- سه شنبه ۲۹ فروردين ۰۲
- ۱۲:۰۹
شهید ابوالفضل رحمانی
نام پدر: رمضانعلی
محل تولد: خور
تاریخ شهادت : 20-10-1365 شمسی
محل شهادت : شلمچه
دلیل شهادت :
گلزار شهدا: گلزار شهدای روستای چاه ملک - استان اصفهان
شهدا را فراموش نکنیم
شهید ابوالفضل رحمانی
نام پدر: رمضانعلی
شهید مهدی رحمانی
نام پدر: رمضانعلی
تاریخ تولد: 3-1-1346 شمسی
محل تولد: خور - چاه ملک
تاریخ شهادت : 23-6-1365 شمسی
محل شهادت : فاو
دلیل شهادت :
شغل : پاسدار
گلزار شهدا: گلزار شهدای روستای چاه ملک - خور - استان اصفهان
بسیجی شهید حسین مقیمی
نام پدر: غلامعلی
شغل : دانش آموز
تاریخ تولد: 10-1-1349 شمسی
محل تولد: خور
تاریخ شهادت : 5-12-1365 شمسی
محل شهادت : شلمچه
دلیل شهادت : اصابت ترکش دشمن بعثی
گلزار شهدا: گلزار شهدای شهر خور - استان اصفهان
شهید سید هادی عبادی
نام پدر: سید احمد
ولادت : ۱۳۴۵/۰۶/۲۵ شهر خور
اعزام : دانش آموز - بسیجی
شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۶ فاو
عملیات والفجر ۸
مزار: گلزار شهدای شهر خور - استان اصفهان
ابراهیم فرخ
نام پدر: محمدنصیر
شغل: دانش آموز
تاریخ تولد: 21-11-1345 شمسی
محل تولد: خور - (نائین)
تاریخ شهادت : 15-11-1360 شمسی
محل شهادت : دارخوین
دلیل شهادت :
گلزار شهدا: گلزار شهدای شهر خور - استان اصفهان
وصیتنامه شهید ابراهیم فرخ
وصیتنامه من این است که من وقتی شهید شدم کسی برای من مجلس عزا نگیرد و برای من گریه نکنند چون وظیفه هرجوانی این است که از دین و اسلامش دفاع کند و من هم یکی از کوچکترین آنها هستم که می خواهم بروم و از دین و اسلامم دفاع کنم. چون راه من راه الله است یعنی راه خداست این راه راهی است که همه باید به این راه خدمت کنند و از این راه پیروی کنند و از این راه یاری کنند و وقتی که من انشاء ا... شهید شدم من را در خور پهلوی قبر شهید وهب دفن کنید.
پدر جان و مادر جان من هیچ راضی نیستم که شما برای من اشک بریزید شما باید افتخار کنید که چنین فرزندی را در راه اسلام داده اید این راه باعث افتخار من و شماست. چون که هرکس به شما رسد به شما می گوید خوش به سعادت شما که خدمت به اسلام کرده اید و پسر خود را در راه اسلام داده اید.
پدر و مادرجان اگر احتمالاً کسی به شما برسد گفت به شما او را از این راه آگاه کنید وبه او بلافاصله بگوئید که چرا به ما تسلیت می گویید این راه راهی نیست که هرکس جوانش را می دهد شما به او تسلیت بگوئید ؛ این راه راهی است که شما باید به او تبریک عرض کنید.
پدرجان و مادرجان یک شب برای روح این جانب شهید فرزند ناقابل خود ابراهیم فرخ ، شبی که پدرم در خور است خواهرم و دایی ام را دعوت کنید حتماً یادتان نرود پدرجان. اولاً هیچکس از من طلبی ندارد، اگر احیاناً کسی از من طلبی دارد شما طلب من را به او پرداخت نمائید. این بود وصیتنامه من از جانب شهید ناقابل خود ابراهیم فرخ که او را در راه اسلام قربانی کرده ای.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
پسر ناقابل خود ، ابراهیم فرخ
مرتبط: شهید وهب علیخانی
شهید وهب علیخانی
نام پدر: اسمعیل
شغل:
تاریخ تولد: 10-9-1315 شمسی
محل تولد: خور -
تاریخ شهادت : 31-2-1360 شمسی
محل شهادت : شوش
دلیل شهادت :
گلزار شهدا: گلزار شهدای خور - استان
وصیتنامه شهید وهب علیخانی
اینجانب وهب علیخانی فرزند اسماعیل دارای شماره شناسنامه 8583 اهل خوروبیابانک که آمده ام در جبهه حق علیه باطل شرکت کنم تا اگر انشاءا... قسمت شده باشد که این خون ناقابل من راه اسلام فدا شود. اگر از کسی طلب دارم اگر خودشان آوردند بیاورند والا هیچ و دیگر از همسرم می خواهم که در تربیت فرزندان و به دستور اسلام کوشا باشد و در خاتمه طول عمر رهبر انقلاب را از خدا مسئلت می نمایم و خدمت مادر و همسر و فرزندان سلام می رسانم و از دوستان و رفقا می خواهم که در راه قرآن و اسلام کوشا باشند و ما را در حیات و ممات فراموش نکنند.
والسلام علیکم و رحمه ا... وبرکاته
وهب علیخانی 25/2/60
به گزارش صاحب نیوز به نقل از سفیر خور و بیابانک ، شهرستان خوروبیابانک ۱۱۸ شهید گلگون کفن تقدیم انقلاب اسلامی کرده است که سهم شهر خور ۳۹ شهید والا مقام می باشد که اسامی این عزیزان در جدول زیر آمده است:
ردیف نام خانوادگی نام نام پدر سن تاریخ شهادت محل شهادت
۱ علیخانی وهب اسماعیل ۳۵ ۱۳۶۰/۲/۳۱ شوش
۲ فرخ ابراهیم محمدنصیر ۱۵ ۱۳۶۰/۱۱/۱۵ دارخوین
۳ خسروی علیرضا غلامرضا ۲۶ ۱۳۶۱/۱/۲ رقابیه شوش
۴ سعادت احمد عباسعلی ۱۸ ۱۳۶۱/۲/۱۶ خرمشهر
۵ آل داوود سیداحمد سیدمیرزاهادی ۱۸ ۱۳۶۱/۲/۱۸ شلمچه
۶ سعادت علی اکبر هرمز ۱۸ ۱۳۶۱/۲/۱۸ شلمچه
۷ آل داوود سیدمحمد سیدابوالقاسم ۲۰ ۱۳۶۱/۳/۲ خونین شهر
۸ ایزدی امامقلی رجبعلی ۲۹ ۱۳۶۱/۳/۳ خرمشهر
۹ ایزدی حسین علی اکبر ۱۹ ۱۳۶۱/۴/۲۳ عملیات رمضان
۱۰ زرگر عبدالحسین محمدباقر ۲۵ ۱۳۶۱/۴/۲۴ شلمچه
۱۱ دهقان مرتضی حسینقلی ۱۷ ۱۳۶۱/۸/۱۱ عین خوش
۱۲ کلانتری مجتبی رحمت الله ۱۹ ۱۳۶۱/۸/۱۱ عین خوش
۱۳ مولوی محمد حسین ۲۰ ۱۳۶۱/۸/۱۱ پل چم هندی
۱۴ موسوی سیداحمد سیدمحمد ۱۹ ۱۳۶۱/۸/۱۷ موسیان
۱۵ رشیدی احمد حسین ۲۴ ۱۳۶۱/۱۱/۱۹ محور سنندج – قروه
۱۶ کوهی علی اصغر علی ۳۰ ۱۳۶۲/۱/۲۳ ابوقریب
۱۷ غلامرضایی محمود مصطفی ۲۰ ۱۳۶۲/۲/۱۸ نقده
۱۸ سعادت غلامرضا عباسعلی ۲۲ ۱۳۶۲/۳/۴ کردستان
۲۰ یغمایی احمد محمدحسین ۱۹ ۱۳۶۳/۷/۲۷ میمک
۲۱ عظیمی علی صغر مصطفی قلی ۲۰ ۱۳۶۴/۵/۷ مریوان
۲۲ مالکی عیسی علی اصغر ۲۲ ۱۳۶۴/۱۱/۲۳ اروندرود
۲۳ عبادی سیدهادی سیداحمد ۱۹ ۱۳۶۴/۱۱/۲۶ فاو
۲۴ عبادی سیدابوالحسن سیدمحمد ۱۸ ۱۳۶۴/۱۱/۲۸ اروندرود
۲۵ ایزدی محمد علی اصغر ۱۸ ۱۳۶۴/۱۲/۱۲ فاو
۲۶ رفیع حسین جعفر ۱۹ ۱۳۶۵/۳/۲۳ جزیره مجنون
۲۷ ایزدی حمیدرضا علی اصغر ۱۹ ۱۳۶۵/۶/۱۱ خلیج فارس
۲۸ علیخانی احمدرضا آقامحمد ۱۷ ۱۳۶۵/۶/۲۷ فاو – ام قصر
۲۹ آل داوود سیدمجتبی سیدعلی اکبر ۱۸ ۱۳۶۵/۱۰/۲ ام الرصاص
۳۰ ایزدی رضاقلی غلامرضا ۲۰ ۱۳۶۵/۱۰/۲ ام الرصاص
۳۱ سعادت مجتبی علی اکبر ۱۷ ۱۳۶۵/۱۱/۳ شلمچه
۳۲ مقیمی عبدالحسین رمضانعلی ۱۷ ۱۳۶۵/۱۱/۳ شلمچه
۳۳ ایرجی علی اکبر عباس ۳۳ ۱۳۶۵/۱۱/۷ شلمچه
۳۴ مقیمی حسین غلامعلی ۱۷ ۱۳۶۵/۱۲/۵ شلمچه
۳۵ طاهری مجتبی علی اکبر ۲۷ ۱۳۶۶/۱۲/۱۲ گیلانغرب
۳۶ مقیمی علی اکبر رجبعلی ۲۶ ۱۳۶۶/۱۲/۱۲ گیلانغرب
۳۷ آل داوود سیدرحمت الله سیدکمال ۲۱ ۱۳۶۷/۱/۲۹ فاو
۳۸ ایرانی حسین حسن ۲۴ ۱۳۶۷/۱/۲۹ فاو
۳۹ زرگر حسین محمد ۲۶ ۱۳۷۳/۶/۱۲ پیرانشهر
منبع: صاحب نیوز
snai.ir/162084
اولین اعزامم به جبهه
اواخر بهمن ماه ۶۰ و هوا بی نهایت سرد بود . کلاس دوم راهنمائی بودم ؛ مدرسه که تعطیل شد درحال برگشت به خانه صدای سرودی که از بلندگوی بسیج پخش می شد همه را بسوی خود جذب می کرد. به اتفاق تنی چند از دوستان از جمله شهید سیداحمد آل داوود و شهید عظیمی برادر عبدالرضا رحیمی و برادر آزاده محمدرضا ایزدی به سوی بسیج رفتیم ؛ مسئول وقت بسیج آقای امامی برای آموزش و اعزام به جبهه ثبت نام می کرد. موقعی که وارد شدیم حدود ده نفری ثبت نام کرده بودند، که آقای امامی به طرفمان آمد و پرسید که اگر برای ثبت نام به جبهه اینجا آمده اید باید بگویم که چون قدتان کوتاه است نمی توانم از شما ( اشاره به من و شهید عظیمی و علیرضا مالکی ) ثبت نام بعمل آورم! ولی از شهید آل داوود و شهید احمد یغمائی - عبدالرضا رحیمی - کلیم الله بابائی - حسن مقیمی - علی اصغر گودرز- علی مسعود -سید مرتضی موسوی – علی هنری - و چندی دیگر ثبت نام بعمل آورد ؛ و من با ناراحتی به خانه برگشتم .
شهید علی اکبر سعادت
نام پدر: هرمز
بسم رب االشهداء والصدیقین
با سلام و درود بیکران به رهبر بزرگ انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی و با سلام به همه شهدای اسلام به خصوص شهیدان جنگ تحمیلی
اینجانب علی اکبر سعادت بر حسب وظیفه ای که داشتم روانه میدان نبرد شدم و در جنگی که کفر برعلیه انقلاب اسلامی ما حمله ور شده وظیفه ماست برخیزیم و او را نابود کنیم و پرچم اسلام را بر پا داریم. اما شما ای جوانان و دوستان من هوشیار باشید و درست بیاندیشید و در آغوش اسلام زندگی کرده و از اتلاف عمر و پرورش دادن خیالات خام در سر بپرهیزید مانند جوانانی باشید که در راه اسلام مخلص بودند و برای هدف واقعی یعنی اسلام دست از جان کشیدند و همچون امام حسین(ع)باشید که در راه حمایت از اسلام به شهادت رسید.
احمد سعادت
نام پدر: عباسعلی
تاریخ تولد: 15-5-1342 شمسی
محل تولد: خور - نائین - اصفهان
تاریخ شهادت : 16-2-1361 شمسی
محل شهادت : خرمشهر
مزار: گلزار شهدای خور شهر: خور - استان اصفهان
وصیتنامه شهید احمد سعادت
بسم الله الرحمن الرحیم و بسم الله القاصم الجبارین
سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار
سلام بر شما ملت و امت شهید پرور و مقاوم حزب ا... ایران. سلام و درود بر شما ای پدر ومادر و ای یگانه همشیره و ای برادران من. برادر من راه را شناختم و پس آن را برگزیدم و در راه خدا و برای خدا و برای پاسخ به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین عاشق شدم. برادر تو هنوز نمی دانم که دچار عاشقی شده ای یا نه نمی دانم که آیا عاشق حسین، عاشق علی، عاشق امام و عاشق ملت و میهن شده ای یا نه. من و برادر عزیزم این برادر همسنگرم حکمت عاشق خدا شدیم و برادر نشانه عاشقی را در تو می بینم. برادر من می روم و به گفته معلم شهید آنها که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند بایستی کاری زینبی کنند و گرنه یزیدی اند.
و اکنون تو ای برادر آرزوی منی موقعی که شهید شدم تو بایستی به پدر و مادر دلداری بدهی. من می دانم که پدرم مرا خیلی دوست دارد و من شرمنده و خجلم از اینکه من نتوانستم به زحمتهای ایشان جوابی مثبت بدهم ؛ امیدوارم که تو بتوانی جواب این همه زحمتهای آنها را به خوبی بدهی.
با سلام و درود بر خاندان آل محمد(ص) و بر منجی عالم بشریت مهدی موعود(عج) این یگانه رهبر مسلمین جهان و یار و یاور رزمندگان اسلام و با سلام و درود بر نائب بر حقش و به پیر جماران حضرت امام خمینی و با سلام و درود بر شهدای اسلام و شهدای این جنگ تحمیلی و با سلام و درود بر خانواده های شهدای انقلاب اسلامی ایران و با سلام و درود بی پایان بر رزمندگان و جنگجویان انقلاب اسلامی ایران و سپس با سلام و درود بر شما امت حزب ا... و همیشه در صحنه این خطه خور و بیابانک.
ای آفریدگار توانا از آنکه مرا سعادت بخشیدی که در راهت قدم بردارم و برای تو به جهد و تلاش دست یاری کنم هزاران بار سپاست می گویم. ای دانای بخشنده و ای کریم و حکیم و ای دانای دانندگان ، تو مرا از لجن زار رکود به بهشت موعود خواندی و با نبرد حق علیه باطل به بهشت هدایت کردی. تو مرا توفیق آن دادی که خویشتن خویش را ترک کنم و بی آن بروم و برای چه مرا خلق کرده ای و آنگاه سعادتم بخشیدی که از میان فراوان راههای زندگیم شاهراه ایثار حسین گونه را بپذیرم. ای خدای من سپاست می گویم از آنکه نور عشقت را در قلب من تاباندی و این قلب سرد و خاموش مرا با نور عشق فروزانت روشن گردانیدی و قلب پر تلاطم مرا آرامش بخشیدی، به راستی که الا به ذکر ا... تطمئن القلوب. پروردگارا تو را به عظمت و کرمت سوگند می دهم که لحظه ای این بنده گنهکارت را به حال خود وا مگذار زانکه بی لطف تو تباهم. خدایا از تار و پود وجودم از تو می خواهم که سعادت شهادت در راهت را به من عطا کنی. آخر نمی خواهم که زنده باشم و غریبی آقا حسین و امام و انقلاب و غریبی اسلام عزیز را ببینم. حال که فرصتی پیش آمد تا درباره سرانجام خود و سایر انسانها بیاندیشیم خدایا مرا توفیق آن ده که آنچه در دل و عقیده دارم بی ریا روی کاغذ بیاورم و آن چه می ماند وصیتی باشد وسیله ای برای هدایت. خدایا اینکه به یاد تو و به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم به جبهه می روم و نه به خاطر انتقام و یا نام و مقام.
از ملت رزمنده می خواهم که فقط خط ا... و راه روح ا... را ادامه دهند که تنها راه سعادت فقط همین راه است. برادران و خواهران شما را به خدا سوگند گفتارهای امام را تحلیل کنید و روی آنها عمل کنید زیرا هیچ صحنه ای دردناک تر از این نمی تواند باشد که دشمنان در یک صف بر علیه جمهوری اسلامی ایران بشورند ولی ما پراکنده باشیم پس چه بهتر که مسلمان و برادر باشیم به حرف های منافقین گوش ندهید وتحت تأثیر این بلندگوهای تبلیغاتی گروه ها قرار نگیرید و هرچه رهبر و دیگر عالمان ربانی گفتند گوش دهید درغیر این صورت نه نامی از اسلام می ماند و نه یک لحظه به شما اجازه حرف زدن خواهند داد.
من دو وصیت به شما عزیزان می کنم یکی این که اطاعت از رهبر کنید و دوم اینکه دشمن در فکر این است که افراد حزب ا... انحلالی درش بوجود آید شما به خاطر خدا این دشمنان را نابود کنید و نگذارید یک منافق در جامعه نفاق به وجود بیاورد امیدوارم که بعد از من اسلحه بردارید و از اسلام و میهن خود دفاع کنید ما که در صدر اسلام در کربلای حسین(ع) نبودیم تا فرزند زهرا تنها نماند اینکه به یاری امام کبیرمان لبیک بگوئیم تا اسلام برای همیشه سربلند بماند.
و اما ای دشمنان اسلام و انقلاب که در این گوشههای ایران نق می زنید پیامی هم برای شما دارم و آن این است که ای دشمنان اسلام و ای جنایت کاران تاریخ، ما به اسلام بیش از وجود خودمان معتقدیم اگر هزار بار تکه تکه ام کنید و دوباره زنده ام کنید باز با شما می جنگم و برای جمهوری اسلامی تا پای جان به پیش میروم و لحظهای اجازه نفس کشیدن را به شما نخواهم داد.
و اینک ای پدر و مادرم شما که اینگونه ابراهیم وار فرزندتان را به قربانگاه عشق و وادی ستیز حق با باطل فرستادید استوار باشید و از قربانی شدن این هدیه تان با آغوش باز استقبال کنید. در صورتیکه من شهید شدم جامه سیاه به تن نکنید و برای من ماتم نگیرید زیرا که این راه را خود انتخاب کرده ام و به سویش رفتم. دوست دارم در این آغاز زندگیم که شهادت است شیرینی پخش کنید و پیروزی اسلام را جشن بگیرید چرا که می دانم اگر من شهید می شوم ولی با شما در گلستان شهدای خور هستم و پیروزی رزمندگان اسلام و نابودی کفر صدامی را جشن می گیریم ولی شما مرا نمی بینید. هرگز راضی نمی باشم که در فقدان من گریه کنید چرا که من آنقدر گنهکارم که خود را لایق آن مراسم و عزاها نمی دانم.
ای برادران من ، من به عنوان برادر بزرگتر خانواده به شما وصیت می کنم که بعد از شهادتم باید اسلحه به خون آغشته و با خون تمیز شده مرا که به زمین افتاده بردارید و با قمقمه ای پر از آب و خشابی پر و نارنجکی چند با فانوسقه به کمر بسته و با آن اسلحه قلب دشمن را نشانه روید و با شلیک آتشین گلوله هایت به دشمن بفهمانی که حق پیروز است.
و اما ای همسر عزیزم پیامی دارم برایت که همان طور که قبل از ازدواجمان به شما گفتم که زن من نمی شوی گفتم که شما زن لباسهای من میشوی شما همسر لباسهای رزم منی و حال این جسم بی ارزش من می رود و این لباسهای رزم که شما همسر اویید برای شما می ماند از شما عاجزانه می خواهم که اگر انشاءا... فرزندی متولد شد و اگر پسر بود لباسهای رزم مرا بپوشد و با دشمنان اسلام بجنگد. شما باید این فرزند را چنان بزرگ و تربیت کنید که ادامه دهنده راه پدرش باشد، اگر دختر هم بود باید او را همچون فاطمه زهرا(س) بسازی این فرزند را به حوزه علمیه بفرست و او باید یک روحانی و شخصی باشد از برای تبلیغ اسلام در این کشور. مبادا گریه کنی که با گریه ات قلب مرا آزرده می کنی، امیدوارم چنان پایدار و صبور باشی چنان حجابت را رعایت کنی تا در قیامت یکدیگر را ملاقات کنیم؛ نمازهای جمعه و جماعات را ترک نکنی. دنباله رو امام و روحانیت باشید. دعای کمیل و توسل را زیاد بخوان.
و در پایان تأکید می کنم ای امت حزب ا...از امام از روحانیت و از اسلام و انقلاب حمایت کنید، برادران را دعوت کنید به سپاه و بسیج و دست بدست یکدیگر بدهید و مملکتی آباد و اسلامی بسازید و زمینه را برای ظهور امام زمان(عج) فراهم آورید.
در پایان اگر کسی از من بدی دیده و آزاری دیده مرا حلال کند که طاقت آتش جهنم را ندارم.
به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی به سرکردگی آمریکای جنایتکار .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا
والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته
بنده سراپا تقصیر و گنهکار غلامرضا سعادت
درود خدا قوت برادر بزرگوار و ولایی روح پدر تان شاد و قرین ...