یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

تیمسار سرلشگر شهید ولی اله فلاحی فرمانده ارتش جمهوری اسلامی

  • ۰۰:۳۳

تیمسار شهید فلاحی و رهبر معظم انقلاب

تیمسار سرلشگر شهید ولی اله فلاحی فرمانده ارتش جمهوری اسلامی

شهید ولی الله فلاحی در سال ۱۳۱۰ در طالقان متولد شد.۳ سال اول دبیرستان را در دبیرستان علامه گذراند و سپس وارد دبیرستان نظام شد.از مهر ماه سال ۱۳۳۰در دانشکده افسری تحصیلات خود را ادامه داد پس از فارغ التحصیلی ،خدمت خود را در لشکر ۹۲ زرهی آغاز کرد.در سال ۱۳۳۷ شمسی به تهران منتقل شدو در دانشگاه نظامی،در سمت فرماندهی گروهان دانشجویان و فرماندهی گردان انجام وظیفه می کرد

یادی از شهید فلاحی و ناجیان پاوه

وی در سال های ۱۳۳۹و۱۳۳۴ شمسی،دورۀ پرسنل نظامی و سپس دوره ی عالی آجودانی را در آمریکا گذراند.در سال ۱۳۴۸ جهت گذراندن دوره ی فرماندهی و ستاد به دانشکده فرماندهی و ستاد(دافوس)اعزام شد.از سال ۱۳۵۱ تا اواسط سال۱۳۵۳ شمسی با درجه سرهنگ دومی به همراه گروهی از افسران ایرانی به عنوان ناظر صلح سازمان ملل در آتش بس ویتنام،به آن کشور اعزام شد.
شهید فلاحی پس از بازگشت،به کار تدریس در دانشکده فرماندهی و ستاد ادامه داد تا آنکه در۱۲ مهر ماه ۱۳۵۷ شمسی به درجه سرتیپی ارتقا یافت و در همان تاریخ به شیراز منتقل و به عنوان معاون فرماندهی مرکز پیاده شیراز مشغول به کار شد.

شهید فلاحی به علت اعتقادات مذهبی از نظر ضد اطلاعات ارتش،مظنون بود و به همین جهت به او فقط مشاغل یا ماموریتهای فرهنگی محول می شد.ارتقای درجه امیری او هم به شرطی پذیرفته می شد که به وی شغل فرماندهی لشکر داده نشود.
در هر حال،حضور شهید فلاحی در شیراز مقارن با اوج گرفتن مبارزات انقلابی مردم بر ضد حکومت پهلوی بود.پس از اعلام حکومت نظامی در بسیاری از شهرهای ایران،در اثر کوشش های او حکومت نظامی در شیراز لغو شد و نیروهای نظامی از خیابان ها جمع شدند و مسوولیت این حکم دولتی به شهربانی محول شد.چندی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی،سرتیپ فلاحی به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد.

امیر فلاحی پس از پشت سر گذاشتن مشکلات فراوان،بخصوص بحران و تشنج در منطقه کردستان که به دست ضد انقلاب وابسته صورت می گرفت و همچنین پس از موفقیت در تحکیم نظم و انضباط و مقررات و سازماندهی نیروی زمینی،در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ شمسی به ریاست ستاد مشترک ارتش برگزیده شد.
با شروع جنگ عراق با ایران،شهید فلاحی همواره در مناطق جنوب یا غرب کشور حضور داشت و از نزدیک ناظر طرح های مختلف عملیاتی و لجستیکی بود.

وی هفته ای ۴۸ ساعت در ستاد مشترک حضور می یافت،جلسه ای تشکیل می داد و پس از اعلام دستورهایی جهت تسریع در امور و ایجاد هماهنگی با ارگان های ستادی و سایر نیروها پس از ارائه گزارشی مستقیم به حضرت امام خمینی(ره)،بار دیگر به مناطق عملیاتی عزیمت می کرد.آخرین حضور او در منطقه،همزمان با عملیات ثامن الائمه(شکست حصر آبادان)بود.در هفتم مهر ماه سال ۱۳۶۰ پس از اتمام این عملیات و هنگامی که هواپیمای حامل ایشان و شهید فکوری،شهید کلاهدوز،نامجوی،جهان آرا و تعدادی از رزمندگان و مجروحان عملیات به تهران بازمیگشت دچار سانحه شد و همراه با یاران خود به شرف شهادت نایل آمد.

https://cdn.mashreghnews.ir/files/fa/news/1395/4/1/1705917_849.jpg

خاطرات یکی از محافظین شهید فلاحی

« جعفر بریری » یکی از محافظین شهید فلاحی خاطره ای را به این مضمون بیان می کند :

در آبان ماه سال ۱۳۵۹ در سوسنگرد , عملیاتی علیه نیروهای عراقی انجام گرفت تا آن شهر از تعرض دشمنان رهایی یابد. شهید فلاحی در نقطه ای میان خط آتش نیروهای خودی و سربازان دشمن برای نظارت بر این عملیات حضور داشت و تنها فرد همراه ایشان من بودم .

تبادل آتش بین دو طرف به شدت ادامه داشت . انفجار گلوله های توپ و خمپاره در اطراف ما به طور پراکنده شنیده می شد. دکتر چمران در آن عملیات مجروح گردید و تعدادی از رزمندگان ما هم به شهادت رسیدند. به شهید فلاحی پیشنهاد کردم که برای محافظت از ترکشها و گلوله ها , از کلاه آهنی استفاده کند , اما او اظهار داشت :

 اگر نگهدار من آن است که من می دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد با این وجود از ایشان که آن زمان رئیس ستاد مشترک بود خواهش کردم که برای اطمینان خاطر استفاده از کلاه آهنی , هنگام انفجار گلوله ها به روی زمین دراز بکشند.

شهید فلاحی با لبخندی گفت : تو از من خاطر جمع باش , چون انسان شهید نمی شود مگر آنکه قبل از شهادت , کامل شده باشد. ضمن آنکه من هنوز به آرزویم نرسیده ام .

من که در پی راهی برای بازگشت و یا جان پناه امنی بودم , پرسیدم : تیمسار شما مگر چه آرزویی دارید

لحظه ای تامل کرد و سپس گفت : می دانی تنها آرزوی من چیست. گفتم : آرزوی هر فرد نظامی در مرحله اول , سربلندی میهن و اهتزاز پرچم کشور به نشانه عزت و عظمت آن ملت است و این نشان می دهد که مردم آن کشور زنده , پویا و در دنیا قابل احترام هستند.

ایشان گفتند : بله , همه اینها درست است , اما می دانی که من وجب به وجب خاک خوزستان را به علت محل خدمت اولیه ام می شناسم با توجه به پیش روی سریع عراق آرزو داشتم که ارتش عراق زمینگیر شود که چنین شد. تنها یک آرزوی بزرگ دیگر دارم . تنها آرزویم این است که ارتش متجاوز عراق را از اطراف آبادان تا مارد عقب بنشانیم .کمتر از یک سال بعد تیمسار فلاحی به آرزوی خود رسید , اما چند ساعت پس از تحقق این آرزو به والاترین مقام انسانی یعنی شهادت در راه خدا نائل گردید.

* آن قدرعاشق و دلباخته ی امام(ره)بود که همه جا ارادت خودش را به ایشان نشان می داد. یکبار که بنی صدر به دانشگاه افسری آمده بود، با شجاعت شعار داد: فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا وقتی بنی صدر این را شنید فقط یک چیز گفت: دانشکده افسری هم از دست رفت

* وقتی عراق حمله ی خودش را به مرزهای ما آغاز کرد در دانشکده افسری فرمانده بود؛برای سربازان این چنین گفت که هل من ناصر ینصرنی؟ااشک از دیدگان همه سرازیر شد و اینگونه بیان کرد که : عزیزان! عراق تا پشت دروازه های اهواز رسیده است، ما احتیاج به نیرو داریم تا با این تجاوز مقابله کنیم

*می دانست که خداوند جواب آن همه راز و نیاز و ناله های از ته دلش را می دهد و او را به آرزویش می رساند؛برای همین وقتی در پای هواپیما یکی از نمایندگان مجلس از او پرسید: شما کجا می روید؟ او گفت:به کربلا!

http://www.khaterenegari.com/main/wp-content/uploads/2018/04/%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-800x445.jpg

فرازی از وصیت نامه شهید بزرگوار ولی الله فلاحی

می‌خواهم به پروردگار جهانیان معتقد باشید. به رسالت محمد امین و پیغمبران سلف و روز رستاخیز مومن باشید. به پیشوایان دین و مذهب از طوایف مختلف احترام بگذارید. تمام انسان‌هایی را که در گذشته و حال و آینده به نحوی از انحا برای انسان‌های دیگر مفید بوده‌اند محترم بدانید.

منبع: 8000 قهرمان گیلان

http://www.khaterenegari.com/main/wp-content/uploads/2018/05/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%81%D9%84%D8%A7%D8%AD%DB%8C-750x445.jpg

خودش در این زمینه می‌گوید: «‌در روز 22 و 23 بهمن سال 1357، مجموعه‌ای به نام ارتش با  ویژگی‌هایی که از یک ارتش می‌دانیم، وجود نداشت. به سرعت شروع کردیم به سازندگی ارتش و در دو جهت، تلاش‌ها هدایت شد: یکی تبدیل ارتش دیروز به یک ارتش اسلامی و مردمی و دیگری آمادگی رزمی.‌ درگیری‌های داخلی آغاز شده بود و ارتش باید تهدیدات نظامی،‌ روانی و سیاسی درون مرزی و برون‌مرزی را خنثی کند. همزمان می‌بایست نظام ارتش دیروز، به نظامی مردمی تحول پیدا کند و تلاش در دو جهت برای ارتشی که متلاشی شده بود، بسیار مشکل بود. مشکل سوم ما،‌ حضور منافقین داخلی بود که سعی می‌کردند با نفوذ در ارتش،‌ از انسجام آن بکاهند و این نیروی مسلح منسجم و متحد را به کلی متلاشی کنند.»
 
هنوز مدت زمان زیادی از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل ارتش جمهوری اسلامی ایران نگذشته بود که عناصر ضد انقلاب با حمایت کشورهای خارجی، در غرب و شمال غرب درگیری‌هایی را ایجاد کردند و شهید فلاحی جهت حفظ انقلاب و میهن اسلامی، به آن مناطق شتافت. سپس با سامان دادن به اوضاع آن مناطق و فداکاری‌های متعدد،‌ در تاریخ 29 خرداد 1359 شمسی از سوی رهبر کبیر انقلاب، به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد و مدتی نیز پس از عزل بنی‌صدر از مقام جانشینی فرمانده کل قوا، طی حکمی از سوی حضرت امام خمینی(ره)، ‌اختیارات فرماندهی کل قوا را برعهده داشت و سرانجام با حضور در جبهه‌های جنگ با دشمن متجاوز عراقی و فرماندهی عملیات‌های متعدد،‌در هفتم مهرماه 1360،‌ پس از عملیات غرورآفرین ثامن‌الائمه،‌ در حادثه سقوط هواپیمای سی – 130 به همراه چند تن از فرماندهان ارتش و سپاه  به شهادت رسید.

شادی روح بلندش سه صلوات

نور ایمان یعنی چه ؟ خاطره ای از شهید عبدالعلی ملک ذاکر - شهدای دزفول

  • ۱۸:۱۱

شهید عبدالعلی ملک ذاکر

خاطره/نور ایمان در صورت فرمانده گروهان 

سه‌شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۹ 

نوید شاهد - رضا تقی پور همرزم شهید "عبدالعلی ملک ذاکر" خاطره‌ای از همرزم شهیدش نقل می‌کند که بیانگر لحظه شهادت شهید می‌باشد. نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از خاطرات دعوت می‌کند.

شهید عبدالعلی ملک ذاکر یکم فروردین 1342، در شهرستان دزفول به دنیا آمد. پدرش علی اکبر، آشپز بیمارستان بود و مادرش زهرا خانه دار بود. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیستم بهمن 1361 ،در فکه به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص، در شهید آباد درفول به خاک سپرده شد.

خواهرش شوکت ملک ذاکر نیز به شهادت رسیده است.

متن خاطره:

زندگینامه فاتح مرصاد، سردار شهید «داریوش مرادی»

  • ۱۰:۲۵

زندگینامه فاتح مرصاد، سردار شهید «داریوش مرادی»

 نوید شاهد- «داریوش مرادی» به معنی واقعی مرد تقوا و پرهیزکاری بود, مرد اخلاص و پاک نیتی بود, با عمق جان و وجودش به ادای نماز و واجبات مقید بود.

به گزارش نوید شاهد لرستان، سردار شهید داریوش مرادی دلاوری از تبار پاک دلاوران لر.. و از سرداران شاخص استان لرستان در تیر ماه سال 1344 در خانواده ایی مذهبی در منطقه علوی خرم آباد متولد شد.

خانواده شهید در دوران تولد ایشان از وضعیت مناسبی برخوردار بودند و در عین حال بسیار ساده و معمولی زندگی میکردند, همیشه با سادگی و صمیمیت و با آغوش باز پذیرای مردم محروم و مستضعف بودند. مخصوصاً پدر شهید بزرگوار که فردی بسیار متدین و مذهبی, سختکوش و زحمتکش بود بیشتر وقت خود را صرف رفع مشکلات مردم در منطقه میکرد.داریوش مرادی به معنی واقعی مرد تقوا و پرهیزکاری بود, مرد اخلاص و پاک نیتی بود, با عمق جان و وجودش به ادای نماز و واجبات مقید بود و با عمل خویش که نه با گفتار خویش همیشه بر آن تاکید میکرد و از خصوصیات ویژه او اصرار و استمرار در اقامه نماز شب بود.
دوستان و همرزمان شهید همگی داریوش مرادی را به عنوان یک مسلمان متعهد راستین به دین اسلام و مذهب شیعه میشناسند.
زندگینامه فاتح مرصاد، سردار شهید داریوش مرادی
از راست شهید حمید قبادی، شهید توکل مصطفی زاده، شهید توکل حسنوندی، شهید داریوش مرادی

امام (ره) «تنگه چزابه» را «تنگه شهید علیمردانی» نامید

  • ۰۲:۰۵

https://cdn.mashreghnews.ir/d/old/files/fa/news/1393/2/15/564431_854.jpg

تنگه چزابه در جنوب کشور به یاد رشادت های شهید علیمردانی «تنگه شهید علیمردانی» نامگذاری شد.

نقل است وقتی به حضرت امام(ره) گزارش عملیات تنگه چزابه و رشادت شهید علیمردانی را دادند، امام(ره) فرمود: اسم این تنگه را تنگه شهید علیمردانی بگذارید.

امیر سپهبد صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش، بعد از شکست عراق، در جمع افرادی که در تنگه مستقر بودند در یک سخنرانی گفت: «دیگر کسی به این تنگه، چزابه نگوید، بلکه به یاد رشادت و شهادت شهید علیمردانی که مردانه مقاومت کرد و در اینجا به شهادت رسید به این تنگه، تنگه شهید علیمردانی بگویید.»

اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و یکی از محافظان وی در تهران به شهادت رسید

  • ۰۰:۰۳

شهید اسماعیل هنیه -شهید القدس

اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و یکی از محافظان وی در تهران به شهادت رسید.

رهبر معظم انقلاب ، رئیس جمهور ، سپاه پاسداران ، شورای امنیت ملی ضمن عرض تسلیت شهادت این مجاهد بزرگ جهان اسلام و جبهه مقاومت ، بر انتقام خون شهید و مهمان جمهوری اسلامی ایران تاکید کردند‌ . 

امیدواریم که بزودی با عملیات های ترکیبی همچون وعده صادق و بالاتر از آن، رژیم صهیونیستی و حامیان جنایتکار آن را تنبیه و مجازات کنند‌ ان شاءالله.

 

وصیت نامه شهید حسن نوابی - شهدای بروجرد

  • ۱۷:۳۱

شهید حسن نوابی - بروجرد

شهید حسن نوابی

نام پدر: اسداله

شغل:  پاسدار 

تاریخ تولد: 7-1-1342 شمسی

محل تولد:  اشترینان - بروجرد

تاریخ شهادت : 30-10-1365 شمسی

محل شهادت : شلمچه

گلزار شهدا: بهشت شهدای بروجرد شهر بروجرد- لرستان

«حسن نوابی» هفتم فروردین۱۳۴۲، در روستای انگشته از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش اسدالله و مادرش سارا نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سی‌ام دی ۱۳۶۵، با سمت فرمانده گردان در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

شهید نوابی فرمانده گردان فتح از تیپ امام حسن (ع) بود. 

حسن در دست نوشته‌اش در این خصوص می‌نویسد:

شهید داوود دانایی - شهدای بهبهان

  • ۱۷:۱۱

شهید داوود دانایی - بهبهان

شهید داوود دانایی

بعد از پیروزی انـقلاب در مسجد امام حسین(ع) بهبهان انجـمن اسـلامی میـثم تمار را تشکیل می دهد و این انجـمن از فعال ترین انجمن های اسلامی شهر بهبهان در آن روزها بود.از کارهای این انجمن می توان به گشت های اوایل انـقلاب ومبارزه باگروهک های ضد انقلاب داخلی و حتی حضور فعال در جنگ تحـمیلی اشاره کرد. بـرادر داوود به علت فعالیت دراین گروه یکبار توسط گروهک های ضد انقلاب دریک حمله ی نابرابر توسط سه نفر مورد حمله قرار می گیرد و با کمک مـردم انـقلابی شهر آن سه نفر دستگیر و به کمیته انقلاب تحویل داده می شوند.

خاطره ای از فرمانده شجاع شهید حسن نوابی ، شهدای بروجرد

  • ۰۱:۲۹

شجاع و رئوف

راوی : عبدالصاحب مرائی

در بهار سال 1365 دشمن با در پیش گرفتن استراتژی دفاع متحرک به تعدادی از خطوط عملیاتی حمله کرده و چند منطقه از جمله شهر مهران را به اشغال خود در آورد ، ضرورت بازپس گیری این مناطق از دست دشمن تمام هوش و حواس فرماندهان را به خود جلب کرده بود .

در همین زمان نیز برای تقویت و پشتیبانی از تیپ۱۵ امام حسن مجتبی ع و تبدیل آن به یک لشکر قدرتمند نیروهای استان کهگیلویه و بویراحمد را که تاکنون یگان مستقلی نداشته و تحت امر لشکر 25 کربلا بودند به آن ملحق نمودند. با پیوستن نیروهای تازه نفس جدید تیپ وارد عملیات کربلای 1 در روند آزادسازی شهر مهران در تیر ماه 1365 شد.

از پادگان شهید ناصر کاظمی در قروه کردستان به منطقه عملیاتی شهر مهران حرکت و در صالح آباد مهران مستقر و چند روزی خود را برای سازماندهی و آمادگی نیروها در حال آماده سازی بودند ، در حالی که گرمای زیاد آن منطقه استقرار را برای ماندن مشکل کرده و نیروها را کلافه کرده بود.

با اعلام صدور دستور عملیاتی و ورود نیروها به عملیات کربلای یک گردان های تیپ شامل نیروهای قدیمی و جدید در یک تجربه عملیاتی جدید وارد شهر مهران شدند. شب با عبور از منطقه پوشیده شده از خارهای سخت با ارتفاع بلند را طی کرده تا به خاکریزی که تازه توسط واحد مهندسی ایجاد شده و در دشت مهران در جناح راست ارتفاعات قلاویزان حالت دشتبان پیدا کردیم.

درگیرهای پراکنده از دو طرف شروع شد و از طرفی بمباران های پیاپی دشمن بابت سقوط و از دست دادن مهران برای دشمن سخت بود ، در آن گرمای شدید و تابش مستقیم آفتاب ، تشنگی و نبود آب امان نیروها را بریده بود و تسلط دشمن بر منطقه و داشتن دید و تیر روی دشت مهران و جاده مواصلاتی امکان رسیدن نیازهای تدارکاتی و لجستیکی را مشکل کرده بود.

حسن نوابی از پاسداران شجاع و دلیر شهرستان بروجرد و از فرماندهان باسابقه نیروها در تیپ 15 امام حسن مجتبی ع بود و از آنجایی که توان دیدن تشنگی نیروها را نداشت با یک بشکه ۲۰ لیتری که یکی از رزمندگان به عنوان پوشش از او محافظت می کرد جلو چشم نیروها و دید دشمن با شجاعت وصف نشدنی که هیچ کس نمی توانست مانعش شود بسوی نهر آبی که بین ما و دشمن بود حرکت و زیر آتش خود را به آب رساند در حالی که همه آرزوی این کار را داشتند اما حسن تنهایی و به خاطر این که به رزمنده دیگری آسیب نرسد بشکه را از آب پر کرده و به بچه های رزمنده رساند.

حسن درب بشکه را آب پر می کرد به طوری که فقط لبان نیروها تر شود و به کل رزمندگان آب برسد و این کار را به نحو احسن و با اشک شوق و تشویق نیروها انجام داد ، در حالی که با توجه به آتش شدید دشمن تعداد زیادی از نیروها زخمی و چند نفر از بچه های گردان از جمله احمد دستاویز ، جعفری و۰۰۰ شهید شدند.

با پایان ماموریت گردان ما بحث جایگزینی پیش آمد و گردان تازه نفس جایگزین گردان ما در خط مقدم شد و حرکت را به سمت عقبه با رعایت فاصله به صورت ستونی پیاده طی می کردیم در حالی که بمباران های مداوم دشمن قطع نمی شد تا این که توسط چند هواپیمای میگ دشمن ستون نیروها در حین حرکت بمباران شدیم و چند نفر مجروح و نورالله کاظمیان با وضعیت وخیمی شهید شدند.

شهید نورالله کاظمیان در جمع همرزمان

حسن که مثل همیشه آخر ستون نیروهای گردان برای کنترل قرار می گرفت تا کسی عقب نماند و به افراد با جثه ضعیف و بنیه کم توان جسمی کمک کند ، یک مرتبه چشمانش به تن پاره پاره شهید نورالله کاظمیان افتاد و توان خود را از دست داد و روی خاکها به زمین نشست و با اشاره دست و چشمان گریان نیروها را از این صحنه دور کرده تا به حرکت خود ادامه دهند و خودش بالای سر وی نشست چون علاقه زیادی به این شهید داشت.

حسن نوابی سرانجام در عملیات کربلای 5 در 27 دی ماه 65 در حالی‌که نیروهای خود را به سمت دژ دشمن در جلوی نهر جاسم هدایت می کرد بر اثر اصابت گلوله دشمن به آرزوی دیرینه خود رسید و به شهادت رسید و در همین عملیات همشهری و دوست صمیمی او منوچهر علیئی نیز به شهادت رسید .

#حسن_نوابی

#کربلای_5 #نهر_جاسم #شلمچه

#ایثار#فرهنگ جبهه

http://Www.Safeer.blogfa.com

شهید جلال افشار ، شهیدی که برای یاری امام زمان (عج) انتخاب شد

  • ۰۰:۵۹

شهید جلال افشار

جوانی که به گفته آیت‌الله بهاءالدینی یار امام زمان (عج) شد

شهید «جلال افشار» از طلاب وارسته و شاگرد مخصوص آیت‌الله بهاء الدینی بود. ایشان فرموده بودند، «امام زمان (عج) از من یک یار خواسته بود و من «جلال افشار» را معرفی کردم!» بار‌ها شنیده بودیم که می‌فرمودند، از مزار جلال نور خاصی به سوی آسمان صاعد است!

جلال تابستان ۱۳۳۵ در یکى از محلّه‌هاى اصفهان دیده به جهان گشود. وی از پاسداران و مسئولان عقیدتی سپاه اصفهان بود. سال ۱۳۵۸ ازدواج نمود و ثمره این ازدواج دختری بود که در دوران طفولیت پدر را از دست داد.

جلال در تاریخ ۱۳۶۱/۴/۲۴ در عملیات رمضان با زبان روزه و درحالی‌که ذکر اذان بر لبش بود، از ناحیه پهلو مورد اصابت ترکش دشمن قرار گرفت و آسمانی شد. متن زیر وصیت‌نامه‌ی این شهید است.

بگذارید از قهرمانی همسرم بگویم / همسر شهید عبدالحسین برونسی

  • ۱۲:۱۲
https://snn.ir/files/fa/news/1399/9/12/1221669_699.jpg
گفتگو با «معصومه سبک خیز » همسر شهید عبدالحسین برونسی

بگذارید از قهرمانی همسرم بگویم

تاریخ مصاحبه: دوشنبه, ۱۴ فروردین ۱۳۹۶
زندگی بنایی که سردار شد، آنقدر ساده و صمیمی است که حتی خواندن خاطراتش هم روح آدمی را قلقلک می دهد.
بگذارید از قهرمانی همسرم بگویم
با شهید عبدالحسین برونسی خیلی زودتر از این که خانواده شان را ببینم آشنا شدم آن هم باکتاب «خاک های نرم کوشک » همانی که مقام معظم رهبری درباره اش فرمودند: «بدون تردید عامل اصلی در پر مخاطب بودن «خاک های نرم کوشک » صفا، سادگی، خلوص نیت و ایمان ولایی شهید بزرگوار عبدالحسین برونسی بوده است.»
 رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۸۵ در جمع فیلم سازان و کارگردانان سینما و تلویزیون درباره این کتاب فرمودند: «الان چند سالی است که کتاب هایی درباره ی سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و می نویسند و بنده هم مشتری این کتابهایم و می خوانم. با اینکه بعضی از اینها را من خودم از نزدیک می شناختم و آنچه را هم که نوشته، روایت های صادقانه است- این هم حالا آدم می تواند کم و بیش تشخیص دهد که کدام مبالغه  آمیز است و کدام صادقانه است- بسیار تکان دهنده است.
 آدم می بیند این شخصیت های برجسته، حتی در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمده اند؛ این اوستا عبدالحسین بُرُنسی، یک جوان مشهدی بنّا که قبل از انقلاب یک بنا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشته اند و من توصیه می کنم و واقعا دوست می دارم شماها بخوانید. من می ترسم این کتابها اصلا دست شماها نرسد. اسم این کتاب «خا کهای نرم کوشک » است؛ قشنگ هم نوشته شده. »
زندگی بنایی که سردار شد، آنقدر ساده و صمیمی است که حتی خواندن خاطراتش هم روح آدمی را قلقلک می دهد. وقتی به همسر شهید زنگ زدم به قدری با روی باز برخودر کرد که انگار نه انگار من را نمی شناسد . نزدیک خانه شان که شدم سادگی و دیوارهای آجری یک منزل خیلی زود بهم فهماند پرچم برونسی هرگز به زمین نمی افتد.

اول از همه درس و مدرسه را رها کرد

شهید محمدرضا تورجی زاده ، شهدای اصفهان

  • ۱۱:۴۷

https://eheyat.com/wp-content/uploads/2020/09/eheyat-05-07-99-shohada.jpg

شهید محمدرضا تورجی زاده در سال 1343 در شهر شهیدان اصفهان به دنیا آمد.
شهید تورجی زاده مداحی و روضه خوانی را در دبیرستان هاتف با دعای کمیل آغاز کرد. شبهای جمعه در جمع دانش آموزان زیبا ترین مناجات را با خدای خویش داشت . در سال شصت و یک به جبهه عزیمت نمود و در تیپ نجف اشرف به خدمت مشغول شد . و در عملیات های محرم T والفجر ها و کربلا ها شرکت نمودند .پس از عزیمت به جبهه در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه سرایی پرداخت و بسیاری از رزمندگان جذب نوای گرم و دلنشین او می شدند و در وصیت نامه های خود تقاضا داشتند در مراسم هفته ی آن ها ایشان دعای کمیل را بخوانند . این علاقه و تقاضا های رزمندگان بود که باعث شد ایشان هیئت گردان یازهرا (س) را تاسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه در محل گردان و در هنگام مرخصی در اصفهان برگذار می شد . که این هیئت بعد ها به هیئت محبان حضرت زهرا و هیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد.
ایشان به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند . و قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند . همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند . صدای گریه های ایشان بعضا موجب بیدار شدن دیگران می شد . این عبادت و راز و نیاز با معبود تا طلوع آفتاب ادامه داشت . ایشان در جبهه بار ها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شدند . و هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت کردند . سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال 1366 در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند .
گوشه ای از حالات شهید تورجی زاده

ارادت مردم به شهیدی که عاشق حضرت زهرا(س) بود

31 خرداد سالروز شهادت شهید دکتر مصطفی چمران

  • ۰۰:۰۰

شهید دکتر مصطفی چمران

همت بلند دار که مردان روزگار   از همت بلند به جایی رسیده اند

سخن گفتن از شهیدی با ابعاد گوناگون، ‌از اسوه ‏ای که جمع اضداد بود، از آهن و اشک، ‌از شیر بیشه نبرد و عارف شب‏‌های قیرگون، از پدر یتیمان و دشمن سرسخت کافران، بسیار سخت بلکه محال است.

سخن گفتن از شهید دکتر مصطفی چمران، این مرد عمل و نه مرد سخن، این نمونه کامل هجرت، جهاد و شهادت، این شاگرد مکتب علی(ع)، این مالک ‏اشتر جنوب لبنان و حمزه کربلای خوزستان سخت و دشوار است. چرا که حتی نمی‏‌توان یکی از ابعاد وجودی او را آنگونه که هست، توصیف کرد و نبایست انتظار داشت که بتوانیم تصویر کاملی در این مختصر از او ترسیم کنیم.

زندگینامه مجاهد بزرگ شهید دکتر مصطفی چمران

مرتبط: شهید چمران ، شهدای 31 خرداد

۱ ۲ ۳ ۴ ۵ . . . ۱۵ ۱۶ ۱۷
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan