یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

بسیجی شهید محمود صالحی - شهدای زاوه تربت حیدریه

  • ۰۹:۵۸
شهید محمود صالحی

شهید محمود صالحی

نام پدر: رجبعلی

ولادت : 13 مهر 1335 روستای اسماعیل آباد بخش زاوه

شهادت : 23تیر 1361 شلمچه

مزار: گلزار شهدای روستای اسماعیل آباد - بخش زاوه - تربیت حیدریه

زندگی نامه

در دوم شهریور ماه سال 1335 در روستای اسماعیل آباد بخش زاوه در خانه کشاورزی ساده و متدین کودکی به دنیا آمد که پدرش آقای رجبعلی صالحی و مادرش خانم عصمت فرهادی او را محمود نامیدند. وجه تسمیه محمود به این سبب بود که فرزند اول آنها احمد نام داشت.

     محمود که سومین فرزند خانواده بود در سیزدهمین روز تولد ، مادرش را از دست داد و مادربزرگ مهربان ، سرپرستی او را بر عهده گرفت ، مادربزرگ بعد از دو سال او را به نزد پدر باز گرداند ؛ پدر که همسر خود را از دست داده بود با ازدواج مجدد به زندگی خود سر و سامان بخشید ، محمود به علت مشکلات خانوادگی و نبودن امکان تحصیل در روستا ، نتوانست درس بخواند و در امور کشاورزی دستیار و کمک پدر شد ؛ محمود دوره جوانی را گذراند و به علت مریضی پدر که به دارو و درمان نیاز داشت زندگی را به مشهد منتقل کرد و با برادر بزرگتر خود به شغل لوله کشی و معماری اشتغال ورزید و گاهی به داد و ستد زمین می پرداخت . در بیست و سه سالگی به تشویق پدر با دختری مؤمن و با تقوی ازدواج کرد ، زندگی مشترک این شهید با همسر پنج سال به طول انجامید و نتیجه این ازدواج دو دختر و یک پسر بود.

     همسرش پس از مدتی در خانه پدر محمود به زندگی ادامه داد ، همسر محمود که پس از شهادت همسر با برادر همسر خود ازدواج کرده است می گوید: «محمود به همسر و فرزندان خود بی نهایت علاقه داشت و با خانواده همسر مهربان بود»...

وصیت نامه شهید محمود صالحی

عقیده او این بود که باید مانند حضرت علی (ع) زندگی کرد و مانند او شهید شد

  • ۱۴:۰۰

شهیدی که همانند پیشوایش علی (ع) با فرقی شکافته به دیدارش شتافت

شهید جعفر زارع در دهم فروردین ماه 1340 در خانواده ای کشاورز در روستای دستجرد خیرِ استهبان چشم به جهان گشود . 

تحصیلات ابتدائی را در همان روستا طی کرد و از همان کودکی علاقه زیادی به روحانیت و مسائل دینی داشت. چون خانه ی آنها محل رفت آمد طلابی بود که جهت تبلیغ به روستا می آمدند و سوره های کوچک قرآن را حفظ بود.

 پس از دوره ابتدائی تحصیلات راهنمائی را در روستای خیر گذراند . در همین دوران بود که از طرف طلابی که از قم می آمدند کلاس آموزش قران برگزار شد. جعفر در این کلاسها شرکت کرد و رتبه دوم شد از آن به بعد به قرآن علاقه زیادی پیدا کرد.

 پس از سپری شدن دوران راهنمایی تحصیلات متوسطه در استهبان گذراند که در همان دوران  وارد جریانات سیاسی مذهبی شد و در راهپیمائی ها و تظاهرات شرکت می کرد . یک بار هم که با یکی از روحانیونی که دوست بود و از قم به دیدنش آمده بود مورد بازخواست ساواک قرار گرفت .

گفت‌وگویی با برادر شهید تازه تفحص شده عباس معظمی گودرزی - شهدای بروجرد

  • ۱۱:۱۰

بازگشت شهید عباس معظمی گودرزی پس از 36 سال+تصاویر | پایگاه خبری تحلیلی  روزهای بروجرد

شهید عباس معظمی گودرزی که پس از 36 سال به کشور بازگشت

شهید عباس معظمی گودرزی، فرزند شاعلی، اول فروردین ماه سال 1340 در منطقه اشترینان شهرستان بروجرد در استان لرستان به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا سیکل ادامه داد و بعد به مشاغلی همچون کارمند و متصدی پرداخت. هنوز ازدواج نکرده بود که از طریق لشکر 27 محّمد رسول الله(ص) به جبهه اعزام شد. سرانجام در سن 21 سالگی در 25 تیرماه سال 1361 در منطقه "شلمچه" مفقودالاثر شد. او در عملیات رمضان مجروح و اسیر شد، اما در همان زمان اسارت و قبل از انتقال به کشور عراق به درجه رفیع شهادت نائل شد. پیکرش در منطقه ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. حالا با تلاش گروه‌های تفحص شهدا پس از 36 سال به کشور بازگشت و از طریق کارت شناسایی، هویتش مشخص شد. و پس از تشییع با شکوهی در گلزار شهدای اشترینان ماوی گرفت.

خاطرات برادر و مادر شهید

غواص شهید یوسف قربانی، شهیدی که هیچکس را نداشت!

  • ۱۷:۲۸
شهید یوسف قاسمی البته
غواص شهید: یوسف قربانی – معاون گروهان خط شکن🌹
نام پدر: صمد 
نام مادر : ایران
تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۶/۲۰
محل تولد : زنجان
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ شب جمعه
نام عملیات: کربلای ۵
منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری
محل دفن: زنجان گلزار پایین

زندگینامه:

شهید «یوسف قربانی» در خانواده‌ای مستضعف در زنجان متولد شد. یوسف در شش ماهگی پدر خود را از دست داد. در سن شش سالگی  مادر یوسف در اثر حادثه‌ای از دنیا رفت و یوسف و برادرش را با همه دردها و رنج‌هایشان تنها گذاشت تا آنها آبدیده‌تر شوند و طعم تلخ فقر و مصیبت را به طور کامل احساس نمایند و خود را برای یک زندگی پر فراز و نشیب آماده سازند. یوسف به همراه برادرش در کنار مادربزرگ در خانه‌ای محقر سال‌های اول دبستان را پشت سر می‌گذاشتند که تنها پناهگاه آنها نیز از دنیا رفت.

دوران نوجوانی یوسف قربانی

شهید حاج علی محمدی پور ، شهدای رفسنجان

  • ۱۷:۱۹

شهید علی محمدی پور ، شهدای نوق کرمان

خاطره ای از شهید حاج علی محمدی پور

نحوه ی شهادت خودش را هم گفت

بچه های گردان دور حاج علی جمع شده اند و او دارد سرنوشت بچه ها را بیان می کند:

حسین برادرم ،‌ چه بخواهد و چه نخواهد، شهید خواهد شد.

نجمیان، سید کاظم و برادرش، مهدی امراللهی و غلام نهویی هم شهید می شوند.

جواد کامرانی و عباس علیزاده زخمی می شوند.

رضا قربانی، محمود حسن زاده دو دوست با وفا، با هم شهید می شوند.

ثمره نه شهید می شود و نه مجروح.

همۀ پیش بینی های حاج علی درست از کار در آمد. او حتی نحوه ی شهادت خودش را هم گفت.

این عملیات برای من آخرین عملیات خواهد بود. من دیگر بر نمی گردم. خواب دیدم پرچمی را داده اند به دستم. من پرچم را می برم تا برسانم به دژ، ولی به آن نمی رسم. می دانم که نرسیده به دژ، شهید و از زندان دنیا رها خواهم شد.

شهید علی محمدی پور در کنار سردار سلیمانی

گفتنی است:سردار شهید حاج علی محمدی پور در خرداد ماه ۱۳۳۸ در روستای " دقوق آباد " بخش نوق شهرستان رفسنجان به دنیا آمد.به خاطر مشکلات مجبور شد مدتی ترک تحصیل کند. با تشدید حرکت مردم در سالهای 55 و 56 به صفت مبارزان پیوست . علی در سال 63 هنگام عملیات بدر ، فرمانده گروهان بود، سپس جانشین فرمانده گردان شد . عملیات کربلای 5 که شد، خدا او را طلبید و پیش خودش برد. آن موقع علی یکی از زبده ترین فرمانده گردانهای لشکر41 ثارالله بود.

کتاب «عبور از کویر» پیرامون خاطرات و زندگی سردار عارف شهید حاج علی محمدی پور  می باشد.

کتاب عبور از کویر

منبع: https://defapress.ir/219523

وصیت‌نامه شهید محمدسعید سیه پوش ، شهدای خمین

  • ۱۲:۱۴

شهید محمد سعید سیه پوش - شهدای خمین

نوید شاهد استان مرکزی، شهید محمدسعید سیه پوش یکم مهر 1352، در روستای مزرعه حسین سفلی از توابع شهرستان خمین به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، دامدار بود و مادرش مریم سلطان نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. چهارم خرداد 1366، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سینه، شکم و سر، شهید شد. مزار او در شهرستان زادگاهش واقع است.

 

وصیت‌نامه   شهید محمدسعید سیه پوش

بسم الله الرحمن الرحیم

این وصیت نامه ها انسان را می لرزاند و بیدار می کند .  امام خمینى

الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و درود و طول عمر بر امام امت با آرزوى پیروزى لشکریان حسین‌زمان بر یزیدیان زمان یعنى ابرقدرتها و صدام و شفاى  هر چه سریعتر مجروحین و معلولین و آزادى اسراى‌اسلام و صبر و اجر براى خانواده شهدا و عزیزانى که این وصیتنامه به شما میرسد.

(اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولى الامر منکم )

اطاعت کنید از خدا و رسول خدا و کسانیکه از جانب رسول (ص) هستند از جمله دوازده امام و در زمان‌ ما اولاد همان رسول (ص) هستند از جمله امام امت خمینى رهبر کبیر انقلاب اسلامى.

شهید غلامعلی آب روش - شهدای فارس

  • ۱۱:۱۳

شهید غلامعلی آب روش - شهدای استان فارس

شهید غلامعلی آب روش

نام پدر : علی اصغر

تاریخ ولادت: 1 اسفند 1347

تاریخ شهادت: 20 دى 1365

محل شهادت: شلمچه

نوع شهادت: حوادث مربوط به جنگ تحمیلی

عملیات شهادت: کربلای5

صفحه شهید در سایت گلزار بنیاد شهید

اسامی شهیدان استان فارس

شهید ایرج آقابزرگی - شهدای شهرکرد

  • ۱۴:۰۲
https://media.farsnews.ir/Uploaded/Files/Images/1400/03/19/14000319000064_Test_NewPhotoFree.jpg

شهید ایرج آقابزرگی شانزدهم دی 1341 ، در شهر نافچ از توابع شهرستان شهرکرد متولد شد. پدرش روح الله نقاش بود و مادرش نصرت نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. سال 1363 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و یکم دی 1365 با سمت فرمانده گردان یا زهرا (س) در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. پیکر وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

وصیتنامه شهید

شهید غلامرضا حیدری ، شهدای ملایر

  • ۱۳:۱۰

شهید غلامرضا حیدری - شهدای ملایر

شهید غلامرضا حیدری 

نـام پـدر : محمود

تـاریخ تـولـد : ۱۳۳۷/۰۷/۰۸

مـحل تـولـد : ملایر - روستای توچغاز

سـن : ۲۸ سـال

دیـن و مـذهب : اسلام شیعه

تـاریخ شـهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۱۲

مـحل شـهادت : شلمچه

عـملیـات : کربلای۵

مـحل مـزار : ملایر - روستای توچغاز

این روستا در جنگ عراق با ایران ۳۴ شهید تقدیم وطن کرده است.

منبع: سایت گلزار

وصیتنامه شهید مجید ملک‌ محمودی ، شهدای خوانسار

  • ۲۳:۵۷
شهید مجید ملک‌ محمودی -خوانسار
شهید مجید ملک محمودی
 متولد: خوانسار 1348/
شهادت: شلمچه 1365/12/10 
وصیتنامه شهید :

      بسم الله الرحمن الرحیم

(فرحین بما اتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الّا خوف علیهم و لا هم یحزنون* یستبشرون بنعمة من الله و فضل و ان الله لا یضیع اجر المؤمنین.) قرآن کریم

                                              

ای امت عزیز ! یکى از بزرگترین نعمتهایى که خداوند متعال در این زمانه به ما عطا فرموده است وجود رهبر عظیم الشان امام امت خمینى عزیز است که نافرمانى از امر او نافرمانى از امر رسول الله است. در تمام امور از او درس بگیرید که بهترین نمونه از انسانهاى تسلیم شده است. اگر امروز شما فریاد مى زنید یاحسین اى کاش در کربلا بودیم و تو را یارى مى نمودیم امروز صحنه آزمایش فراهم شده است و بسم الله، این گوى و این میدان ، این حسین و کربلا و عاشورا . فرصت را غنیمت شمارید و حسین را یارى کنید و به جبهه ها هجوم آورید که پاداش این جوانمردى در نزد خداوند متعال محفوظ است. اى جوانان عزیز حزب اللهى بیایید دست به دست هم داده و اسلام عزیز را یارى نماییم تا در پیشگاه خداوند متعال روسفید و مفتخر باشیم.

ای مسئولین عزیز، سعی کنید به درد مستضعفین برسید و وجودتان را صرف خدمت به آنها بکنید که به قول امام عزیزمان «اینها ولی‌نعمت ما هستند». با گرانفروشان و محتکرینی که خون مردم بیچاره و پابرهنه را می‌مکند بشدت برخورد کنید، و در این راه از حضرت علی‌ابن ابیطالب(ع) درس بگیرید، و همانطوری که با یک حرکت هوشیارانه و منسجم و منظم ریشه گروهکهای محارب و ضد خدا ـ همچون منافقین خلق ـ را سوزاندید از خدا کمک بخواهید و ریشه سرمایه‌داران و محتکرین را به آتش کشیده و نابود کنید. 
 
                http://mahtnazanin.blogfa.com/category/1

شهید شفیع مهدی زاده - شهدای شلمچه

  • ۱۰:۵۳

نام: شفیع

نام خانوادگی: مهدی زاده

نام پدر: مهدی

تاریخ تولد : 1342/03/01

محل تولد: کرج

تاریخ شهادت: ۱۹ دی ۱۳۶۵

محل شهادت: شلمچه

عملیات: مرحله اول کربلای ۵

یگان: لشکر ۱۰ سیدالشهدا – گردان علی اکبر

پیام صوتی شهید:

دریافت صدا

روایت ۳۵ سال چشم انتظاری مادر شهیدان اسحاقی

  • ۱۳:۱۷

روایت 35 سال چشم انتظاری مادر شهیدان اسحاقی

۰۱ تیر ۱۴۰۰

مادر شهیدان اسحاقی می‌گوید: خیلی خوشحالم که پیکر پسرم بازگشت است. اگر بدانید در این سال ها چه حالی داشتم. هر کسی که در خانه را می‌زد، می گفتم محمد من آمده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فیلم شیار 143 را تقریبا اکثرمان چند بار یدده‌ایم. داستان مادری کرمانی که جوان رعنایش را راهی جبهه می‌کند و فرزندش در جنگ مفقود می‌شود. روایت چشم انتظاری‌ها و بیم و امیدهای یک مادران شهدای مفقودالاثر همه شبیه همین مادر شیار 143 است اما با تفاوت‌های نه چندان زیاد. بیگم اسحاقی هم یکی از همین مادران است که روایت‌های مشابهی از زندگی فرزندش و 35 سال چشم انتظاری دارد. او چهار پسر و چهار دختر داشت. دو تن از پسران او در هشت سال دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند. یکی در سال 63 و دیگری سال 66

شهید «محمد اسحاقی» فرزند صفت اله، متولد 1340 بود که در سن 26 سالگی در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید اما پیکر مطهر او که در اول فروردین ماه سال 1366 به شهادت رسیده بود در منطقه شلمچه ماند و در شمار شهدای مفقود الاثر جای گرفت. پیکری که سال‌ها مفقود بود در عملیات تفحص پیدا شده و هویتش توسط آزمایش DNA شناسایی شد و مادرش چند روز پیش بعد از سال‌ها فراق توانست پیکر فرزند گمشده را در آغوش بگیرد.

مادر شهیدان اسحاقی از چشم انتظاری این سال‌ها در گفتگو با تسنیم چنین می‌گوید: خیلی خوشحالم که پیکر پسرم بازگشت است. اگر بدانید در این سال ها چه حالی داشتم. هر کسی که در خانه را می‌زد، می گفتم محمد من آمده است. محمد و احمد همیشه در جبهه با هم بودند و معمولاً با هم می‌آمدند. نهایتاً هر دو هم شهید شدند. خبر شهادت احمد را محمد برای من آورد. احمد سال 1363 به شهادت رسید. اینبار محمد هم رفت و برای همیشه در منطقه ماند. هر دو مفقودالاثر بودند. اول پیکر احمد آمد. اما 35 سال طول کشید تا پیکر محمد برگردد. در این سال‌ها همسرم مریض شد و فوت کرد.

۱ ۲ ۳ . . . ۶ ۷ ۸ ۹
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan