- سه شنبه ۱۶ فروردين ۰۱
- ۱۳:۰۰
شهدا را فراموش نکنیم

یا اباصالح پس کی می آیی ...
دانلود مداحی های حاج مجتبی رمضانی
![]()

فرارسیدن سال نو را به خانواده معظم شهدا ، ایثارگران و جانبازان تبریک و تهنیت عرض می کنیم.
ان شاءالله که سال با خیر و برکتی برای همه شما باشد.

شهید محمد غفاری در 30 دی ماه سال 63 در همدان متولد شد. دوران کودکی و نوجوانی را طی کرد و پس از اخذ دیپلم در کنکور سراسری در رشته داندانپزشکی قبول شد. از آنجا که عشق به شهادت در وجود او موج میزد, از تحصیل در رشته داندانپزشکی صرف نظر کرد و پس از شرکت در آزمون ورودی دانشگاه امام حسین(ع) و قبولی در آن, به یادگیری علوم و فنون نظامی و درس ایثار و از خودگذشتگی مشغول شد.سپس وارد یگان ویژه صابرین شد و سرانجام در 13 شهریور 1390 در ارتفاعات جاسوسان در منطقه سردشت به آرزوی دیرینه خود رسید و به فیض شهادت نائل شد.

مادر شهید عسگری گفت: زمانیکه مسعود به شهادت رسید، جمعیت بسیاری آمده بود. برادرم نگران بود. به یاد آوردم، مسعود پارکینگ را تمیز کرده بود. به برادرم گفتم، «مسعود میدانست شهید میشود. خودش پارکینگ را آماده کرده است. فقط یک جارو زده و فرشها را در پارکینگ پهن کنید.» در کمتر از یک ربع همه جمعیت در پارکینگ نشسته بودند.

ماجرای عجیب وصلت شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی در گفت و گوی «جوان» با همسرش
واسطه ازدواج شهید عبدالمهدی کاظمی و همسرش مرضیه بدیهی، شهید سید مجتبی علمدار بود. هر دو به این شهید متوسل میشوند تا همسری متدین نصیبشان شود و طی یک رؤیای صادقه، شهید علمدار، عبدالمهدی را به همسرش معرفی میکند. به این ترتیب ازدواج خوبان شکل میگیرد و 9 سال ادامه مییابد. یک زندگی شیرین که با شهادت عبدالمهدی در سوریه در تاریخ 29 دی ماه 94، به سرنوشتی زیباتر ختم میشود. حالا که کمتر از یک سال از شهادت عبدالمهدی میگذرد، با همسرش مرضیه بدیهی همکلام شدیم تا هرچه بیشتر از این شهید مدافع حرم بدانیم.
شهیدی که آیتالله بهجت پیشبینی شهادتش را در روز تاجگذاری امام زمان(عج) کرده بود و طبق همین پیشبینی، عبدالمهدی آسمانی شد.
گفتگو با همسر شهید عبدالمهدی کاظمی را در ادامه بخوانید:
✅شهید عزیز ما ✍
رهبر انقلاب: هر چیزی که یاد شهید عزیز ما را برجسته کند، چشمنواز و دلنواز است. یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین گونه پاداش دنیائی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفهای داریم .
کانال رسمی 📚 معراج شُهدا ❤️ @meeraj_shohada ❤️
تاریخ تولد: 1346
محل تولد: پاکدشت
رشته و مدرک تحصیلی: دکترا- پزشکی
تاریخ شهادت:98/12/28
محل شهادت: بیمارستان مسیح دانشوری
مسئولیت: پزشک متخصص بیمارستان شهدای پاکدشت و دو مرکز درمانی دیگر در پاکدشت و شریف آباد
نکات بارز و برجسته:
- ولایتمدار، سختکوش و ایثارگر
- کمک به محرومین و مراقبت از افراد بی بضاعت هدف بزرگش بود
- تلاش در راه علم و دانش، دارای مقالات علمی اخذ دکتری از دانشگاه شهید بهشتی
- حمایت و محبت ویژه به پدر و مادر و خانواده محور
- شهید مدافع سلامت
- مردمدارو پیشگام در فعالیت های خیریه اجتماعی
- هیچ زمانی بیمارستان را در شرایط کرونایی رها نکردند حتی در ایام غیرشیفت
- با وجود سرم در دست به ویزیت بیماران و سرکشی از بخشهای بیمارستان می پرداختند

هنگام دفاع مقدس آیتالله العظمی جوادی آملی جبهه مشرف شده بودند تا ملاقاتی با بسیجیان داشته باشند؛ در میان رزمندگان، نوجوان باصفایی بود که ۱۴ سال داشت. پایین ارتفاع چشمهای بود و باران گلوله از سوی عراقیها میبارید؛ لذا فرماندهان گفتند برای وضو هم به آنجا نروید. بالا بنشینید و همانجا تیمم کنید. هنگامی که آیتالله جوادی تشریف آوردند، دیدند که آن نوجوان ۱۴ ساله داشت به سمت چشمه میرفت برای وضو. بسیجیان هر چه فریاد زدند نرو خطرناک است، آن نوجوان گوش نکرد. آخر متوسل شدند به این عالم وارسته، حضرت آیتالله جوادی آملی که آقا! شما کاری بکنید. آقا نوجوان را صدا کردند که عزیزم کجا میروی؟ گفت میروم پایین وضو بگیرم. گفتند پسر عزیزم! پایین خطرناک است. فرماندهان گفتند میتوانی تیمم کنی. شما تکلیفی ندارید. همان نماز با تیمم کافی است. نوجوان نگاهی بسیار زیبا به چشمان مبارک این عارف بزرگوار کرد و لبخند زیبایی زد و گفت بگذارید حاج آقا نماز آخرمان را با حال بخوانیم و رفت وضو گرفت و یک نماز باحالی خواند و برگشت. دقایقی بعد قرار بود عدهای از بسیجیان بروند جلو و با عراقیها درگیر شوند. اتفاقا یکی از آنها همین نوجوان ۱۴ ساله بود. یکی دو ساعت بعد آیتالله جوادی را صدا کردند و گفتند حاج آقا بیاید پایین ارتفاع. دیدند جنازهای آوردند. آیتالله جوادی آملی نشستند و دیدند همان نوجوان با همان لبخند زیبا پرکشیده و رفته. آیتالله جوادی آملی کنار جنازهاش روی خاک نشستند، عمامه از سر برداشتند و خاک بر سر مبارکشان ریختند و گفتند: جوادی! فلسفه بخوان؛ جوادی! عرفان بخوان. امام به اینها چه یاد داد که به ما یاد نداد؟! من به او می گویم نرو و او می گوید بگذار نماز آخرم را با حال بخوانم. تو از کجا می دانستی که این نماز، نماز آخر توست؟!
منبع: سایت خبر گزاری بین المللی قرآن


این شهید عزیز پس از اسارت در چنگال منافقین، بر اثر شکنجه ...