یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

دانشجوی شهید امامعلی رشوند ، شهدای رودبار الموت

  • ۱۰:۴۵
شهید امامعلی رشوند- روبار الموت2
شهید امامعلی رشوند
نام پدر : حسنعلی
تاریخ تولد : 1341/04/04
مکان تولد : روستای جونیک - رودبار الموت (قزوین)
دانشگاه : دانشگاه لرستان
مقطع تحصیلی : کاردانی
رشته تحصیلی : دبیری ریاضی
تاریخ شهادت : 1365/03/02
مکان شهادت : حاج عمران
علت شهادت: اصابت ترکش به سر و صورت

مزار: گلزار شهدای روستای جونیک - رودبار الموت - قزوین (Javinak)

زندگی نامه

امامعلی رشوند چهارم تیر ماه ۱۳۴۱ در روستای باصفای جونیک از توابع منطقه خوش آب و هوای رودبار الموت (قزوین) دیده به جهان گشود. پدرش حسنعلی، کشاورز بود و مادرش مرجان خانه دار بود. وی تحصیلات دوره ی ابتدایی را در زادگاهش آغاز و دوره راهنمایی را در رجایی دشت و سرانجام دیپلمش را از دبیرستان دکتر علی شریعتی شهرستان قزوین اخذ کرد

مادر شهید رضا قنبری: امام رضا پسرم را نجات داد تا در راه خدا شهید شود

  • ۱۲:۵۰
ل

مادر شهید قنبری در گفتگو با نوید شاهد سمنان: امام رضا پسرم را نجات داد تا بماند و در راه خدا شهید شود

تاریخ مصاحبه چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ 
شهید رضا قنبری یکم اسفند 1346 در روستای گرمن از توابع شهرستان شاهرود به دنیا آمد. پدرش محمدحسین و مادرش فرخ نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و پنجم مرداد 1367 در اسلام ‌آباد غرب توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند. در ادامه توجه شما را به مصاحبه خواندنی نوید شاهد سمنان با "فرخ رحیمی" مادر شهید رضا قنبری جلب می کنیم:
نوید شاهد سمنان: مادر جان از کودکی رضا برایمان بگویید.
مادر شهید: قبل از رضا ده تا از بچه های من از دنیا رفتند. یه روز رفتم پیش یه کربلایی علی که تو میغان دعا می داد. بهش گفتم: بهم دعا بده که این بچه بمونه. بنده خدا گفت: باشه دعا می نویسم و بهتون میدم که بچه ات بمونه. هشت تا دعا رو داده بود، دعای نهم رو که می خواست بده بچه ام موقع اذان صبح به دنیا اومد. اینجا هم نه ماشین بود و نه چیزی. برف هم میومد که مادرم اومد گفت: خدا! بچه داره می میره. گفت: اون چند تا مردن این هم می میره.
گفتم: دعا رو نیاوردی؟ این بچه باید از حلقه دعا اول ماه نو بگذره.
گفت: نه.
گفتم: بلند شو بریم میغان. برف هم میومد. بچه رو بغل کردم و پیاده رفتیم میغان. مادرم گفت: الان یه جانوری اگه بیاد چی؟
گفتم: من رو بخوره ولی بچه ام سالم بمونه. یواش یواش رفتیم، شروع کردم به حمد و سوره خوندن. وقتی رسیدیم دودستی زد تو سرش و گفت: الآن می خواستم این دعا رو بیارم که این بچه امروز به دنیا بیاد. گفتم: بچه می میره آقا ؟
گفت: نه. بعد هم دعا رو زد زیر لباس بچه. به خانمش گفت: برو چایی بیار و خودش شروع کرد به دعا خوندن.
به من گفت: یه امام خمینی (ره) میاد و جنگ شروع میشه. این بچه هم میره مدرسه و تا هفتم و هشتم می خونه و اگر بره جبهه شهید می شه ولی اگر نره صد سال عمر میکنه.

شهید مسعود عزیزالهی ، شهدای نجف آباد

  • ۱۳:۰۲

 


شهید مسعود عزیزالهی،  متولد بیست و هفتم مهر 1342، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش محمود، کارمند بازنشسته بود و مادرش عذرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم اسفند 1362، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش شهید شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش واقع است. برادرش مهرداد نیز شهیدشده است...

مصاحبه با شهید 13 ساله در زبیدات عراق ، شهید مهرداد عزیزالهی

شهید ناصر حاجی شاه ، شهدای خرمشهر

  • ۰۰:۵۷

شهید ناصر حاجی شاه - خرمشهر

شهید ناصر حاجی شاه

کد ایثارگری: 6108608

نام پدر: غلام علی

محل تولد: دزفول

تاریخ تولد: 1330/06/01

شغل: بسیجی

تاریخ شهادت: 1361/07/21

محل شهادت: آبادان 

مزار : گلزار شهدای خرمشهر - استان خوزستان

 نوید شاهد ،  سامانه ملی شهدا

برادر و خواهرش هم به شهادت رسیده‌اند.

جاویدالاثر شهید محمدحسین حاجی شاه

شهیده شهناز حاجی‌شاه؛ اولین زن شهید مقاومت خرمشهر

جاویدالاثر شهید محمدحسین حاجی شاه ، شهدای خرمشهر

  • ۰۰:۴۳

شهید محمد حسین حاجی شاه - خرمشهر

شهید محمدحسین حاجی شاه

کد ایثارگری: 5903155

نام پدر: غلام علی

محل تولد: دزفول

تاریخ تولد: ۱۳۳۷/۰۱/۰۱

تحصیلات: -

تاریخ شهادت: ۱۳۵۹/۰۸/۰۴ شمسی

محل شهادت: خرمشهر

مزار: جاویدالاثر

نوید شاهد   ،  سامانه ملی شهدا 

خواهر و برادرش هم به شهادت رسیده اند.

شهید ناصر حاجی شاه ، شهدای خرمشهر

شهیده شهناز حاجی‌شاه؛ اولین زن شهید مقاومت خرمشهر

شهیده شهناز حاجی‌شاه؛ اولین زن شهید مقاومت خرمشهر/ فقط یک کلام گفت چادرم! و شهید شد

  • ۲۳:۳۸

شهیده شهناز حاجی شاه - خرمشهر

شهیده شهناز حاجی شاه
نام پدر: غلام علی

تاریخ تولد: 1-1-1333 شمسی
محل تولد: دزفول
تاریخ شهادت : 8-7-1359 شمسی
محل شهادت : خرمشهر
دلیل شهادت : اصابت ترکش دشمن 
گلزار شهدا: گلزار شهدای خرمشهر ، استان خوزستان

نوید شاهد

شهیده شهناز حاجی‌شاه در جلوی مقر همیشگی اش، مکتب قرآن زمانی که آمده بود برای سنگرها غذا ببرد همراه با یکی از دوستانش، شهناز بر اثر اصابت آتش توپ دشمن به شهادت رسید و در لحظه شهادت فقط یک کلام گفت چادرم! و شهید شد.

تاریخ معاصر شاهد حضور زنان در برهه‌های حساس است. به راستی که نقش زنان در دوران انقلاب و دفاع مقدس و پس از آن بسیار پررنگ و حائز اهمیت است. زنان در جریان نهضت امام خمینی (ره) هم به عنوان پیرو ولایت و هم در نقش مادر و همسر به پیروزی انقلاب کمک کردند. همانگونه که در صدر اسلام شاهد دفاع زنان از جبهه حق بودیم، زنان مسلمان ایران نیز با الگوگیری از آموزه‌های دینی در راستای تکوین و دوام انقلاب نقش آفرینی کردند.

زنان شهید واژه به واژه ایثار را برایمان معنا کردند. هر چه بیشتر از آن‌ها بدانیم، چون چراغ راه فروزانی‌اند که صراط مستقیم را هرگز گم نخواهیم کرد.

در برگ برگ خاطرات بانوان شهید جست‌وجو می‌کنیم و این‌بار به نام شهیده شهناز حاجی شاه می‌رسیم.

زندگی نامه

شهیده شهناز محمدی زاده - شهدای خرمشهر

  • ۱۳:۰۸

شهید شهناز محمدی زاده - خرمشهر

شهیده شهناز محمدی زاده

نام پدر: شکرالله

تاریخ تولد: ۱۳۳۹/۰۳/۱۰ شمسی

محل تولد: دزفول

تاریخ شهادت: ۱۳۵۹/۰۷/۰۸

محل شهادت: خرمشهر

نوید شاهد

شهناز فکر می کردم خیلی چیزها از تو می دونستم!

هرچی ازمادرت پول می گرفتی برای خودت نمی مانداماهیچ وقت رونکردی به چه

کسی می دادیشان؟

یادت هست شهناز؟تویک دوربین داشتی وباآن کلافه مان کرده بودی.چپ می

رفتی راست می آمدی تق تق عکس می گرفتی؟ازخرمشهربدون آدم هایش‌-

ازدرودیوارسوراخ سوراخش-ازشهدایش-ازهمه چی-یادت هست شهناز؟سرت

غرغرمی کردم که:«یه شهردرب وداغون عکس گرفتن داره؟»توهم بهم

گفتی:«شایداین عکس هابمونه برای بعدازما.»راستی شهنازدوربینت کجاست؟خیلی

دنبالش گشتم!

وای شهناز.چراآن روزمعنی حرفت رانفهمیدم؟چراآن روزکه داشتیم باهم صبحانه

می خوردیم همه ی حرفهات برایم شوخی بود.حتی وقتی موقع ناهارهم بهم گفتی.

وقتی فکرش رامی کنم دیوانه می شوم که چرانفهمیدم؟ سرشام که بازخندیدی و

گفتی:این شام آخرمنه.چرا؟خیلی قشنگ یادم هست سیب توی دستت بود خوردیش

وبعدخندیدی خیلی قشنگ ِبهم گفتی:این هم آخرین سیبه که می خورم.ودوباره 

خندیدی.

یادت هست شهناز؟بدوآمدم دنبالت گفتم:مامان وبابات آمده اندببرندت.گفتی:قایمم

کن نمی خواهم بروم.می خواهم درخرمشهربمانم.راضیت کردم باآنهاحرف بزنی راضی

شان کردی یک روزدیگربمانی.یک روز دیگرفقطیک روزاما... 

دیدمت کمی غذابرداشته بودی ومی بردی برای رزمنده ها داشتی ردمی شدی

ازکنارگل فروشی. ترکش خوردبه تنت وتونشستی.همان جاکنارگلفروشی وماندی

توی خرمشهر برای همیشه!

کارهایت عجیب وغریب بود.آخردخترجان!این همه جابرای نوشتن بودچراوصیت نامه

ات راروی دستمال کاغذی نوشتی؟می دانم هیستی چپ چپ نگاهم نکن.هنوزهم

می گویم توهمان شهنازعجیب وغریب خودمانی!

نحوه ی پرپرشدن اصابت ترکش... .

منبع: وبلاگ برادرم قابیل

زندگینامه و خاطرات  شهید

شهید حسینعلی مرادی ، شهدای کوهدشت

  • ۱۲:۵۵

فرازی از وصیت نامه شهیدوالامقام حسینعلی مرادی

به گزارش کانون سبحان، “امام خمینی ره” فرمودند : یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد.

فرازی از وصیت نامه شهیدوالامقام حسینعلی مرادی

پرهیزکاری را پیشه کنید و از خطاها حتی کوچک بپرهیزید؛ دنیا بی ارزش است و خلاف هدف انسان کار می کند تا آنجایی که حضرت علی(ع) می فرماید:دنیا نزد من به اندازه ی پر کاهی ارزش ندارد.

کانون سبحان

بسیجی شهید مرادجان نجفی ، شهدای کوهدشت

  • ۱۱:۴۶

شهید مرادجان نجفی - کوهدشت

شهید مرادجان نجفی

کد ایثارگری: ۶۶۱۹۷۷۹
نام پدر: امیر
محل تولد: کوهدشت
تاریخ تولد: 1347/12/29
شغل: دانش آموز
تاریخ شهادت:1366/03/31
محل شهادت: ماووت
خاطره و دل نوشته ای از برادر شهید :

نوجوان کوهدشتی که به دیدار امام خمینی رفت / شهید احمد قبادی دیالی

  • ۱۱:۱۳

شهید احمد قبادی - کوهدشت

وصیت شهید نوجوان کوهدشتی

احمد قبادی‎ دیالی یک شهید شانزده ساله کوهدشتی است که وصیت کرد: «چشمهایم را در تابوت باز بگذارید تا منافقان کوردل بدانند که این راه را کورکورانه انتخاب نکرده‌ام، دست‌هایم را از تابوت بیرون آورید تا مردم نگویند چیزی با خود برده‌ام».

به گزارش کانون سبحان، احمد قبادی‎دیالی، از شهدای نوجوان لرستانی است که در هنگام شهادت شانزده سال سن داشت. در یکم خردادماه سال ۱۳۴۸ در روستای نامجو اولادقباد از توابع شهرستان کوهدشت متولد شد پدرش علی‌بگ و مادرش عنبربانو نام داشت،  دانش‌آموز مقطع راهنمایی بود و با اینکه نوجوانی بیش نبود؛ به ندای ولی و مقتدای خویش، امام خمینی(ره) لبیک گفت و علی‌اکبروار وارد میادین نبرد شد و در تاریخ ۲۴ مردادماه سال ۶۴ در منطقه عملیاتی چنگوله به سوی معبود خویش پرکشید و پیکر مطهرش را در روستای نامجو اولادقباد از توابع شهرستان کوهدشت به خاک سپردند.

در وصیت‌نامه این شهید نوجوان آمده است:

«بارالها! به مادران و خواهران و برادران شهدا، صبر و برباری عنایت فرما تا بتوانند در برابر مشکلات و نارسایی‎ها همچون کوه استوار ایستادگی کنند.بارالها! شهادت ناچیز من را این بنده حقیرت، این بنده گنهکارت را قبول کن.

مادر جان، خواهر جان و برادرجان و دوستان و اقوام! اگر می‎خواهید که من را خوشحال کنید راه مرا ادامه دهید، اگر بخواهید که از آن فرزند امام حسین(ع) دفاع نکنید در آخرت پاداشی نخواهید داشت.

مادر و خواهر و برادرم! اگر که شما را اذیت کرده‌ام مرا ببخشید.خدایا، الهی! راضیم به رضایت.خدایا! اگر زنده ماندنم برای اسلام ثمربخش است مگذار بمیرم وگرنه به شهادتم رسان.باید ما با این صدام آمریکایی بجنگیم تا شهید شویم و به قول امام که می‌گوید: «چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزی از آن ماست».

مادر جان! اگر خبر مرگ من را شنیدی برای من لباس سیاه نپوش چون که انسان فقط برای امام حسین(ع) سیاه می‎پوشد. چشمهایم را در تابوت باز بگذارید تا منافقان کوردل بدانند که این راه را کورکورانه انتخاب نکرده‌ام، دست‌هایم را از تابوت بیرون آورید تا مردم نگویند چیزی با خود برده‌ام و من از شما می‎خواهم که جنازه من را در اولادقباد به خاک بسپارید و من از شما می‌خواهم که برا یامام همیشه دعا کنید و اگر که من شهید شدم یک پرچم سبزی در خانه زنید.

مادر جان! اگر خواستی هم که گریه کنی به یاد آن کس که در صحرای کربلا شهید شد و هیچ کس نبود برای او گریه کند گریه کن.مادر! تو مرا بزرگ کردی و برای من رنج کشیدی، اما می‎دانی که اسلام کمک می‎خواهد.باید به جبهه‌ها برویم و جهاد کنیم که دشمنان اسلام نتوانند سرزمین اسلامیمان را بگیرند.

مادر! اگر که جنازه من به دست شما نرسید باز هم یک پرچم در گلستان اولادقباد بزنید و در روی آن بنویسید: «السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)». مادر! دعا برای امام خمینی از یادت نرود حتماً برای امام دعا کنید و از خدا بخواهید اسلام را پیروز کند».


محمدی نژاد

شهید والامقام احمد قبادی و آزاده سرافراز حاج محمد محمدی نژاد

خاطره‌ آزاده لرستانی از شهید احمد قبادی

محمد محمدی‌نژاد، آزاده سرافراز دوران دفاع مقدس در بیان خاطره‌ای از شهید احمد قبادی گفت: «یک روز در محوری که گردان محبین، خط نگهدارش بود نمایندگان هاشمی‌رفسنجانی بازدید داشتند.

به جوان کم سن و سال کوهدشتی به نام احمد قبادی برخورد کردند. بعد از سخنان زیادی که با این نوجوان داشتند از حاضر جوابی و در عین حال منطقی جواب دادن و هوش و ذکاوت وی متعجب شدند و در نهایت تصمیم گرفتند تا این رزمنده نوجوان را همراه خود به تهران برده و به دیدار مقامات نظام،(احیانا آقای هاشمی) که در خدمت امام تشریف داشتند، ببرند. نهایتاً این‌کار انجام و احمد قبادی همراه آنان به تهران رفت.

در این سفر، شهید احمد قبادی موفق به دیدار با آقای رفسنجانی می‌شود و وی بعد از احوال‌پرسی و خبر وضعیت روحیه دوستان رزمنده، آقای هاشمی از شهید احمد می‌پرسد که شما با این سن کم چرا جبهه می‌روید اگر خدای نکرده اسیر بشوید دشمن در بوق و کرنا می‌کند بر علیه ما. پسرم شما درستان را بخوانید بهتر است.

در این زمان بغض احمد می‌ترکد و شروع به گریه کردن می‌کند که آقای رفسنجانی وی را با خود به محضر امام راحل(ره) می‌برند و احمد پس از دست‌بوسی حضرت امام خمینی گریه‌اش می‌گیرد.

مرحوم هاشمی‌رفسنجانی مسئله را برای حضرت امام توضیح می‌دهد و امام دلیل ناراحتی احمد را می‌پرسد وی صحبت آقای رفسنجانی را مطرح می‌نمایند و سؤال می‌کند مگر سن من از علی‌اصغر امام حسین(ع) کمتر است یا از حضرت قاسم و…

امام خمینی(ره) این نوجوان کوهدشتی را می‌بوسند و هدیه‌ای به احمد می‎دهند و آیت‌الله هاشمی هم هدیه‌ای و یک قالیچه سجاده کوچک به احمد تقدیم نمودند.

بعد از این اتفاق بزرگ که در زندگی احمد افتاد، حقیقتاً شهادت نصیبش گردید و در عملیات‌های بعدی شهید شد».

نقل از کانون سبحان

شهید احمد قبادی- کوهدشت

1584889kakc002


میرملاس

شهید مهدی احمدی مقدم ، شهدای بمباران شهر خرم آباد

  • ۰۰:۱۷

شهید مهدی احمدی مقدم -خرم آباد

شهید مهدی احمدی مقدم

کد ایثارگری: 6201170

نام پدر: شیرمحمد

محل تولد: خرم آباد

تاریخ تولد: ۱۳۵۱/۰۱/۰۱

شغل: دانش آموز

تحصیلات: دیپلم

تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۰۵

محل شهادت: خرم آباد 

علت شهادت : بمباران هوایی دشمن 

مزار: گلزار شهدای خرم آباد - فاز ۱ - استان لرستان

سامانه ملی شهدا 

خواهرش هم همراهش به شهادت رسیده است.

شهیده ناهید احمدی مقدم ، شهدای دانشجو

شهیده ناهید احمدی مقدم ، شهدای دانشجو ، تربیت معلم ، شهدای خرم آباد

  • ۲۳:۰۵

شهیده ناهید احمدی مقدم - خرم آباد

دانشجوی شهید : ناهید احمدی مقدم

نام پدر : شیرمحمد

دانشگاه : مرکز تربیت معلم نسیبه - تهران

مقطع تحصیلی : کاردانی

رشته تحصیلی : تربیت بدنی

مکان تولد : خرم آباد (لرستان)

تاریخ تولد : ۱۳۴۲/۰۶/۰۱

تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۰۵

مکان شهادت : خرم آباد

عملیات : بمباران هوایی دشمن

شهیده ناهید احمدی مقدم در سال ۱۳۴۲/۰۶/۰۱ به دنیا آمد. پدرش شیرمحمد و مادرش صدیقه نام داشت. او تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و همچنین دبیرستان را در شهرستان خرم آباد با موفقیت کامل در سال تحصیلی ۵۹-۶۰ به پایان رسانید و چون آن زمان به علت انقلاب فرهنگی دانشگاه ها بسته بود تنها توانست در آزمون ورودی مراکز تربیت معلم شرکت کند و در رشته ی تربیت بدنی مرکز تربیت معلم نسیبه تهران قبول شود.

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan