یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید انقلاب یدالله میرزائی - شهید روز ۲۳ بهمن در خرم آباد

  • ۰۱:۳۳

شهید یدالله میرزایی - خرم آباد

شهید «یدالله میرزایی» دوازدهم آذر ۱۳۲۷، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش نورالله (فوت۱۳۳۷) و مادرش عشرت نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته حسابداری درس خواند. حسابدار بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. بیست و سوم بهمن‌ماه ۱۳۵۷، در زادگاهش هنگام تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مزار او در همان شهرستان واقع است.

برادر شهید یدالله میرزایی از شب و روز شهادت برادرش اینگونه روایت می‌کند:

صبح روز بیست و دوم بهمن‌ماه 1357 بعد از بیرون آمدن از خانه با بچه‌های محل به طرف زندان شهر رفتیم. می‌گفتند، مردم زندانیان را آزاد کرده‌اند.

داخل زندان جسته گریخته درگیری‌هایی بوجود آمد خیلی از کسانی را که به سوی مردم شلیک کرده بودند و مردم دقیقا آنها را می‌شناختند، توسط مردم دستگیر شدند.

افسری به نام قهرمانی که خیلی باعث اذیت و آزار مردم شده بود، همان روز جلوی در اصلی زندان کشته شد.

پیروزی انقلاب در خرم آباد 23 بهمن 57.jpg

بعد از اینکه تمام زندانیان را آزاد کردند مردم محوطه زندان را ترک کرده و به طرف خانه‌هایشان رفتند. من و برادرم نیز به خانه آمدیم و مشغول خوردن ناهار بودیم که یکی از بچه‌ها در زد و گفت رادیو دارد اطلاعیه پخش می‌کند و می‌گوید هرچه سریعتر خودتان را به ژاندارمری برسانید.

ناهار را رها کرد و به سوی ژاندارمری رفتیم. خیلی شلوغ بود، تمام مردم آنجا ریخته بودند. فرمانده ژاندارمری تیمسار خزائی گفته بود که من تا آخرین لحظه از رژیم دفاع می‌کنم و از همبستگی با مردم امتناع کرده بود.

حتی با مذاکرات چند تن از روحانیت محل هم راضی نشده بود و در واقع مسبب اصلی این کشت و کشتار ژاندارمری همین فرمانده بود که آخرش هم فرار کرده و معلوم نشد به کجا رفت.

من و برادرم از کوچه پس کوچه‌های منطقه چهارراه فرهنگ از پشت بام‌ها خودمان را به نزدیکترین خانه‌ای که بر ژاندارمری مسلط بود رساندیم. این ساختمان دو طبقه در قسمت راست میدان ژاندارمری قرار داشت و خیلی موقعیت خوبی داشت.

از طرف ژاندارمری با تیر بار و تفنگ به سوی مردم شلیک می‌شد، تیراندازی خیلی شدید بود. مردم به خاطر شور و هیجان زیاد و عشق و علاقه به امام خمینی (ره) و انقلاب از اینکه انقلاب پیروز شده بود و رژیم شاه سرنگون گردیده بود به فکر مال و جان نبودند و نمی‌توانستند قبول کنند که کسی مثل فرمانده ژاندارمری جلویشان بایستد.

موقعیت خوب منزل باعث شد چند نفر دیگر با کوکتل با ما بپیوندند و پارک موتوری ژاندارمری را به آتش بکشند. بعد از آتش گرفتن چند خودرو و بلند شدن دود و ترس و وحشت پرسنل ژاندارمری مردم به داخل ژاندارمری هجوم بردند و ژاندارمری را تصرف و کلیه نیروهای آن را کشته و مجروح یا دستگیر کردند.

پیروزی انقلاب در خرم آباد- 23 بهمن 57.jpg

بعد از این ما بودیم که صحنه‌ها را مشاهده کنیم، چون برادرم تیر خورده و تیر به سرش اصابت کرد. من با درخواست کمک کردن و تقاضای آمبولانس توسط شخصی بنام صحبت اله معینی برادرم را به پائین آوردیم و سپس وی را داخل آمبولانس گذاشتیم و پس از انتقال به بیمارستان به اطاق عمل بردیم اما دکتر اعلام کرد که دیر شده و فایده‌ای ندارد.

من با چشم گریان از آن شلوغی بیمارستان گذشتم و به طرف خانه رفتم که این خبر را به پدر و مادرم بدهم، چون شهید فرزند بزرگ منزل بود و او را خیلی دوست داشتند.

وقتی به منزل مراجعه کردم کسی در خانه نبود و بعداًمشخص شد که آنها قبلاً مطلع شده و مردم به آنها گفته بودند که احتمالاً هر دو پسرت شهید شده‌اند.

شادی روح شهید و همه شهدا صلوات 🍀

۲۳ بهمن۱۳۵۷؛ خونین‌ترین روز تاریخ لرستان

امین پدرامی

یه سوال مطالبت چندتا بازدید می خوره؟

سلام
اولش کمه ولی بعدا بیشتر میشه .
البته به نسبت زحمتی که میکشم کمه . انتظارم بیشتره.
اگه یه پستی ادامه مطلب داشته باشه آمار میزنه وگرنه نمیزنه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan