یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

وصیت نامه شهید اردشیر نقدی - شهدای خرم آباد

  • ۰۲:۲۵

شهید اردشیر نقدی - خرم آباد

شهید اردشیر نقدی 

نام پدر : علی

سن هنگام شهادت20 سال

تاریخ تولد : 1345/07/10

تاریخ شهادت: 1366/05/10

محل شهادت : میمک 

مزار: خضر خرم آباد لرستان 

سازمان : نزاجا/  کادر 

بخشی از وصیتنامه شهید اردشیر نقدی:

ربنا لاتزغ قلوبنا بعد از هدیتنا و هب لنا عن لدنک رحمه انک انت الوهاب.

با عرض سلام به محضر مبارک بقیة الله الاعظم مهدی (عجل الله فرجه) و امام عزیز، رهبر مسلمین جهان و اسلام و درود به امت اسلامی ایران. در این هنگام که عزم جزم نموده، بی آلایش به درگاه خدا روی آورده و در طلب پیروزی برای اسلام عزیز و ایران اسلامی کمر همت بستم خود را بنده ای حقیر می دانم.

احساس تشنگی می کنم از حالی که فردای آینده در مصاف با دشمنان دین و کشور کشته خواهم شد. در آن وفت بر خود می بالم، احساس فخر و غرور می کنم و به هدف والا و مقدس و با ارزشی که این گونه مرا به صراط حسینی شهادت رهنمون گردانده، می اندیشم. به دشمن ذلیل اجازه نخواهم داد به دستاوردهای انقلاب خونبارمان، به آرمان های اسلامی، به ناموس هزاران مسلمان جان بر کف دست درازی کند. من حراست از دین را به جان خود ترجیح می دهم. هدف من کسب افتخارات ارزنده و پیروزی است ولی چنانچه خواست حق تعالی بر شهادتم باشد آن را با آغوش باز پذیرا هستم و امیدوارم با شهادت من بر ننگ دشمنان و ابهت اسلام افزوده گردد.

وصیت‌نامه شهید علی جعفر کردعلیوند - ویسیان خرم آباد

  • ۱۳:۳۳

شهید علی جعفر کردعلیوند - خرم آباد

فرازهایی از زندگینامه و وصیت‌نامه شهید علی جعفر کردعلیوند

ایسنا/لرستان شهید علی جعفر کردعلیوند یکم مهر ماه ۱۳۴۹ در خرم‌آباد بخش ویسیان و در خانواده‌ای متدین و پرجمعیت به دنیا آمد.

پدر شهید علی جعفر کردعلیوند ، حیدربک (فوت ۱۳۸۶) و مادرش زهرا سگوند (فوت ۱۳۷۲) نام داشت.

وی به عنوان پاسدار وظیفه جهت انجام خدمت مقدس سربازی عازم جهبه شد که در سن بیست سالگی و در بیست و هفتم خرداد ۱۳۶۹ در محور بانه سقز در درگیری با گروهک‌های ضد انقلاب به شهادت رسید.

مزار این شهید بزرگوار در بهشت‌ رضای شهرستان خرم‌آباد واقع است.

فرازی از وصیت نامه شهید علی جعفر کردعلیوند

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا! شکر تو را که مرا پاسدار انقلاب خمینی ات قرار دادی تا اینکه بتوانم خونم را فدای حسینت بکنم.

مادرم سلام این فرزندت را از کردستان غریب و مظلوم بپذیر، اینجا کسی را جز خدای بزرگ و ملائک نداریم مادرم برای ما دعا کن".

ای عزیزان از مال دنیا دست بردارید و به خدا فکر کنید، ما از خاک آمده ایم و به خاک باز می‌گردیم، هرچه هست، دست خداست و هرچه صلاح او است همان است، خداوند در این دنیا بسیار آزمایش خواهد کرد.

این نعمتها را برای آزمایش ما قرار داده است مواظب باشیم که از این آزمایشات سربلند بیرون بیائیم.

خدایا تو را شکر می‌کنم که به من قدرت تشخیص حق از باطل را دادی و خدایا تو را شکر می‌کنم که رهبرم را شناساندی  و به من چنین پدر و مادری دادی خدایا تو را شکر می‌کنم که مرا در نادانی نمیراندی.

پدرم و مادرم شرمنده هستم از اینکه نتوانسته‌ام زحماتی را که درباره من متحمل شدید حتی گوشه‌ای از آن‌ها را جبران کنم امیدوارم که بر من ببخشایید و حتماً برایم دعا کنید.

انتهای پیام

شهید علی جعفر امیری ندری ، شهدای الشتر

  • ۱۳:۳۰

پدر شهید «علی جعفر امیری ندری» آسمانی شد

شهید علی جعفر امیری ندری اول بهمن ۱۳۴۹، در شهرستان الشتر به دنیا آمد. پدرش روح‌الله، کشاورز بود و مادرش تاج‌دولت نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پنجم فروردین ۱۳۶۷، با سمت تک تیرانداز در شاخ شمیران بر اثر اصابت ترکش توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. مزار وی در زادگاهش واقع است.

پدر شهید «علی جعفر امیری ندری» آسمانی شد

نامه ها و وصیت نامه شهید قاسم اشجع زاده ، شهدای ورامین

  • ۱۲:۰۷

شهید قاسم اشجع زاده

نام پدر: عباس علی

نام مادر: سیده زهرا

تاریخ تولد: ۱۱/اردیبهشت/۱۳۴۲   /   5/تیر/ ۱۳۴۳

محل تولد: ورامین

شماره شناسنامه: ۳۱

سـن :۲۳ سـال

شغل: دانشجو

تاریخ شهادت: ۲۴/فروردین/۱۳۶۶

محل شهادت: شلمچه

عملیات: کربلای ۸

گردان: نامشخص

مزار: ورامین – گلزار شهدای سید فتح الله – قطعه ۲ ردیف ۲ شماره ۶۶

سایر اطلاعات: برادر ایشان؛ کاظم نیز به شهادت رسیده است.

اما‌ ای ملت عزیز و‌ ای همشهریان گرامی!

نکند که وصیت تمامی شهدا و وصیت من حقیر را فراموش کنید و آن این است که امام را تنها نگذارید و مطمئن باشید مادامی که مطیع این رهبر و در خط او باشید گمراه نمی شوید. تنها از او دم بزنید و گوش به فرمان او باشید. نکند خدای نکرده دست از یاری امام که در واقع یاری قرآن و اسلام است بردارید. در دعاهای کمیل، توسل و ندبه فعال تر شرکت کنید. مسجدها و نماز جماعت ها و نماز جمعه را فراموش نکنید. مسئله ی جنگ را فراموش نکنید و نیز سخن امام را که فرمود مسأله ی جنگ را سرلوحه ی امور خود قرار دهید. در مقابل مشکلاتی که کشور اسلامی با آن روبروست یا خواهد شد صبور باشید و کاری نکنید که فردای محشر در مقابل شهدا شرمنده باشید. سعی کنید که مشکلات کشور اسلامی تان را خودتان حل کنید و منتظر نباشید که حتماً کسی بیاید و مشکل شما را حل کند.

زندگینامه شهید قاسم اشجع زاده

شهید علی اکبر کاکاوند - شهدای اسلامشهر

  • ۱۱:۵۷

شهید علی اکبر کاکاوند - اسلامشهر

نام : علی اکبر

نام خانوادگی : کاکاوند

نام پدر : عطاالله

تاریخ تولد : ۱۳۰۹/۱۰/۱۱

محل تولد : ساوه/قزوین

سن : ۵۳ سال

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۷

محل شهادت : جزیره مجنون

عملیات: پدافندی خیبر

یگان خدمتی : لشکر ۱۰ سیدالشهدا علیه السلام

گردان: حضرت علی اکبر(ع)

مزار : اسلامشهر، امامزاده عقیل، قطعه ۱ ردیف ۱۰ شماره ۱۷

لشکر 10 سیدالشهدا (ع)

شهید علی جعفر کاکاوند پاتپه -شهدای ملایر

  • ۰۰:۱۲

شهید علی جعفر کاکاوند پاتپه -شهدای ملایر

شهید علی جعفر کاکاوند پاتپه

نام پدر: اسمعیل

شغل(ها): سرباز

تاریخ تولد: 12-11-1343 شمسی

محل تولد: همدان - ملایر - ملایر

تاریخ شهادت : 22-3-1364 شمسی

محل شهادت : فکه

سن در زمان شهادت : 20 سال

گلزار شهدا: بلوک: نام گلزار:عاشورا شهر:همدان - ملایر

صفحه شهید در نوید شاهد

کد ایثارگری: 6412541

شهدای ارتش 

خاطره شهید محمود یاسین ، سوسنگرد

  • ۲۳:۵۸

شهید محمود یاسین

نام پدر: محمدزمان

محل تولد: تهران

تاریخ تولد: 1340/06/05

تحصیلات: دیپلم

تاریخ شهادت: 1360/06/27

محل شهادت: سوسنگرد

خاطرات رزم و شهادت در خاطرات شهید ناصر ایمانی 

آواز غم با شفقی که بخون نشست - خاطرات شهدای کازرون

  • ۰۳:۴۸

آواز غم با شفقی که بخون نشست

این داستان حقیقی است تلخ و ناگوار از چگونگی شهادت دو مبارز راستین جبهه های جنگ دهلاویه از گروه ابوالفضل (شهید دیده ور) .

داستانی از آواز سوزناک غم و شفق سپیدی که بخون نشست داستانی از غروبی خونین سنگری خونین ، پیکری خونین و بالاخره داستانی از چگونگی شهادت بهمن شجاعی معروف به بهمن شیر در خاکریز دهلاویه و عملیات ایذائی شهید محراب که در آن رحمن رضازاده ، قهرمان جنگهای از هویزه تا حمله مذکور شهید می شود. ابتدا از بهمن می گویم :

 بهمن شجاعی فرزند محمد شجاعی ، جوانی بود که در سال 1337 در کوره خانه های جنوب شهر کازرون در خانواده ای فقیر بدنیا آمد . وی اولین فرزند خانواده اش بود . در دامان پدر و مادر بزرگ شد پدرش کشاورزی ساده بود که روزگار را در صحراها گذرانده بود . از همان کودکی به شغل پدرش آشنا شد . بهمن بی اندازه به صحرا دل بسته بود ، روز و شب بدنبال پدر در مزرعه کار میکرد بعد از اینکه بحد تکلیف رسید بی اندازه به اصول و احکام اسلام پایبند بود . دائم حساب دارائی اش را می کرد و بی امان خمس و دیگر وجوهات واجبه را می پرداخت . در سالهای رژیم شاه با نماینده فعلی امام در کازرون تماس گرفت و بعد از پرداخت وجوهات تقاضای رساله امام می کند که بعد از چندی رساله را با آرم دیگری برایش می فرستند . در لحظات شروع انقلاب مبارزه را هرچه بیشتر ادامه داد . با تشکیل بسیج مستضعفین در آن شرکت کرد . و شبها در بسیج نگهبانی میداد و روزها هم در صحرا کار میکرد کمتر به شهر می آمد هرگز احساس خستگی نمی کرد با شروع جنگ تحمیلی عراق بلافاصله به جبهه نورد اعزام شد و بعد از مدتی به سوسنگرد . در تمامی عملیاتی که در سوسنگرد انجام شد . شرکت مستقیم داشت از ابتدا تیربارچی بود در عملیات المهدی در غرب سوسنگرد بفرماندهی شهید دیده ور و بعد در عملیات 31/2/60 عملیات علی بن ابیطالب که در آن غرب سوسنگرد آزاد شد . در هر سه عملیات تیربارچی بود . در عملیات آزادی بردیه و احمر و دهلاویه تماما تیربارچی بود . حمل تیربار برایش چنان عادی شده بود که کوچکترین ضعف هم بخود راه نمی داد . در عملیات شهید چمران ( کرخه نور) آرپی جی زن بود . بهمن خصوصیات مبارزان صدراسلام را دارا بود . از کمی سپاه اسلام واهمه ای نداشت . از کمبود سلاح هرگز بخود ترسی راه نمیداد . دریای خروشان ایمانش کرانه ای نداشت و امواج سهمگین اندیشه خدائیش هرگز به ساحل غم برخورد نمی کرد از بیکاری رنج میبرد از اینکه سواد نداشت از درون می سوخت صدای رسایش همیشه خوش آواز بود . دائم سرودهای غم انگیز می خواند بیشتر دعاها را از حفظ داشت ، با اینکه هرگز مدرسه نرفته بود اوقات بیکاریرا به ذکر خدا میگذارد بیشتر شبها تا صبح نگهبانی میداد و دلیری و بی با کیش همه را متوجه میکرد و براساس همین به او لقب شیر داده بودند .

 

شهید عبدالرحمن رضازاده - شهدای کازرون

  • ۰۳:۳۷

شهید عبدالرحمن رضازاده -کازرون

نام پدر : منصور 

تاریخ تولد:  ۱۳۴۰/۲/۴

محل تولد: کازرون - فارس

تاریخ شهادت: ۲۷/۰۶/۱۳۶۰ شمسی

محل شهادت: سوسنگرد

محل دفن: گلزار شهدای بهشت زهرای کازرون

شهید عبدالرحمن رضازاده-کازرون

شهید عبدالرحمن رضازاده

شهید هوشنگ کاکاوند - شهدای خرم آباد

  • ۰۱:۳۳

شهدای گمنام خرم آباد

شهید هوشنگ کاکاوند

خرم آباد 

در خیابان امام خمینی (ره) خرم آباد نرسیده به میدان شهدا کوچه ای است که به نام شهید هوشنگ کاکاوند مزین است. 

ولی هر چه در بانک‌های اطلاعاتی شهدا جستجو کردم مشخصات یا عکس یا خاطره ای از ایشان پیدا نکردم . اگر کسی اطلاعاتی از این شهید عزیز دارد در همین وبلاگ به ما اطلاع دهد. 

البته یک خیابان هم در میدان امام ره هست که بنام شهید کاکاوند .

اسامی شهدای خیابان و میدان شهدا در خرم آباد لرستان

  • ۰۰:۰۰

اسامی شهیدان میدان شهدا و خیابان شهدا در خرم آباد 

شهید توکل مصطفی زاده -شهید سیدولی الله خلفوند- شهید سیدرحمن نورالحسینی- شهید محمدرضا حسین بیگی - شهید حمیدرضا شکوهی- شهید احمد قاسم زاده- شهید سیدجواد پورهاشمیان-

شهید اکبر نمازی-شهید حجت نمازی-شهید محمد(کاوه) طولابی- شهید سیامک

سلاحورزی-شهید مصطفی بهرامی-شهید اسحق(رضا) سلطنت پور-شهید سیدعلی

اصغر احمدی نژاد- شهید اردشیر سگوند- شهید هوشنگ کاکاوند- شهید یوسف گلکار -

شهید مهدی احمدی مقدم- شهید اکبر عیسائی- شهید ایرج رحمتیان-شهید کورش 

رحمتیان -شهید ناصر همایی پور-شهید محمود یزدانی- شهید فتحی محمدی-شهید

حشمت الله بیرانوند- شهیدحجت الله بیرانوند-شهید محمدرضا باروزه- شهید علیرضا

نقی زاده-شهید مرتضی نقی زاده-شهید مرتضی احمدی-شهید مهرابی-شهید مسلم

رضایی- شهید علیرضا سبزواری- شهید مسعود رشیدی-شهید داریوش نیکوبخت-

شهید محمدرضا خواجوی- شهید سید هادی موسوی-شهید علیرضا حیدریان- شهید

غلامرضا حیدریان-شهیدحسین بهاره-شهید محمدحسین صوفی زاده- شهید علیرضا

رکرک -شهید محمدرضا رکرک- شهید سیدجواد هاشمی نژاد-شهید بهرام هژبر- شهید

محمدرضا آخوندزاده- شهید مسعود گرشاسبی-شهید محمدجواد نوری کرمانشاهی-

شهید ناصر کریمی-شهید علی نصرتی-شهید وحید غلامرضایی-شهید محمدرضا عینی-

شهید بهروز کاکی- شهید بهروز مدیری-شهید فرهاد شاه احمدی-شهید سیدرضا الیاسی-

شهید غلامعباس امیری-شهید محمدکریم مرادی فرد-شهید محمد گودرزی-شهید محمدتقی نوری کرمانشاهی-

 

شهیده دیانا کاکاوندی دانش آموز سال آخر دبیرستان - خرم آباد

  • ۱۳:۵۵

شهیده دیانا کاکاوندی -خرم آباد

نام: دیانا

نام خانوادگی: کاکاوندی

نام پدر: حبیب الله

محل تولد: خرم آباد

تاریخ تولد:1348/5/22

محل شهادت::خرم آباد لرستان

تاریخ شهادت:1365/10/23

علت شهادت: بمباران شهر خرم آباد توسط هواپیماهای دشمن بعثی

گلزار شهدای خضر - خرم آباد 

صفحه شهید در نوید شاهد

زندگینامه شهید دیانا کاکاوند
به نام خدای شهیدان دشت کربلا که با شهید شدن آنها اسلام شیعه بر جای ماند
امام خمینی (ره) می فرماید: شهیدان قلب تاریخ هستند.
شهیده دیانا کاکاوندی دانش آموز سال آخر دبیرستان صدر خرم آباد در 22 مردادماه سال 1348 در شهر خرم آباد در یک خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دیانا فرزند آخر خانواده بود. از همان اوان کودکی خیلی بچه ی زیبا و دوست داشتنی بود. همه او را دوست داشتند. دیانا چهار ساله بود که پدرش از دنیا رفت و مادر دیانا که آن موقع ۳۵ سال بیشتر نداشت سرپرستی فرزندانش را به عهده گرفت.
دیانا وقتی وارد مدرسه شد در دبستان پروین واقع در کوچه باغ فیض پیش منزل خودمان درس می خواند. از همان ابتدا بسیار مومن بود و دانش آموز زرنگ و بااستعدادی بود. از همان ابتدا قرآن را یاد گرفت. نمازش هرگز به قضا نمی رفت. حجاب را همیشه رعایت می کرد. همه او را دوست داشتیم من که خواهر بزرگتر بودم همیشه چیزهایی از او یاد می گرفتم بسیار مودب بود. در دوران راهنمایی همیشه مورد تشویق دبیران قرار می گرفت. بیشتر نمره های او ۲۰ بود. دبیرها همه او را دوست داشتند. می گفتند شاگرد مؤدب، زرنگ و مؤمنی است. وقتی وارد دبیرستان شد اصلاً بیشتر به حجابش، نماز و قرآن و درسش اهمیت می داد. بسیار قلب رئوفی داشت. دانش آموزانی که در درس ضعیف بودند می ماند در مدرسه تا به آنها درس یاد بدهد. همیشه با خدا راز و نیاز می کرد. آنقدر با خدای خودش بود پیش ما نبود. می گفت پیش شما بیایم ممکن است باعث غیبت بشود. بعضی موقع ها می دیدیم کم غذا می خورد و غذای خود را می گذاشت داخل ظرفی و به مدرسه می برد. یک روز من از او سوال کردم که چرا این کار را می کنی؟ مگه در منزل غذا نمی خوری؟ گفت آبجی یک محصل هست وضع مالی ضعیفی دارند غذا را می برم مدرسه و با هم می خوریم. طوری که ناراحت نشود.

وقتی که جنگ تحمیلی ایران و عراق شروع شده بود می گفت ای کاش من پسری بودم و به جبهه می رفتم و شهید می شدم. مادرم می گفت دیانا به خدا من تو را به یتیمی و بدبختی بزرگ کرده ام. می گفت مادر مگه خون من از این همه جوان رنگین تر است.

به خدا الان که دارم این خاطره ها را برای شما می نویسم انگار قلبم را کسی فشار می دهد. مرگ او خیلی برای ما سنگین بود. ولی مادرم همیشه می گوید انسان چیزی را که در راه خدا و اسلام هدیه می دهد غصه نمی خورد. دیانا همچون فرشته ای سبکبال به ملکوت اعلی پیوست. روحش شاد و راهش پر رهرو و یادش گرامی باد.
او مانند گلی بود که گلبرگ هایش روی سنگ فرش خیابان درب استانداری پراکنده شد. دیانا نم نم باران را خیلی دوست داشت. وقتی باران می آید براش فاتحه می فرستم و یادش را گرامی می داریم.


مروی به شهادت گل پرپر شده شهیده دیانا کاکاوندی 

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan