- چهارشنبه ۲۴ آذر ۰۰
- ۱۱:۲۷
شهدا را فراموش نکنیم
شهید محمد نوریزاده که به عنوان شهید گمنام در گلزار شهدای دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرمآباد مدفون است، پس از گذشت ۳۳ سال از شهادت احراز هویت شد.
سرباز وظیفه محمد نوریزاده از شهدای گمنام دوران دفاع مقدس است که پیکر مطهر وی به عنوان شهید گمنام در گلزار شهدای دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرمآباد مدفون است و اخیراً با آزمایش DNA احراز هویت شده است.
این شهید که متولد سال ۱۳۴۷ و متولد تبریز است در جمعی گردان ۱۷۵ تیپ ۴۰ سراب آذربایجان شرقی خدمت میکرده که در ۲۱ تیرماه سال ۶۷ در عملیات شرهانی به درجه رفیع شهادت نائل آمده است.
خانواده این شهید دوران دفاع مقدس شامل مادر پیر و سالخورده وی و تنها دخترش و خواهران و برادرانش پس از گذشت ۳۳ سال انتظار فردا سهشنبه، ۱۶ آذرماه طی مراسمی بر مزار این شهید حاضر خواهند شد.
فرمانده قرارگاه عملیاتی لشگر84 پیاده لرستان عنوان کرد: پیکر شهید نوری زاده سال 92 توسط کمیته جستجوی مفقودین به وطن بازگشت ولی از آنجا که فاقد مدارک شناسایی بود به عنوان شهید گمنام در دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرمآباد به خاک سپرده شده است.
وی با بیان اینکه این شهید گرانقدر از جمله شهدای مفقودالاثر شهر تبریز بود که پیکر مطهرش طی روزهای اخیر با آزمایش دی ان ای شناسایی شده است گفت: شهید نوری زاده در زمان شهادت متاهل و دارای یک دختر سه ماه بود که دخترشان اکنون 33 سال سن دارد.
خوشکنار تصریح کرد: جهت استقبال از خانواده شهید صبح سه شنبه 16ام آذرماه مصادف با روز دانشجو در دانشگاه آزاد اسلامی خرمآباد برگزار میشود.
تصاویر خانواده و مزار شهید را ببینید
آرامگاه شهدای گمنام دئانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد
یادداشت: من و خانواده ام در سال 1392 توفیق پیدا کردیم در مراسم تشییع و خاکسپاری این شهید عزیز و شهید همراهش شرکت کنیم. واقعا مراسم معنوی شلوغ و با شکوهی بود. سلام خدا بر ایشان و همه شهدای گرانقدر. خدا کمک کند راه شهدا را ادامه بدیم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از خرمآباد، تاریخ سراسر حماسه ایران اسلامی سرشار از جانفشانی شهیدان و ایثارگرانی است که جان در گروی دین، ایمان و ولایت نهادند و لرستان این روزها داغدار فرزند رشید خود است، بزرگمردی که در راه حق جانفشانی کرد و پای دفاع از میهن خویش ایستاد و پس از سالها جانبازی، شامگاه سه شنبه 15 آبان درشب رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) شد.
سید نورخدا موسوی مفرد یکم شهریورماه سال 1349 در شهر خرمآباد چشم به جهان گشود، وی در سن جوانی لباس سبز پرافتخار میهن را به تن کرد و پس از فارغالتحصیلی در دانشگاه علوم انتظامی تهران مشغول به کار شد. حاصل ازدواج سید نورخدا و کبری حافظی دو فرزند بهنام سیده زهرا و سید محمد است؛ وی بعد از اتمام دانشگاه افسری بههمراه خانواده مدتی ساکن تهران میشوند و سپس به خرمآباد آمده و پس از چند سال زندگی در خرمآباد به وی مأموریت داده شد که به زاهدان برود.
مجروحیت سید نورخدا در سال 87
این عکس از آلبوم یادمان شهدای تنگه چزابه تهیه شد.
شهید نصرت الله معظمی گودرزی
فرزند هبت اله (حاج هبت)
تولد 1342/3/1 بروجرد
شهادت 1372/1/31 قصر شیرین
بر اثر انفجار مین- هنگام پاکسازی میادین مین دشمن بعثی در مناطق مرزی خسروی
متاهل و دارای دو فرزند خردسال بود یک دختر و یک پسر که پسرش بعد از شهادت پدر به دنیا آمد.
بسیار خوش اخلاق و آرام بود .
شهید حیدر معظمی گودرزی نام پدر : علی حسین دانشگاه : تربیت معلم تهران مقطع تحصیلی : کاردانی رشته تحصیلی : تربیت معلم |
مکان تولد : روستای قائد طاهر-بروجرد تاریخ تولد : 1335/05/29 تاریخ شهادت : 1361/05/07 مکان شهادت : پاسگاه زید عملیات : مقابله با تک دشمن |
شهید حیدر معظمی گودرزی در سال 1335 در روستای قائد طاهر دیده به جهان گشود پدرش به عنوان کارگر در شرکت نفت آبادان کار می کرد و به علت گرما و نبود امکانات مناسب در آبادان مجبور می شدند خانواده را در ایام تابستان به مناطق خنک تر بفرستند و تولد حیدر نیز مصادف با چنین ایامی بود. او کودکی خوش سیما و بسیار مهربان بود. دوران ابتدایی مدت 2 سال در آبادان و بعد به علت بازنشستگی پدرش به شهرستان کرج عزیمت نمودند و ادامه تحصیل ابتدایی را در مدرسه ذوب آهن و دبیرستان را در دهخدا گذرانید.
شهید حمید تشیعی که از رزمندگان تخریبچی تیپ ۱۵ امام حسن(ع) بود، یکم شهریورماه سال ۱۳۴۴ در شهرستان بروجرد متولد شد، پدرش غلامحسین و مادرش قدمبانو نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم اسفند ۱۳۶۲، با سمت تخریبچی در تنگه چزابه بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. پیکرش مدتی در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص در زادگاهش به خاک سپرده شد.
«بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی که به فکر دوستانی میافتم که روزی با آنها اعزام شدیم با هم صحبت میکردیم و با هم غذا میخوردیم حالت دیگری میشوم مثل این است که چندین سال با آنها زندانی بودهام و حال آنها آزاده شدهاند ولی من هنوز در این قفس تنگ زندانی هستم.
وقتی فکر میکنم که الان خدا چه نعمتهایی در اختیار آنها گذاشته، وقتی که فکر میکنم در بهشت با خدا مکالمه میکنند و یا پیش امام حسین(ع) میروند حسرت میخورم و حسادت میورزم.
شهید جهانبخش گودرزی، ۲۹ شهریور سال ۱۳۴۶ در روستای ونایی از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد، تا اول راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت. روحانی بود. بهعنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد سال ۶۵، در حاجعمران توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.
متن وصیت نامه شهید جهانخش گودرزی
با درود و سلام به پیشگاه مقدس منجی عالم بشریت حضرت ولیعصر (عج) و نائب برحقش امام امت و پیروزی رزمندگان اسلام و نابودی کفر د رجهان، بدینوسیله اینجانب جهانبخش گودرزی همچون آرزویی که داشتم و به آن رسیدم، از خدای بزرگ میخواهم که این بنده گناهکار را ببخشد.
پدر جان تا کوچک بودم شما را خیلی اذیت کردم و حال که بزرگ شدهام شما در غم من میسوزید. پدر جان موقعی که اسلام در خطر باشد ما باید مال و جان خود را فدای اسلام کنیم و از مادرم میخواهم که مرا حلال کند چون که خیلی برای من زحمت کشیده است؛ چه قدر شبها نخوابیده تا مرا بزرگ کرده و از شما میخواهم که در غم من گریه و زاری نکنید.
اگر خواستید گریه کنید به یاد لبهای خشکیده امام حسین گریه کنید، چون که ابا عبدالله میفرماید: ای شیعیان من هرگاه خواستید گریه کنید برای شهیدان ، اول برای من گریه کنید چون که حسین سید الشهدا است و سرور شهیدان است.
پیامی که برای برادرانم دارم این است البته من خیلی کوچکتر از آنم که بخواهم برای شما پیامی بفرستم، برادران عزیز بیایید و جبههها را پر کنید الان موقع امتحان است چون که یکی از فروع دین ما جهاد است و ما باید بیاییم و در راه اسلام جهاد کنیم و جان خود را فدا کنیم.
برادران چه مرگی بهتر از شهادت در راه خداست. به خدا قسم بهترین مرگ، شهادت در راه خدا است.
ول و آخر ما باید بمیریم اما بهترین مرگ شهادت است و از خواهران عزیز میخواهم که در پشت جبهه فرزندان خوبی برای اسلام تربیت کنند و راه و رسم اسلام را به آنها یاد دهند.
و از شما برادران و خواهران میخواهم که برای امام عزیزمان دعا کنید و پشت جبههها را حفظ کنید تا انشاءالله این منافقین کوردل نابود شوند و از شما میخواهم که هر کس هر حقی بر گردن من دارد اگر قابل جبران است او را از برادرم تورج بگیرد و اگر قابل جبران نیست به بزرگی خودش ما را ببخشد.»
سال 1351 وارد دبستان شد اما به دلیل مشکلات مالی و کمبود امکانات موفق به ادامه تحصیل نشد و تنها تا پایان مقطع ابتدایی درس خواند. خانواده اش به دلیل برخی مشکلات به شهرستان نهاوند از توابع استان همدان مهاجرت کردند.
در روزهای مبارزه مردم انقلابی شهرستان نهاوند با رژیم ستمشاهی وارد جریان های مبارز شد و با وجود سن و سال کم همراه دیگر جوانان و نوجوانان در راه پیروزی انقلاب بزرگ ملت ایران تلاش کرد.
پس از انقلاب، بنا بر وظیفه شرعی و قانونی به عنوان سرباز وظیفه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و لباس سبز پاسداری از اسلام و انقلاب را به تن کرد.
با آغاز سال های دفاع مقدس و حمله ناجوانمردانه ارتش بعث عراق به مرزهای ایران، داوطلبانه روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در عملیات های مختلف شرکت کرد.
شهید علی محمد قنبری سرانجام در بیست و یکم شهریور ماه سال 1365 در جزیره مجنون شربت شهادت نوشید و به مقام عند ربهم یرزقون نائل آمد ولی پیکر پاکش به وطن بازنگشت و از جمله شهدای جاویدالاثر دفاع مقدس محسوب شد.
پیکر پاک و مطهر سرباز شهید علی محمد قنبری پس از 34 سال بی نشانی توسط کمیته جست و جوی مفقودین شناسایی شد و خبر آن روز چهارشنبه 29 مرداد ماه سال 1399 به مادر چشم انتظار و خانواده معظم اطلاع داده شد.
شهید قنبری در سن 21 سالگی در ماه محرم سال 1365 به فیض شهادت نائل آمد و امسال در آستانه ماه محرم نیز به وطن بازگشت و پیکر پاکش شناسایی شد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از خبرافلاک، در سی و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی عزیز ایران گزارشی از آمار و اسامی شهدا،جانبازان ،ایثارگران و آزادگان لرستانی آن دوران را تهیه کرده ایم تا در فضای دل انگیز یاد و خاطره هایشان تنفس کنیم و با یاد کردن از آن ایام بتوانیم ذره ای در مقابل پایمردی این عزیزان ادای دین کنیم امید است که مقبول افتد.
براساس این گزارش ۶۹ شهید استان متعلق به دوران انقلاب اسلامی است. که از بین آن ها 37 شهید مربوط به خرمآباد، 5 شهید مربوط به الیگودرز، یک شهید مربوط به دورود، چهار شهید مربوط به الشتر، دو شهید مربوط به نورآباد و یک شهید مربوط به ازنا است.
همچنین، از مجموع این تعداد شهید دوران انقلاب، 12 شهید مربوط به شهرستان بروجرد، چهار شهید مربوط به کوهدشت و سه شهید نیز مربوط به پلدختر است.
استان لرستان 22 زندانی سیاسی در رابطه با انقلاب داشته است که پس از سقوط رژیم طاغوت از زندان آزاد شدهاند که از این تعداد، 17 زندانی مربوط به خرمآباد، دو زندانی مربوط به بروجرد، یک زندانی مربوط به الیگودرز است و شهرستانهای دورود و نورآباد نیز هر کدام یک زندانی سیاسی داشتهاند.
آمار شهدای انقلاب استان لرستان به تفکیک شهرستان
خلاصه ای از زندگینامه ی شهید ذبیح الله علیزاده
نام : ذبیح الله
نام خانوادگی : علیزاده
تاریخ شهادت :۲۹/۵/۶۲
محل شهادت :شیب میسان
شهرستان : خرم آباد
شهید ذبیح الله علیزاده درسال۱۳۴۲ در ایستگاه راه آهن چمسنگر چشم به جهان گشود وکودکی در دامن پدر و مادرش پرورش یافت.
در سال ۱۳۴۸ شروع به درس خواندن کرد و شهید در دوران تحصیلی ، شاگردی زرنگ و باهوش بود ، دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و چون در ایستگاه (محل تولد شهید) مدرسه راهنمایی وجود نداشت مجبور شد در ایستگاه سپید دشت و با یک خانه کرایه ای و هزاران مشکل ادامه تحصیل دهد شهید در سپید دشت با هفته ای ۵ تومان زندگی می کرد . او مسلمانی واقعی بود تمامی فرائض دینی را انجام میداد و هیچ کس را از خودش نمیرنجاند .
شعری از شهید تیمور معظمی گودرزی
برو مادر خداحافظ که دیگر روی ماهت را نخواهم دید
دگر از گرمی آغوش پر مهرت نصیبی بر نمی گیرم
مرا دیگر نمی بوسی
دگر لبهای گرمابخش دلجویت برای من نمی خندد
برایم دیگر این دنیا به آخر می رسد مادر
دگر آن دست گرمت را بر روی گونه هایم حس نخواهم کرد
دیگر سهمی ندارم از نوازش های تو مادر
خوش آن روزی که در دامان پر مهرت مرا می پرورانیدی
و حالا من آن طفلم
به محبوبم بگو مادر من دلخسته را دیگر نمی بیند
امیدش را ببر مادر بگو فرزند من مرده است دیگر برنمی گردد
صدای ناله های زخمی ها
خروش و غرش بی وقفه ی خمپاره ها در جبهه می پیچد
مسلسلها ز بی رحمی بروی رزمنده ها ، خمپاره ها و سرب می بارند
به گوشم آه درد آلود مجروحان ندایی تازه می گردد
تفنگم را به دوشم می کشم تا ناجوانمردان دشمن را از پا بیندازم
و اما لحظه ای از سوزش درد سینه ام بر پا نمی مانم
سپس بر خاک گرم جبهه می غلتم
ولی مادر برو با سربلندی زندگانی کن
که فرزند تو اینک در ره میهن شهادت را پذیرا شد
شکوه این شهادت را علف هایی که با خونم به رنگ لاله می روید به همراه نسیمی بازگو می کند مادر
شب تاریک و غمگین است من بنشسته ام اینجا
دور از بسترم مادر
به یاد گرمی آغوش پر مهرت
تفنگم را به آغوشم فشردم من
ولی ناگه صدای غرش توپی به افکار من بیچاره می خندد
به گوشم ناله ی زنجیرهای تانکی می رسد از دور
به دنبالش هزاران بمب آتش زا می ریزد از دور
خداحافظ مادر جان ...
پ.ن: این شعر جانسوز در ساعت های آخر عمر شهید در اول خرداد 1365 در منطقه جنگی حاج عمران نوشته شده
سلام میخواستم اطلاعات و زندگینامه شهیدمون رو خدمت شما ارسال ...