- يكشنبه ۳ تیر ۰۳
- ۱۱:۴۷
شهدا را فراموش نکنیم
همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند
سخن گفتن از شهیدی با ابعاد گوناگون، از اسوه ای که جمع اضداد بود، از آهن و اشک، از شیر بیشه نبرد و عارف شبهای قیرگون، از پدر یتیمان و دشمن سرسخت کافران، بسیار سخت بلکه محال است.
سخن گفتن از شهید دکتر مصطفی چمران، این مرد عمل و نه مرد سخن، این نمونه کامل هجرت، جهاد و شهادت، این شاگرد مکتب علی(ع)، این مالک اشتر جنوب لبنان و حمزه کربلای خوزستان سخت و دشوار است. چرا که حتی نمیتوان یکی از ابعاد وجودی او را آنگونه که هست، توصیف کرد و نبایست انتظار داشت که بتوانیم تصویر کاملی در این مختصر از او ترسیم کنیم.
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از بجنورد، یکی از عرصههای مهم و جاودانه تاریخ ایران اسلامی، دوران هشت ساله دفاع مقدس است که در این عرصه ماندگار، مردان بزرگی سهیم بودهاند. نام شهیدان ایران اسلامی که با نثار جان خود و در اوج مظلومیت و گمنامی باعث شدند تا کشور عزیزمان قلههای ترقی و پیشرفت را یکی پس از دیگری فتح کند، همواره بر تارک پر افتخار میهن میدرخشد.
شهیدان والامقامی که با تفکری دینی و اسلامی، برگرفته از مکتب امامان معصوم (ع)، باعث شدند تا سعادتی بزرگ برای کشور اسلامی ایران رقم بخورد و امروز ثمره آن خونهای پاک است که باعث شده، اقتدار نظام اسلامی در مقابل توطئه دشمنان و ددمنشان دنیا حفظ شود.
امروز گرچه چهار دهه از پایان دوران دفاع مقدس گذشته، اما به جرأت میتوان گفت هنوز گوشه کوچکی از رشادتها و دلاوریهای حماسهسازان و قهرمانان آن دوران با شکوه که خود میتواند درسی برای آیندگان و نسل امروز باشد ارائه نشده است.
ایرج رستمی در شهریور سال ۱۳۲۰ در شهر آشخانه (مرکز شهرستان مانه و سملقان) از شهرهای استان خراسان شمالی متولد شد. ایرج پسری چالاک، تند و تیز، بسیار شاد و کمی شوخ طبع بود. در سال ۱۳۲۷ وارد مدرسه عنصری آشخانه شد و کلاس ششم ابتدایی را در این مدرسه به پایان رساند.
شهید محمد حسینی
فرزند : عظیم
تاریخ شهادت : ۱۳۶۷/۰۳/۲۷
محل شهادت : منطقه عملیاتی سلیمانیه عراق، ماووت - قمیش
مزار : گلزار شهدای شهرستان بروجرد
یکم مرداد ۱۳۳۹، در شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش عظیم، کارگر بود. وی چهره متین و دوست داشتنی داشت و با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش طاهره خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید محمد پا به عرصه وجود گذاشت. وی در سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب چهار پسر و یک دختر شد. گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت ، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف بعنوان پاسدار مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه این شهید عظمی در بیست و هشتم خرداد ۱۳۶۷، با سمت معاون فرمانده گردان در محور منطقه عملیاتی سلیمانیه عراق توسط مزدوزان بعث عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید. مزار وی در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
خاطره شهادت شهید در اینجا:
شهید محمدعلی گودرزی
فرزند : علی محمد
تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲۲
محل شهادت : منطقه عملیاتی سلیمانیه عراق ارتفاع کچل برو
مزار : گلزار شهدای شهرستان بروجرد
هشتم فروردین ۱۳۳۳، در روستای نجف آباد از توابع شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش علی محمد، کشاورز بود او چهره متین و دوست داشتنی داشت . وی با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش اقلیما خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید محمد علی پا به عرصه وجود گذاشته بود. گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت ، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف بعنوان پاسدار سپاه اسلام مخلص خود را در کنار همسنگاران مجاهد الهی قرار دهد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه این شهید عظمی در تاریخ ۲۲ اسفند ماه ۱۳۶۴ در ارتفاعات ناصر یک منطقه عملیاتی سلیمانیه عراق توسط نیروهای مزدور بعث عراق بر اثر ترکش توپ به سینه، به پایان رسید و به خیل همسنگران شهید پیوست و خود را برای همیشه جاودانه ساخت.
مزار وی در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.
وصیت نامه شهید :
ابوالحسن مقیمی شهری از همرزمان شهید والی سلیمانی بوده و در منطقه عملیاتی دهلران در یک مکان بشهادت میرسند
خاطراتی از این شهید والا مقام به نقل از همسر شهید:
محل خدمت این شهید والامقام لرستان بود و در آغاز جنگتحمیلی وی در مرخصی بود اما با آغاز جنگ تحمیلی به محل خدمت خود بازگشت.
زهرا هوشیار افتخاری همسر شهید مقیمی در خصوص اعزام همسرش به جنگ تحمیلی گفت: «دو الی سه روز بعد از اینکه به خرم آباد رفتیم، شهید مقیمی قصد داشت به منطقه جنگی برود که بنده به ایشان گفتم صبر کنید یک سری بروند و بعدا شما برو. علیرغم اینکه گروهان مهندسی واحد خدمتی وی از عدم نیاز به ایشان در جبهه گفته بودند اما ایشان اصرار داشتند که با اولین اعزام ارتش به جبهه بروند و همین کار اتفاق افتاد.»
,
در 14 مهرماه 1359 در منطقه دهلران در حالیکه شهید مقیمی و سایر رزمندگان در محاصره دشمن بعثی بودند، بر اثر بمباران هوایی دشمن، این شهید والامقام به همراه ماشین مهمات که رانندگی آن را بر عهده داشت در آتش سوخت و بقایای پیکرش که تنها پارهای استخوان بود به عنوان اولین شهید گناباد در صحن امامزاده سلطان محمدعابد شهر کاخک به خاک سپرده شد.
,
فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز
شهید، دختری داشت که مریض بود و مدام ایشان را برای مداوا نزد پزشک میبردند تا زمانی که وضعیت جسمانی دختر شهید، بحرانی شد. حین عملیات فتحالمبین بود که همسر شهید منفرد نیاکی به ایشان نامه نوشت که دخترمان به شدت بیمار است؛ شما هم به بالین دخترت بیا. شهید نیاکی نیز گفته بودند نزد دخترم، خاله، عمه و بستگان دیگر هستند که کمکش کنند و نیازی به وجود من نیست اما اینجا به من نیاز هست. پس از گذشت حدود یک ماه، دختر شهید فوت کرد. تلگراف زدند که دخترمان فوت کرده خودت را برسان، شهید نیاکی جواب تلگراف را اینطور داد که آنجا کسی هست که فرزند من را تشییع کند اما اینجا 12 هزار بچه هستند که کسی بالای سرشان نیست. شهید نیاکی عملیات را رها نکرد تا به عزیزان خود برسد بلکه بعد از اتمام عملیات و بعد از گذشت چهل روز از فوت فرزندش به خانه برگشت. اینطور که تعریف کردهاند، شهید وقتی به خانه باز میگردد به اتاق دخترش میرود، در را باز میکند و در نجواهای خود با دخترش میگوید؛ دخترم ناراحت نباش! چیزی نمیگذرد که من هم به تو میپیوندم.
یک روز به امام خمینی(ره) خبر میدهند که دیدیم سرهنگی وسط تانکها نشسته و هقهق گریهاش به گوش میرسد! به ایشان میگویند که این سرهنگ منفرد نیاکی است. امام(ره) میفرمایند که هنوز زود است که شما منفرد نیاکی و منفرد نیاکیها را بشناسید.
سال 1361 بازنشسته شد، ولی بسیار پیگیری کرد تا در ارتش بماند؛ به همین خاطر به آیتالله خامنهای که آن زمان رئیسجمهور بودند، نامهای نوشت که با ماندن ایشان موافقت نمایند.
حضرت آقا هم در جواب نامه ایشان مرقوم داشتند: شایستگی خدمت ممتد وی در جبهههای نبرد مورد توجه قرار گیرد. بدین ترتیب در ارتش ماند و سه سال بعد به شهادت رسید.
شنیدهام که همسر ایشان نقل کرده که یکی از صفات بارز شهید منفرد نیاکی این بود که به مال دنیا بیاعتنا بود. همه اطرافیان میگفتند ایشان فرمانده بزرگی است، حتما پول فراوانی هم دریافت میکند، آن وقت شما در زندگی ترقی نمیکنید و همان پیکان مدل پایین را دارید.
بعد از شهادت ایشان، متوجه شدیم تمام مبالغی را که به عنوان فوقالعاده دریافت میکرده یا به سربازان شهرستانی به عنوان پاداش خوب جنگیدن میداده یا برای گرفتن عکس از مناطق جنگی هزینه میکرده است. به طوری که در حال حاضر شاید بالغ بر هزار قطعه عکس از مناطق جنگی از ایشان به یادگار مانده است.
مصاحبه حاتم مظفری همرزم شهید منفرد نیاکی/ روزنامه کیهان 28 فروردین
نام و نام خانوادگی: سید مسعود منفرد نیاکی
محل تولد: آمل
تاریخ تولد: ۱۳۰۸/۰۳/۰۲
شاخه نظامی: ارتش جمهوری اسلامی ایران
مسئولیت: جانشین اداره سوم ستاد مشترک ارتش
تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۵/۶
سن: ۵۵ سال
مزار شهید: گلزار شهدای بهشتزهرا (س)
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
این شهید بزرگوار در سال ۱۳۱۹در خانواده ای مومن و پیرو امامت و ولایت از توابع بیران شهر استان لرستان دیده به جهان گشود. او پس از طی دوره ابتدایی و راهنمایی با توجه به علاقه اش به ردای سربازی به استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران درآمد. او مردی از طایفه بیرانوند، دلاوری از دلاوران لر و شجاعی از سلاله سلحشوری اسلام و توانمندی معتقدان به امام خمینی(قدس سره) ودلیری جان برکف با دلی سرشار ازایمان واعتقاد به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و دلیری که از هرگونه تلاش و کوشش در دفاع وپاسداری از خاک میهن خود لحظه ای درنگ ننموده بود. آری از امیری سر افراز صحبت می کنیم که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری با عوامل نفاق در کردستان لحظه ای از جبهه رزم دور نمی ماند. فردی که پنج بار مجروح گردید و یک بارآن سیزده گلوله به بدن مبارکش اصابت کرد ولی به محض بهبودی مجددا در جبهه حق علیه باطل حضور یافت مگر می شود زاهدان شب و شیران روز در بستر بیماری بمیرند.
پیکر مطهر شهدای جنایت ترویستی دمشق امروز و همزمان با برگزاری راهپیمایی روز قدس، در تهران تشییع شد.
به گزارش خبرنگار مهر، پیکر مطهر شهدای جنایت تروریستی دمشق، امروز (جمعه ۱۷ فروردین ماه) همزمان با برگزاری راهپیمایی روز جهانی قدس با حضور گسترده مردم از میدان فردوسی به سمت میعادگاه نماز جمعه تهران تشییع شد.
مردم در مراسم تشییع شهدای حمله تروریستی به کنسولگری ایران در سوریه، شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» سر دادند.
پس از مراسم تشییع، پیکر مطهر شهیدان برای خاکسپاری از دانشگاه تهران به استانهای زادگاه آنان منتقل میشود.
با توجه به تشییع شهدای حمله به ساختمان بخش کنسولی ایران در سوریه، سخنران مراسم روز قدس امسال تهران، سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
شب گذشته نیز حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی بر پیکر هفت شهید راه قدس نماز اقامه کردند. در این مراسم که خانوادههای شهیدان سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجی رحیمی، حسین اماناللهی، سید مهدی جلادتی، محسن صداقت، علی آقا بابایی و سید علی صالحی روزبهانی حضور داشتند، رهبر انقلاب ضمن دعا برای این شهیدان، با خانوادههای معظم این شهیدان از نزدیک گفتوگو کردند.
به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید ایرج ترکاشوند اول مهرماه سال ۱۳۴۳ روستای "بن عباس" معمولان از توابع شهر پلدختر به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در روستا گذراند و برای ادامه تحصیل راهی معمولان شد. بعد از آشنایی با امام خمینی، عمیقا به ایشان علاقهمند شد. تا دوم دبیرستان درس خواند. سال ۱۳۵۹ با آغاز جنگ تحمیلی تحصیل را رها کرد و پس از ورود به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به مناطق جنگی اعزام شد.
سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد. سال بعد، در تاریخ ۲۶ فرودینماه ۱۳۶۲، برادرش محمدحسن در منطقه شرهانی در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید. در زمان شهادت برادرش، در کردستان مشغول جنگ با منافقین و ضدانقلاب بود. با شنیدن خبر شهادت برادرش به خانه برگشت و پس از چند روز مجددا راهی جبهه شد.
ایرج ترکاشوند در مدت حضور در جبهه مسئولیتهایی مختلفی از جمله فرماندهی توپخانه تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل ع را بر عهده داشت.
سرانجام در تاریخ هشتم تیرماه ۱۳۶۶ بعد از چندین سال حضور در جبهه حین انجام ماموریت در جاده خرم آباد-بانه به شهادت رسید.
شهید ایرج ترکاشوند اول مهرماه 1343 در معمولان از توابع شهرستان پلدختر متولد شد. در تاریخ هشتم تیرماه 1366 در غرب کشور به فیض شهادت نائل گردید.
متن وصیتنامه وی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا فتحنا لک فتحا مبینا (قرآن کریم)
ما چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم. (امام خمینی)
وصیتنامه خودم ایرج ترکاشوند را شروع مینمایم. بنده وصیتی ندارم جز این که چند جمله به عنوان یک بسیجی امام و یک سرباز کوچک امام زمان (عج) با شما صحبت نمایم. برادران و خواهران عزیزم من خود با آگاهی کامل و بینشی اسلامی و ایمانی آهنین، راه امام حسین (ع) را انتخاب نمودم و تنها امید و آرزویم این است که خداوند رحمان یک کمکی به بنده بکند و مرا جزء شهدای خودش قرار دهد.
اگر بنده به آرزوی دیرینه خود رسیدم شما افتخار کنید که فرزندی داشتید و به یاری الله و به برکت جمهوری اسلامی توانست مشتاقانه در میان مردان آزاده و در میان انسانهای عاشق الله شرکت نماید، و بر علیه کفر جهانی ستیز کند و با خون خود اسلام را در زمان خویش یاری نماید، و شادی کنید و خوشحال باشید که چنین فرزندی داشتید و سعی کنید فرزندان دیگری پرورش دهید که بیشتر از بنده بتوانند به اسلام خدمت کنند و بهتر از بنده عاشق شهادت باشند و بنده امیدوارم که شما انسانها پیرو حقیقت ولایت فقیه و گوش به فرمان امام عزیزمان باشید. اوست که میتواند محرومان جهان را از چنگال استکبار جهانی نجات دهد.
دوست دارم که در راه خدا جهاد کنید و ریشه ضدانقلابهای داخلی را از بیخ بکنید و این مزدورهای سرسپرده را از سر راه انقلاب اسلامی از بین ببرید و نگذارید به این انقلاب صدمهای برسد. بعد از شهادتم پرچم سه رنگی بر سر خانهمان نصب کنید و خواهران دست به صورت نیاورند و هیچگونه ناراحتی برای بنده نکنید. بلکه بسیار خوشحال باشید تا منافقان آن وقت عزا بگیرند.
به امید سلامتی امام عزیزمان و برقراری حکومت عدل الهی در سراسر گیتی و نابودی استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای خونخوار و مزدوران داخلیش کمونیستها، خانها، منافقان، سرمایهدارها و فئودالها.
عاشق الله سرباز کوچک اسلام همیشه در انتظار شهادت
منبع: نوید شاهد
مجموعه ای از تصاویر این شهید گرانقدر را در ادامه می بینید:
https://lorestan.navideshahed.com
خبرگزاری تسنیم: برادر شهید ابوطالبی گفت: در شب عرفه امسال، مادرم در عالم خواب برادرم را دیدهاند، برادرم در این خواب از مادرم گلایه کرده بودند و گفتهاند: «چرا بهسراغ من نمیآیید، من تنها در یک اتاق هستم».
برادر شهید مجید ابوطالبی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم درباره نحوه شناسایی برادرشان گفت: سال 86 پیکر چند شهید در کهف الشهدای تهران دفن شدند، پس از آن در شب عرفه امسال، مادرم در عالم خواب برادرم را دیدهاند، برادرم در این خواب از مادرم گلایه کرده بودند و گفتهاند: «چرا به سراغ من نمیآیید، من تنها در یک اتاق هستم».
کانال شهدای ایران در ایتا در مطلبی با انتشار تصویری معروف از زمان دفاع مقدس که برگرفته از کتاب «گنجینه آسمانی» است، نوشت:
صاحب این عکس شهید ابراهیم حسامی است. اما ماجرا چه بود؟
معاون فرمانده گردان میثم لشکر محمد رسول الله بود که سال قبل از شهادت پای راستش بر اثر ترکش خمپاره از ران قطع و حتی امکان استفاده از پای مصنوعی هم برایش فراهم نشد اما دوباره به منطقه بازگشت و در تمام عملیاتها شرکت کرد و حتی در کوهستان های غرب نیز پا به پای دیگر رزمندگان از کوه بالا میرفت و می جنگید!
در عملیات خیبر قصد داشت به خط مقدم طلائیه برود اما فرماندهان شهید جزمانی و نوزاد از او خواستند که عقب بماند. دلش شکست و با بغض گفت: «حالا ما شدیم وبال گردن گردان؟»
فردا صبح درحالی که عصا زنان تلاش میکرد که خود را به خط برساند، عکاس قصد عکس گرفتن از او را داشت که با عصا وی را دور کرد و گفت: «من سوژه نیستم، بروید از رزمندگان عکس بگیرید!»
با فاصله گرفتنش از دوربین، این عکس به عنوان آخرین تصویر زندگی اش ثبت شد. دقایقی بعد هواپیماهای دشمن خط را بمباران کردند و او نیز نیز به کاروان عاشورا پیوست.
شهید آوینی: «انسان کافر روح را در خدمت اهوای تن می خواهد، اما مؤمن تن خویش را به مثابه مرکَبی برای تعالی روح می بیند و اینچنین، با پاهای بریده نیز از راه باز نمی ماند؛ می رود و پاهای بریدهاش را نیز عصاکشان به دنبال خود تا قلههای فتح می کشاند.
ای کاش می شد تا تو را در مأمن گمنامی ات رها کنیم و بگذریم، که تو اینچنین می خواستی. اما ای عزیز، اجر تو در کتمان کردن است و اجر ما در افشا کردن، تا تاریخ در افق وجود تو قلههای بلند تکامل انسانی را ببیند.»
در استانه سالگرد عهلیات حاج عمران یاد همه فرهنگیان شهید حاج ...