- يكشنبه ۹ آبان ۰۰
- ۲۲:۴۸
شهدا را فراموش نکنیم
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، سومین دیدار جامعه قرآنی کشور عصر روز چهارشنبه نوزدهم اردیبهشتماه در منزل خانواده شهید احمد امینی صورت گرفت.
« شهید احمد امینی در سال 1342 به دنیا آمد و در سال 1362 در حالی گه بیست سال از عمر خود را گذرانده بود، در عملیات والفجر4 در منطقه پنجوین عراق به شهادت رسید، او پیش از اعزام به جبهه، راهی مشهد شد و از امام رضا(ع)، درخواست شهادت کرد و در نهایت به آرزویش رسید.»
شعری از شهید تیمور معظمی گودرزی
برو مادر خداحافظ که دیگر روی ماهت را نخواهم دید
دگر از گرمی آغوش پر مهرت نصیبی بر نمی گیرم
مرا دیگر نمی بوسی
دگر لبهای گرمابخش دلجویت برای من نمی خندد
برایم دیگر این دنیا به آخر می رسد مادر
دگر آن دست گرمت را بر روی گونه هایم حس نخواهم کرد
دیگر سهمی ندارم از نوازش های تو مادر
خوش آن روزی که در دامان پر مهرت مرا می پرورانیدی
و حالا من آن طفلم
به محبوبم بگو مادر من دلخسته را دیگر نمی بیند
امیدش را ببر مادر بگو فرزند من مرده است دیگر برنمی گردد
صدای ناله های زخمی ها
خروش و غرش بی وقفه ی خمپاره ها در جبهه می پیچد
مسلسلها ز بی رحمی بروی رزمنده ها ، خمپاره ها سرب می بارند
به گوشم آه درد آلود مجروحان ندایی تازه می گردد
تفنگم را به دوشم می کشم تا ناجوانمردان دشمن را از پا بیندازم
و اما لحظه ای از سوزش درد سینه ام بر پا نمی مانم
سپس بر خاک گرم جبهه می غلتم
ولی مادر برو با سربلندی زندگانی کن
که فرزند تو اینک در ره میهن شهادت را پذیرا شد
شکوه این شهادت را علف هایی که با خونم به رنگ لاله می روید به همراه نسیمی بازگو می کند مادر
شب تاریک و غمگین است من بنشسته ام اینجا
دور از بسترم مادر
به یاد گرمی آغوش پر مهرت
تفنگم را به آغوشم فشردم من
ولی ناگه صدای غرش توپی به افکار من بیچاره می خندد
به گوشم ناله ی زنجیرهای تانکی می رسد از دور
به دنبالش هزاران بمب آتش زا می ریزد از دور
خداحافظ مادر جان ...
پ.ن: این شعر جانسوز در ساعت های آخر عمر شهید در اول خرداد 1365 در منطقه جنگی حاج عمران نوشته شده
«در پیشبرد انقلاب اسلامی کوشا باشید و تا جان در بدن دارید، مطیع فرمان امام عزیز باشید. روحانیت مبارز را تنها نگذارید، مساجد را خالی نکنید و ادامه دهنده اهداف راه شهداء باشید و بخاطر عمر چند روزه این دنیای فانی، از رفتن به جبهههای نور علیه ظلمت نهراسید زیرا که اگر هم در آنجا کشته شوید، خداوند در دنیای بعد از مرگ وعده بهشت داده است، آیا معاملهای از این سودمندتر را سراغ دارید.»
شهید حاج محمود طاهری، در 2 دی 1341 شمسی، در تهران در خانواده متوسط و متدین دیده به جهان گشود. وی فرزند پنجم خانواده بود و 5 برادر و یک خواهر داشت. پدرش ابراهیم کارگری ساده بود و مادرش حبیبه باقری نام داشت. شهید طاهری، در سن 7 سالگی وارد دبستان مولوی در سیزده آبان شهرری شد و دوران دبستان و دوره راهنمائی را در همان محل به پایان رساند. او درحالیکه یار و غمخوار خانواده بود، از همان سال های ابتدای تحصیل پس از مدرسه به منظور کمک به خانواده به پدرش کمک می کرد. شهید طاهری مشغول تحصیل در سال سوم رشته ی اقتصاد در دبیرستان بود که می دید جوانان کشور به سوی جبهه ها سرازیر هستند، از این رو تصمیم گرفت به خدمت سربازی برود.
خاطره زیبا و شنیدنی از شهید والامقام
احمد مومن توسط یکی ازهمرزم هایش
تشکر وقدردانی از رزمنده جانباز حاج عبدالله
تشکر و قدردانی از ارسال این خاطره
به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در زادروز شهید «منصور پژولیده» زندگینامه و وصیتنامه این شهید منتشر میشود.
زندگینامه شهید:
خداوند به «محسن و معصومه» در دی ۱۳۳۶ در «بهشهر»، پسری عطا کرد که نامش را «منصور» گذاشت. معصومه در کنار محسن، امورات زندگی را با کار در کارخانه چیتسازی بهشهر میگذراندند. آنها شش فرزند داشتند که منصور دوّمیشان بود. منصور تا دیپلم علوم تجربی در دبیرستان «هشترودی» زادگاهش تحصیل کرد.
در بیان خلقوخوی منصور، باید گفت که در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در همه حال، مطیعشان. با دیگران نیز، با ملاطفت و گشادهروئی رفتار میکرد و نزدشان، محبوبیتی خاص داشت.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، زهرا کاوه تنها فرزند فرمانده شهید محمود کاوه از پدر هیچ خاطره ای ندارد ؛ برگ برگ دفتر خاطرات این دختر از پدر را دیگران نوشته اند؛ دوستان پدر، همرزمانش ، مردمی که خاطره رشادت های او را هنوز بعد از 31 سال از یاد نبرده اند. برای زهرا کاوه مرور این خاطرات مساوی است با حس افتخار، حسی ماندگار که هر وقت زهرا دلتنگ بابا می شود، می آید و یادش می اندازد پدر برای رفتن و پرکشیدن دلیل داشت، که باید می رفت و چیزی جز شهادت در سرنوشتش نبود. آخرین روز مهرماه در دفتر جام جم آنلاین میزبان زهرا کاوه شدیم و با او از محمود کاوه گفتیم؛ فرمانده شهیدی که هنوز عکسش در کردستان روی دیوار خانه ها دیده می شود. جوانی اهل مشهد که خیلی ها در کردستان به یادش اسم فرزندشان را کاوه می گذارند.
در تابستان گرم سال 1332، در روستای کردکلا بخش جویبار در خانوادهای کشاورز متولد شد. چون پدرش قبل از تولد او فوت کرده بود، مادر نام پدرش ذبیحالله را بر او نهاد. مادرش زنی مۆمنه بود و با کشاورزی مخارج زندگی را تأمین میکرد.
او تحصیلات ابتدائی را در روستای محل تولد خود گذراند و پس از آن برای تحصیلات به قائمشهر مهاجرت کرد. در کنار تحصیل به ورزش کشتی محلی علاقه بسیار داشت. دارای روحیه پهلوانی و منش مردانگی بود. مدتی بعد از اخذ دیپلم با «سمیه واگذاری» که برادرانش از پهلوانان کشتی بودند و با ذبیحاللّه دوستی و رفت و آمد خانوادگی داشتند، در سال 1355 ازدواج کرد.
شهید احمدرضا احدی به تاریخ آبان سال 1345 در اهواز متولد شد . همزمان با آغاز جنگ تحمیلی ، به عنوان مهاجر جنگی همراه خانواده به ملایر بازگشت و در رشته ی علوم تجربی در دبیرستان دکتر شریعتی به ادامه ی تحصیل پرداخت ، تا آن که در سال 63 موفق به کسب دیپلم گردید. در سال 64 در کنکور سراسری تجربی رتبه اول را کسب کرده و در رشته ی پزشکی در دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد و در آن جا به ادامه ی تحصیل پرداخت .
وی نخستین بار در سال 61 به جبهه رفت و در عملیات رمضان شرکت کرد و در همین عملیات مجروح شد . احمد رضا احدی سرانجام در شب دوازدهم بهمن ماه سال 65 به شهادت رسید و در آرامگاه عاشورای ملایر به خاک سپرده شد.
متن وصیتنامه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
فقط نگذارید حرف امام (ره) به زمین بماند.
همین!
برایم از همگی حلالیت بخواهید.
و السلام
کوچکترین سرباز امام زمان (عج)، احمدرضا احدی
در ادامه چند یادداشت تأمل برانگیز از شهید:
روحانی شهید: حسن معظمی گودرزی
فرزند: آقا گجر
ولادت:1342/01/02
شهرستان : نهاوند - روستای حاجی آباد
شهادت: 1365/02/09 _ فاو
مزار او در گلزار شهدای روستای شعبان تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.
طلبه شهید حسن معظمى گودرزی، در بهار سال 1342 در روستای حاجی آباد از اطراف نهاوند چشم به جهان گشود. پس از طى مراحل کودکى، براى آموزش خواندن و نوشتن وارد دبستان شد و این درس ها را تا دوم دبیرستان ادامه داد. او در مراحل تحصیل همیشه به عنوان دانش آموزى ممتاز مورد توجه معلمان بود و با حسن خلقى که داشت به هم کلاسى هایش علاقه مند بود. به سبب وضعیت اقتصادى خانواده تابستان ها را کارگرى می کرد تا هم براى خانواده اش مفید باشد و هم مخارج شخصى اش را تأمین نماید.
در سال دوم دبیرستان بود که خورشید انقلاب اسلامى از پس ابرهاى حکومت پهلوى درخشیدن گرفت و شهید معظمى به سبب علاقه درونی اش به مسایل دینى، وارد حوزه علمیه شد.
به گزارش امید لرستان، «کبری خانم گودرزی» مادر شهیدان «سید عباس، سید حسن و سید علی حسینی نسب» از شهرستان بروجرد پس از سالها تحمل رنج دوری و فراق سرانجام امروز آسمانی شد و به فرزندان شهیدش پیوست.
مراسم خاکسپاری آن مرحومه فردا سهشنبه ۲۱ مرداد ماه ۱۳۹۹ در گلزار بهشت شهدا قطعه والدین برگزار میشود.
سید عباس حسینی نسب بیستم آذر ۱۳۳۳ در شهرستان آبادان به دنیا آمد و دوم فروردین ۱۳۶۱ در شوش بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
سیدحسن حسینی نسب یکم مرداد ۱۳۳۷ در شهرستان بروجرد به دنیا آمد و هجدهم آذر ۱۳۶۰ در حمیدیه اهواز بر اثر اصابت ترکش شهید شد.
سیدعلی حسینی نسب هفدهم خرداد ۱۳۴۴ در شهرستان آبادان چشم به جهان گشود و بیست و هشتم بهمن ۱۳۶۴ در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
خانواده عزیز حسینی نسب تنها خانواده در استان لرستان است که سه شهید بزرگوار در راه اعتلای اسلام تقدیم کرده است و مایه مباهات استان است.
کریم امرایی در اسفند ۱۵, ۱۳۹۲ at ۱۰:۳۲ گمنامی تنها برای ...