- چهارشنبه ۲۶ بهمن ۰۱
- ۰۱:۱۱
شهید ولی الله پاپی جعفری
فرزند : علی کرم
تاریخ ولادت : ۱۳۴۰/۰۶/۱۰
محل تولد : خرم آباد - کاکاشرف
تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۳
محل شهادت : اروند رود
محل دفن : گلزار شهدای روستای کاکاشرف ، شهرستان خرم آباد
دهم شهریور ۱۳۴۰، در بخش پاپی از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش علی کرم، کشاورز بود و مادرش زینب نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و سوم بهمن ۱۳۶۴، با سمت فرمانده گروهان در اروند رود بر اثر اصابت ترکش به صورت، شهید شد. مزارش در روستای کاکاشرف تابعه شهرستان خرم آباد واقع است.
زندگینامه شهید:
شهید ولی الله پاپی جعفری متولد ۱۳۴۰ در روستای کاکاشرف خرم آباد بود که بعد از گذراندن دوران ابتدایی در روستا جهت ادامه تحصیل تا پایان دوره راهنمایی به شهرستان خرم آباد آمد و جهت ادامه تحصیل در دوره دبیرستان به شهرستان نجف آباد (اصفهان) نقل مکان و در جریان پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ ترک تحصیل کرد و به عضویت سازمان ساتجا در آمد که بنیانگذار این سازمان شهید محمد منتظری بود و لذا با آشنایی با این یار امام و اسلام به فعالیتهای خود علیه استعمار و جنایتکاران شرق و غرب ادامه داد و در سال ۱۳۵۸ بود که محمد منتظری تصمیم به اعزام جوانان داوطلب به جنوب لبنان گرفت.
از نبرد در سوریه و لبنان تا شهادت در فاو
شهید جعفری هم همراه با دیگر یاران شهید محمد منتظری به سوریه رفته و بعد از ۳ ماه به جنوب لبنان اعزام شد و بعد از گذشت ۹ ماه در لبنان جهت مبارزه با ضد انقلاب داخلی که در کردستان جنایتهای هولناکی را نسبت به برادران سپاه و دیگر نیروهای رزمی اسلام انجام می دادند. لذا با پیام امام که در جریان هولناک پاوه صادر کرده بودند وی نیز به همراهی دیگر برادران بر خودش لازم و واجب دانست که به ایران بیاید و به کردستان برود و مدتی در منطقه کردستان مشغول خدمت بود و بعد از مدتی از طریق بسیج به تهران اعزام شد که حدود ۳ ماه که در پادگان امام حسن (ع) تهران بود و به عضویت سپاه در آمد و از طریق سپاه در اواخر سال ۵۹ باز به کردستان اعزام شد و بعد از گذشت ۳ ماه به انواع و اقسام نقاط استان کردستان باز از طریق ستاد مشترک (ارتش و سپاه) از سنندج به مریوان اعزام شد و در تاریخ ۱۵/۱/۶۰ طی یک درگیری شدید که با حزب خائن رزگاری و کومله و دمکرات در مناطق اورامانات داشت متاسفانه وی مجروح شد و همراه ۳ تن دیگر از همرزمان به اسارت حزب خائن رزگاری درآمدند و بعد از گذشت ۷ ماه اسارت به خواست خدا در حین انتقال توانستند شبانه فرار کنند و از همان شب به یاری الله، حزب خائن رزگاری به طور کامل منهدم شد که اکثر آن مزدوران تسلیم شدند و بعضی ها هم از جمله مسئول جنایتکار به اسارت درآمدند.
پس از آزادی از اسارت از سپاه تهران به سپاه خرم آباد منتقل شد، در پایان سال ۶۰ در عملیات فتح المبین همچنین آزاد سازی خرمشهر نقش آفرین بود و در حین فتح خرمشهر مجروح شد.
بعد از برگشت به خرم آباد در حین انتقال زندانی به دادگاه به طور ناگهانی مورد اصابت دو گلوله قرار گرفت که مدت ۶ ماه دوره بهبودی ایشان طول کشید که مجدداً به جبهه های جنگ شتافت و در عملیات عظیم خیبر نیز شرکت داشت و در همان روزهای اول عملیات مجروح شد نهایتاً بعد از چند بار مجروحیت در تاریخ 23 بهمن 1364 در عملیات غرور آفرین والفجر ۸ در منطقه فاو به فیض عظیم شهادت نایل آمد.
قسمتی از وصیت نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم رب الشهدا و الصالحین
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی . . .
ابتدا از خدای بزرگ طلب مغفرت و عفو گناهانم را می نمایم. با درود و سلام به امام زمان حضرت بقیه الله الاعظم مهدی موعود (عج) و با درود و سلام و آرزوی طول عمر برای نایب و قائم بر حقش امام خمینی رهبر مستضعفین جهان و با درود و سلام به شهدای اسلام که حقی سنگین بر گردن همه ی ما دارند و با سلام بر خانواده ی معظم شهدا که امیدوارم خداوند به ایشان صبر و اجر عظیم مرحمت فرماید و با درود سلام و آرزوی شفای عاجل برای معلولین و مجروحین و درود و سلام به رزمندگان اسلام که جان بر کف در تمام جبهه های اسلام علیه کفر می رزمند چه در کربلای ایران از غرب و جنوب و چه در جنوب لبنان و فلسطین و افغانستان و دیگر ممالک اسلامی. و درود و سلام به ]سربازان[ متعهد جمهوری اسلامی ایران و روحانیت عزیز و مبارز در خط اسلام و امام عزیز و درود و سلام بر تمامی دوستان و آشنایان و وابستگان نزدیک و دور که به همه ارادت دارم. این آخرین کلمات را که به اسم وصیت نامه است در حالتی بر صفحه کاغذ می آورم که روزهایی بیشتر به شروع عملیات نمانده است همه بارها را بسته اند و منتظر دستور حرکت می باشند ما در هر سنی باشیم و در هر حالی باشیم بالاخره مرگ به سراغمان می آید پس چه بهتر که مردن ما در را ه خدا باشد و چه بهتر و بالاتر که شهادت به دست دشمنان اسلام باشد.
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند/ روبه صفتان زشت خو را نکشند
راهی را که اکنون آخر آن را طی می کنم آگاهانه انتخاب کرده ام، چون لطف و رحمت خدا شامل راه این بنده حقیر و کثیرالتقصیر شده است در صفوف رزمندگان عزیز اسلام قرار گیرند، و هدف در این راه اول رضای خداوند تبارک و تعالی است و پیشبرد اسلام و فرمان برداری در امر ولایت فقیه است. و اگر در این راه بکشیم یا کشته شویم پیروزیم، که پیروزی فقط در فتح نیست که شهادت نیز پیروزی است. رمز پیروزی ما در اول انقلاب تا کنون وحدت کلمه و اتکاء به خداوند و به اسلام بود باید این رمز را تا آخر نگه داریم. و باید در تمام اعمالمان به یاد خدا باشیم و امیدوارم که این انقلاب که یک انقلاب اسلامی است یک انقلاب جهانی اسلامی شود و مقدمه ای برای ظهور بقیه الله ارواحنا له الفداء باشد.
و اما وصیتی دارم به برادران پاسدار و بسیجی، برادران در کارهایتان همیشه به یاد خدا باشید و در نظر داشته باشید که خداوند تبارک و تعالی ناظر اعمال ماست. بیشتر به جبهه ها بروید و در تمام کارهایتان به خدا توکل کنید و تمام دوستان و آشنایان و خانواده ام را وصیت می کنم به تقوا و صبر و نظم در کارها و امیدوارم همگی به راه اسلام قدم بردارید و از همه ی این عزیزان طلب عفو و حلالیت دارم.
و اما به خانواده ی عزیزم سلام عرض می کنم و امیدوارم که این بنده عاصی را حلال کنید مخصوصاً پدر و مادرم که فرزند خوبی برای آنها نبوده ام و گاهی اوقات اگر با شما به بدی برخورد کرده ام امیدوارم که مرا حلال کنید و مادر مهربانم از تو می خواهم که مرا ببخشی و مرا عفو نمایی و از خداوند متعال خواهانم که به شما صبر و پاداشی عظیم عنایت کند و امیدوارم که انشاالله برادرم و خواهرانم راه اسلام عزیز را ادامه دهند و پیرو امام عزیز باشند و اما از همسر مهربانم حلالیت می طلبم و امید است که خداوند شما را صبری بزرگ و پاداشی عظیم عطا نماید و همسرم اگر خداوند فرزندی نصیبمان کرد اِن شاالله او را در راه اسلام و به صراط مستقیم تعلیم و تربیت نمایی که ان شاالله در زمره سربازان امام زمان (عج) و قائم مقامش امام خمینی باشد و پیرو ولایت فقیه باشد. ان شاالله. خدایا خانواده ام را به تو می سپارم ای رب العالمین یار و نگهدارشان باش خدایا فرزندم محسن را توفیق عنایت فرما که پاسداری واقعی برای اسلام عزیز باشد.
اگر شهادت نصیبم شد ناراحت نباشید فقط و فقط به یاد امام حسین (ع) و اهل بیت امام حسین (ع) باشید و احیانا ً اگر جنازه ام به دستتان رسید مرا با لباس مقدس سبز سپاه دفن نمایید تا دشمنان انقلاب اسلامی بدانند که لباس سبز سپاه کفن سرخ پاسداران است.
در پایان از کلیه آشنایان و همسایگان محترم و اقوام و خویشان عزیز که واقعاً ارادت به خدمت همه آنها دارم امیدوارم که مرا دعای خیر و حلال نمایند. به امید تشکیل اتحاد جماهیر اسلامی به رهبری امام خمینی عزیز در کل جهان ان شاءالله.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. از عمر ما بکاه و بر عمر او بیافزا
فرج امام زمان (عج) هر چه سریعتر بگردان .
رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما.
زیارت کربلا نصیبمان بگردان.
خاطرات شهید :