یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید حجت الاسلام محمدحسن شریف قنوتی، شهدای روحانی

  • ۱۵:۱۱

شهید حجت الاسلام محمدحسن شریف قنوتی-بروجرد

سردار رشید اسلام شهید « محمدحسن شریف قنوتی »

مسوول لشکر مردمی الله ­اکبر و تأمین و توزیع مهمات

در منطقه­ ی خرمشهر

شهید « محمدحسن شریف قنوتی »

نام : محمد حسن

نام خانوادگی : شریف قنوتی ( شریف طبع )

نام پدر : شیخ محمود

نام مادر : مکیه ( مکیه عبداللهی )

تاریخ تولد : 1313/04/03

محل تولد : اروند کنار خوزستان

تاریخ شهادت : 1359/07/24

محل شهادت : خرمشهر

کد ایثارگری : 5906129

زندگی و فعالیت آغازین

محمد حسن شریف قنوتی در روز ۳ تیر سال ۱۳۱۳ در اروند کنار خوزستان به دنیا آمد. در دوران کودکی به کسب علوم و معارف دینی روی آورد و مقدمات اسلام را نزد عمویش، عبدالستار اسلامی، سپس عبدالرسول قائمی در آبادان فراگرفت. در سال ۱۳۳۷ با توجه به رونق علمی حوزه علمیه بروجرد دوره سطح و بخشی از خارج را به پایان رساند، سپس برای تکمیل تحصیلات حوزوی وارد حوزه علمیه قم شد و محضر درس سید محمدرضا گلپایگانی و نیز سید روح‌الله خمینی، را درک کرد و تا مرتبه اجتهاد پیش رفت. وی مبارزات سیاسی خود را از زمان فعالیت فدائیان اسلام آغاز نمود و همکاری‌های اندکی با آن گروه، به ویژه سید مجتبی نواب صفوی داشت.

...

او در کنار مبارزات سیاسی فعالیت‌های اجتماعی را نیز ادامه داد و در سال ۱۳۳۷ پس از اتمام درس خارج ، از سوی سید محمدرضا گلپایگانی برای امور تبلیغ به سرنجلک و سپس اردکان فارس اعزام گردید. او چندین سال در روستاها و بخش‌های اردکان فارس به تبلیغ و ترویج احکام اسلامی پرداخت و در کنار آن فعالیت‌های اجتماعی زیادی انجام داد و در روستاها برای مردم مسجد، حمام و دبستان ساخت و در رفع برخی از مشکلات آنان کوشید. او به منظور کمک به معیشت خانواده‌های فقیر صنعت قالیبافی را با ایجاد دارهای قالی در منازل توسعه داد. همین اقدامات سبب شده بود که وی محبوبیت و مقبولیت خاصی در میان مردم آن سامان بیابد.

با شروع نهضت اسلامی به رهبری روح‌الله خمینی در سال ۱۳۴۲، فعالیت‌های سیاسی شریف قنوتی شدت بیشتری یافت. این امر سبب شد که ساواک فارس توجه ویژه‌ای به او داشته باشد و فعالیت‌ها و حرکات و رفتارهای او را زیر نظر بگیرد و بارها بازداشت و زندانی گردد. رژیم برای آرام کردن اوضاع مدت کوتاهی بعد او را از زندان آزاد کرد، اما ممنوع‌المنبر نمود.

در اسناد برجای مانده، از ساواک، شریف قنوتی روحانی افراطی پیرو عقاید و افکار خمینی معرفی شده‌است. شریف قنوتی پس از مدتی به عنوان نماینده خمینی در اردکان و حومه برگزیده شد. او وجوهات شرعی را از مردم دریافت می‌کرد و به قم و نجف ارسال می‌نمود. ساواک شیراز موضوع را با ساواک اصفهان در میان گذاشت و عوامل رژیم، شریف قنوتی را با تعدادی اعلامیه دستگیر کرده و تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار دادند.

وی پس از مدتی آزاد گردید و بلافاصله به اردکان فارس مراجعت کرد و مورد استقبال مردم آن سامان قرار گرفت.

در سال ۱۳۴۹، پس از شهادت سید محمدرضا سعیدی، بار دیگر به دلیل فعالیت‌های سیاسی اش دستگیر و مدتی زندانی گردید. محمدحسن شریف قنوتی در سال ۱۳۵۵ خانواده اش را به بروجرد برد و خود با استفاده از نام مستعار « شریف طبع » فعالیت‌های سیاسی اش را ادامه داد. با اوج‌گیری مبارزات مردمی، بر وسعت فعالیت‌های شریف قنوتی افزوده شد و از آنجا که وی در اردکان، شیراز، یاسوج و اصفهان برای عوامل رژیم فرد شناخته شده‌ای بود، به مسجدسلیمان رفت تا راحت‌تر به فعالیت‌هایش ادامه دهد. او برای آن که به راحتی به دست عوامل ساواک نیفتد، شب‌ها را به همراه عده‌ای از همراهانش در مسجد می‌ماند. پس از مدتی، ساواک مسجدسلیمان از وجود او احساس خطر کرده و برای دستگیری وی اقدام کرد. عوامل رژیم در آبان ۱۳۵۷ شبانه از پشت بام به مسجد ریخته و پس از دستگیری شریف قنوتی به زندان اهواز انتقال دادند. او در زندان هم ساکت نماند و به افشاگری علیه رژیم ادامه داد.

پس از پیروزی انقلاب

شریف قنوتی در ۲ دی سال ۱۳۵۷ از زندان اهواز رهایی یافت و به بروجرد بازگشت و به سازماندهی راهپیمایی‌ها و مبارزات مردمی پرداخت. با پیروزی انقلاب اسلامی، شریف قنوتی بار دیگر به اردکان رفت و بنا به درخواست مردم منطقه، مسئولیت نمایندگی شورای شهر را بر عهده گرفت. او باز هم به فعالیت‌های عمرانی و اجتماعی مشغول شد و به رفع مشکلات فرهنگی مردم پرداخت. شریف قنوتی پس از چندی، به عنوان دادستان انقلاب بروجرد به خدمت مشغول شد.

جنگ ایران و عراق

با آغاز جنگ برای اولین بار ستاد کمک رسانی به مناطق جنگی جنوب و غرب کشور را در بروجرد به راه انداخت و در ۳ مهر ۱۳۵۹ با کاروانی متشکل از چندین کامیون (به قولی ۲۱ کامیون) آذوقه اهدایی مردم بروجرد به خرمشهر اعزام گردید. پس از بازگشت، در بسیج نیروهای مردمی و اعزام آنان به جبهه‌های نبرد فعال شد. در اوایل مهر به همراه تشکلی از جوانان بروجرد به خرمشهر رفت و خود لباس رزم پوشید و با تشکیل گروه‌های چریکی الله اکبر و گروهان‌های مقاومت، به دفاع از آن پرداختند. شیخ شریف علاوه بر فرماندهی برخی از محورها در خرمشهر و هدایت نیروها، مسئولیت تأمین مهمات نیروها را هم عهده‌دار بود.

شهادت

دستور پیشروی یگان‌های دشمن به سوی خرمشهر، در ۲۴ مهر ۱۳۵۹ صادر شد و خیابان چهل متری این شهر، به‌عنوان خیابان مرکزی، شاخص تقسیم نیروها و محورها قرار گرفت. با گذشت ساعاتی از روز، در حالی‌ که مدافعان اندک شهر به مقابله مشغول بودند، یگانی از نیروهای دشمن با راهنمایی ستون پنجم، خود را به خیابان چهل متری رساند و با استقرار تیربار در چند نقطه و موضع‌گیری تک تیراندازان در ساختمان‌های مسلط بر این خیابان، محور مرکزی و اصلی‌ترین راه پشتیبانی و رفت‌وآمد نیروهای مدافع را بستند. دشمن، ماشین حامل شریف قنوتی را در این خیابان هدف قرار داد. پس از اصابت هفت یا هشت گلوله به بدن شهید، ماشین با آرپی‌جی هدف قرار گرفت و واژگون شد. دشمن که از همان ابتدا در پی دستگیری شریف قنوتی بود، او را اسیر کرد و با سر نیزه کلاشینکف، به شقیقه او ضربه زد و او را به شهادت رساند. محمد حسن قنوتی اولین روحانی شهید شده جنگ ایران و عراق است

مدفن

شیخ شریف در گلزار شهدای آبادان دفن شده‌است. با این وجود دو مقبرهٔ دیگر برای یادبود در شهرهای بروجرد و اردکان ساخته شده‌است

یادمان

مدارس و بلوارهایی در اهواز و اردکان برای بزرگداشت به نام وی نامگذاری شده‌است. فیلم سینمایی شیخ شریف با بازی جعفر دهقان در نقش شهید شریف طبع و کارگردانی اسماعیل فلاح پور

زندگی نامه شهید « محمدحسن شریف قنوتی »

شهید « محمدحسن شریف قنوتی » در سال 1313 در خانواده­ای مـذهبی در منطـقه­ ی ( اروند کنار از توابع شهرستان آبادان ) دیده به جهان گشود . بعدها بار مسوولیتی را که از زمان هابیل نسل به نسل گشته بود بر دوش کشید و با آگاهی خود سعی در آگاه نمودن سایرین داشت .

او از همان اوان کودکی با اصول و مفاهیم اسلامی برای تبلیغ و ترویج احکام اسلامی به روستاها و بخش­ های ( اردکان فارس ) سفر نمود و در هر روستایی که می­ رفت برای مردم مسجد و حمام و دبستان می­ ساخت . از کارهای خیر شهـید قنوتی در اردکان می­ توان به تشکیل صندوق قرض ­الحسنه ، ساخت مسجد و حمام اشاره نمود . تمام خانواده­ های آن منطقه وی را می­ شناختند و با او رابطه­ ی دوستانه و صمیمانه ­ای داشتند . به طوری که هنوز هم بعد از گذشت سال­ ها ، خاطراتش در ذهن مردم منطقه­ ی اردکان به یادگار باقی مانده است .

شهید شریف قنوتی با وجود جو حاکم در زمان رژیم منحوس ستم شاهی ، در مساجد به سخنرانی و آگاه نمودن مردم می­ پرداخت . با شروع جریان انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب ، شهید قنوتی نیز مبارزاتش را علنی نمود و با یاری همرزمانش در آن برهه از زمان اقدام به پخش اعلامیه­ ها و رساله­ ی امام در میان مردم نمود .

شهید قنوتی شب­ ها در منزل خود با دوستانش تشکیل جلسه می­دادند و به گفتگو و مباحثه پیرامـون مسایل اسلام به ویژه شناخت بیشتر دستورات قرآن کریم می­ پرداختند . او همیشه در کارهای خیر پیش قدم بود و همین امر سبب شد که او به همراه مردم خَیّر و نیکوکار منطقه­ ی ( اردکان ) ، مهدیه و حوزه علمیه را در این شهر بنا نهند . در آن زمان به دلیل فعالیت­ های مردمی و آگاهی بخشی این شهید ساواک اردکان وجـود او را خـطر بزرگی می­ دانست ، لذا او را دسـتگیر و به سـاواک منطقه ­ی ( شیراز ) تحویل دادند . در بین راه از او خواستند که لباس روحانی را از تن بیرون آورد ، ولی او از این عمل سرباز زد و خـطاب به مأمورین می­ گوید : « بزرگترهایتان از این لباس و روحانیت وحشت دارند ، شما که جای خود دارید . »

همچنین ساواک از او می­خواهد که ندامت نامه بنویسد ،

ولی او می­ گوید : « من کاری نکرده ­ام که بابت آن پشیمان باشم . » تا اینکه بر اثر سر و صدایی که عشـایر شـیراز براه انداختند ، سـاواک مجـبور به آزادی او می­ شود ولی او را ممنوع ­المنبر می ­کنند . همسرش نقل می­کند که او در پایین منبر می­ نشست و سخنرانی می ­کرد . بعد از مدتی او شهرتش را عوض کرد و همراه خانواده به شهر بروجرد نقل مکان نمود .

ولی او آرام ننشست و در بدو شروع انقلاب به مسجد سلیمان رفته و مردم آنجا را نیز بر ضد رژیم آماده می ­کرد که همین امر منجر به دستگیری مجدد وی توسط ساواک گردید و پس از دستگیری به زندان اهواز منتقل شد . در زندان اهواز او و دوستانش اقدام به اعتصاب غذا می­ کنند . در روز عاشورا یکی از نوکران رژیم اسلحه را به طرف او نشانه می­ رود و او را تهدید به مرگ می­ کند که شهید قنوتی فریاد می­ زند :

« عاشوراست و ما تشنه شهادتیم و از مرگ باکی نداریم .»

در سال­ های قبل از پیروزی انقلاب ، شهید قنوتی همواره به خاطر اقداماتش توسط ساواک دستگیر و زندانی می ­شد و بارها به شهرهای مختلف تبعید گردید .

با شـروع انقلاب به رهبری حضرت امام خمینی (ره) شهید قنوتی نیز که آرزوی چنین روزهایی را داشت به بروجرد برمی ­گردد و در صفـوف متحد مردم شرکت می­ کند و اکثر تظاهرات را سازماندهی و حـضور مردم را در جریان انقـلاب نظم می ­دهد .

همسرش در این رابطه می­ گوید : « شب­ ها با قم و تهران تلفنی تماس می­ گرفت و برای راهپیمایی­ ها شعار تهیه می ­کرد و یا از دوستان خود برای خواندن و پخش اعلامیه­ های امام کمک می­ گرفت . »

هنگامی که شاه خائن از ایران رفت و خشم و مبارزات مردم به ثمر نشست و طلوع پیروزی را دیدند ، شهید قنوتی می ­گفت : « تازه سختی­ ها شروع شده ، مـا باید کشـته­ ها بدهیم تا حکـومت اسـلامی برقـرار شود . »

او سختی­ هایی را می­ دید که در پناه آن آسایش و سعادتی ( فَان مَع العُسر الیُسرا ) باشد . یعنی با هر سختی به راستی آسایش و با هر آسایشی سختی در پی است .

با شروع جنگ تحمیلی بین اسلام و کفر ـ جنگی که امام آن را برای ملت نعمت می­ دانست ـ او هم عمل صالح خویش را تشخیص داد و این در شرایطی بود که همزمان با شروع جنگ اختلافات داخلی و جریانات انحرافی قوت می­گرفت که وی این مسئله را زود شناخت و در جواب دوستش که به او گفت : حکم جهاد در مورد همه نیست و تو باید در حوزه بمانی گفت : امروز روز امتحان است و با همین فکر بود که خود او اولین ستاد کمک رسانی به مناطق جنگی را در بروجرد تشکیل داد و جزء اولین گروه داوطلب از همان ستاد برای کمک به جبهه­ های حق علیه باطل به کربلای خوزستان رفت و شاید مردم شهرهای ایران ، چهره ­ی نورانی و مقدس او را در تلویزیون همراه با کامیون­ های آذوقه­ ی اعزامی به مناطق جنگی ، دیده و صحبت­ های مخلصانه ­ی او را از یاد نبرده باشند .

در شهر ( خـونین­ شـهر) ، شهر عشـق و خون به صف مقدم جبهه می­رود و ( لشکر الله ­اکبر ) را که همگی از نیروهای بسیجی و مردمی بودند و به عشق حاکمیت اسلام و آزادی کربلای خونین شهر به جبهه آمـده بودند را سازماندهی می­ کند و به عنوان مسوول نبردهـا در مناطق جنگی ، زبانزد نیروهای اسـلام می­ گردد .

جانبازی­ های این لشکر که هدفشان الله و سلاحشان ایمان و رهبرشان خمینی بود ، هنوز در ذهن تمامی رزمندگان به یادگار نقـش بسته است . یکی از دوستان شهید قنوتی می ­گوید : « که من فکر نمی­ کنم کسی از آنان زنده باشد . چون عشق به شهادت و مبارزه با صدامیان کافر در وجود همگی­شان دیده می ­شد . » شـاید اگر جـریانات سـازشـکارانه ( بنی صدر ) نبود ، ما هم امثال « شریف طبع » و یارانش را از دست نداده بودیم و خرمشهر هم سقوط نمی­ کرد .

همسر شهید می­ گوید : « بعد از رفـتن او به جبـهه ما او را دیگر ندیدیم ولی دوسـتانش که به ما سر می ­زدند ، می­ گفتند که او برای بردن آذوقه به جبهه در خطرناک­ ترین مسیرها ، خود در پشت ماشین به رانندگی می­پرداخت . دوسـتان و همرزمانش نقل می­ کنند که در عملیات جلوگیری از سقوط شهر خرمشهر ، او با سلاحش آنقدر تیراندازی می­کند که بدنه سلاح قرمز می­ شود و در نبردهایش در جبهه و مقـاومت در مقـابل دشمن روحیه­ ی او در بین رزمندگانی که از شهر خرمشهر دفاع می­کردند ، به گـونه ­ای بود که هـمواره در میان همرزمانش از او نقل می ­کردند . وی در بدترین شرایط جنگ و در بدترین مسیرها سعی در رساندن مهمات به دست رزمندگانی که جلوی دشمن را سد کرده بودند ، می­ کرد تا با این عمل از سقوط شهر جلوگیری کند . »

در یکی از این ماموریت­ های مهمات­ رسانی ، هنگامی که داشت به طرف مقر خود برمی ­گشت در خـیابان 40 متری نیروهای عـراقی­ ها او را در درون ماشـین ، به رگبـار می­ بندند . او برای دفاع از خود از ماشین خارج می ­شود ، ولی این مزدوران باز هم دست از جنایات خود برنداشته و از پشت سر تمام بدنش را مورد اصابت گلوله قرار می­ دهند و بعد بالای سـرش آمده و با نیزه سرش را بریده و عـمامه و سر بریده­اش را برمی­ دارند و فریاد می­ کشند : ( ان قتلت واحد الخمینی ) یعنی یکی از خمینیان را کشتیم .

آری ... او نیز همچون مولایش حضرت عباس(ع) به شهادت رسید . با این تفاوت که حضرت عباس(ع) در رسانیدن آب به طفلان به شهادت رسید و او در حین رسانیدن مهمات به یاران امام و همرزمانش به آرزوی دیرینه ­اش دست یافت و به درجه رفیع شهادت نایل شد .

یکی از پسرانش با بیان خاطره­ ای از پدر می­ گوید : « بعد از اینکه پدرم به خونین­ شهر رفت ، من نیز به دنبال او به آن منطـقه رفتم ولی او را پیدا نکردم و در هـمانجا به مبارزه پرداختم ولی در همان زمان تیر خوردم و از ناحیه دست مجروح شدم و مرا به بیمارستان بردند ، وقتی که پدرم مطلع شد و به دیدن من آمد گفت : شهادت سعادتی است که نصیب هر کسی نمی­ شود ، به راستی که اینگونه است . »

گزیده ­ای از سخنان شهید محمدحسن شریف­ طبع ( شریف­ قنوتی ) :

« امروز روز امتحان است ، برای خدا کار کنید و خود را به سختی بیندازید و جسم­تان را پرورش ندهید که این جسم فانی است و به زیر خاک می ­رود . »

شهادت سعادتی است که نصیب هر کسی نمی­ شود و خون پاک و مطهر می­ خواهد .

نامش جاودان و یادش گرامی باد

منبع: شهدای بروجرد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan