یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید عباسقلی حاتمیان ، شهدای کوهدشت روستای باباگردعلی

  • ۱۲:۵۸

شهید عباسقلی حاتمیان - گراب کوهدشت

شهید قاسمعلی حاتمیان

فرزند : موسی

ولادت: ۱۳۳۶/۰۱/۰۷

محل تولد: کوهدشت 

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۲/۰۶

محل شهادت : کوهدشت ، حین آموزش نظامی جهت اعزام به جبهه

محل دفن : روستای باباگردعلی-  گراب - کوهدشت لرستان

هفتم فروردین ۱۳۳۶، در روستای خیاران طرهان از توابع شهرستان کوهدشت به دنیا آمد. پدرش موسی، کشاورز بود و مادرش خانم ملک نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. ششم اردیبهشت ۱۳۶۵، در کوهدشت هنگام آموزش نظامی بر اثر انفجار و اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در روستای باباگردعلی گراب از توابع شهرستان زادگاهش واقع است.

یاد امام و شهدا

شهید شاهمراد محمدی ، شهدای گراب کوهدشت

  • ۱۲:۰۳

شهید شاهمراد محمدی- شهدای گراب کوهدشت

شهید شاهمراد محمدی

نام پدر: فرهاد 

تاریخ تولد :۱۳۳۸

محل تولد:گراب کوهدشت 

تاریخ شهادت:  ۸/۲۹/ ۶۶         

محل شهادت : ماووت عراق

عضویت: بسیج

عملیات: نصر ۸

مزار : کوهدشت ، گراب ، روستای باباگردعلی (استان لرستان)

خاطراتی از سردار شهید ملک محمد آدینه وند:

عاقبت در همان عملیات نصر۸ در تاریخ ۱۳۶۶/۰۸/۲۹ در حالی که ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بر زبان داشتند و مکررا قمر بنی هاشم، حضرت عباس را صدا می زدند به شهادت رسیدند. در ضمن در همان روز و در آن عملیات خواهر زاده متدین و با اخلاصش، شهید شاهمراد محمدی نیز به شهادت رسیده بودند. طوری تعریف می کردند که شهید محمدی نیز همانند مولایش حسین (ع) بر اثر اصابت تیر مستقیم سرش از تنش جدا شده بود.

سردار خط شکن ماووت شهید ملک محمد آدینه وند

شهید علی احمد مؤمنی - شهدای گراب کوهدشت

  • ۰۰:۵۰

شهید علی احمد مؤمنی - کوهدشت

شهید علی احمد مومنی

کد ایثارگری: 6415161

نام پدر: عین الله

محل تولد: کوهدشت ،گراب

تاریخ تولد: 1343/06/03

شغل: سرباز

تحصیلات: دیپلم

تاریخ شهادت: 1364/05/24

محل شهادت: چنگوله (ایلام)

سامانه ملی شهدا

علمداری از تبار غسیل الملائک

یادی از جانباز و آزاده شهید علی احمد مومنی

پیامبر اکرم (ص): وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوِدِدتُ اَنِّی اُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللهِ ثُمَّ اَحْیَا ثُمَّ اُقْتَلُ ثُمَّ اُحیا ثُمَّ اُقتَلُ ثُمَّ اُحیا ثُمَّ اُقتَلُ. سوگند به آن که جانم در دست اوست، دوست دارم که در راه خدا کشته شوم و سپس زنده گردم و باز کشته شوم و بار دیگر زنده گردم و باز کشته شوم.

تاریخ انتشار:۰۳ مهر ۱۳۹۹ - ۲۱:۳۲

هوالشهید

پاسدار شهید ملک محمد آدینه وند ، شهدای گراب کوهدشت

  • ۲۲:۰۴

شهید ملک محمد آدینه وند - کوهدشت

پاسدار شهید ملک محمد آدینه وند

فرزند : یوسف

ولادت : ۱۳۳۶/۰۱/۰۱

محل ولادت : گراب کوهدشت 

تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۰۸/۲۹

محل شهادت : ارتفاعات اطراف شهر ماووت

محل دفن : گلزار شهدای روستای گراب از توابع شهرستان کوهدشت

یکم فروردین ۱۳۳۶، در روستای گراب از توابع شهرستان کوهدشت به دنیا آمد. پدرش یوسف، کشاورز بود و مادرش شاپرور نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت.در سال 1356 با دختـری از اقوام به نام زینب رحیمی ازدواج نمـود و صاحب دو پسر و دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و نهم آبان ۱۳۶۶، در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. مزار او در زادگاهش ، روستای گراب واقع است.

یاد امام و شهدا

سامانه ملی شهدا

سردار خط شکن ماووت شهید ملک محمد آدینه وند ، شهدای گراب کوهدشت

  • ۱۱:۳۶

114

سردار خط شکن ماووت عراق شهید ملک محمد آدینه وند

سردار رشید اسلام و قرآن شهید ملک محمد آدینه وند در سال ۱۳۳۶ در گراب مرکز بخش طرهان شهرستان کوهدشت در استان لرستان در خانواده ای روستایی و پرجمعیت متولد شد. وی فرزند کوچک خانواده بود و در سن و سالی که هنوز کودک بود و به مهر و محبت پدر نیاز داشت، پدرش را از دست داد و بنابراین سرپرستی او بر عهده مادر و برادران بزرگتر افتاد و مدتی پس از درگذشت پدر به بیماری سختی مبتلا شد و تا مدتی تب شدید داشت بطوریکه به گفته برادرانش نای راه رفتن هم نداشت و حتی به مدت چند شبانه روز نمی توانست صحبت کند و با توجه به اینکه محل زندگی آنها یک روستای دور افتاده بود و پزشک و درمانگاه در دسترس نبود، بیماری وی نزدیک به دو ماه طول کشید. وی توانست با کمک افراد با تجربه و استفاده از داروهای محلی و گیاهی و توسل به ائمه معصومین بطور معجزه آسایی بهبود پیدا کند و تقدیر چنان بود که سلامت بیابد تا با شهادتش افتخاری برای خود و خانواده اش شود و نامش برای همیشه در تاریخ ماندگار بماند.

شهید سید عیدی آسی ، شهدای گراب کهکیلویه

  • ۱۰:۴۳

نام شهید: سید عیدی‌ آسی‌

نام پدر: سیدمحمدنقی‌

تاریخ تولد: 5 / 6/ 1341

محل تولد: روستای گراب از توابع شهرستان کهگیلویه

تحصیلات: نهضت سواد آموزی

ارگان اعزام کننده: ژاندارمری

نحوة شهادت: اصابت ترکش خمپاره دشمن

تاریخ شهادت: 25/ 4/ 1365

محل شهادت: موسیان

محل دفن: روستای گراب - کهکیلویه

سنگر ای معبد یاران خدا         سنگر ای جایگاه یاد خدا

سنگر ای سینه تب دار زمین     ای چه خاموش شدی باز چنین

سنگر از سوز چه کس سوخته   ای  دیه  بر راه چه کس دوخته ای

یادی از این شهید والامقام :

شهید سید عیدی آسی به سال 1341 در خانواده مذهبی در روستای محروم به نام ((گراب)) دیده به جهان گشود  و به علت فقر مادی امکان کسب علم را نیافت.

ایشان از طریق کارگری و کشاورزی امرار معاش می‌نمود، در سال  1364به خدمت مقدس سربازی اعزام شد .

شهید آسی سرانجام پس از 15ماه خدمت صادقانه در جبهه ((موسیان)) در تاریخ 1365/4/25 به علت اصابت ترکش خمپاره دشمن به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

زیارتگاه متبرکه این شهید والامقام هم‌اکنون در روستای ((گراب)) می‌باشد. 

              خدایش هر لحظه بر سرور وآرامش ابدیش بیافزاید. 

وصیت نامه شهید :

دانشجوی شهید امامعلی رشوند ، شهدای رودبار الموت

  • ۱۰:۴۵
شهید امامعلی رشوند- روبار الموت2
شهید امامعلی رشوند
نام پدر : حسنعلی
تاریخ تولد : 1341/04/04
مکان تولد : روستای جونیک - رودبار الموت (قزوین)
دانشگاه : دانشگاه لرستان
مقطع تحصیلی : کاردانی
رشته تحصیلی : دبیری ریاضی
تاریخ شهادت : 1365/03/02
مکان شهادت : حاج عمران
علت شهادت: اصابت ترکش به سر و صورت

مزار: گلزار شهدای روستای جونیک - رودبار الموت - قزوین (Javinak)

زندگی نامه

امامعلی رشوند چهارم تیر ماه ۱۳۴۱ در روستای باصفای جونیک از توابع منطقه خوش آب و هوای رودبار الموت (قزوین) دیده به جهان گشود. پدرش حسنعلی، کشاورز بود و مادرش مرجان خانه دار بود. وی تحصیلات دوره ی ابتدایی را در زادگاهش آغاز و دوره راهنمایی را در رجایی دشت و سرانجام دیپلمش را از دبیرستان دکتر علی شریعتی شهرستان قزوین اخذ کرد

مادر شهید رضا قنبری: امام رضا پسرم را نجات داد تا در راه خدا شهید شود

  • ۱۲:۵۰
ل

مادر شهید قنبری در گفتگو با نوید شاهد سمنان: امام رضا پسرم را نجات داد تا بماند و در راه خدا شهید شود

تاریخ مصاحبه چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ 
شهید رضا قنبری یکم اسفند 1346 در روستای گرمن از توابع شهرستان شاهرود به دنیا آمد. پدرش محمدحسین و مادرش فرخ نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و پنجم مرداد 1367 در اسلام ‌آباد غرب توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند. در ادامه توجه شما را به مصاحبه خواندنی نوید شاهد سمنان با "فرخ رحیمی" مادر شهید رضا قنبری جلب می کنیم:
نوید شاهد سمنان: مادر جان از کودکی رضا برایمان بگویید.
مادر شهید: قبل از رضا ده تا از بچه های من از دنیا رفتند. یه روز رفتم پیش یه کربلایی علی که تو میغان دعا می داد. بهش گفتم: بهم دعا بده که این بچه بمونه. بنده خدا گفت: باشه دعا می نویسم و بهتون میدم که بچه ات بمونه. هشت تا دعا رو داده بود، دعای نهم رو که می خواست بده بچه ام موقع اذان صبح به دنیا اومد. اینجا هم نه ماشین بود و نه چیزی. برف هم میومد که مادرم اومد گفت: خدا! بچه داره می میره. گفت: اون چند تا مردن این هم می میره.
گفتم: دعا رو نیاوردی؟ این بچه باید از حلقه دعا اول ماه نو بگذره.
گفت: نه.
گفتم: بلند شو بریم میغان. برف هم میومد. بچه رو بغل کردم و پیاده رفتیم میغان. مادرم گفت: الان یه جانوری اگه بیاد چی؟
گفتم: من رو بخوره ولی بچه ام سالم بمونه. یواش یواش رفتیم، شروع کردم به حمد و سوره خوندن. وقتی رسیدیم دودستی زد تو سرش و گفت: الآن می خواستم این دعا رو بیارم که این بچه امروز به دنیا بیاد. گفتم: بچه می میره آقا ؟
گفت: نه. بعد هم دعا رو زد زیر لباس بچه. به خانمش گفت: برو چایی بیار و خودش شروع کرد به دعا خوندن.
به من گفت: یه امام خمینی (ره) میاد و جنگ شروع میشه. این بچه هم میره مدرسه و تا هفتم و هشتم می خونه و اگر بره جبهه شهید می شه ولی اگر نره صد سال عمر میکنه.

شهید حسینعلی مرادی ، شهدای کوهدشت

  • ۱۲:۵۵

فرازی از وصیت نامه شهیدوالامقام حسینعلی مرادی

به گزارش کانون سبحان، “امام خمینی ره” فرمودند : یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد.

فرازی از وصیت نامه شهیدوالامقام حسینعلی مرادی

پرهیزکاری را پیشه کنید و از خطاها حتی کوچک بپرهیزید؛ دنیا بی ارزش است و خلاف هدف انسان کار می کند تا آنجایی که حضرت علی(ع) می فرماید:دنیا نزد من به اندازه ی پر کاهی ارزش ندارد.

کانون سبحان

نوجوان کوهدشتی که به دیدار امام خمینی رفت / شهید احمد قبادی دیالی

  • ۱۱:۱۳

شهید احمد قبادی - کوهدشت

وصیت شهید نوجوان کوهدشتی

احمد قبادی‎ دیالی یک شهید شانزده ساله کوهدشتی است که وصیت کرد: «چشمهایم را در تابوت باز بگذارید تا منافقان کوردل بدانند که این راه را کورکورانه انتخاب نکرده‌ام، دست‌هایم را از تابوت بیرون آورید تا مردم نگویند چیزی با خود برده‌ام».

