- يكشنبه ۱۰ دی ۰۲
- ۱۴:۰۹
شهید رسول کایگانی
فرزند : محمدرضا
تاریخ شهادت : ۱۳۶۰/۰۹/۰۹
محل شهادت : بستان
مزار : گلزار شهدای روستای دوزان از توابع شهرستان الیگودرز
یازدهم شهریور۱۳۳۲، در روستای دوزان از توابع شهرستان الیگودرز دیده به جهان گشود. پدرش محمدرضا، کشاورز بود. وی چهره متین و دوست داشتنی داشت و با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش معصومه خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید رسول پا به عرصه وجود گذاشت. سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت ، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف بعنوان بسیجی مخلص در کنار همسنگران مجاهد الهی در سپاه اسلام قرار گیرد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه این شهید عظمی در نهم آذر ۱۳۶۰، در بستان بر اثر اصابت ترکش به سر پایان یافته و به خیل همسنگران شهیدش پیوست و تا ابد برای همیشه جاودانه گردید .مزار وی در گلزار شهدای روستای دوزان از توابع شهرستان الیگودرز واقع است.
زندگینامه شهید رسول کایگانی
سال 1332 درروستای دوزان از بخش بربرود الیگودرز کودکی به دنیا آمد که به عشق حضرت محمد(ص) نام اورا "رسول " نامیدند. دامن پرمهرمادرو آغوش گرم پدرم جایگاهی شد برای فرا گرفتن احکام نورانی اسلام و آداب و رسوم دینی. وی از همان کودکی همدوش پدرشد و درکارهای کشاورزی ودامداری به تلاش و کوشش پرداخت. با شرکت درمساجد وجلسات مذهبی، آگاهی های دینی خود را افزایش داد و دروس علمی را دردبستان روستا آغاز و به پایان برد.
اخلاق خوش وبرخورد مناسب ازخصیصه های وی بود که او را زبان زد خاص وعام نموده بود. با پذیرش ازدواج سنت زیبای محمدی(ص) را ارج نهاد و از آن وصلت میمون صاحب دوعطیه الهی یعنی یک پسر ویک دختر گردید.
از همان آغاز نهضت اسلامی به صف مبارزین پیوست وبا تهیه وتوزیع اعلامیه های امام خمینی (ره) درمیان مردم ومعرفی چهره ی روحانی ومقدس وی عشق خود را به امام ومقتدایش بروز داد. وقتی امام عازم ایران شد، به عشق زیارتش ، به همراه جمعی از دوستان عازم تهران شد.
با آغاز جنگ تحمیلی، قلب مهربانش آزرد و روح بلندش آرام وقرار را ازدست داد واز سال 1359 در دونوبت راهی مناطق حق علیه باطل شد. درآخرین اعزام ،موفق به شرکت در عملیات طریق القدس شد و در آزاد سازی بستان با سلاح آر پی چی بردوش حضوری سبز پیدا کرد. در عرصه ی مبارزه هیچ مانعی نمی توانست او را از مبارزه باز دارد. هنگامی که تعدادی ازهمرزمانش درمحاصره بودند وگرسنگی وتشنگی آنها را به شدت می آزرد، یکه وتنها در زیر بارش شدید باران و زمین باتلاقی از یک سو وریزش گلوله وخمپاره ازسوی دیگر به سوی تدارکات رفت وتوانست مقداری غذا وآب بیاورد.
در عملیات طریق القدس 1360-09/09 ترکش خمپاره ای قامت چون سرو او را به خون نشاند. پیکر مطهرش به دوش همرزمانش قرارگرفت وبه زادگاهش برگشت و در میان انبوهی از مردم محزون وعزادار، در جوارامام زاده غیفر ابن علی (ع) به خاک سپرده شد. شادی روحش صلوات