- جمعه ۲۴ شهریور ۰۲
- ۲۳:۵۱
شهید ستواندوم کامران نظری
فرزند: فتحعلی
ولادت : ۱۳۵۷
شهادت : ۱۳۸۷/۰۵/۲۷
از طایفه شاهیوند
منطقه دوره چگنی ، لرستان
جوار امامزاده پیر شمس الدین
شهدا را فراموش نکنیم
شهید ستواندوم کامران نظری
فرزند: فتحعلی
ولادت : ۱۳۵۷
شهادت : ۱۳۸۷/۰۵/۲۷
از طایفه شاهیوند
منطقه دوره چگنی ، لرستان
جوار امامزاده پیر شمس الدین
صفحه شهید در سایت شهدای ارتش
https://ajashohada.ir/MartyrDetail
شهید کامران شاهنظری دوم فروردین 1345 در روستای کرباسرا بخش رحیم آباد رودسر در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. پدر و مادرش از راه کشاورزی معاش خانواده را تامین میکردند. کامران پس از سپری نمودن دوره کودکی به تحصیل پرداخت و همواره در کار کشاورزی به خانواده کمک می نمود.
وی در تاریخ 1365/4/18 سرباز پیاده گردان 76 تیپ 3 لشکر 92 عازم جبهه جنگ حق علیه باطل شد که بعد از 10 ماه خدمت در تاریخ 1366/2/30 بر اثر ترکش خمپاره به گردن وپای راست در منطقه عملیاتی کوشک به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در جوار دیگر همرزمانش در گلزار شهدای روستای کوشکوه ماوا گزید و به عرشیان پیوست.
روحش شاد وراهش پررهرو باد
آنچه مهم است حفظ راه شهداست. یعنی پاسداری از خون شهدا این وظیفه اول ماست.
شهید علی نصیرزاده
نام پدر: محمد باقر
محل تولد: سلماس
تاریخ تولد1341/03/04
تاریخ شهادت1365/02/24
محل شهادت : حاج عمران
مزار: گلزار شهدای سلماس ، استان آذربایجان غربی
سن هنگام شهادت23 سال
زندگینامه شهید علی نصیرزاده
شهید حسین شهرام فر در سال 1326 در مشهد به دنیا آمد. در سال 1345 وارد دانشکده افسری شد و در سال 1349 دورهی مقدماتی را در شیراز به پایان رساند. دورهی چتر بازی را در خارج از ایران طی کرد و در رشته های کوهنوردی، کاراته و تکواندو به کسب تجربه پرداخت. شهرام فر سپس به تهران بازگشت و در مرکز آموزش 01 تهران مشغول خدمت شد و چندی بعد به تیپ23 نیروی مخصوص (نوهد) که به کلاه سبزها معروف بودند انتقال یافت.
وی در سال 1355 ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. سال 1356 در جمع یاران امام (ره) قرار گرفت. با پیروزی انقلاب ماموریت های جنگی خود را در غرب و کردستان داوطلبانه و در مبارزه با دشمنان کشور و انقلاب انجام داد و ضمن فعالیت در واحد عقیدتی سیاسی تیپ در مقابل ضدانقلاب و بعثیان مبارزه نمود. در پاییز سال 1360 و در پاکسازی جاده بانه- سردشت تعدادی از نیروها به شهادت رسیدند که از آن جمله می توان به شهید حسین شهرام فر اشاره نمود.
تا یک وجب از خاک کشورمان زیر پوتینهای دشمن باشد، ازدواج نخواهم کرد
علیرغم فشار زیادی که دشمن وارد میکرد، حدود 45 نفر از آنها به قصد تسلیم شدن، از جایشان بلند شدند
26 بهمن 1401
تا یک وجب از خاک کشورمان زیر پوتینهای دشمن باشد، ازدواج نخواهدکرد
باشگاه خبرنگاران جوان : هنوز مدت بسیاری از انقلاب نگذشته بود که منافقین با پشتیبانی بعثیها و استکبار جهانی توطئه خود علیه انقلاب و مردم آغاز کردند و ارتش ماموریت پیداکرد تا با آنها مقابله کند.
خلبانی که نامش لرزه بر اندام منافقین می انداخت
نیروی هوایی ارتش از پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز دفاع مقدس نقش پر رنگی در دفاع از کشورمان به خصوص در مقابله با ضد انقلاب در کردستان و مناطق عملیاتی غرب داشته است.
شکارچی قهرمان میگهای بعثی درگذشت
خلبان ایرانی که سه هواپیمای دشمن را با شلیک یک موشک شکار کرد
امیر خلبان محمد مسبوق از خلبانان هواپیمای F14 در سالهای دفاع مقدس در پی ابتلا به بیماری درگذشت.
به گزارش خبرگزاری مهر، سرتیپ دوم محمد مسبوق از خلبانان هواپیمای F14 در سالهای دفاع مقدس امروز چهارشنبه ۸ دی پس از چندسال بیماری درگذشت.
فرزند: علی
تاریخ تولد:1343/11/15
محل تولد: خرم آباد
محل شهادت: منطقه جنگی کوشک
تاریخ شهادت:1367/04/04
محل آرامگاه :لرستان -خرم آباد-بهشت رضا فاز 2
پانزدهم بهمن ۱۳۴۳، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش علی، در شهربانی کار می کرد و مادرش حرم نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. به عنوان گروهبان یکم ارتش در جبهه حضور یافت. چهارم تیر ۱۳۶۷، در کوشک بر اثر اصابت ترکش توپ شهید شد. مزار او در بهشت رضای زادگاهش واقع است.
(شهادتش گوارای وجودش باد)
شهید روزبه رنجبر
نام پدر: جعفر
متولد:1343/09/03
محل شهادت: میمک
تاریخ شهادت:1364/02/10
محل آرمگاه: لرستان-خرم آباد- ازنا سکوند - روستای حیدرآباد .
یگان خدمت: ارتش
در جبهه ی حق علیه باطل بر اثر اصابت ترکش خمپاره به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد
(شهادتش گوارای وجودش باد)
امیر آزاده شهید سرلشکر "حسین لشگری" خلبان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که پس از 18 سال اسارت (6410 روز) در زندانهای رژیم بعث عراق، در فروردین 1377 به ایران بازگشت.
او دارای درجهٔ جانبازی 70 درصد بود و در طول جنگ تحمیلی تا پیش از اسارت توانست در 12 عملیات هوایی شرکت کند. او از سوی مقام معظم رهبری به لقب "سید الاسراء" مفتخر شد.
آزاده سرافراز "حسین لشگری" با موافقت فرمانده معظم کل قوا در تاریخ 27 بهمن 1378 به درجه سرلشکری ارتقا یافت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم تجلیل از امیر آزاده سرلشکر "حسین لشگری" فرمودند: " لحظه به لحظه رنجها و صبرهای شما پیش خدای متعال ثبت و محفوظ است و پروردگار مهربان این اعمال و حسنات را در روز قیامت که انسان از همیشه نیازمندتر است به شما بازخواهد گردانید... آزادگان، سربازان فداکار اسلام و انقلاب و رمز پایداری ملت ایران هستند."
صبح روز 1359.6.27، با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم و پس از ادای فریضه نماز لباس پوشیده، به گردان پرواز رفتم. جناب سرگرد "ورتوان" قبل از من در گردان آماده بود. پس از احترام نظامی و احوال پرسی به اتفاق، برگه ماموریت را باز کردیم و برای هماهنگی عملیاتی به اتاق مخصوص توجیه رفتیم.
من پیشنهاد کردم هنگام ورود به خاک عراق در ارتفاع پایین پرواز کنیم و با فاصله هدف را رد کرده، دور بزنیم و هنگام بازگشت به خاک خودمان هدف را بزنیم. با توجه به اینکه سرگرد ورتوان،فرمانده عملیات بود، پیشنهاد مرا نپذیرفت و قرار شد در ارتفاع هشت هزار پایی و با سرعتی حدود 900 کیلومتر در ساعت عملیات را آغاز کنیم.
پس از توجیه به اتاق چتر و کلاه رفتیم. هنگامی که لباس " جی سوت" ( لباس مخصوصی که نوسانات فشار "جی" را برای خلبان کنترل میکند) را میپوشیدم سروان " احمد کُتّاب" گفت: حسین کی برمیگردی؟ نمیدانم چرا بیاختیار گفتم: هیچ وقت!
- مطمئنی؟
- نمیدونم.
- هواپیمای من مسلح به راکت بود و سرگروه ( لیدر) من جناب ورتوان بمب میزد. پس از این که کاملاً هواپیما را از نظر فنی بازدید کردیم، برگ صحت هواپیما را امضا کرده، به مسئول نگهداری پرواز دادیم و او برایمان آرزوی موفقیت کرد. هواپیماها روشن شد و لحظهای بعد هر دو هواپیما سینه آسمان را شکافتیم.
- آن روز، ما دومین دسته پروازی بودیم که در خاک عراق عملیات میکردیم. دسته اول با حمله خود پدافند عراق را هوشیار و حساس کرده بود لذا به محض اینکه مرز را رد کردیم، پس از چند ثانیه متوجه شدم از سمت چپ سرگروهم گلولهها بالا میآیند. قبل از پرواز مشخصات هدف را به دستگاه ناوبری داده بودم. در یک لحظه متوجه شدم نشاندهنده، مختصات محل هدف را مشخص کرده است.
به سرگروه گفتم: روی هدف رسیدیم؛ آماده میشوم برای شیرجه. گرد و خاک ناشی از شلیک توپخانه عراق وجود هدف را برای ما مسجل کرده بود. کمی جلوتر در پناه تپهای چندین دستگاه تانک و نفربر استتار شده به چشم میخورد. روز قبل همین تانکها و توپخانه پاسگاه مرزی ما را گلول باران میکردند.
از لیدر اجازه زدن هدف را گرفتم. قرار بود هر دو به صورت ضربدری از چپ و راست یکدیگر را رد کرده، هدفها را منهدم کنیم. بلافاصله زاویه مخصوص پرتاب راکت را به هواپیما دادم و نشاندهنده مخصوص را بر روی هدف میزان کردم. در یک لحظه ناگهان هواپیما تکان شدیدی خورد و فرمان، تعادلش را از دست داد.
نمیدانستم چه بر سر هواپیما آمده، سعی کردم بر خودم مسلط شوم و هواپیما را که در حال پایین رفتن بود کنترل کنم. به هر نحو توسط پدالها، سکان افقی هواپیما را به طرف هدف هدایت کردم، در این لحظه ارتفاع هواپیما به 6000 پا رسیده بود و چراغهای هشدار دهنده موتور مرتب خاموش و روشن میشدند. شاسی پرتاب راکتها را رها کردم. در یک لحظه 76 راکت بر روی هدف ریخته شد و جهنمی از آتش در زیر پایم ایجاد کرد.
ادامه دارد...
باشگاه خبرنگاران جوان
شهید محمد ابوالمعصومی
نام پدر: عیسی
تاریخ تولد: 1341/06/15
تاریخ شهادت: 1363/11/01
منطقه عملیاتی شهادت: شلمچه
مزار: گلزار شهدای جلایر - فراهان - استان مرکزی
بسم رب شهدا خدایامارو مدیون خون شهدا نکن روحشون روباسیدالشهدا مشهورکن