- پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۰۱
- ۰۰:۱۳
نام : شهید محسن صادقی
فرزند : محمد مهدی
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۲/۳۰
محل شهادت : منطقه عملیاتی حاج عمران عراق
محل دفن : گلزار شهدای شهرستان الیگودرز
دوازدهم فروردین ۱۳۴۳، در شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. پدرش محمدمهدی، کارمند دفتر ثبت اسناد بود. وی چهره متین و دوست داشتنی داشت و با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت به عنوان پدر شهید جایگاه خود را در عالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش فروغ خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید محسن پا به عرصه وجود گذاشت. گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف، بعنوان پاسدار مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه این شهید عظمی در سی ام اردیبهشت ۱۳۶۵، در منطقه عملیاتی حاج عمران عراق بر اثر ترکش نارنجک دستی دشمن بعثی به پشت و کمر پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید . مزار وی در گلزار شهدای شهرستان الیگودرز واقع است.
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
بالاترین خوبیها کشته شدن در راه خداست. رسول اکرم (صل الله علیه و آله و سلم)
اکنون که این جمله را می نویسم برای آخرین وداع و آخرین وصیت است.
عزیزان:
دنیا دنیای نامردی است دنیا محل گذر است بگذرید و به معبود خود بپیوندید. معبود اصلی اگر داشته باشیم خواهیم فهمید که دنیا برای مومن زندان است، برادران: زمان زمان امتحان و سرنوشت ساز است هر کس از دنیا گذشت، هر کس از هواها گذشت، هر کس از خوشی گذشت، هر کس از لذت گذشت لذتهای زودگذر، هواهای نفسانی زودگذر، بالاخره هر کس که گذشت برده است، آخرت را خریده است، بعضی از برادران وقتی صحبت از جبهه می کردیم دم از گرفتاری و صحبت از اجازه از پدر و مادر را مطرح می کردند.
عزیزان نکند که مصداق یاران امام علی (علیه السلام) باشیم که وقتی به بعضی از یاران در تابستان دستور عملیات را صادر می کرد، می گفتند گرم است، بگذار کمی خنک شود و وقتی زمستان می شد ایراد سرما را می گرفتند.
تا جایی که حضرت آرزوی ندیدن آنها را می کرد. برادران مواظب باشید اینگونه اعمال مخصوصاً جهاد ظرافتی خاص دارد نکند خدای نا خواسته برای یک عمل مستحبّی عمل حرامی را انجام دهیم. بگذار از اهمیت جنگ بگویم بهشت را به بها می دهند، نه شعار، عزیزان بهشت زیر سایه شمشیرها است، الان بهشت زیر سایه ترکشهای خمپاره ها و گلوله های سربی است، توصیه می کنم همواره شما را به تقوا، به پرهیزکاری، برادران تقوا را پیشه خود نمایید که تنها و تنها در نزد خدا تقوا می تواند کمک کند در آن دنیا سؤال نمی کنند ماشینتان مدلش خارجی بود یا ایرانی، می گویند عملتان چه بود. چقدر کار خیر انجام داده اید، برای انقلاب چه کرده اید، برای اسلام چند نفر از برادرانت یا از فرزندانت یا … را فدا نموده اید، صحبت از فدا شدن، مگر قرار نیست مگر معتقد به این نیستیم که انسان پس از مدتی عمر باید رخت سفر بر بندد و دنیا را وداع نماید اگر قرار است آخر در رختخواب بمیریم، مرگی که حضرت امیر آنرا مرگ ویژه پیرزنان نامگذاری نموده پس چه بهتر که مرگ شهادت را انتخاب کنیم، ای خدا، و ای کریم، خودت شاهد باش که ما وظیفه خود را انجام دادیم.
∇
۱- خاطره ای با شهید محسن صادقی زمانی که در دبیرخانه سپاه خرم آباد بود. سال ۶۱
۲- خاطره ای با شهید محسن صادقی زمانی که دردبیرخانه سپاه استان لرستان بود . سالهای ۶۲ و۶۳
۳- خاطره با شهید محسن صادقی زمانی که درمسؤلیت دفتر فرماندهی سپاه استان لرستان بود.
۴- خاطره شرکت شهید محسن صادقی در عملیات ولفجر مقدماتی بدون اینکه کسی متوجه او باشد.
۵- خاطره با شهید محسن صادقی زمانی که در منطقه پدافندی زبیدات عراق بود . سال ۶۳
۶-خاطره من از شهید محسن صادقی در رؤیای صادقانه .
۷- خاطره من از شهید محسن صادقی در رؤیای صادقانه برای بار دوم
۸-خاطره من وشهید محسن صادقی حدود بیست ودوسال بعد از شهادتش در سال ۸۷ که هیچ کس آنرا باور نداشت
۹- سایرخاطرات من وشهید محسن صادقی