- پنجشنبه ۱ تیر ۰۲
- ۱۲:۱۱
شهید اسدمراد بالنگ در حوالی ظهر یک روز بهاری در سال 1342 در شهر کوهدشت از یک خانواده مذهبی متولد گردید.
ایشان در زمان راهپیمایی های زمستان 1357 چهارده ساله و کلاس اول راهنمایی بودند و همپای دیگر دانش آموزان در راهپیمایی و تظاهرات خیابانی شرکت داشتند،بعد از انقلاب هم وارد پایگاه های مقاومت شبانه شد و زمان جنگ تحمیلی هم همراه عموم مردم به جبهه رفت.
اولین عملیاتی که این شهید شرکت داشتند عملیات طریق القدس بود که به فتح بستان انجامید.که پس از آن به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کوهدشت درآمده و در اکثر عملیاتها شرکت داشتند از جمله عملیات فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، محرم، والفجرها، عاشوراها،
کربلاها و سمت مسئول بهداری گروهانها و گردانها رو بعهده داشت.
آخرین عملیاتی که شرکت داشتند عملیات کربلای 5 بود که عاقبت ایشان به شهادت انجامید.
از جمله دوستان این شهید ، شهیدان احمد دارابی،علی حاتمی،محمود رضایی،علی محمد کوشکی،حجت اله سرتیپ نیا،فیروز سرتیپ نیا،حمید سوری،سعادت قبادی و تعداد زیادی دیگر از خیل شهیدان.
ایشان چند ماه قبل از شهادت عقد نمو دند البته به سفا رش خانواده و دوستان . هر موقع می گفتیم خوب عروسی کن با خنده می گفت اگر عمری بود بعد از پیروزی. یک روز گفت من عقد نمو ده ام تا دینم کامل گردد . دوستان نقل می کنند که ایشان مورد علا قه فرماندهی لشگر ،تیپ ، گردان بوده است .
بارها اتفاق افتاده است که افراد تحت فرماندهی ایشان از رعایت اصول زیردستی ایشان تعریف کرده و ایشان را ستوده اند.
به مسئولین مملکتی عشق می ورزید و علاقه خاصی به حضرت امام(ره) داشت و حضرت امام را به مثابه یک نعمت بزرگ میدانست که خدا به این ملت هدیه کرده بود.
آخرالامر در عملیات کربلای 5 سحرگاه روز 27 دیماه 1365 در حوالی کارخانه پتروشیمی بصره مورد اصابت تیربارهای خصم کافر از ناحیه پهلو قرار گرفت و دوروز بعد جسد مظلومش در حالی که کوهدشت خالی از سکنه شده بود و از دست بمب باران وحشیانه صدام به بیابانها پناه برده بودند در قبرستان بهشت زهرای کوهدشت تدفین گردید و به خاک سپرده شد.
یادش گرامی باد
رزمنده لرستانی که با پای برهنه رفت . . .
منبع:فاتحان
وصیت نامه شهید اسد مراد بالنگ
بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
به کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده مگویید زیرا زنده و جاوید هستند و در نزد خدای خویش روزی می خورند. خدایا مرا ببخش از گناهانم درگذر که تو کریمی و تو رحیم هستی ای مهربان ترین مهربانها
بارا لها سوی تو با چشم گریان آمدم
با دلی افسرده و حالی پریشان آمدم
گر بخوانی یا برانی کی روم از درگهت
بنده ام من با امیدی نزد سلطان آمدم
پروردگارا من ز احوالم پشیمان آمدم
سوی تو با حال زار و چشم گریان آمدم
نا امید از هر امیدی جز امید عفو تو
با صد امید ای امید نا امیدان آمدم
ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب
بار پروردگارا دلهای ما را بر باطل مایل مکن بعد از آنکه هدایت کردی ما را و بر ما از جانب خویش رحمت فرست که تو بسیار بخشنده ای.
بار خدایا این بار که دیگر می دانم حتما شهید می شوم چون که محمود رضایی را در خواب دیدم و گفت من خیلی وقت است که منتظرت هستم.
انا لله و انا الیه راجعون: همه از خداییم و بازگشت همه به سوی اوست. خدایا تو خودت شاهد هستی که من این راه را که جهاد در راه تو است آگاهانه انتخاب کردم و چون امام ما تکلیف کردند و وظیفه دانستم که در این راه که جهاد در راه توست شرکت کنم و در برابر دشمنان دین تو بجنگم و خدایا مرا عفو نما و گناهانم را ببخش و شهادت را در این راه که جهاد در راه توست نصیبم گردان و این همان راهی است که سالار شهیدان حسین علیه السلام در مقابل دشمن تن به ذلت نداد و در این راه به شهادت رسید و خدایا تو خودت شاهد هستی که من هم خیلی مشتاق دیدار او هستم و در این راه با دشمنان دین او می جنگم و تن به ذلت نخواهم داد و به شهادت خواهم رسید. و خدایا امیدوارم که مرا عفو نمایی و به این آرزویم برسم و رسول الله (ص) می فرماید : درهای بهشت زیر سایه شمشیر هاست. و به فرموده حضرت علی (ع) جهاد ، در رحمت الهی است که تنها بر روی بند گان ویژه خداوند باز می شود و ثمره این راه جهاد، بهشت است. و به قول شاعر:
یکی درد و یکی درمان پسندد/ یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران/ پسندم آنچه را جانان پسندد
از کلیه کسانی که در طول عمر با آنها آشنایی داشته ام و کسانی که این وصیت نامه من گناه کار و روسیاه را می خوانند طلب ببخشش می کنم و امیدوارم کلیه کسانی که هر حقی در گردن این گناهکار دارند مرا ببخشند زیرا بنده گناهکار با دست خالی می روم با کوله باری پر از گناه می روم .
پدرم و مادرم از اینکه نتوانستم برای شما فرزند خوبی باشم مرا ببخشید و مرا حلال کنید و امیدوارم که وقتی خبر شهادت فرزندتان را شنیدید خوشحال شوید از اینکه فرزند شما در راه دین شهید شده و دعا کنید خداوند مرا جزء شهدای کربلا قرار دهد. اگر جنازه ام به دست شما رسید کفنم در کیفم است و جنازه ام را در بهشت زهرای کوهدشت دفن کنید و یک دست لباس فرم پاسداری در قبرم بگذارید و مرا فراموش نکنید همیشه بر سر قبرم بیایید و خداوند به شما صبر عنایت کند در برابر مصیبت ها و این را بدانید که خداوند با صابران است.
برادرانم و خواهرانم امیدوارم شما تک تک ، مرا حلال کنید و هر حقی که در گردن بنده دارید حلال کنید و مرا ببخشید .
همسرم از اینکه در طول این مدت در عقد من بودی و نتوانستم برای شما همسر خوبی باشم مرا ببخشی و حلالم کن و زینب گونه باش و چون کوه استوار باش و همیشه حجاب را فراموش نکن . باز هم تاکید می کنم حتما مرا حلال کن .
پیام برای امت شهید پرور این است همیشه جبهه ها را پر کنند . امام نعمتی است که خداوند به ملت ایران عطا کرده قدر این نعمت را بدانید. والسلام
در پایان کسی برای من سیاه نپوشد و کلیه دارایی و اموالم متعلق به مادرم است کسی حق دخالت در آن را ندارد.
والسلام علیکم
اسد مراد بالنگ
مزار شهید اسدمراد بالنگ - بهشت شهدای کوهدشت