- چهارشنبه ۱۵ دی ۰۰
- ۰۰:۲۳
شهید حسن مرادی کشمرزی، ششم مرداد ۱۳۴۰، در روستای خاکعلی از توابع شهر آبیک قزوین به دنیا آمد. پدرش علی، کشاورز بود و مادرش فاطمهسلطان نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. یازدهم آبان ۱۳۶۱، در عینخوش توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
برادرش مسیب هم به شهادت رسیده است.
وصیتنامه شهید:
نسبت به انقلاب بی تفاوت نباشید
ای ملت آزاده! من چه می توانم برای شما بنویسم و چه سفارشی می توانم برای شما بکنم؟ این شما بودید که ما را پرورش دادید و برای ما مشوق و راهنما بودید؛ این شما بودید که به ما در ادامه ی راه، امید دادید و اکنون این خون ها چه ارزشی دارد که در راه شما -که راه هستی مطلق است- ریخته شود؟! ای انقلاب عزیز! سیراب شو از خون ما و به ایستادگی ات ادامه بده. ای بازوان انقلاب! بجوشید از خون ما و به تداوم انقلاب ادامه دهید. ای اسلامیان! بخروشید و به رهبری رهبر کبیر انقلاب، پرچم اسلام را در سرتاسر جهان بر پا کنید. ای جوانان! همه در برابر ملت های تحت ستمِ فلسطین، لبنان و عراق مسؤولید؛ برخیزید و بکوشید تا -به یاری الله- آنها را از یوغ چپاولگران نجات دهید. ای مردم! نسبت به انقلاب بی تفاوت نباشید و هر کدام، کارگر در کارخانه، کشاورز در کشتزار، سرباز در جبهه، معلم در مدرسه، روحانی در اجتماع و همه و همه می توانید فعالیت کنید تا این انقلاب را به پیروزی کامل برسانید که مقدمه ای برای انقلاب جهانی حضرت بقیه الله(عج) باشد و در این راه از هیچ کس نهراسید.
ای اقوام و خویشانم! برایم اشک نریزید؛ اگر واقعاً مرا دوست دارید، راهم را ادامه دهید و با شرکت در جبهه و کمک های مالی پشت جبهه، اسلام را یاری کنید وگرنه من نمی خواهم بیایید و بگویید فلانی بدبخت شد. من به بهترین راه رفتم و به بهترین آرزوهایم رسیدم و این قابل درک نیست؛ مگر برای آنان که خدا را از هر چیز بیشتر دوست دارند.
ای برادران! استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان ها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید. هوشیار باشید؛ دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد دور نکنند که اگر چنین کردند، روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرت هاست.
پدر و مادر عزیزم! من بنا به فرمان خداوند و بنا به مسؤولیتی که داشتم، برای رضای خدا و برای نابودی دشمنان اسلام به جنگ کفار رفتم تا بتوانم کمکی برای اسلام باشم و خدا را از خود راضی و خشنود کنم. پدر و مادر عزیزم! از شما می خواهم مرا ببخشید؛ چون ممکن است دیگر همدیگر را نبینیم؛ اگر من به یاری خدا شهید شدم، حاضر نیستم برای مراسم من خرج تراشی کنید.(۱۶۹۸۰۱۱)
سیدحسن مرادی ۳۱/۰۶/۱۳۶۱
سرداران و سه هزار شهید استان قزوین