به گزارش کانون سبحان، احمد قبادی‎دیالی، از شهدای نوجوان لرستانی است که در هنگام شهادت شانزده سال سن داشت. در یکم خردادماه سال ۱۳۴۸ در روستای نامجو اولادقباد از توابع شهرستان کوهدشت متولد شد پدرش علی‌بگ و مادرش عنبربانو نام داشت،  دانش‌آموز مقطع راهنمایی بود و با اینکه نوجوانی بیش نبود؛ به ندای ولی و مقتدای خویش، امام خمینی(ره) لبیک گفت و علی‌اکبروار وارد میادین نبرد شد و در تاریخ ۲۴ مردادماه سال ۶۴ در منطقه عملیاتی چنگوله به سوی معبود خویش پرکشید و پیکر مطهرش را در روستای نامجو اولادقباد از توابع شهرستان کوهدشت به خاک سپردند.

در وصیت‌نامه این شهید نوجوان آمده است:

«بارالها! به مادران و خواهران و برادران شهدا، صبر و برباری عنایت فرما تا بتوانند در برابر مشکلات و نارسایی‎ها همچون کوه استوار ایستادگی کنند.بارالها! شهادت ناچیز من را این بنده حقیرت، این بنده گنهکارت را قبول کن.

مادر جان، خواهر جان و برادرجان و دوستان و اقوام! اگر می‎خواهید که من را خوشحال کنید راه مرا ادامه دهید، اگر بخواهید که از آن فرزند امام حسین(ع) دفاع نکنید در آخرت پاداشی نخواهید داشت.

مادر و خواهر و برادرم! اگر که شما را اذیت کرده‌ام مرا ببخشید.خدایا، الهی! راضیم به رضایت.خدایا! اگر زنده ماندنم برای اسلام ثمربخش است مگذار بمیرم وگرنه به شهادتم رسان.باید ما با این صدام آمریکایی بجنگیم تا شهید شویم و به قول امام که می‌گوید: «چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزی از آن ماست».

مادر جان! اگر خبر مرگ من را شنیدی برای من لباس سیاه نپوش چون که انسان فقط برای امام حسین(ع) سیاه می‎پوشد. چشمهایم را در تابوت باز بگذارید تا منافقان کوردل بدانند که این راه را کورکورانه انتخاب نکرده‌ام، دست‌هایم را از تابوت بیرون آورید تا مردم نگویند چیزی با خود برده‌ام و من از شما می‎خواهم که جنازه من را در اولادقباد به خاک بسپارید و من از شما می‌خواهم که برا یامام همیشه دعا کنید و اگر که من شهید شدم یک پرچم سبزی در خانه زنید.

مادر جان! اگر خواستی هم که گریه کنی به یاد آن کس که در صحرای کربلا شهید شد و هیچ کس نبود برای او گریه کند گریه کن.مادر! تو مرا بزرگ کردی و برای من رنج کشیدی، اما می‎دانی که اسلام کمک می‎خواهد.باید به جبهه‌ها برویم و جهاد کنیم که دشمنان اسلام نتوانند سرزمین اسلامیمان را بگیرند.

مادر! اگر که جنازه من به دست شما نرسید باز هم یک پرچم در گلستان اولادقباد بزنید و در روی آن بنویسید: «السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)». مادر! دعا برای امام خمینی از یادت نرود حتماً برای امام دعا کنید و از خدا بخواهید اسلام را پیروز کند».


محمدی نژاد

شهید والامقام احمد قبادی و آزاده سرافراز حاج محمد محمدی نژاد

خاطره‌ آزاده لرستانی از شهید احمد قبادی

محمد محمدی‌نژاد، آزاده سرافراز دوران دفاع مقدس در بیان خاطره‌ای از شهید احمد قبادی گفت: «یک روز در محوری که گردان محبین، خط نگهدارش بود نمایندگان هاشمی‌رفسنجانی بازدید داشتند.

به جوان کم سن و سال کوهدشتی به نام احمد قبادی برخورد کردند. بعد از سخنان زیادی که با این نوجوان داشتند از حاضر جوابی و در عین حال منطقی جواب دادن و هوش و ذکاوت وی متعجب شدند و در نهایت تصمیم گرفتند تا این رزمنده نوجوان را همراه خود به تهران برده و به دیدار مقامات نظام،(احیانا آقای هاشمی) که در خدمت امام تشریف داشتند، ببرند. نهایتاً این‌کار انجام و احمد قبادی همراه آنان به تهران رفت.

در این سفر، شهید احمد قبادی موفق به دیدار با آقای رفسنجانی می‌شود و وی بعد از احوال‌پرسی و خبر وضعیت روحیه دوستان رزمنده، آقای هاشمی از شهید احمد می‌پرسد که شما با این سن کم چرا جبهه می‌روید اگر خدای نکرده اسیر بشوید دشمن در بوق و کرنا می‌کند بر علیه ما. پسرم شما درستان را بخوانید بهتر است.

در این زمان بغض احمد می‌ترکد و شروع به گریه کردن می‌کند که آقای رفسنجانی وی را با خود به محضر امام راحل(ره) می‌برند و احمد پس از دست‌بوسی حضرت امام خمینی گریه‌اش می‌گیرد.

مرحوم هاشمی‌رفسنجانی مسئله را برای حضرت امام توضیح می‌دهد و امام دلیل ناراحتی احمد را می‌پرسد وی صحبت آقای رفسنجانی را مطرح می‌نمایند و سؤال می‌کند مگر سن من از علی‌اصغر امام حسین(ع) کمتر است یا از حضرت قاسم و…

امام خمینی(ره) این نوجوان کوهدشتی را می‌بوسند و هدیه‌ای به احمد می‎دهند و آیت‌الله هاشمی هم هدیه‌ای و یک قالیچه سجاده کوچک به احمد تقدیم نمودند.

بعد از این اتفاق بزرگ که در زندگی احمد افتاد، حقیقتاً شهادت نصیبش گردید و در عملیات‌های بعدی شهید شد».

نقل از کانون سبحان

شهید احمد قبادی- کوهدشت

1584889kakc002


میرملاس

شهید والامقام امیدعلی کردعلیوند - شهدای خرم آباد

  • ۲۲:۳۹

عملیات بیت المقدس

نام : امیدعلی

نام خانوادگی : کردعلیوند

نام پدر: امیرجان 

سن هنگام شهادت: 21 سال

تاریخ تولد: 1340/01/01

محل تولد : ویسیان - استان لرستان 

تاریخ شهادت: 1361/02/18

محل شهادت: خرمشهر 

عملیات : بیت المقدس - آزادسازی خرمشهر 

مزار: بهشت شهدای خضر - شهر خرم آباد استان لرستان

وظیفه/کادر: سرباز وظیفه

سازمان: نزاجا

پایگاه شهدای ارتش.  - نوید شاهد 

متاسفانه هرچه گشتیم عکسی از شهید عزیز پیدا نکردیم. اگر از خانواده یا دوستان شهید عکسی در دسترس دارند برای اینجا هم ارسال کنند .

شادی روح شهید و همه شهدا صلوات 

شهادت آخرین و برترین معراج انسانیت است/ شهید محمود قلندری

  • ۰۳:۲۷
شهید محمود قلندری- نقده
سالروز شهادت فرمانده گردان قائم درحاج عمران

شهادت آخرین و برترین معراج انسانیت است/ شهید محمود قلندری

زندگینامه
تنها دو روز بود که برای استراحت به نقده آمده بود اما با مشاهده شرارت های دشمن بعثی در منطقه حاج عمران تاب نیاورد و با عجله به همراه یک گردان از نقده به منطقه حاج عمران عزیمت نمود و با حضور دیگر دلاوران طرح لبیک شهرستان نقده شروع به نبرد با دشمن کرد.
نوید شاهد آذربایجان غربی: سردار رشید اسلام شهید محمود قلندری متولد سال 1340، که همزمان با اخذ مدرک دیپلم، جهت پیروزی انقلاب بسیار فعال بود، به طوری که منزل ایشان به عنوان یک پایگاه و محل حرکت و تجمع جوانان انقلابی بود. بعد از انقلاب حین تحصیل در دانشگاه در بسیج سپاه ثبت نام نموده و در جبهه ها  شرکتی فعال داشت. تا اینکه در صبحگاه یکم خرداد ماه سال 1365 در حاج عمران تا اذان صبح نبرد کرده و حماسه ها آفرید و بالاخره در چنین روزی، روز دوازدهم رمضان به سوی پروردگارش پر کشید.
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan