یاد شهیدان 🌹

خون نامه شهادت را با قصه های سراسر حماسه و ایثار پروانه هایی مزین کرده اند که عاشقانه به گرد شمع وجود معشوق گشتند و پر و بال خود را در پای عشق، سوخته پسندیدند. «محمود» از پروانه های سوخته بالی بود که سال 1346 در روستای تیران الیگودرز چشم به جهان هستی گشود. هنوز طعم شیرین محبت های پدرانه بر کامش ننشسته بود که در 4 سالگی گرد یتیمی چهره اش را زرد کرد. مادر مهربانش آستین همت بالا زد و جای پدر را برای او پر کرد.

«محمود» از همان کودکی رنج و سختی ناشی از فقر را در زمین های کشاورزی تجربه کرد و مشکلات زندگی اجازه نداد که تحصیلات خود را تا مقطع پنجم ابتدایی بیشتر ادامه دهد.

با پیروزی انقلاب و تشکیل مدرسه ایثار و جهاد بسیج، به عضویت آن شجره طیبه درآمد و در کنار مشغله های زندگی، از آرمان های انقلاب نیز دفاع جانانه کرد. با لباس مقدس بسیج برای مقابله با دشمن متجاوز، راهی مناطق نبرد حق علیه باطل شد و در مسیر دفاع از حریم مقدس جمهوری اسلامی تا پای جان ایستاد.

سرانجام 1363/12/23 قلب نازنینش با گلوله های دشمن خونین شد و پیکر مطهرش در اولین روز از بهار 1363 بر سفره هفت سین خانواده وارد شد و کوهی از اندوه و غم را بر دل داغدار مادر رنج کشیده اش نشاند و در گلزار شهدای روستای تیران آرامش بخش روح و جان مادر گشت.

نامش جاودان و راهش پر رهرو باد