- پنجشنبه ۲۷ آبان ۰۰
- ۱۲:۰۲
شهید شهرام کیخواه
نام پدر: علی
تاریخ ولادت: 26 بهمن 1347
محل تولد : اندیمشک
تاریخ شهادت: 4 دى 1365
محل شهادت: شلمچه - عملیات کربلای 4
خاطره ساعتی از کربلای ۴ را از زبان پرویز پورحسینی پیش رو دارید:
شهدا را فراموش نکنیم
شهید شهرام کیخواه
نام پدر: علی
تاریخ ولادت: 26 بهمن 1347
محل تولد : اندیمشک
تاریخ شهادت: 4 دى 1365
محل شهادت: شلمچه - عملیات کربلای 4
خاطره ساعتی از کربلای ۴ را از زبان پرویز پورحسینی پیش رو دارید:
تاریخ شهادت: 1365/10/22
زندگینامه:
ماشاءالله در روستای سی ریز از توابع شهرستان زرند کرمان به دنیا آمد. پدرش محمد و مادرش سکینه نام داشت. تحصیلات خود را تا سال سوم دبیرستان ادامه داد. دانش آموز بود که داوطلبانه از طریق بسیج عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. در چندین عملیات با مسئولیت سکاندار شرکت کرد. آنگاه در عملیات کربلای 5 در منطقه عملیاتی شلمچه در اثر اصابت ترکش خمپاره به شرف شهادت نایل آمد.
مزار پاکش در گلزار شهدای سی ریز قرار دارد. از این شهید عزیز یک وصیت نامه و تعدادی یادداشت و یک عدد نوار به جا مانده است.
شهید جهانبخش گودرزی، ۲۹ شهریور سال ۱۳۴۶ در روستای ونایی از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد، تا اول راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت. روحانی بود. بهعنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد سال ۶۵، در حاجعمران توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.
متن وصیت نامه شهید جهانخش گودرزی
با درود و سلام به پیشگاه مقدس منجی عالم بشریت حضرت ولیعصر (عج) و نائب برحقش امام امت و پیروزی رزمندگان اسلام و نابودی کفر د رجهان، بدینوسیله اینجانب جهانبخش گودرزی همچون آرزویی که داشتم و به آن رسیدم، از خدای بزرگ میخواهم که این بنده گناهکار را ببخشد.
پدر جان تا کوچک بودم شما را خیلی اذیت کردم و حال که بزرگ شدهام شما در غم من میسوزید. پدر جان موقعی که اسلام در خطر باشد ما باید مال و جان خود را فدای اسلام کنیم و از مادرم میخواهم که مرا حلال کند چون که خیلی برای من زحمت کشیده است؛ چه قدر شبها نخوابیده تا مرا بزرگ کرده و از شما میخواهم که در غم من گریه و زاری نکنید.
اگر خواستید گریه کنید به یاد لبهای خشکیده امام حسین گریه کنید، چون که ابا عبدالله میفرماید: ای شیعیان من هرگاه خواستید گریه کنید برای شهیدان ، اول برای من گریه کنید چون که حسین سید الشهدا است و سرور شهیدان است.
پیامی که برای برادرانم دارم این است البته من خیلی کوچکتر از آنم که بخواهم برای شما پیامی بفرستم، برادران عزیز بیایید و جبههها را پر کنید الان موقع امتحان است چون که یکی از فروع دین ما جهاد است و ما باید بیاییم و در راه اسلام جهاد کنیم و جان خود را فدا کنیم.
برادران چه مرگی بهتر از شهادت در راه خداست. به خدا قسم بهترین مرگ، شهادت در راه خدا است.
ول و آخر ما باید بمیریم اما بهترین مرگ شهادت است و از خواهران عزیز میخواهم که در پشت جبهه فرزندان خوبی برای اسلام تربیت کنند و راه و رسم اسلام را به آنها یاد دهند.
و از شما برادران و خواهران میخواهم که برای امام عزیزمان دعا کنید و پشت جبههها را حفظ کنید تا انشاءالله این منافقین کوردل نابود شوند و از شما میخواهم که هر کس هر حقی بر گردن من دارد اگر قابل جبران است او را از برادرم تورج بگیرد و اگر قابل جبران نیست به بزرگی خودش ما را ببخشد.»
چهارم آذرماه 1366 سالروز شهادت «علی چیت سازیان»
«کسی میتواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردارهای نفس خود گیر نکرده باشد.» از سخنان معروف شهید چیت سازیان است گه آیت الله خامنه ای در یکی از سخنرانی های خود به آن اشاره داشتهاند.
«علی چیت سازیان» معروف به «عقرب زرد» سال ۱۳۴۱ در همدان متولد شد. شجاعت، تیزهوشی و توانایی جسمی از خصوصیات بارز دوران کودکی او بود. علی علاقه بسیاری به ورزشهای رزمی داشت. پر تلاش و باروحیه بود. دوران ابتدائی و راهنمایی را در شرایط فقر خانواده گذراند و خود نیز برای امرار معاش خانوادهاش کارمیکرد. ورودش به هنرستان همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی بود. او مانند میلیون ها ایرانی درراه پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی تلاش های فراوانی کرد.
سردار شهید محمود نویدی فرزند محمد است که در تاریخ ۱۹ مهر ماه سال ۱۳۳۵ در اهواز دیده به جهان گشود و شادی را برای اهل خانه به ارمغان آورد.
در دوران دفاع مقدس فعالیت های زیادی انجام داد و چندین مرحله به جبهه اعزام شد.
در چهارم تیرماه سال 1367 دشمن بعثی اقدام به انجام تک شدیدی در جزایر مجنون می کند که به همراه سردار سرلشکر شهید علی هاشمی تا آخرین لحظه در کنار سایر رزمندگان اسلام در مقابل متجاوزان میایستد و از خاک کشور دفاع میکند.
پس از یک نبرد نابرابر سرانجام سردار شهید علی هاشمی به همراه چند تن از یارانش به نام های سردار شهید مهدی نریمی مسئول مخابرات قرارگاه سری نصرت و سپاه ششم امام جعفر صادق(ع)، سردار شهید حسن بهمنی فرمانده مخابرات قرارگاه تاکتیکی خاتم 4 و مسئول ارتباطات رادیویی مخابرات سپاه ششم امام جعفر صادق(ع) و سردار شهید محمود نویدی مسئول ادوات جنگی قرارگاه سری نصرت به شهادت می رسند که پیکر پاکشان در زمین جبهه ماند.
پیکر سه تن از این شهدا پس از سال ها غربت و بی نشانی به زادگاهشان بازگشت ولی پیکر پاک سردار شهید محمود نویدی مسئول ادوات جنگی قرارگاه سری نصرت هنوز شناسایی نشده است.
در یکی از سال های جنگ، در یکی از بمباران های شیمیایی در جبهه ها، حاج محمود شیمیایی شد و زمانی که برای استراحت به عقب برگشت به خاطر اینکه به همسر و خانواده اش زحمتی ندهد، به پادگان ترکان دیلم رفت و تا بهبودی به منزل نیامد، و وقتی هم در منزل بود کارهای خانه را خودش انجام می داد و به همسرشان می گفت من که نیستم، زحمت نگهداری بچه ها و کارهای منزل به تنهایی روی دوش توست، پس من که هستم، کارها با من.
سال 1351 وارد دبستان شد اما به دلیل مشکلات مالی و کمبود امکانات موفق به ادامه تحصیل نشد و تنها تا پایان مقطع ابتدایی درس خواند. خانواده اش به دلیل برخی مشکلات به شهرستان نهاوند از توابع استان همدان مهاجرت کردند.
در روزهای مبارزه مردم انقلابی شهرستان نهاوند با رژیم ستمشاهی وارد جریان های مبارز شد و با وجود سن و سال کم همراه دیگر جوانان و نوجوانان در راه پیروزی انقلاب بزرگ ملت ایران تلاش کرد.
پس از انقلاب، بنا بر وظیفه شرعی و قانونی به عنوان سرباز وظیفه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و لباس سبز پاسداری از اسلام و انقلاب را به تن کرد.
با آغاز سال های دفاع مقدس و حمله ناجوانمردانه ارتش بعث عراق به مرزهای ایران، داوطلبانه روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در عملیات های مختلف شرکت کرد.
شهید علی محمد قنبری سرانجام در بیست و یکم شهریور ماه سال 1365 در جزیره مجنون شربت شهادت نوشید و به مقام عند ربهم یرزقون نائل آمد ولی پیکر پاکش به وطن بازنگشت و از جمله شهدای جاویدالاثر دفاع مقدس محسوب شد.
پیکر پاک و مطهر سرباز شهید علی محمد قنبری پس از 34 سال بی نشانی توسط کمیته جست و جوی مفقودین شناسایی شد و خبر آن روز چهارشنبه 29 مرداد ماه سال 1399 به مادر چشم انتظار و خانواده معظم اطلاع داده شد.
شهید قنبری در سن 21 سالگی در ماه محرم سال 1365 به فیض شهادت نائل آمد و امسال در آستانه ماه محرم نیز به وطن بازگشت و پیکر پاکش شناسایی شد.
به گزارش خبرنگار دفاعپرس از اهواز، سردار «عباس یوسفی» مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خوزستان امروز در پیامی درگذشت ام الشهدای خوزستان، حاجیه «زهرا موزونی» مادر شهیدان والامقام «سیدمهدی، سیداسماعیل و سیدمحمود مصطفوی» را تسلیت گفت.
این مادر شهید در سن 92 سالگی دارفانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
فرزندان این مادر صبور «سیدمهدی مصطفوی» در سال 1359 در منطقه عملیاتی گمرک خرمشهر، «سیداسماعیل مصطفوی» در سال 1362 در منطقه عملیاتی شیب میسان عراق و «سیدمحمود مصطفوی» نیز در سال 1367 در منطقه عملیاتی فاو عراق به فیض شهادت نائل آمدند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از خبرافلاک، در سی و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی عزیز ایران گزارشی از آمار و اسامی شهدا،جانبازان ،ایثارگران و آزادگان لرستانی آن دوران را تهیه کرده ایم تا در فضای دل انگیز یاد و خاطره هایشان تنفس کنیم و با یاد کردن از آن ایام بتوانیم ذره ای در مقابل پایمردی این عزیزان ادای دین کنیم امید است که مقبول افتد.
براساس این گزارش ۶۹ شهید استان متعلق به دوران انقلاب اسلامی است. که از بین آن ها 37 شهید مربوط به خرمآباد، 5 شهید مربوط به الیگودرز، یک شهید مربوط به دورود، چهار شهید مربوط به الشتر، دو شهید مربوط به نورآباد و یک شهید مربوط به ازنا است.
همچنین، از مجموع این تعداد شهید دوران انقلاب، 12 شهید مربوط به شهرستان بروجرد، چهار شهید مربوط به کوهدشت و سه شهید نیز مربوط به پلدختر است.
استان لرستان 22 زندانی سیاسی در رابطه با انقلاب داشته است که پس از سقوط رژیم طاغوت از زندان آزاد شدهاند که از این تعداد، 17 زندانی مربوط به خرمآباد، دو زندانی مربوط به بروجرد، یک زندانی مربوط به الیگودرز است و شهرستانهای دورود و نورآباد نیز هر کدام یک زندانی سیاسی داشتهاند.
آمار شهدای انقلاب استان لرستان به تفکیک شهرستان
خلاصه ای از زندگینامه ی شهید ذبیح الله علیزاده
نام : ذبیح الله
نام خانوادگی : علیزاده
تاریخ شهادت :۲۹/۵/۶۲
محل شهادت :شیب میسان
شهرستان : خرم آباد
شهید ذبیح الله علیزاده درسال۱۳۴۲ در ایستگاه راه آهن چمسنگر چشم به جهان گشود وکودکی در دامن پدر و مادرش پرورش یافت.
در سال ۱۳۴۸ شروع به درس خواندن کرد و شهید در دوران تحصیلی ، شاگردی زرنگ و باهوش بود ، دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و چون در ایستگاه (محل تولد شهید) مدرسه راهنمایی وجود نداشت مجبور شد در ایستگاه سپید دشت و با یک خانه کرایه ای و هزاران مشکل ادامه تحصیل دهد شهید در سپید دشت با هفته ای ۵ تومان زندگی می کرد . او مسلمانی واقعی بود تمامی فرائض دینی را انجام میداد و هیچ کس را از خودش نمیرنجاند .
اجرتون با شهدا برای ایجا این بستر این بزرگواران اگر تخصص شو داشتن منتظر نظر شما نمی موندن