یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهیده زهرا قنبری دهکردی - شهدای بمباران بروجرد

  • ۲۱:۳۶

شهیده زهرا قنبری دهکردی- بروجرد

شهیده زهرا قنبری دهکردی

نام پدر: بهرام

تاریخ تولد: 1361/02/03

تاریخ شهادت: 1365/10/22

مزار: نام گلزار:بهشت شهدای بروجرد - استان لرستان

وی در سال 1361 در بروجرد در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود . در تاریخ 65/10/22 در اثر بمباران هوایی دشمن بعثی در بروجرد به شهادت رسید روحش شاد

https://aflakiyan-lr.ir

پدر و مادر  و برادرانش : 

شهیده مرضیه راموشی ، شهدای بمباران کوهدشت

  • ۱۲:۰۱

شهیده مرضیه-راموشی - کوهدشت

شهیده مرضیه راموشی

فرزند  : صیدعباس

تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۲/۱۲/۰۵

محل شهادت  : کوهدشت

محل خاکسپاری : کوهدشت

هشتم اسفند ۱۳۴۸، در شهرستان کوهدشت به دنیا آمد. پدرش صیدعباس و مادرش سیما محمدی پور(شهادت۱۳۶۲) نام داشت. دانش آموز سوم راهنمایی بود. پنجم اسفند ۱۳۶۲، در بمباران هوایی زادگاهش بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در همان شهرستان واقع است.

پایگاه یاد امام و شهدا

ایام فاطمیه و شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

  • ۱۲:۰۶

http://s1.picofile.com/file/7361089672/punxu66xr5xfdsflkmlg.gif

ایام فاطمیه

ایام حزن فاطمیه و شهادت دخت نبی اکرم (ص) ، حضرت فاطمه زهرا (س) بر همه شیعیان و مسلمانان تسلیت باد

دریافت

زهرا زهرا أغیثینی...  حاج میثم مطیعی                             التماس دعا

زندگینامه شهید غلامرضا گودرزی - بروجرد

  • ۱۳:۰۸

شهید غلامرضا گودرزی-بروجرد

شهید غلامرضا گودرزی

نام پدر : محمدتقی 

محل تولد : بروجرد 

تاریخ ولادت: ۱۳۴۶/۰۶/۰۱

تاریخ شهادت : ۱۳۶۷/۰۳/۰۷

محل شهادت: شرهانی

مزار: گلزار شهدای شهرستان بروجرد - استان لرستان

زندگینامه شهید غلامرضا گودرزی

شهید غلامرضا گودرزی در سال 1346در خانواده ای مذهبی و مومن متولد شد و چون فرزند دوم خانواده بود بسیار مورد لطف و مهربانی والدین و فامیل بود و چون چهره ی بسیار زیبایی داشت در قلبها جاگرفت و در دوره نوجوانی خود را مشغول به تحصیل در دوره ی ابتدایی در همان روستا مشغول بودند و بعد از اتمام دوره ابتدایی در پی برخی مشکلات اقتصادی تحصیل را رها کرده و در دوره جوانی به جستجوی کار در شهر پرداخت و در مغازه قنادی مشغول به کار شد و کمک مخارج پدر و مادر بود تا اینکه به خدمت سربازی رفت و کار در مغازه قنادی را رها کرد و به خدمت سربازی پرداخت .

شهید غلامرضا گودرزی ایشان در خیابان صفا روبروی مسجد امام سجاد(ع) در مغازه شخصی به نام آقای هادی حسینی مشغول به کار شد و صاحب مغازه از طرف شهید بسیار خرسند بودند و او را فردی مورد اعتماد و قابل قبول مورد لطف و مهربانی خود قرار داده بود و همانند فرزند خود به او می نگریست. ایشان بسیار مهربان و بسیار صبور بودند که در جوانان هم سن و سال خود کمتر کسی مانند او بود. افرادی که در روستا زندگی می کردند ایشان را دوست می داشتند و به او احترام می گذاشتند و شهید با مردم آشنا و غریبه بسیار مهربان و مردم دار بودند.

شهید غلامرضا گودرزی در تاریخ 1365/5/18 به خدمت مقدس سربازی پا نهاد و پس از دوره آموزشی در پادگان عجب شیر در استان آذربایجان غربی و پس از دوره ی اموزشی نظامی به مناطق مرزی جنوب غربی کشور اعزام شد. از جمله مناطق عملیاتی (سومار-فکه-اندیمشک اهواز- عین خوش-ابوغریب و در نهایت منطقه عملیاتی شرهانی در خاک عراق) در تاریخ 1367/3/7 به درجه رفیع شهادت نایل می گردد.

خاطره ای از شهید غلامرضا گودرزی

زندگی شهید همه اش خاطره ای است که هرگز فراموش شدنی نیست. و خاطره ای که از شهید داریم این است که پس از 23ماه خدمت مقدس سربازی آخرین مرخصی که به شهید داده بودند تا به خاطر خداحافظی و وداع با خانواده و اقوام هنگامی که به منطقه بر میگشت از رفتارش و از محبت کردنش معلوم بود که برای آخرین بار است که برمی گردد و با چشمانی اشک آلود از همه اقوام و آشنایان خداحافظی کردند و دیگر برنگشتند.

شهید اسدالله دلفان - خرم آباد

  • ۱۳:۰۶

شهید اسدالله دلفان - خرم آباد

زندگی نامه شهید اسدالله دلفان:

 یکم مهر 1345، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش قندی بک و مادرش گوهر نام داشت. دانشجوی دوره کاردانی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. ششم مرداد 1367، در اسلام آباد غرب هنگام درگیری با نیروهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بر اثر اصابت ترکش به سینه و پا، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

روایتی از دانشجوی شهید لرستانی که در عملیات مرصاد مجروحیت هم مانع جنگیدنش نشد

سرهنک ناصری جانشین بسیج دانشجویی لرستان : شهید اسدالله دلفان هم به عنوان دیگر دانشجوی شهید لرستانی در عملیات مرصاد هنگامی که دچار مجروحیت می شود از همرزمانش می خواهد به جای اینکه او را به پشت جبهه اعزام کنند مقداری فشنگ و اسلحه در اختیارش قرار دهند و این اطمینان را می دهد که تا آخرین فشنگ با منافقین مبارزه کند؛ همین گونه هم می شود و علی رغم مجروحیت در مقابل دشمنان ایستاد و نهایتا به فیض عظیم شهادت نائل شد.

خبرگزاری دانشجو

snn.ir/001PPc

شهید اسدالله دلفان د

نام و یاد خاطره شهید "اسدالله دلفان" دانشجوی شهید دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار که رشادتمندانه در عملیات "مرصاد" در تاریخ ششم مردادماه سال ۱۳۶۷ هنگام رویارویی به درجه رفیع شهادت رسید، گرامی باد.

برگزاری آیین نام‌گذاری ساختمان دانشکده مهندسی دریا دانشگاه دریانوردی چابهار به نام شهید "اسدالله دلفان"

شهیدی که پشت لودر با گلوله آرپی جی به شهادت رسید. شهید مهرعلی هرمزی ، نورآباد

  • ۱۱:۵۸

شهید مهرعلی هرمزی - نورآباد دلفان

شهید مهرعلی هرمزی

کد ایثارگری: 6539987 نام پدر: میناخان محل تولد: نورآباد ، تاریخ تولد: 1322/01/03 شغل: جهادگر تحصیلات: دیپلم تاریخ شهادت: 1365/11/29 محل شهادت: فاو 

سامانه ملی شهدا 

شهید مهرعلی هرمزی فرزند میناخان از سیکوند چواری از طرف جهاد سازندگی مأموریت یافت جهت انجام کارهای پشتیبانی ازجمله احداث سنگر و رانندگی ماشین های سنگین در جبهه حضور یابد.

وی در حین انجام سنگرسازی درحالیکه پشت لودر مشغول خدمت بود در بهمن ماه 65 مورد اصابت آرپی جی دشمن قرار گرفت و به خیل شهدا پیوست. مزار ایشان در منطقه ی چواری روستای گلان گلام بحری میباشد.

زندگینامه شهدای دلفان

شهید حیدر رضایی ، از شهدای منطقه چواری دلفان

  • ۱۱:۳۲

شهید حیدر رضایی - نورآباد دلفان

شهید مظلوم حیدر رضایی درسال 1336در روستای مرادجان بخش چواری به دنیا آمد پدرش ابراهیم خان و مادرش زرین طلا نام داشت که شهید در دوران کودکی این دو را از دست داد و تحت سرپرستی برادر بزرگترش قرار گرفت .

برادر بزرگترش نقل میکرد که شهید بارها داوطلب اعزام به جبهه شد اما من مانع میشدم تا اینکه در سال 1360 که برای کارگری به اهواز رفته بودم شهید از نبود من استفاده کرده بود واز طریق پایگاه مقاومت بسیج روستا فورا خود را به جبهه رسانده بود. چند روز بعد در روز دهم بهمن ماه 1360 در جزیره مینو از فاصله ی بسیار نزدیک از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله ی بسیار قوی سلاح سیمینوف روسی قرار گرفته بود به طوری‌که گلوله از یک طرف وارد پهلوی شهید شده بود و از پهلوی دیگر خارج شده بود پیکر پاک این شهید مظلوم در روستای مرادجان چواری به خاک سپرده شد

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۴ ساعت 21:37 توسط امین وشنی | نظرات

پهلوان شهید رضاکرم زمانی ، شهدای نورآباد

  • ۰۰:۱۸

شهرستان دلفان به دنیا آمد از طایفه ی نورعلی بود و به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت وی در نخستین روز بهمن سال ۶۶ در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسیداز این شهید سه فرزند به یادگار ماند.

خاطره ای به نقل از سردار نصرت الله سیف معاون عملیات بسیج کشور:

در اواخر جنگ بودیم و نیاز به نیروهای رسمی سپاه و ارتش که آموزش های حرفه ای را طی کرده بوند خیلی احساس می شد معمولاً سعی براین بود که از بین برادران سپاه و ارتش نیروها را برای اعزام به جبهه گزینش کنیم.

شهید زمانی از همان شهدایی بود که در همین ایام داوطلب اعزام به جبهه شد اگر چه با ممانعت مسئولین مربوطه در ستاد اعزام شهرستان مواجه شد اما اصرارهای فراوان این شهید باعث شد که در نهایت به جبهه اعزام شود، البته بنده قبل ازاعزام ایشان درباره ی مسائل جبهه و اینکه به صلاح نیست فعلاً اعزام شوند مدتی با شهید صحبت کردم که نتیجه نداد.

درنهایت روز قبل ازاعزام با استفاده ازماشینی که دراختیار بنده بود شهیدزمانی در بازار اصلی شهر نورآباد که ان زمان خیلی گسترده نبود گشتی زد و خدا را شاهد می گیرم که این شهید بزرگوار از تمامی مغازه داران حلالیت طلبید.

پس از اعزام به جبهه وقتی برای مرخصی برگشت با اینکه دو هفته مرخصی داشت اما یک هفته بیشتر نماند و گفت فکر می کنم عملیات می شود و مجدد اعزام شد، تا اینکه بعد از چند روز خبر شهادتش رسید و پدر و مادر بزرگوار ایشان به سپاه آمدند و مادر ایشان پس از دیدن نشانی که در دست چپ اش بود خیلی با صلابت این جمله را گفت : پسرم شیرم حلالت.

هنگامی که پیکر پاک شهید را جهت تشییع به سپاه شهرستان دلفان انتقال دادند بنده در سپاه حاضر بودم. مادر این شهید سرافراز بدون اینکه ذره ای ناراحت شوند در کمال شجاعت به مسئول معراج شهدا فرمود که مقداری از آستین پسرش را بالا بزند و پس از این ماجرا مادر شهید از روی نشانی که در بدن فرزندش بود، گفت: بله این شهید پسر من است.

آخرین تصویر از پیکر پاک پهلوان شهید رضاکرم زمانی شهید رضاکرم زمانی ، شهدای نورآباد دلفان

یادداشت در سایت نسیم دلفان : 

یکی از همرزمان بسیار نزدیک۱۳۹۴-۱۱-۰۳

نحوه شهادت: شهید زمانی در منطقه ماووت هنگامی که در خاک عراق بودیم نیروهای عراقی با پشتیبانی نیرو هوایی،نیروهای ایرانی را سخت زمین گیر کردند و به شدت در حال عقب نشینی بودیم که یکی از شهدا(ظاهرا شهید عزیز اسدی) فریاد میزد یا زهرا.با وجود اصرار همرزمان شهید زمانی برای بازگرداندن پیکر مجروح ایشان به سرعت اقدام کرد.در همین حین بر اثر برخورد ترکش های یک بمب به اعضای مختلف بدن شهید زمانی ایشان به شهادت رسیدند.

  • ۴۸

از ویژگی های بارز شهید صله رحم بود . شهید زرعلی نوری محمدآبادی، شهدای نورآباد

  • ۲۳:۱۹

شهید زرعلی نوری ، شهدای نورآباد دلفان

شهید زرعلی نوری محمدآبادی

کد ایثارگری: 6538862 نام پدر: اسفندیار محل تولد:  نورآباد - دلفان، تاریخ تولد: 1346/12/25 شغل: غیر دولتی تحصیلات: کاردانی تاریخ شهادت: 1365/11/11 محل شهادت: شلمچه

سامانه ملی شهدا

شهید زرعلی نوری - نورآباد دلفان

شهید زرعلی نوری ( آرپی جی زن جبهه )زندگی نامه 

شهید زرعلی نوری فرزند اسفندیار از طایفه نورعلی درسال 46در نورآباد به دنیا آمد. وی مدتها در جبهه در کنار سایر همرزمانش به نبرد علیه بعثی های کافر ادامه داد تا اینکه در عملیات کربلای 5 در دهم بهمن سال 1365 در اثر ترکش یا گلوله به ناحیه سر به فیض عظمای شهادت نائل آمد.

مزارش در گلزار شهدای بهشت زهرا  شهر نورآباد دلفان قرار دارد. استان لرستان

ویژگی های شهید نوری: یکی از ویژگی های بارز شهید نوری صله رحم و احترام به اقوام دور و نزدیک بود. به طوری که وی حتی به یکی از پیرزنهایی که در زمان کودکی شهید به وی شیر داده بود بسیار احترام میگذاشت و هر چند وقت یک بار با هدایایی به دیدار آن پیرزن میرفت. ماجرا از این قرار بود که چون در زمان رژیم پهلوی معمولا در نورآباد داروخانه بسیار کم بود و‌ در نتیجه شیرخشک خیلی کم پیدا میشد به همین خاطر مدتی یکی از خانم های آشنا به شهید نوری شیر داده بودند و به همین دلیل شهید همیشه خود را مدیون این خانم میدانست و تا قبل شهادت به دیدار ایشان میرفت. 

+ نوشته شده در دوشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۴ توسط امین وشنی | نظرات

شهید زرعلی نوری - نورآباد

شهید محمدحسین علی ابدالی- شهدای نورآباد

  • ۰۱:۴۰

شهید محمدحسین علی ابدالی- نورآباد دلفان

محمدحسین علی ابدالی
نام پدر: علی بگ

تاریخ تولد: 7-4-1331 شمسی
محل تولد: لرستان - دلفان - نورآباد

شغل: پاسدار
تاریخ شهادت : 15-2-1361 شمسی
محل شهادت : فکه
گلزار شهدا: نام گلزار:بهشت زهرا شهر:
دلفان- لرستان

نوید شاهد

خاطراتی از سردار شهید محمدحسین علی ابدالی

1-درزمان رژیم پهلوی شهید علی ابدالی به همراه تعدادی از اقوام جهت انجام کاری راهی تهران میشوند که درحین انجام همین سفر به معرکه گیری برمیخورند که ضمن معرکه گیری به ساحت امیرالمومنین جسارتی میکنند شهیدکه به قصد درگیری به سمت معرکه گیر حرکت میکند که با ممانعت اطرافیان مواجه میشوند اما شهید علی ابدالی مصمم است که معرکه گیر موهن را ادب کند در همین بین چند تن از همراهان هم که وی را مصمم میبینند داوطلب میشوند که با وی همراه شوند اما شهید به همراهانشان میفرماید من برای دفاع از امیرالمومنین قصد درگیری دارم اما شما برای همراهی من و در نهایت به تنهایی معرکه گیر را به نحو سختی تنبیه میکند

2-شهید علی ابدالی در میان خاندانشان از مراتب ایمانی بالایی برخوردار بودند و شبهای جمعه تا صبح به انتظار ظهور حضرت صاحب الامر عج الله بیدار میماندند و حتی دشنه ای (خنجر) را که بسیار به آن علاقه مند بود بارها برای جنگیدن در رکاب حضرتش صیقل داده بود که این دشنه بعد از شهادتش در موزه شهدای تهران نگهداری می شود.

 روایت گر خاطرات: خانواده شهید

منبع: شهدای دلفان

شهید مرادی عباس پور ، شهدای نور آباد دلفان

  • ۲۱:۲۳

شهید مرادی عباسپور -نورآباد

شهید مرادی عباس پور زردآلوئی

نام پدر: بگ محمد 

محل تولد: نورآباد دلفان 

تاریخ تولد: 2-6-1348 

شغل: دانش آموز

تحصیلات: دیپلم

سن در زمان شهادت : ۱۷ سال 

تاریخ شهادت: 1365/06/12

محل شهادت: حاج عمران

سامانه ملی شهدا  -  نوید شاهد 

خاطره نحوه شهادت شهید به نقل از برادر رزمنده مرادی صفری:

 در عملیات کربلای ۲ حاج عمران بودیم و هدف ما تصرف تپه شهدا بود، نیروهای خیلی زیادی از دشمن در منطقه بودند و امکان تصرف در روز وجود نداشت و باید در شب، تپه شهدا را تصرف می کردیم ، پس از اینکه به بالای ارتفاعات رسیدیم نیروهای دشمن با تجهیزات بسیار به ما حمله کردند ، شهید رحمان علی نیا و شهید مرادی عباسپور دو شهید بزرگواری بودند که در این عملیات با ما بودند، تانک های دشمن تا ۲۰۰ متری ما رسیده بودند و فقط با آرپی‌جی می شد با آنها مقابله کرد. دائماً آرپی‌جی شلیک می‌کردم تا جایی که از گوشم خون جاری بود. گلوله آرپیچی نداشتم و مجبور بودم به سنگر برگردم ، پس از اینکه گلوله ها را آوردم دو تن از شهیدانمان را دیدم که گلوله مستقیم تانک به آنها برخورد کرده بود و در خون خود می غلطیدند، شهید مرادی عباسپور که تا من برگشتم به درجه شهادت رسیده بود و شهید رحمان علی نیا که در لحظه های آخر شهادت به بالینش رسیدم، جوانی مومن و نورانی که گفت فلانی نمی‌خواهد به من روحیه بدهی می دانم تا لحظاتی دیگر شهید می شوم، از طرف من به مردم بگو که امام را تنها نگذارید، وقتی از او پرسیدم اگر وصیتی داری برای پدر و مادرت بگو ، همین را گفت که من یتیمم و پدر ندارم فقط امام را تنها نگذارید ... .

به نقل از : شهدای دلفان 

نوجوان بسیجی شهید رحمان علی نیا ، شهدای دلفان

  • ۱۹:۲۶

شهید رحمان علی نیا - نورآباد

شهید رحمان علی نیا در سال 1351در شهرستان دلفان به دنیا آمد. این شهید والا مقام در دوران کودکی پدر خود را از دست داده و به همین خاطر به همراه مرحوم مادرشان به روستای شترخفت که روستای مادر ایشان بود عزیمت نمود و ساکن آنجا شد. اگرچه بسیار کم سن و سال بود اما به گفته نزدیکان از همان کودکی علاقه زیادی به جبهه و جنگ داشت و در بازیهای کودکانه خود با هم سن و سالانش این علاقه را ابراز می نمود و به همین خاطر در اولین فرصتی که سن قانونی اعزام به جبهه رسید بدون هیچ درنگی راهی جبهه های حق علیه باطل شد. این شهید در سن چهارده سالگی در منطقه عملیاتی حاج عمران در دوازدهم شهریور سال 1365 در حالی که فقط چهارده سال داشت به آرزوی خود رسید و عاشقانه در خون سرخ خود غلطید. پیکر این بزرگوار در گلزار شهدای دلفان به خاک سپرده شد.

نحوه شهادت و وصیت نامه به نقل از برادر رزمنده مرادی صفری:

 در عملیات کربلای ۲ حاج عمران بودیم و هدف ما تصرف تپه شهدا بود، نیروهای خیلی زیادی از دشمن در منطقه بودند و امکان تصرف در روز وجود نداشت و باید در شب، تپه شهدا را تصرف می کردیم ، پس از اینکه به بالای ارتفاعات رسیدیم نیروهای دشمن با تجهیزات بسیار به ما حمله کردند ، شهید رحمان علی نیا و شهید مرادی عباسپور دو شهید بزرگواری بودند که در این عملیات با ما بودند، تانک های دشمن تا ۲۰۰ متری ما رسیده بودند و فقط با آرپی‌جی می شد با آنها مقابله کرد. دائماً آرپی‌جی شلیک می‌کردم تا جایی که از گوشم خون جاری بود. گلوله آرپیچی نداشتم و مجبور بودم به سنگر برگردم ، پس از اینکه گلوله ها را آوردم دو تن از شهیدانمان را دیدم که گلوله مستقیم تانک به آنها برخورد کرده بود و در خون خود می غلطیدند، شهید عباسپور که تا من برگشتم به درجه شهادت رسیده بود و شهید رحمان علی نیا که در لحظه های آخر شهادت به بالینش رسیدم، جوانی مومن و نورانی که گفت فلانی نمی‌خواهد به من روحیه بدهی می دانم تا لحظاتی دیگر شهید می شوم، از طرف من به مردم بگو که امام را تنها نگذارید، وقتی از او پرسیدم اگر وصیتی داری برای پدر و مادرت بگو ، همین را گفت که من یتیمم و پدر ندارم فقط امام را تنها نگذارید ... .

به نقل از : شهدای دلفان 

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan