یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

وصیت نامه شهید احمد سعادت ، شهدای خور

  • ۱۱:۰۴

احمد سعادت
نام پدر: عباسعلی
تاریخ تولد: 15-5-1342 شمسی
محل تولد:
خور - نائین - اصفهان
تاریخ شهادت : 16-2-1361 شمسی
محل شهادت : خرمشهر
مزار: گلزار شهدای خور شهر: خور -  استان ا
صفهان

صفحه شهید در سامانه ملی شهدا

وصیتنامه شهید احمد سعادت

بسم الله الرحمن الرحیم و بسم الله القاصم الجبارین
سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار

سلام بر شما ملت و امت شهید پرور و مقاوم حزب ا... ایران. سلام و درود بر شما ای پدر ومادر و ای یگانه همشیره و ای برادران من. برادر من راه را شناختم و پس آن را برگزیدم و در راه خدا و برای خدا و برای پاسخ به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین عاشق شدم. برادر تو هنوز نمی دانم که دچار عاشقی شده ای یا نه نمی دانم که آیا عاشق حسین، عاشق علی، عاشق امام و عاشق ملت و میهن شده ای یا نه. من و برادر عزیزم این برادر همسنگرم حکمت عاشق خدا شدیم و برادر نشانه عاشقی را در تو می بینم. برادر من می روم و به گفته معلم شهید آنها که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند بایستی کاری زینبی کنند و گرنه یزیدی اند.

و اکنون تو ای برادر آرزوی منی موقعی که شهید شدم تو بایستی به پدر و مادر دلداری بدهی. من می دانم که پدرم مرا خیلی دوست دارد و من شرمنده و خجلم از اینکه من نتوانستم به زحمتهای ایشان جوابی مثبت بدهم ؛ امیدوارم که تو بتوانی جواب این همه زحمتهای آنها را به خوبی بدهی.

برادر سخنم را تمام کنم اما وصیت من این باشد که هرگز دست از این یار من، از این قلب تپنده ملت، از این پیرمرد که من نمی دانم که چگونه درآن گوشه جماران شب را به صبح می آورد. برادر بیا و لا اقل ربعی از اعمال او را ما هم انجام دهیم. برادر تو حافظ خون سرخ من. برادر تو حافظ راه من بلکه راه تمامی همرزمانم. راه شهیدان محراب که به دست منافقین به شهادت رسیدند. محافظ راه رجائی و باهنر. محافظ راه این شهید عزیزم این کسی که از همه چیز حتی از جان خودم بیشتر دوست می داشتم. شهید بهشتی و مطهری. برادر تویی که نماز می خوانی بعد از نمازت دست به دعا بردار و دستهایت را به سوی خدا بلند کن و بگو: خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار. یا حسین، یا مهدی، اگر مرگ من باعث می شود که تمامی مستضعفین از زیر بار ظلم و استکبار و استعمار نجات یابند، اگر مرگ من باعث می شود که دین تو در جهان حاکم گردد پس بگذار گلوله ها بیایند بر سر من و برادرم ببارد که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است.

برادر دوباره تأکید می کنم که می دانم تو راهم را ادامه خواهی داد، اما برادر تو هرگز نباید بگذاری که منافقین در داخل و خارج دست به توطئه و نفاق بزنند. آخر تو میدانی که منافقین مانند شیطان هر روز سوراخی را که ببینند بداخل آمده و زهر خود را می ریزند اما تو بدان که هیچگونه مؤثر نیست ، با این کارها فقط آبروی خود را می برند و زحمت خویش را زیاد می کنند.

و اکنون ای پدر و مادر عزیزم، ای پدر و ای مادری که چه روزها و شبهایی را بیدار بودید و برای من زحمت می کشیدید. من که لیاقت تشکر را ندارم، خدا از شما تشکر کند. خدا به شما اجری جزیل عنایت فرماید. ای پدر و ای مادر درود بر شما باد. شما مقامی بزرگ دارید. شما تربیتی به من دادید که علی به حسین یاد داد. شما تربیتی به من دادید که من توانستم مایه سربلندی و سرافرازی این بخش خور و بیابانک و مایه افتخار این فامیل باشم. امیدوارم من آخرین شهید نباشم. امیدوارم که حکمت راه مرا ادامه دار باشد و پس از حکمت رضا و پس از رضا علی و علی اکبر. و چرا مادر برادرانم را می گویم شما هم بایستی شهید بشوید. شما هم بایستی جهاد کنید و پس از من تو مادر عزیزم و تو پدر گرامی و ارجمندم در راه خدا جنگ کنید جهاد اکبر کنید یعنی جهاد با نفس، یعنی تهذیب نفس که انسان راه خوشبختی و سعادت را فقط از راه تهذیب نفس می آموزد.

ای پدر و مادر و همشیره و برادران من اگر لیاقت شهادت را داشتم و شهید شدم هرگز بر مزارم گریه مکنید و شما بایستی شیرینی و عطر و گلاب پخش کنید شادی کنید. درشهادت من شاد باشید تا دشمن گریه کند بر جنایت خود. آخر شما می دانید که اگر بر مزارم گریه کنید دشمن شاد می شود. پس هرگز مگذارید که دشمن شاد شود با شهادت من ؛ اینقدر خوشحالی کنید تا دشمن ناراحت شود.

من از مال دنیا یک چرخ را داشتم مانند شهید مدرس وقتی که او را شهید نمودند ۲۴ تومان از او به ارث مانده بود. من هم مانند او همین را از مال دنیا دارم. نه من بلکه ما تمامی مستضعین جهان می باشیم که این جبهه های نبرد حق علیه کفر را پاسداریم، مائیم که این انقلاب را حامی می باشیم. آخر ثروتمند و مستکبر که دنبال این کارها نمی رود و رابطه ای با خدا ندارد. این چرخ را به برادم علی و حکمت اگر از جبهه برگشت می بخشم و دیگر اینکه مبلغ ۲۰۰۰ تومان هم در کمد گذاشته ام این را خود پدرم ترتیب آن را می دهد یا می فرستید برای جنگ زده ها و یا به جبهه ها و یا خرج مزارم کنید. دیگر وقت ندارم فقط برای چندمین بار بگویم که هرگز گریه و زاری برای من نکنید. اگر خواستید گریه کنید برای ابا عبدالله الحسین گریه کنید. برای زینب گریه کنید. روی تمام برادران و خواهر و شما پدر و مادر را می بوسم. به امید پیروزی حق علیه کفر و حاکمیت ا... برجهان.
والسلام علی عبادالله الصالحین و رحمه الله و برکاته

سرباز کوچک امام زمان احمد سعادت ۲۴/۲/۱۳۶۱

منبع: وصیتنامه سه شهید از یک خانواده

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan