- شنبه ۴ دی ۰۰
- ۱۱:۰۱
شهید عبدالعلی مزاری در سال ۱۳۲۶ هجری شمسی در روستای نانوایی چهار کنت از توابع ولایت بلخ چشم به جهان گشود. پدرش حاجی خداداد، زراعت پیشه و مالدار بود.
خانواده حاجی خداداد اصلا از سرخجوی ورس به شمال افغانستان مهاجرت کرده بودند. در دورانی که عبدالعلی مزاری به دنیا آمد، خانوادهی او چون بسیاری خانوادههای دیگر در زمستان به قشلاق و در تابستان به ییلاق می رفتند . عبدالعلی نیز چون دیگر اطفال در دامداری و زراعت به خانواده کمک می کرد. در کنار این دروس ابتدایی را زمستان ها در مدرسهی نانوایی فرا گرفت. سپس به صورت تمام وقت تعلیمات دینی را در مدرسه چهارکنت و مزار شریف ادامه داد.
شهید مزاری در بیست سالگی با برخی چهره های مبارز زمانش آشنا شد. در همین سنین با شهید سید اسماعیل بلخی از نزدیک آشنا گردید و بلخی، عبدالعلی جوان را تشویق به تداوم تحصیل و خدمت عسکری می کند. در سال ۱۳۴۸ هجری شمسی شهید به عسکری می رود و دوران عسکری را در کابل، خوست و گردیز سپری می کند. در ضمن خدمت، درسش را نیز نزد یک مولوی ادامه می دهد.
خدمت سربازی برای مزاری بسیار آموزنده بود. از یکسو به او کمک شد که با محرومیت مردم دیگر مناطق افغانستان آشنایی بیشتر پیدا کند و از سوی دیگر با ساختار پر از فساد و تبعیض دولت حاکم آشنا گردد.
عبدالعلی مزاری با ختم خدمت سربازی مدت کوتاهی در افغانستان می ماند. پس از آن برای ادامهی تحصیلات به ایران می رود. در سال 1350 هجری شمسی قم را به عنوان محل تحصیلش انتخاب می کند. این سالها در ایران اوج مبارزات ضد شاهنشاهی است.
مبارزات ضد سلطنتی مردم ایران و فضای سیاسی و فکری آن روز حوزه علمیه قم، مزاری را بیشتر از گذشته به فعالیت های سیاسی و جریان های انقلابی علاقمند می سازد. نظام فرسوده ی شاهی افغانستان بدتر از شاهنشاهی ایران غرق فساد بود. او افغانستان و محرومیت ها را دیده بود. با حلقات مبارزان شیعه افغانستان ارتباط و دوستی نزدیک داشت. بنابراین مزاری در مدت کوتاهی با رهبران انقلاب ایران آشنا شد. سفری به نجف رفت و با آیت الله خمینی از نزدیک دیدار کرد..
عبدالعلی مزاری یکی از هم زندانی های شهید رجایی و محسن رفیق دوست در زندان اوین شاه بوده است او از شاگردان امام خمینی در نجف اشرف بوده و اجازه نامه تصرف در امور شرعی از امام خمینی داشته است
سال های اقامت مزاری در ایران، عراق، سوریه، پاکستان و ترکیه پر از شور و تلاش بود. او در کنار فعالیت های سیاسی و همکاری و همفکری با شخصیت های رده اول انقلاب، در سال 1355 موفق شد تا درس سطوح حوزه را به پایان برساند.
به دنبال کودتای هفت ثور و قیام سه حوت 1357 مردم چهارکنت، مزاری به زادگاهش بر گشت و در کنار مجاهدین به جنگ مسلحانه با دولت و متجاوزان شوروی پرداخت. در همین سال ها با همکاری و هماهنگی جمعی از همفکرانش سازمان نصر افغانستان را بنیان گذاشتند.
مزاری در سال 1360 هجری شمسی بار دیگر به خارج سفر کرد و فعالیت های سیاسی خود را در ایران پی گرفت. او در سال 1365 به افغانستان بازگشت . در این سالها وجود جنگ های شدید داخلی این احساس را در میان سران احزاب به وجود آورده بود که وحدت یگانه راه برون رفت از مشکلات است. بدینسان می توان مزاری را در کنار سایر رهبران جهادی یکی از افراد موثر در ادغام احزاب هشتگانه شیعی و تشکیل حزب وحدت اسلامی در سال 1368 دانست. شورای مرکزی حزب وحدت در سال 1370 هجری شمسی، عبدالعلی مزاری را در غیاب وی در حالیکه از سفر ایران و به صورت مخفیانه از طریق هرات به بامیان برمیگشت، به عنوان دبیرکل شورای مرکزی حزب وحدت اسلامی انتخاب کرد.
در اوایل زمستان 1370 هجری شمسی شهید مزاری از طریق ولایت فراه خود را به بامیان رساند. پس از سقوط حکومت کمونیستی در کابل و استقرار مجاهدین در پایتخت، او از طریق مزار شریف وارد کابل می شد و در غرب کابل مستقر گردید. سالهای استقرار مزاری در غرب کابل، متاسفانه همزمان شد با جنگ های خونینی که بین متحدان قبل از پیروزی و فاتحان امروز شعله ور گردید.
حزب وحدت اسلامی به دبیر کلی عبدالعلی مزاری، حزب اسلامی به رهبری حکمتیار و جنبش ملی به رهبری عبدالرشید دوستم از یکسو و جمعیت اسلامی به رهبری ربانی و فرماندهی احمد شاه مسعود و برخی دیگر از احزاب جهادی از دیگر سو که اتفاقا اداره شهر کابل نیز در دست آنان بود، جنگ های طولانی مدتی را برای کنترل قدرت آغاز کردند.
هر یک از طرفین، طرف مقابل را متهم به انحصار طلبی در قدرت می کرد. در سنبله 1373 در پی یک اختلاف شدید داخلی، حزب وحدت به دو شاخه تقسیم شد که رهبری یک شاخه از آن به عهده شهید مزاری بود و شاخه دیگر که محمد اکبری آن را هدایت می کرد در صف موافقان حکومت در کابل قرار گرفت.
هرچند که شواهد قابل استناد برای تشخیص مجرم واقعی در جنگ ها وجود ندارد (زیرا هر یک از طرفین ادله ای برای اثبات ذیحق بودن خود ارایه می کنند) اما می توان گفت که آن سالها، شاید از تلخ ترین سالهای تاریخ افغانستان باشد.
همزمان با جنگ های کابل، جنبش طالبان که یک جنبش کاملا نو ظهور و نا آشنا بود از جنوب افغانستان اعلام موجویت کرد و به سرعت با تصرف مناطق مختلف افغانستان به سمت کابل نزدیک شد. در اواخر سال 1373 جنبش طالبان تا نزدیکی های کابل پیشروی کردند. ظهور طالبان تمام معادلات قدرت در افغانستان و مخصوصا در کابل و اطراف آن
را دگرگون نمود. «شهید مزاری» در آغاز با فرستادن بخشی از زبده ترین نیروهای خویش به ولایت غزنی به مقاومت در برابر پیشروی طالبان پرداخت. نیروهای اعزامی حزب وحدت در آغاز موفق شدند مواضع طالبان را در اطراف شهر غزنی متصرف شوند. اما به دنبال عدم همکاری نیروهای محلی آنان نتوانستند جبهه ای موثر بر ضد طالبان در غرنی فعال سازند.
با شکست طرح فعال ساختن جبهه در ولایت غزنی، مزاری مذاکرات با طالبان را که از چندی پیش آغاز شده بود جدی تر دنبال نمود. اما با کنار رفتن حزب اسلامی از حلقه اتحاد و مستقر شدن طالبان در چهار آسیاب غرب کابل در محاصره کامل قرار گرفت. سرانجام، حزب وحدت اسلامی در غرب کابل شکست خورد و «عبدالعلی مزاری» در حوت 1373 در چهارآسیاب به دست طالبان به شهادت رسید.
طالبان تلاش نمودند تا از پذیرش مسولیت شهادت «رهبر حزب وحدت» شانه خالی کنند و شهادت او را بیشتر یک سانحه هوایی وانمود سازند. شهید مزاری پس از شهادت از غزنی تا مزار شریف بر دوش هواداران خود تشییع و در شهر مزار شریف به خاک سپرده شد. گفته می شود که شهید مزاری بعد از اسارت، به دست نیروهای طالبان شکنجه شده و پس از مثله شدن به شهادت رسیده است.
روحش شاد و یادش در قلبها جاودانه باد