- سه شنبه ۲۹ مرداد ۰۴
- ۱۰:۵۶
نام «قرارگاه رمضان» در دوران هشت سال دفاع مقدس مترادف با انجام عملیاتهای برونمرزی ناممکن بود. برای همین رزمندگان و عناصر اطلاعاتی و عملیاتی فعال در این قرارگاه به مراتبِ دیگر رزمندگان، انسانهای خاص با قدرت مدیریت و فرماندهی بسیار بالایی بودهاند.
شهید عبدالزهرا مجدعبدی
در سال 1344 عبدالزهرا مجدعبدی در روستای سعیدیه آخرین روستا در کنار تالاب بینالمللی «هورالعظیم» به دنیا آمد. پدرش به جرم ضدیت با شاه و رژیم پهلوی روانهی زندانهای ساواک شد. بعد از رهایی از زندان خانواده مجدعبدی تصمیم گرفتند به عراق هجرت کنند. عبدالزهرا از همان کودکی با واژههایی چون زندان، مجرم سیاسی و ... آشنا شد. هنگام ورود به عراق توسط پاسگاه مرزی عراق به اسارت درآمدند و پس از6 ماه زندان و اسارت در زندان «العماره» عراق از طریق مرز «فکه» به ایران بازگردانده شدند و بلافاصله ساواک سوسنگرد آنها را دستگیر کرد. ساواک همسر و فرزندان را آزاد و مجدداً پدر خانواده را به پنج سالا زندان محکوم و روانه زندان اهواز کرد.

*دفاع از آرمانهای انقلاب را وظیفه خود میدانست نبود پدر روزهای سختی بر خانواده تحمیل میکرد و عبدالزهرا مجبور شد برای کمک به معاش خانواده ترک تحصیل کند و مشغول به کار شود. با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی با فشار افکار عمومی و بینالملل، پدر به اتفاق برخی از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شدند. عبدالزهرا یک پای ثابت تظاهرات و نشستهای انقلابی بود. با پیروزی انقلاب شکوهمند مردم ایران، عبدالزهرا هم وظیفه خود میدانست که از آرمانهای انقلاب نوپا پاسداری کند و این دلیل خوبی بود تا وارد کمیته انقلاب شود و لرزه بر دل منافقین و سلطنتطلبهای شهر حمیدیه بیندازد که سالها بود ساکن آنجا شده بودند.
با شروع جنگ تحمیلی. عبدالزهرا مجدعبدی برای جانفشانی در راه امام، اسلام و وطن آماده شد و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. عبدالزهرا در جبهه هر چه به او تکلیف میشد انجام میداد. در عملیات «والفجر مقدماتی» در گردان حر وظیفهی خطیر پاکسازی معبر را به عهده گرفت.
عبدالزهرا سال 62، ازدواج کرد و سال 63 صاحب یک دختر و یک سال بعد پسری به خانوادهی کوچک او اضافه شد. *وقتی «ابونبیل» عبدالزهرا را لو داد شایستگی و لیاقت مجدعبدی باعث شد در واحد اطلاعات و عملیات به خدمت مشغول شود و این آغاز مأموریتهای خطیر برونمرزیاش بود. شهید مجدعبدی مسئول انجام مأموریتهای ناممکن قرارگاه برون مرزی بود. وی وارد خاک عراق میشد و تا دل پادگانهای مهم و نظامی عراق نفوذ میکرد تا اطلاعات جامعی کسب کند.
او با کمترین امکانات بیشترین اطلاعات را کسب میکرد و سرانجام سال 65 در یکی از مأموریتهای برون مرزی توسط شخصی به نام «ابونبیل» در محل قراری در خیابان الرشید بغداد لو رفت و اسیر چنگال بعثیون عراق شد. طبق اسناد به دست آمده عبدالزهرا در یکی از زندانهای عراق به فیض عظمای شهادت نائل آمد اما هیچ وقت پیکرش به آغوش خانواده و میهن اسلامی برنگشت.
منبع: ایسنا