یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید صید عباس طهماسبی نادری چگنی ، شهدای خرم آباد

  • ۲۳:۴۸

شهید صید عباس طهماسبی نادری چگنی

نام :صید عباس

نام خانوادگی: طهماسبی نادری چگنی

نام پدر : میرپنج

تاریخ شهادت : ۱۳۶۰/۰۳/۲۳

محل شهادت : دارخوین 

سن در زمان شهادت: ۱۷ سال

محل دفن : گلزار شهدای شهرستان خرم آباد- قبرستان خضر بهشت ششم

بیستم اسفند ۱۳۴۳، در روستای چم حیدر کرگاه تابعه شهرستان خرم‌آباد به دنیا آمد. پدرش میرپنج و مادرش هما نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و سوم خرداد ۱۳۶۰، در دارخوین بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در آرامگاه خضر شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد.

سایت یاد إمام و شهدا

نوجوان بسیجی شهید رحمان علی نیا ، شهدای دلفان

  • ۱۹:۲۶

شهید رحمان علی نیا - نورآباد

شهید رحمان علی نیا در سال 1351در شهرستان دلفان به دنیا آمد. این شهید والا مقام در دوران کودکی پدر خود را از دست داده و به همین خاطر به همراه مرحوم مادرشان به روستای شترخفت که روستای مادر ایشان بود عزیمت نمود و ساکن آنجا شد. اگرچه بسیار کم سن و سال بود اما به گفته نزدیکان از همان کودکی علاقه زیادی به جبهه و جنگ داشت و در بازیهای کودکانه خود با هم سن و سالانش این علاقه را ابراز می نمود و به همین خاطر در اولین فرصتی که سن قانونی اعزام به جبهه رسید بدون هیچ درنگی راهی جبهه های حق علیه باطل شد. این شهید در سن چهارده سالگی در منطقه عملیاتی حاج عمران در دوازدهم شهریور سال 1365 در حالی که فقط چهارده سال داشت به آرزوی خود رسید و عاشقانه در خون سرخ خود غلطید. پیکر این بزرگوار در گلزار شهدای دلفان به خاک سپرده شد.

نحوه شهادت و وصیت نامه به نقل از برادر رزمنده مرادی صفری:

 در عملیات کربلای ۲ حاج عمران بودیم و هدف ما تصرف تپه شهدا بود، نیروهای خیلی زیادی از دشمن در منطقه بودند و امکان تصرف در روز وجود نداشت و باید در شب، تپه شهدا را تصرف می کردیم ، پس از اینکه به بالای ارتفاعات رسیدیم نیروهای دشمن با تجهیزات بسیار به ما حمله کردند ، شهید رحمان علی نیا و شهید مرادی عباسپور دو شهید بزرگواری بودند که در این عملیات با ما بودند، تانک های دشمن تا ۲۰۰ متری ما رسیده بودند و فقط با آرپی‌جی می شد با آنها مقابله کرد. دائماً آرپی‌جی شلیک می‌کردم تا جایی که از گوشم خون جاری بود. گلوله آرپیچی نداشتم و مجبور بودم به سنگر برگردم ، پس از اینکه گلوله ها را آوردم دو تن از شهیدانمان را دیدم که گلوله مستقیم تانک به آنها برخورد کرده بود و در خون خود می غلطیدند، شهید عباسپور که تا من برگشتم به درجه شهادت رسیده بود و شهید رحمان علی نیا که در لحظه های آخر شهادت به بالینش رسیدم، جوانی مومن و نورانی که گفت فلانی نمی‌خواهد به من روحیه بدهی می دانم تا لحظاتی دیگر شهید می شوم، از طرف من به مردم بگو که امام را تنها نگذارید، وقتی از او پرسیدم اگر وصیتی داری برای پدر و مادرت بگو ، همین را گفت که من یتیمم و پدر ندارم فقط امام را تنها نگذارید ... .

به نقل از : شهدای دلفان 

برخورد فرمانده با نیروی زخمی ، شهید عباس رعیت پیشه ، شهدای فسا

  • ۰۰:۴۷

آلبوم تصاویر شهید «فیروز سرتیپ نیا»

نفر وسط : شهید فیروز سرتیپ نیا

شهید عباس رعیت پیشه 

خاطرات شهید فیروز سرتیپ نیا به نقل از همرزم شهید (فرمانده بی باک گردان کمیل) 

در سال 60 در عملیات والفجر مقدماتی در شب دوم عملیات بود که گردان محبین وارد عملیات شده بود. ساعت حدود 1/30 بعد از نیمه شب بود آن زمان شهید سرتیپ نیا معاونت گردان را به عهده داشتند ایشان برای توجیح کردن گردان وقت کافی در اختیار نداشتند که هرچه زودتر می بایست گردان را آماده و وارد عملیات نماید. مراجعه کننده گفت بیا فلانی کمک کن که بچه ها را آماده نماییم جهت عملیات ساعت حدود 3 نیمه شب گردان وارد عملیات شد چند ساعت از عملیات گذشته بود به فرمانده گردان دستور داده شد که هرچه سریعتر گردان را از منطقه عملیاتی عقب بکشد این کار انجام شد.

موقع هوا روشن شد متوجه شدیم بی سیم چی گردان مجروح شده و در منطقه عملیاتی جا مانده به نام عباس رعیت پیشه از بچه های بسیج شیراز بود. شهید سرتیپ نیا بسیار ناراحت بود و اظهار داشت ای کاش همه بچه های کوهدشت جا می ماندن و نه این برادر بسیجی چونکه اول در بین ما غریب بود دوم اینکه بچه خوبی بود مهمان ما بود و من باید هر طوری که شده این برادر بسیجی را پیدا نمایم چه زخمی شده باشد یا اینکه شهید شده باشد. در آن زمان بود که از یکی از برادران به نام انصاری درخواست کرد که کجا بی سیم چی را دیده؟برادر انصاری گفت نمی شود بروید چونکه وسط عراقیها جا مانده آن به شدت زخمی شده بود شهید سرتیپ نیا راه افتاد دوباره در منطقه عملیات به دنبال رعیت پیشه در حالی که منطقه توسط دشمن به وسیله هواپیما و توپخانه به شدت زیر آتش سنگین بود زیر آتش دشمن راه افتاد بعد از حدود 5 تا 6 ساعت متوجه شدیم که برادر سرتیپ نیا بسیجی زخمی را پیدا کرده و با خودش به نزدیکی مقر آورد.

و این در حالی بود که خود برادر شهید فیروز سرتیپ نیا خودش به شدت از ناحیه ران مجروح شده بود که نمی توانست راه برود. زمانی که من به بالای سر او رفتم خواستم او را روی دوش بگیرم و بیاورم اظهار نمود مرا رها کنید بروید عباس را بیاورید. گفتم عباس کجاست گفت او را با خود آوردم پشت همین خاکریز می باشد. مراجعه کردیم پشت خاکریز دیدم آن برادر بسیجی به شهادت رسیده. آمدیم ولی چیزی به سرتیپ نیا نگفتم. ایشان ناراحت بود که چرا ما ایشان را نیاوردیم، آخرش به او گفتم که به شهادت رسیده. در همان لحظه بود اشک از چشمان او جاری شده و گفت خدایا تو شاهد باش من تلاش خودم را کردم ولی هرچه تو بخواهی همان می شود و از تو می خواهم که مرا هم مثل این برادر بسیجی به شهادت برسانی.

این بود چند کلمه ای از شجاعت و شهامت سردار بزرگ اسلام شهید فیروز سرتیپ نیا.

یادش گرامی..

خاطره از رزمنده دلاور : براتعلی عزیزی 

رنگ سرخ بهاران - سرداران شهید کوهدشت

(یعنی خاطره مربوط میشود به تاریخ 1361/11/18)

عملیات والفجر مقدماتی 17 بهمن 1361 - منطقه فکه و چزابه

شهادت بسیجی و سرباز گمنام امام زمان (عج) شهید احمد صالحی در زاهدان

  • ۰۰:۵۹

شهید احمد صالحی - سرباز گمنام امام زمان عج

۹ آذر ۱۴۰۱

ساری-ایرنا- سپاه کربلا مازندران اعلام کرد: "شهید احمد صالحی" روز گذشته در حین ماموریت تعقیب و گریز و مقابله با یک تیم تروریستی تکفیری که قصد برهم زدن امنیت کشور را داشت در حوالی شهرستان زاهدان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

به گزارش روز ایرنا از روابط عمومی سپاه کربلا مازندران، سردار سرتیپ سیاوش مسلمی فرمانده سپاه استان مازندران، شامگاه چهارشنبه در پیامی شهادت بسیجی مدافع امنیت «شهید احمد صالحی» از سربازان گمنام امام زمان (عج) در وزارت اطلاعات را به مردم شریف ایران به ویژه مردم شهید پرور و ولایتمدار مازندران و شهرستان ساری و خانواده معزز شهید تبریک و تسلیت گفت.

بنابراین گزارش، این جهادگر بسیجی دهه هفتادی که عضو گروه جهادی شهید امنیت "مصطفی نوروزی" نیز بود، برای دفاع از مرزهای کشور و مقابله با اشرار، جان خویش را نثار امنیت مردم و ایران اسلامی کرد.

سپاه کربلا مازندران علو درجات و همنشینی با سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین ( ع ) را برای شهید عزیز و صبر زینبی را برای خانواده و بازماندگان آن شهید بزرگوار از خدای متعال مسئلت دارد.

شهید مجتبی امیری دوماری بسیجی شهید مدافع امنیت در قشم

  • ۱۲:۰۰

شهید مجتبی امیری دوماری-اغتشاشات قشم

بسیجی دلاور «مجتبی امیری دوماری» از مدافعان مردمی امنیت شهرستان قشم که بر اثر حمله وحشیانه اشرار آشوبگر مسلح در شامگاه چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ هدف اصابت گلوله قرار گرفته بود، شب گذشته و پس از ۱۰ روز بستری بودن در بیمارستان شهید محمدی بندرعباس به علت شدت جراحت وارده به فیض شهادت نائل شد.

به گزارش ایرنا، اغتشاشگران عصر و شامگاه چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ با هدایت عوامل ضد انقلاب خارجی به دفتر امام جمعه این شهرستان و چند ساختمان دیگر حمله کردند و به اموال عمومی نیز آسیب رساندند.

آنان همچنین با حمله به نیروهای مدافع امنیت و نیروهای فراجا موجب مجروح شدن شماری از آنان شدند.

در این آشوب ها که با تلاش رسانه های بیگانه و توسط نیروهای آموزش‌ دیده ضدانقلاب انجام شد، اموال عمومی تخریب و به پرچم مقدس جمهوری اسلامی، تصاویر شهدای دفاع مقدس و پرچم های سیاه عزاداری امام حسین (ع) و اهل بیت در دهه آخر ماه صفر بی احترامی شد.

تشییع پیکر شهید دوماری

لعنت خدا بر اغتشاشگران و حامیان آنها و قاتلین این شهدای عزیز و بی گناه 

تشییع شهید مجتبی امیری دوماری در حرم امامزاده سید مظفر(ع) قشم

شما جوان ما را به شهادت میرسانید، همه‌ی ما پشت این جوانیم!

  • ۱۴:۲۲

در این اغتشاشات هم از این به‌اصطلاح تهدید ــ که حالا آنها این را برای ملّت ایران یک تهدیدی دانستند ــ ملّت ایران استفاده کرد. چه کار کرد؟ حقیقت خودش و جهت‌گیری خودش را نشان داد؛ کجا؟ در سیزدهم آبان. سیزدهم آبان ‌امسال با همه‌ی سالهای قبل فرق داشت. یک عدّه‌ی معدود به خواسته‌ی آمریکا داخل خیابانها آمدند، [امّا] ملّت عظیم ایران در سیزدهم آبان آمدند علیه آمریکا شعار دادند؛ یک نمونه سیزدهم آبان است. یک نمونه‌ی [دیگر] تشییع این شهدا است. یک شهید عزیز و یک جوانی به شهادت میرسد این روزها ــ از همین شهدای عزیزی که شهدای امنیّت، شهدای بسیجی، شهدای نیروی انتظامی، آحاد مردمی که شهید میشوند ــ مثلاً‌ فرض کنید شهید روح‌الله عجمیان که یک جوان ناشناخته‌ای است، [ولی] در شهادت او یک جمعیّت عظیمی برای تشییع جنازه بیرون می‌آیند! عکس‌العمل مردم این است. از آن تهدید فرصت درست میکنند؛ یعنی مردم خودشان را نشان میدهند؛ میگویند: ما این جور هستیم. شما جوان ما را به شهادت میرسانید، همه‌ی ما پشت این جوانیم! درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی که دشمن میخواهد القا کند که ملّت ایران آمدند در خیابان، ملّت ایران علیه فلان است، ملّت ایران چنان [کرد]، [امّا]‌ ملّت خودش را نشان داد. از این تهدید استفاده کرد، فرصت درست کرد.

متن کامل بیانات و تصاویر

مراسم وداع با پیکر شهید امنیت سید روح‌الله عجمیان در کرج برگزار شد

  • ۱۴:۲۶

شهید سید روح الله عجمیان - اغتشاشات کرج

مراسم تشییع پیکر پاک شهید بسیجی "سید روح الله عجمیان "

در این مراسم که مزین به تصاویر رهبر معظم انقلاب اسلامی و شهید بسیجی سید روح الله عجمیان بود، اقشار مختلف مردم با  پیکر مطهر این شهید امنیت وداع کردند.

همچنین مراسم وداع دیگری نیز با پیکر شهید امنیت سید روح‌الله عجمیان، عصر  شنبه ۱۴ آبان‌ماه ۱۴۰۱ در معراج شهدا  برگزار شده بود.

شهید سید روح‌الله عجمیان، متولد ۲۰ بهمن سال ۱۳۷۴ در کوهدشت لرستان و از بسیجیان حوزه ۴۱۷ شهدای کمالشهر کرج بود که سابقه عضویت ۱۲ ساله در بسیج را داشت. وی در منطقه خرمدشت کرج در اثر جراحت شدید ناشی از حمله آشوبگران به وی با ضربات چاقو به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پیکرمطهر روح الله عجمیان شهید مدافع امنیت ، دوشنبه ۱۶ آبان ساعت ۹ صبح از ابتدای ۴۵ متری گلشهر، تقاطع شهید بهشتی به سمت امام زاده محمد(ع) کرج تشییع گردید.

بسیجی شهید یداله جعفری شهدای زنجان

  • ۱۹:۲۸

یدالله جعفری

جعفری، یدالله: سوم مرداد ١٣۴١، در روستای آلمالو از توابع شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش صیادالله و نام مادرش فاطمه بود. سواد قرآنی داشت. کارگری می کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن ۱۳۶۲‏، در بانه هنگام درگیری با گروه های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله و سوختگی شدید به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.

منبع: خط شکن ها

شهید محسن صادقی - شهدای الیگودرز لرستان

  • ۰۰:۱۳

شهید محسن صادقی - الیگودرز لرستان نام :  شهید محسن صادقی 

فرزند  : محمد مهدی

تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۵/۰۲/۳۰

محل شهادت : منطقه عملیاتی حاج عمران عراق

محل دفن  :  گلزار شهدای شهرستان الیگودرز 

دوازدهم فروردین ۱۳۴۳، در شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. پدرش محمدمهدی، کارمند دفتر ثبت اسناد بود. وی چهره متین و دوست داشتنی داشت و با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که  توفیق یافت به عنوان پدر شهید جایگاه خود را در عالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش فروغ خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید محسن  پا به عرصه وجود گذاشت. گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف، بعنوان پاسدار مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالی‌ترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوری‌که ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه این شهید عظمی در سی ام اردیبهشت ۱۳۶۵، در منطقه عملیاتی حاج عمران عراق بر اثر ترکش نارنجک دستی دشمن بعثی به پشت و کمر پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید . مزار وی در گلزار شهدای شهرستان الیگودرز  واقع است.

وصیت نامه

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan