- يكشنبه ۳۰ ارديبهشت ۰۳
- ۱۴:۰۰
شهدای عملیات حاج عمران - شهرستان بروجرد
عکس شهدا
اسم شهدا به ترتیب الفبا
شهدا را فراموش نکنیم
شهدای عملیات حاج عمران - شهرستان بروجرد
عکس شهدا
اسم شهدا به ترتیب الفبا
منطقه عملیات : پیرانشهر
اهداف عملیات : جلوگیری از پیشروی دشمن و سرکوب حمله ی نیروهای عراقی در منطقه ی حاج عمران
یگانهای عمل کننده : گردانهای ثارالله - محبین- انبیاء - شهدا - محرم - مالک اشتر و ابوذر از تیپ ۵۷ اباالفضل (ع)
تشریح عملیات:
عملیات حاج عمران
« دشمن در تاریخ بیست و سوم اردیبهشت ماه سال یک هزار و سیصد و شصت و پنج ه.ش با بکارگیری تیپ و لشگرهای متعدد و حجم آتش سنگین توپخانه با پشتیبانی نیروی هوایی و هوا نیروز در منطقه ی حاج عمران عملیات کرد . در همان ابتدای عملیات ارتفاعات 2519 و سلسله ارتفاعات اطراف آن به اشغال نیروهای دشمن در آمد و رشادتها و مقاومت برادران ارتشی که پدافند آنجا را به عهده داشتند ، نتیجه بخش نشد . هدف او از این عملیات باز پس- گیری پادگان حاج عمران ، ارتفاعات کدو و اطراف آن ، و در صورت امکان تصرف شهر پیرانشهر و مناطق دیگری از سرزمین ایران اسلامی بود .
اسامی شهدای گروهای حمزه ، از گردان شهدا لشگر ۵۷ اباالفضل (ع)
این فهرست را شهید ولیان یک هفته قبل از شهادتش نوشته است.
فرمانده گردان : سردار شهید سیدجواد میرشاکی بوده است.
ارتفاعات حاج عمران
دوم خرداد ماه 1391، مصادف با بیست و ششمین سالگرد شهید والامقام سردار شهید دکتر علیرضا ولیان در گلزار شهدای شهرستان الیگودرز، گرامیداشتی با همت بسیج جامعه پزشکی استان لرستان و شبکه بهداشت و درمان شهرستان الیگودرز برپا شد.
وبلاگ شهید علیرضا ولیان
این یادداشت ها را رزمنده عزیز برادر بهمن امرایی از کوهدشت لرستان در نظرات وبلاگ نوشته اند.
جمعه 8 مهر1390 ساعت: 11:49
یادداشت ۱ توسط:بهمن امرایی
تاریخ شهادت این مرد خدا (شهید تیمور معظمی گودرزی) در تاریخ شب دوم خرداد شصت و پنج در منطقه عملیاتی حاج عمران به عنوان آرپی جی زن و با سمت بسیجی داوطلب بوده است . اگر اطلاعات دیگری از این بزرگوار خواستید به شما خواهم داد . عکس های زیادی از ایشان در منطقه عملیاتی دارم. روزانه برای او و به نیابت از ایشان قرآن می خوانم اگر خدا قبول کند. خوشا به سعادتش که مرگ سرخ را انتخاب کرد. راه او راه سرخ حسین است و ما بدبخت ها مانده ایم با کوله باری از گناه. خدا رحم کند. خدا توفیق بدهد از خون او و همه شهدا دفاع کنیم و مدیون خون شهدا و امام شهدا و خانواده آنان نشویم .
خدا شاهد است هرگز او را فراموش نکرده و نمی کنم. گاهی عکس هایم را با او می بینم و حسرت و غبطه میخورم. خداوند به پدر و مادرش صبر عنایت فرماید و روح خودش را با شهدای کربلا قرین و محشور فرماید. آمین . تیمور جان به خدا خیلی دلتنگ تو هستم . فکر نکن تو را در دعاها و یا خاطره ها فراموش می کنم. کاش من با تو شهید می شدم. تو بردی و ما باختیم. والسلام علی عباد الله الصالحین. رحمت خدا بر تو باد.
جمعه 8 مهر1390 ساعت: 11:51 یادداشت ۲ توسط:بهمن امرایی
نام :شهید تیمور معظمی گودرزی -تیپ ۵۷ حضرت ابولفضل (ع)- گردان شهدا-گروهان حمزه سیدالشهداء- تاریخ شهادت ۶۵/۳/۲- شغل :دانشجوی تربیت معلم شهید مطهری بروجرد- محل شهادت :حاج عمران- نام عملیات : حاج عمران- بسیجی داوطلب- سمت در زمان شهادت : آرپی جی زن.
سخنی با شهید تیمور معظمی گودرزی : راستی یادت هست وقتی من همراه شهید جواد میر شاکی و ۱۲ نفر دیگر یک روز دیرتر از تو به پیرانشهر رسیدم، غروب آفتاب بود، و تو با عجله کوله پشتی مرا کمکم بستی، وصیت نامه مرا با هم در کمترین زمان تکمیل کردیم و چه سفارشها که به همدیگر نکردیم. یادت هست صدای توپ و تانک از پشت کوه ها به گوش میرسید و تو به من گفتی میخواهیم همانجا عملیات برویم. راه افتادیم و نیمه شب به نزدیک بعثی ها و کفار رسیدیم. یادت هست چه مهتاب عجیبی بود همه جا روشن و رفت و آمد عراقیها را میدیدیم و در کمین جهت رسیدن فرمان حمله و شکستن خط عراقی ها بودیم .اما آتش بسیار سنگین در دل تاریکی های شب ما را جدا کرد . آنگاه من خبر شما را صبح از دیگران گرفتم. چه نبرد سنگینی بود. شهید دانیالی بروجردی- شهید جدیدالاسلامی- شهید شکوهی - شهید میر بهرسی- شهید پیریایی- شهید حاجیوند- و شهید مصطفی میرشاکی- شهید ولیان- شهید لونی (راستی این ها با تو شهید شدند و نزد تو هستند.) اما باورت میشد بعد از این همه سفارش ها تو شهید شوی و من بمانم . تو آسمانی شوی و من زمینی بمانم. تو بهشتی شوی و من سرنوشت نامعلوم پیدا کنم. ترا به خدا مرا دعا کن .زیرا دعای تو مستجاب است و دعای من نامعلوم. توعاقبت به خیر شدی ولی من نامعلوم. پس بر تو رواست ما را فراموش نکنی. خوشا به حالت.
منبع: وبلاگ امامزاده پیرنو
-------------
خاطره دیگری از رزمنده دلاور بهمن امرایی در سایت انفطار لرستان:
شعری از شهید تیمور معظمی گودرزی
برو مادر خداحافظ که دیگر روی ماهت را نخواهم دید
دگر از گرمی آغوش پر مهرت نصیبی بر نمی گیرم
مرا دیگر نمی بوسی
دگر لبهای گرمابخش دلجویت برای من نمی خندد
برایم دیگر این دنیا به آخر می رسد مادر
دگر آن دست گرمت را بر روی گونه هایم حس نخواهم کرد
دیگر سهمی ندارم از نوازش های تو مادر
خوش آن روزی که در دامان پر مهرت مرا می پرورانیدی
و حالا من آن طفلم
به محبوبم بگو مادر من دلخسته را دیگر نمی بیند
امیدش را ببر مادر بگو فرزند من مرده است دیگر برنمی گردد
صدای ناله های زخمی ها
خروش و غرش بی وقفه ی خمپاره ها در جبهه می پیچد
مسلسلها ز بی رحمی بروی رزمنده ها ، خمپاره ها و سرب می بارند
به گوشم آه درد آلود مجروحان ندایی تازه می گردد
تفنگم را به دوشم می کشم تا ناجوانمردان دشمن را از پا بیندازم
و اما لحظه ای از سوزش درد سینه ام بر پا نمی مانم
سپس بر خاک گرم جبهه می غلتم
ولی مادر برو با سربلندی زندگانی کن
که فرزند تو اینک در ره میهن شهادت را پذیرا شد
شکوه این شهادت را علف هایی که با خونم به رنگ لاله می روید به همراه نسیمی بازگو می کند مادر
شب تاریک و غمگین است من بنشسته ام اینجا
دور از بسترم مادر
به یاد گرمی آغوش پر مهرت
تفنگم را به آغوشم فشردم من
ولی ناگه صدای غرش توپی به افکار من بیچاره می خندد
به گوشم ناله ی زنجیرهای تانکی می رسد از دور
به دنبالش هزاران بمب آتش زا می ریزد از دور
خداحافظ مادر جان ...
پ.ن: این شعر جانسوز در ساعت های آخر عمر شهید در اول خرداد 1365 در منطقه جنگی حاج عمران نوشته شده
به گزارش نوید شاهد لرستان، حاج علی معظمی گودرزی ، پدر گرانقدر شهید تیمور معظمی گودرزی پس از سالها دوری فرزندش دار فانی را وداع گفت و در جوار رحمت حق آرام گرفت.
مراسم تشییع پیکر این پدر بزرگوار روز گذشته نوزدهم مهرماه 1400در شهرستان بروجرد انجام گرفت.
شهید تیمور معظمیگودرزی، پانزدهم فروردین 1340، در روستای ملمیجان از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. دانشجوی رشته تربیت معلم بود. ازدواج کرد. تنها پسر خانواده بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد 1365، در حاجعمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، به شهادت رسید. پیکرش 8 سال در منطقه باقی ماند و سال 1373، پس از تفحص ، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
درود خدا قوت برادر بزرگوار و ولایی روح پدر تان شاد و قرین ...