یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

تو باید بروی دیگر جای ماندن نیست ، شهید علی اکبر رعیت پیشه ، فسا

  • ۱۷:۲۶

علی اکبر رعیت پیشه

نام پدر: احمد

تاریخ تولد: 7-4-1351 شمسی

محل تولد: فسا- روستای سنان
شغل : درجه دار ارتش
تاریخ شهادت : 2-6-1374 شمسی
محل شهادت : سرپل ذهاب 
گلزار شهدا:  نام گلزار شهدای روستای سنان -فسا استان
فارس

زندگی نامه شهید علی اکبر رعیت پیشه

شهید علی اکبر در تاریخ 1351/04/07 در خانواده ای مؤمن و معتقد به نظام مقدس جمهوری اسلامی، در روستای سنان در بخش شیب کوه از توابع شهرستان فسا متولد شد. پدرش در سپاه به صورت قراردادی آشپزی می کرد و کارگری می نمود. او دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش به پایان رساند و لحظه ای پدر خود را رها نمی کرد و به یاریش شتافت. بعد از گذشت چند سال به خدمت مقدس سربازی رفت، حدود 7 ماه خدمت سربازی خود را انجام داد و بعد از این مدت، از نظام وظیفه تسویه حساب کرد و وارد ارتش شد و به درجه گروهبانی نائل آمد.

در تاریخ 1374/06/02 در منطقه عملیاتی سرپل ذهاب در مانور بیت المقدس، در حین تیراندازی یک عدد خمپاره انداز 120 م م، داخل لوله گیر کرده و او برای بیرون آوردن آن پس از انجام احتیاطات تأمینی و به ضامن کردن قبضه، لوله را از قنداق جدا کرده و در همین حین گلوله عمل کرده و به ناحیه سرش برخورد و به درجه رفیع شهادت نائل گردید و با این انتخابش همنشینی با سرور و سردار جوانان اهل بهشت را با اهدا جان خود خرید.

شهید علی اکبر اخلاقی بسیار نیکو و خوب داشت و زبانزد خاص و عام بود. در روستا با بزرگ و کوچک خوشرو و خوش رفتار بود، از ولایت فقیه و رهبر انقلاب پشتیبانی می نمود و همیشه آرزو داشت جان خود را در راه اسلام فدا کند و بالاخره به آرزوی خود رسید.

ـــــــ « خاطرات شهید » ـــــــ

* خاطره از زبان پدر شهید:

علی اکبر چند روزی بود که به مرخصی آمده بود در یکی از همین روزها به پیش من آمد و گفت: من باید بروم، رو به او کردم و گفتم: چه شده؟ تو که می خواستی بیشتر بمانی؟ گفت: دیشب در خواب آقایی سبزپوش و نورانی به بالای سرم آمد و گفت: علی اکبر تو باید بروی دیگر جای ماندن نیست. پدر! من باید بروم دیگر نمی توانم بمانم با این که دلم می خواست مدت بیشتری بماند ولی با او خداحافظی کردم نمی دانم چرا؟ ولی این بار حس می کردم این آخرین دفعه ای است که علی اکبر را می بینم.

علی اکبر رفت بعدها شنیدم به دوستانش گفته بود من حتماً شهید می شوم و 20 روزی از رفتنش می گذشت که به ما خبر دادند در مانور بیت المقدس بر اثر اصابت گلوله خمپاره به ناحیه ی سرش به شهادت رسیده است. چند روزی بعد از شهادتش او را در خواب دیدم که گفت: پدر نگران نباش من جایم خوب است.

 نوید شاهد

نگاهی به زندگی علی اکبر رعیت پیشه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan