده شهریور شهر: دورود - استان لرستان

نوید شاهد

وصیت نامه شهید حمید کشوری

خداوندا  تو را شکرگزارم که نعمت شهادت را به من عطا نمودی, تو را شکر گزارم که رهبرم حضرت امام خمینی (ره) را ناجی انسانهایی عصر حاضر قرار دادی , خانواده بزرگوارم بخصوص مادر عزیز و زحمتکشم مرا حلال کنید و تقوای الهی را پیشه خود سازید .

برای دفاع از اسلام از هیچ قدرتی نهراسید. امام را یاری نمائید تا خداوند شما را یاری کند. اگر افتخار شهادت نصیبم شد برای دل شکسته حضرت زینب و امام سجاد گریه کنید . از مال دنیا چیزی ندارم که برایش وصیت کنم فقط لوازم شخصیم را به جبهه ها هدیه نمائید .

از وبلاگ شهدای لرستان 

دانش آموز شهید چراغعلی خسروی - دورود لرستان

  • ۲۰:۱۰

شهید چراغعلی خسروی - دورود

شهید چراغعلی خسروی 

فرزند : کرم

تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۰۴/۱۲

محل شهادت : سردشت

محل دفن : گلزار شهدای ناصرالدین شهر دورود- استان لرستان

یکم فروردین ۱۳۴۷، در شهرستان دورود به دنیا آمد. پدرش کرم، کارگر کارخانه سیمان بود و مادرش شوکت نام داشت. دانش آموز دوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوازدهم تیر ۱۳۶۴، با سمت تک تیرانداز در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در شهرستان دورود واقع است.

http://yadshohada.com

زند گی نامه شهید چراغعلی خسروی

وصیت نامه شهید علی مراد سبزی زاده- شهدای خرم آباد

  • ۱۲:۱۴

شهید علیمراد سبزی زاده - خرم آباد

دانش آموز شهید علی مراد سبزی زاده

نام پدر: احمد

شغل: دانش آموز

تاریخ تولد: 12-1-1351 شمسی

محل تولد: پلدختر  - لرستان

تاریخ شهادت : 4-10-1365 شمسی

محل شهادت : شلمچه

گلزار شهدای روستای بدرآباد سفلی شهر: خرم آباد استان لرستان 

نوید شاهد  ، سامانه ملی شهدا

وصیت نامه شهید علی مراد سبزی زاده (شهید دانش آموز)

دانش آموز شهید محمدتقی علی زاده ، شهدای خرم آباد

  • ۲۳:۵۹

شهید محمدتقی علی زاده - خرم آباد

شهید محمدتقی علی زاده (شهدای دانش آموز)

نام پدر: عزیزاله

تاریخ تولد: 26-11-1346 شمسی

محل تولد: خرم آباد 

تاریخ شهادت : 11-9-1361 شمسی

محل شهادت : عین خوش

دلیل شهادت : اصابت ترکش خمپاره دشمن به کمر

گلزار شهدا: نام گلزار: خضر شهر:لرستان - خرم آباد

نوید شاهد

شهیدمحمدتقی علی زاده ششم بهمن 1346، در شهرستان خرم آباد دیده به جهان گشود. دانش آموز سوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یازدهم آذر1361، در عین خوش توسط نیروهای بعثی عراقی بر اثر اصابت ترکش به کمر، شهید شد. مزار وی در آرامگاه خضر زادگاهش واقع است.

وصیت نامه شهید 

نوجوان شهید محمدعلی نادرزاده ، شهدای خرم آباد

  • ۰۰:۲۸

شهید محمدعلی نادرزاده - خرم آباد

شهید محمدعلی نادرزاده

نام پدر: قوام

شغل : دانش آموز 

تاریخ تولد: 1-5-1349 شمسی

محل تولد: خرم آباد 

تاریخ شهادت : 3-12-1362 شمسی

محل شهادت : تنگه چزابه

سن: ۱۳ سال 

گلزار شهدا: بهشت رضا فاز2 شهر خرم آباد استان لرستان 

زندگینامه شهید محمد علی نادرزاده

شهید در سال 1349 در خانواده ای مذهبی و فقیر به دنیا آمد . دوران کودکی را پشت سر نهاد و فعالیت های خود را برای انقلاب از زمان مدرسه آغاز کرد. از همان ابتدا از مدرسه فرار می کرد و به صفوف تظاهر کنندگان می پیوست . چند بار از مدرسه به او تذکر دادند و از او خواستند از مدرسه بیرون نیااید اما او کار خود را انجام می داد . تا جایی که انقلاب به رهبری امام به پیروزی رسید و ایشان هم درس می خواند و هم مقالات و پیام های و نشریات سپاه را به ارگان های و ادارات و مجامع مردم میبرد و می فروخت .امور زندگی خود را با کار در مغازه جگرکی تامین می کرد تا این که جنگ 8 ساله آغاز گردید . ایشان هم در اوایل در مسجد و در پایگاه ها فعالی خود را آغاز کرد آن موقع تازه وارد اول راهنمایی شده بود . همیشه در دعاهای کمیل شرکت می کرد و در سرکشی به خانواده شهدا پیشقدم بود . تا این که در تاریخ 62/4/1 از طریق مسجد و پایگاه به جبهه اعزام شد و چند ماه بعد به فیض عظیم شهادت رسید. 

وصیت نامه شهید محمد علی نادرزاده

بسمه تعالی

آن قدر به جبهه می روم و می جنگم تا شهید شوم

به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا .

با سلام و درو فراوان به رهبرکبیر انقلاب حضرت امام خمینی و با سا م به همه شهیدان صدر اسام تا کنون

ای جوانان نکند در رختخواب بمیرید که حسین در میدان نبرد شهید شد .نکند در حال بی تفاوتی بمیری که علی اکبر در راه حسین و با هدف شهید شد ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری می کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحم 72 شهید را نمود همه خاندان و همه جوانان را به جبهه های ن برد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیر زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان ها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیاندازند.و شما را ازر وحانیت و متعهد جدا نکند که اگر چنین ک ردند روز بدبختی و روز حبس ابر قدرت هاست . حضورتان را در جبهه های حق علیه حق بر علیه باطل ثابت نگه دارید در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را هم چنان ح فظ کنید اگر شهادت نصیب من شد آن که پیرو خط سرخ امام خمینی نیست و به او اعتقاد ندارد بر من نگرید و بر جنازه من حاضر نشود دعا ی شهدا آنان را متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان سازد .

سلام من را به رهبر عزیزم برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلا را ترک نخواهم کرد با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشورا و در تمام کربلا با حسین همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان جمع درآید

اگر می خواهید در مقام و عظمت شما خللی وارد نشود هیچ گاه زبان به شکایت نگشایید و ان چه را که از قدر معرفت الهی شما می کاهد بر زبان نیاورید.

خداحافظ

در این آخر یک وصیت دارم دعای امام را فراموش نکنید .

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزای.

خاطرات مربوط به شهید محمد علی نادرزاده

به نقل از برادر شهید

شهید کلاس اول راهنمایی بود و به درس خود ادامه می داد تا این که امام از مردم خواست در جبهه ها حضوور یابند او هم درس خود را رها کرد و می کت من می خواهم به جبهه بروم . او ان موقع کوچک بود و به سن تکلیف نرسیده بود و پدر و مادر هم اجازه نمی دادند که این کار را بکند چون دو تا از برادرانم هم ان موقع در جبهه بودند اما او شناسنامه خود را دستکاری کرد و جون قبلاص در پایاه عضو بود خود را برای اعزام ثبت نام ک رد .

روز اعزام فرا رسید و ما هیچ کدام از این موضوع خبری نداتیم و ایشان با گرفتن مقداری پول از رفقا به جبهه رفته بود . یک ماه بعد برای ما نامه ای نوشت که من را ببخشید که بدون اجازه رفته ام زیرا این یک تکلیف الهی بود و من باید آن را انجام می دادم . او برای ما در نامه خود نوشت که در خط مقدم جبهه است او آن جا رفته بود اما به علت سن کم از او خواسته بودند که در پشت جبهه کار کند . برادر دیگرم که در ان جا بود می گفت ما در یک سنگر بودیم که گفتند برای درست کردن پدافندها آمده اند و سراغ تو را می گیرند . من هم گفتم او کیست . آن ها در جواب به من گفتند من نام او را نمی دانم . من از سنگر بیرون آمدم و علی را دیدم از تعجب خشکم زد . از او پرسیدم که پدر و مادر می دانند که تو این جا ستی . گفت ک نه اما برای ان ها نامه نوشته ام . من از این که بدون اجازه آمده بود بسایر ناراحت بودم ولی بعداٌ از این که او توانست پدافند را درست کند بسیار خوشحال شدم .من او را با خود به سنگر بردم و از او پذیرایی کردم با خود گفتم شاید این قسمت است که هر سه ما با هم در جبهه باشیم . در سنگر به من گفت از این که پدر و مادر بی اطلاع هستند ناراحتم .

آن زمان گذشت و آن ها برای کار کردن به خانه آمدمد ان موقع پدر از کار افتاده بود و علی هم د کنار سایر برادران باید کار می کرد . او در مراسم های مذهبی شرکت فعال داشت . او در مراسم های دعا و ... شرکت می کرد . تا این که امام دو باره پیام داد جوان ها به جبهه ها بروند او هم برای رفتن اماده شد . پدر به او گفت ک شما صبر کن تا یکی از برادرانت برگ رد و بعد شما برو . زیرا من نمی توانم دوری شما را تحمل کنم . علی گفت : پدر برای چه نماز می خوانید . پدر گفت :‌نماز به این کارها ربطی ندارد . - خیلی هم ربط دارد زیرا حال که امام دستور داده است بر هر فرد م سلمان اعم از پیر و جوان زن و مرد که در این امر کوتاهی نکنند .

ایشان حرف حرف خودش بود و برای اعزام آماده شد ان روز همه ما به درب پادگان رفتیم . یاد دارم که آن روز تا ما را نگاه می ک رد ا شک از چ شمانش سرازیر می شد . پدر از او می پرسید چه شده  است و او در جواب می گفت چیزی نشده است . پدر می گفت ک باز هم دیر نشده است می توانی برگردی . او گفت : پدر برای به جبهه رفتن گریه نمی کنم فقط از این که دیگر شما را نخواهم دید.... پدر گفت : من پیرمردی هستم که به خدا طاقت شهادت تو را ندارم . او در جواب گفت : پدر هیچ به روز عاشورا فکر کرده اید که امام حسین چه کشیده است و مادر شما به زینب فکر کرده اید که سر برادر را در آغوش گرفته بود و برای این که دشمن شاد نباشد گریه و زاری را کنار گذاشت و توانست در شام یزید و یزیدیان را رسوا کند . فقط از شما می خواهم که اگر جسد من را پیدا نکردید ناراحت نباشید و برای من گریه نکنید زیرا ناراحت بودن شما دل دشمنان را شاد می کند و آن روز او اعزام شد و رفت......

در وصیت نامه خود هم این را نوشته بود گویی که می دانست و به او الهام شده است که جسد ایشان مدت ها در بیابان خواهد ماند . عمویم می گفت من برگه مرخصی را در جیب او دیدم و از او خواستم برای حال پدرش هم که بد احوال بود به خانه بازگردد اما او به من گفت اگر فردا حمله باشد به خانه بر نمی گردد و اگر زنده ماند روز دیگری به خانه می رود . ایشان با شجاعت غیر قابل وصف و با شادی به استقبال عملیات والفجر می رود که دوستان و همرزمان او می گویند گویی که به مراسم عروسی خود می رود . جز اولین خط شکنان بوده و آن شب به فرماندهی شمس اله پاپی  در عملیات شرکت می کند . شهید به همراه 40 نفر دیگر مفقود می شود تا این که بعد از هشت سال دفاع مقدس در سال 1369 جسد ایشان را کشف می کنند و به خانواده باز می گردانند . ما قبل از پیدا کردن جسد او برایش مجلس ختم هم گرفتیم چون می دانستیم که او شهید شده است چون در وصیت خود هم این را گفته بود .

+ نوشته شده در 23 آذر ۱۳۹۱ - توسط حورا راد 

یادداشت مرتبط

یادش بخیر. محصل بود که به جبهه رفت. بسیار پر انرژی و بچه کوروش بود که مسجد امام رضا(ع) هم حضور می داشت اما بیشتر با بچه های مسجد امام صادق (ع) پل کرگانه بود.

در تنگه چذابه به خیل شهدا پیوست و سالها بعد پیکر مطهرش تفحص شد.

همیشه پای انقلاب، برو بچه های مستضعف نشینند که تا پای جان ایستاده و می ایستند.🌷

شهیدان از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم، به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم

شادی روح تمام شهدا ، شهدای گمنام و شادی روح جوان ترین شهید لرستان 🌹شهید حاج محمد علی نادرزاده 🌹

فاتحه با صلوات

شهید مهرداد کاویانی ، شهدای کرج

  • ۱۴:۰۲

https://www.golzar.info/wp-content/uploads/2018/03/6529960.jpg


شهید مهرداد کاویانی
نام پدر: امامقلی

تاریخ تولد: 1-1-1349 شمسی
محل تولد: شهرستان کرج
تاریخ شهادت : 10-6-1365 شمسی
محل شهادت : حاج عمران
سن در زمان شهادت : 16 سال
گلزار شهدا: امامزاده محمد شهر کرج- استان
البرز

نوید شاهد  ،  گلزار شهدا

برادر و پدر و مادرش هم به شهادت رسیده اند.

چهار شهید و یک جانباز سهم یک خانواده از جنگ

دو خواهر شهید جمیله و مریم اکبری ، شهدای بمباران خرم آباد

  • ۰۱:۳۵

شهیده جمیله اکبری - شهدای بمباران خرم آباد

شهیده جمیله اکبری

فرزند  : الله یار

تاریخ شهادت  :   ۱۳۶۳/۱۲/۱۸

محل شهادت  : خرم آباد – کوچه ارزاق

محل دفن  : گلزار شهدای خرم آباد- استان لرستان

 بیست  و هشتم آذر ۱۳۵۶، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش الله یار، کارمند اداره کشاورزی بود و مادرش قرصی طلا نام داشت. دانش آموز اول ابتدایی بود. هجدهم اسفند ۱۳۶۳، در بمباران هوایــی زادگاهش بر اثر اصابت ترکش بمب به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای همان شهرستان به خاک سپرده شد. خواهرش مریم نیز شهید شده است.

یاد امام و  شهدا

شهیده مریم اکبری - کودک دوساله - خرم آباد

کودک شهیده مریم اکبری

 فرزند  : الله یار

تاریخ شهادت  :   ۱۳۶۳/۱۲/۱۸

محل شهادت  : خرم آباد

محل دفن  : گلزار شهدای خرم آباد- استان لرستان 

یکم شهریور ۱۳۶۱، در شهرستان خرم آباد دیده به جهان گشود. پدرش الله یار، کارمند اداره کشاورزی بود و مادرش قرصی طلا نام داشت. هجدهم اسفند ۱۳۶۳، در بمباران هوایی زادگاهش بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای همان شهرستان به خاک سپرده شد. خواهر وی، جمیله نیز شهید شده است.

یاد امام و شهدا

اسامی شهدای خرم آباد در بمباران هوایی ۱۸ اسفند ۶۳ (چند نقطه شهر در یک روز) 

http://yadshohada.com

شهیده مرضیه راموشی ، شهدای بمباران کوهدشت

  • ۱۲:۰۱

شهیده مرضیه-راموشی - کوهدشت

شهیده مرضیه راموشی

فرزند  : صیدعباس

تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۲/۱۲/۰۵

محل شهادت  : کوهدشت

محل خاکسپاری : کوهدشت

هشتم اسفند ۱۳۴۸، در شهرستان کوهدشت به دنیا آمد. پدرش صیدعباس و مادرش سیما محمدی پور(شهادت۱۳۶۲) نام داشت. دانش آموز سوم راهنمایی بود. پنجم اسفند ۱۳۶۲، در بمباران هوایی زادگاهش بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در همان شهرستان واقع است.

پایگاه یاد امام و شهدا

شهید مرادی عباس پور ، شهدای نور آباد دلفان

  • ۲۱:۲۳

شهید مرادی عباسپور -نورآباد

شهید مرادی عباس پور زردآلوئی

نام پدر: بگ محمد 

محل تولد: نورآباد دلفان 

تاریخ تولد: 2-6-1348 

شغل: دانش آموز

تحصیلات: دیپلم

سن در زمان شهادت : ۱۷ سال 

تاریخ شهادت: 1365/06/12

محل شهادت: حاج عمران

سامانه ملی شهدا  -  نوید شاهد 

خاطره نحوه شهادت شهید به نقل از برادر رزمنده مرادی صفری:

 در عملیات کربلای ۲ حاج عمران بودیم و هدف ما تصرف تپه شهدا بود، نیروهای خیلی زیادی از دشمن در منطقه بودند و امکان تصرف در روز وجود نداشت و باید در شب، تپه شهدا را تصرف می کردیم ، پس از اینکه به بالای ارتفاعات رسیدیم نیروهای دشمن با تجهیزات بسیار به ما حمله کردند ، شهید رحمان علی نیا و شهید مرادی عباسپور دو شهید بزرگواری بودند که در این عملیات با ما بودند، تانک های دشمن تا ۲۰۰ متری ما رسیده بودند و فقط با آرپی‌جی می شد با آنها مقابله کرد. دائماً آرپی‌جی شلیک می‌کردم تا جایی که از گوشم خون جاری بود. گلوله آرپیچی نداشتم و مجبور بودم به سنگر برگردم ، پس از اینکه گلوله ها را آوردم دو تن از شهیدانمان را دیدم که گلوله مستقیم تانک به آنها برخورد کرده بود و در خون خود می غلطیدند، شهید مرادی عباسپور که تا من برگشتم به درجه شهادت رسیده بود و شهید رحمان علی نیا که در لحظه های آخر شهادت به بالینش رسیدم، جوانی مومن و نورانی که گفت فلانی نمی‌خواهد به من روحیه بدهی می دانم تا لحظاتی دیگر شهید می شوم، از طرف من به مردم بگو که امام را تنها نگذارید، وقتی از او پرسیدم اگر وصیتی داری برای پدر و مادرت بگو ، همین را گفت که من یتیمم و پدر ندارم فقط امام را تنها نگذارید ... .

به نقل از : شهدای دلفان 

شهید محمدرضا خادمی ، شهدای خرم آباد

  • ۱۹:۵۰

برادران شهید خادمی - خرم آباد

شهید محمدرضا خادمی

فرزند : قاسم

تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/۰۷/۰۳

محل شهادت : شاخ شمیران

محل دفن : گلزار شهدای روستای طالقانی – خرم آباد

نهم شهریور ۱۳۴۸، در روستای کره گاه از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش قاسم، کشاورز بود و مادرش نجیمه نام داشت. دانش آموز اول راهنمایی بود. سوم مهر ۱۳۶۳، با سمت جهادگر در شاخ شمیران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، سینه و دست، شهید شد. مزارش در روستای طالقانی از توابع شهرستان زادگاهش قرار دارد.

برادرش محمد نیز همراه ایشان شهید شده است.

یاد امام و شهدا


پدر شهیدان خادمی به فرزندان شهیدش پیوست 

۱ ۲ ۳ ۴ . . . ۶ ۷ ۸
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan