- جمعه ۲۵ آذر ۰۱
- ۲۲:۴۰
فرمانده شهید ابراهیم اسدالهی
نام پدر: اسمعیل
تاریخ ولادت : ۱۳۳۳/۰۲/۲۰
محل ولادت : ازنا - لرستان
تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۰۳
محل شهادت : جزیره مجنون (تنگه چزابه - شیب میسان )
مسؤلیت در زمان شهادت : فرمانده گردان ابوذر از لشگر ۵۷حضرت ابوالفضل علیه السلام لرستان
سال 1333 ه.ش در روستای ده حاجی ، یکی از روستاهای شهرستان ازنا در استان لرستان و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش اسماعیل کشاورز بود و زندگی آنها مثل بقیه مردم روستانشین ایران در آن روزگار به سختی می گذشت.
ابراهیم در ۷ سالگی به مدرسه رفت و تحصیلات خود را تا سال پنجم ابتدایی ادامه داد.
او عاشق تحصیل بود و علاقهی زیادی به آموزش علم و دانش داشت اما به علت نبود مدرسه راهنمایی و امکانات آموزشی از یک طرف و فقر مادی و اقتصادی خانواده اش از سوی دیگر موفق به ادامه تحصیل نشد .
او بعد از ترک تحصیل به یاری پدر شتافت و با سن کمی که داشت کمکهای زیادی در تامین هزینههای زندگی خانواده انجام داد.
ابراهیم در ده حاجی ماند و در کار کشاورزی همراه پدر شد. او در سال ۱۳۵۳ ازدواج کرد و برای کسب درآمد بیشتر کشاورزی را رها کرد و به تهران رفت.
ابراهیم چند سالی را در تهران در کارهای ساختمان سازی کار می کند. او در این دوران با انقلاب اسلامی و افکار امام خمینی(ره) آشنا شد. این آشنایی باعث تغییر مسیر زندگی ابراهیم شد.
ابراهیم که تبعیض و نابرابری حکومت شاه را لمس کرده بود، کمترین تردیدی در پیوستن به انقلابی که هدفش نابودی این حکومت بود به خود راه نداد.
او کارهای زیادی در راه به ثمر رساندن انقلاب انجام داد و در این راه سختی های زیادی را متحمل شد.
ابراهیم در بازگشت به ده حاجی، تلاش زیادی برای آشنایی مردم با انقلاب ، شرایط کشور و پیوستن به مبارزان انقلابی انجام می داد. او در دوران سخت مبارزات سالهای ۱۳۵۶و ۱۳۵۷ بارها بین تهران و ازنا مسافرت کرد تا به باورخودش وظیفهی ملی و اسلامی اش را در رساندن پیام امام خمینی (ره)به مردم انجام دهد.
با پیروزی انقلاب اسلامی مدتی در تهران ماندودر سال ۱۳۵۸ به ازنا برگشت. او در ازنا به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
پس از عضویت در سپاه به مقابله با ضد انقلاب پرداخت تا امنیت و آرامش مورد نظر مسئولین انقلابی کشور را برای مردم ایجاد کند.
با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه های نبرد شد تا به دفاع از ایران اسلامی در مقابل دشمنان خارجی برخیزد.
ابراهیم در آغاز ورود به جبهه به عنوان نیروی ساده به دفاع از مرزهای ایران اسلامی پرداخت اما بعد از مدتی و با مشاهدهی توان فرماندهی و شجاعت مثال زدنیاش, او را در سطوح پایین فرماندهی به کار گرفتند.
موفقیت ابراهیم در این سمت باعث شد او در سطوح بالاتر فرماندهی منصوب شود. چیزی از حضورش در جبهه نمی گذشت که به عنوان فرمانده گردان ابوذر(ره) در تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل(ع) منصوب شد.
در زمان شهادت فرمانده گردان ثارالله بروجرد بود . (به نقل از برادر رزمنده و جانباز کاوه گودرزی)
او از روزی که به جبهه رفت ماه ها در جبهه ماند و دلاورانه جنگید تا سرانجام در سوم اسفند ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی خیبر به فیض شهادت نائل آمد.
منبع: پرونده شهید در بنیاد شهید و امور ایثارگران خرم آباد و مصاحبه با خانواده و دوستان شهید
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
ای کاش صدبار در راه انقلاب و اسلام کشته می شدم و دوباره خداوند مرا زنده می کرد تا دوباره در راه خدا و اسلام کشته شوم.
بار خدایا مرا جزء لشکریان خود قرار ده زیرا لشکریان تو همیشه پیروز هستند .
بار خدایا مرا جز حزب خود قرار ده زیرا حزب الله همیشه رستگار هست.
بار خدایا مرا جز دوستانت قرار ده زیرا دوستان تو همیشه نترس هستند.
بار خدایا دین مرا اصلاح کن زیرا دین نگهدار من است .
بار خدایا آخرت مرا اصلاح کن زیرا خانه پایدار من است.
به نام الله یاور مستضعفان و در هم کوبنده ستمگران، وصیت نامه خود را در حالی می نویسم که به من ماموریت داده شد که خود را برای ضربه زدن به دشمن بعثی آماده کنم. امیدوارم که این ضربه زدن با پیروزی و موفقیت هرچه تمام تر به اتمام برسد .
خدمت پدر عزیز و سرور گرامیم مشهدی ابراهیم و مادر ارجمندم و مهربانم مشهدی زربانو و برادرانم ابوالقاسم و سیدعلی سلام عرض می کنم . مخصوصاً خواهران ارجمندم را سلام می رسانم، امیدوارم زحمات و رنج هایی را که برای فرزندتان تحمل نموده اید ببخشید و به مادرم توصیه می کنم که شیر خود را بر من حلال گرداند .
به خدمت همسر ارجمند و مهربانم اکرم نظری سلام عرض می کنم. امیدوارم در مدتی که با هم زندگی کردیم هیچ گونه کدورتی و نگرانی از این شوهری که جان خود را فدای اسلام ، وطن و دین خود می نماید نداشته باشی و بعد از شهید شدن من زندگی با آبرومند و خوشبختی داشته باشی و هیچ موقع ناراحت نباشی که شوهرت شهید شده است.
چون فرمان امام عزیزمان است که: چه بکُشیم و چه کشته شویم پیروزیم. اما روی سخنم با شما همسرم است , از شما خواهشمندم هر ماه از حقوق خودم ۱۰۰ تومان بابت خمس و زکات بدهید و هر ماه ۲۰۰ تومان به مستضعفان و فقرا کمک کنید .
همسرم فرزندی را که در راه داریم با اخلاق و رفتار اسلامی تربیت کن ، اگر دختر بود مثل حضرت زینب (س) بار بیاوری و هرگز از تربیتشان دست برندار.
بعد از شهادت من اگر همسرم خواست ازدواج کند خوشبخت باشد...
از همه خواهش می کنم اگر از من بدی دیده اند مرا ببخشند.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار ، از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا.
رزمندگان ما را روسفید بگردان, صدام یزید کافر را نابود بفرما
ابراهیم اسداللهی
یادداشت در سایت یاد امام و شهدا
یک دوست و رزمنده، ۲۷ اسفند ۱۴۰۰
با سلام شهید ابراهیم اسدالهی اهل ازنا لرستان بود که از همان روزهای نخست تشکیل گردان ثارالله به فرماندهی گردان انتخاب شد و معاونش هم شهید دهقان بودند . در عملیات والفجر ۶ گردان انبیاء و ابوذر در محور شمالی پشت سر هم وارد عمل شدند که بدلیل انفجار مین و زخمی شدن فرمانده گردان انبیاء برادر میرزا کشاورز و بعد شهادت جانشین وی محمدجهان مدهنی و بعدش شهادت جمع زیادی از رزمندگان گردان انبیاء و ابوذر هم که وارد عمل شد شهادت رزمندگان و فرمانده این گردان که خیر اله توکلی بود در محور شمالی تنگه چزابه موفقیتی حاصل نشد.
در محور جنوبی در کنار هور گردان ثارالله به فرمانده شهید ابراهیم اسدالهی وارد عمل شد که بنا بود یک گردان از تیپ ۱۵ امام حسن(ع) دنبالش حرکت کند که دیر رسید ولی گردان ثارالله موفق شد دشمن را شکست داده و همه اهداف مورد نظر را فتح نماید . دو گردان محور شمالی تا روشن شدن هوا عقب نشینی کردند لیکن گردان ثارالله بعد از روشن شدن هوا به دستور فرمانده تیپ ۵۷ که عبدالله احمدی بود عقب نشینی نمود ولی فرمانده گردان در نزدیکی پاسگاه شیب عراق به تنهایی به محاصره تعدادی از بعثیون افتاد و در همان جا به شهادت رسید . معاونش فرمانده شد که او هم شب بعد که همراه گردان تیپ امام حسن دوباره در همان محور حمله کردند شهید شد. پس شهید مذکور در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۰۳ در عملیات والفجر ۶ شهید شد.
به نقل از : سایت یاد امام وشهدا
تصویر ماندکاری از شهید ابراهیم اسدالهی فرمانده گردان ثارالله