یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

شهید محمدحسن قدوسی فرزند بزرگ شهید آیت الله قدوسی

  • ۱۰:۴۲

http://shahidedanesh.ir/wp-content/uploads/2022/09/12121212121212-195x210.jpg

نــام : محمدحسن
نـام خـانوادگـی :قدوسی
نـام پـدر :علی
تـاریخ تـولـد : ۱۳۴۰/۰۲/۰۲
مـحل تـولـد :قم
 سـن :۱۹ سـال
دیـن و مـذهب :اسلام شیعه
تـاریخ شـهادت :۵۹/۱۰/۱۵
مـحل شـهادت :هویزه
نـحوه شـهادت :حوادث ناشی از درگیری با دشمن بعثی
مزار: بهشت زهرا(س) تهران

محمدحسن فرزند بزرگ شهید قدوسی دانشجوی رشته جامعه‌شناسی دانشگاه مشهد بود که در 17 شهریور 1357 در مشهد زخمی شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تأسیس انجمن اسلامی دانشگاه مشهد بسیار فعال بود.

 با شروع جنگ تحمیلی فرزند شهید قدوسی به جبهه‌های جنگ رفت و در 15 دی‌ماه سال 1359 در هویزه به درجه رفیع شهادت نائل شد.

 آیت‌الله قدوسی پس از شنیدن خبر شهادت فرزندش به همسرش می‌گوید: "مواظب باش برای چیزی که در راه خدا دادی طاقت خود را از دست ندهی و ضجه و ناله نکنی."

https://defapress.ir/files/fa/news/1396/10/16/348044_857.jpg

این شهید عزیز نوه علامه طباطبایی (ره) بودند

صفحه شهید در سایت گلزار شهدا

خاطرات ناگفته مادر شهید

شهید سیدمحمد موسوی - شهدای بهشهر مازندران

  • ۰۰:۳۶

شهید سیدمحمد موسوی - روستای الارز بهشهر

زندگی نامه

شهید والامقام سید محمد موسوی درسال ۱۳۴۳ در روستای الارز از توابع شهرستان بهشهر در خانواده ای مذهبی، دیده به جهان گشود. وی فردی با اخلاص، متقی، بسیار شکیبا، تودار، حافظ اسرار و با کرامات بود. دوران تحصیلی خود را در گرگان سپری کرد و در بسیج فعالیت داشت و کوچکترین عضو هیئت قرآن محله خود بوده است و در کنار پدر بزرگوارش در کنار علم و تحصیل به امورات نجاری مشغول بود . 

در سنین جوانی به عضویت رسمی سپاه در آمد ، روحیه تعاون و همکاری داشت و همیشه از مردم دستگیری و مساعدت می نمود . ایشان یک سال قبل از شهادت به یکی از همرزمان خود نام فرزند دوم خود را که ندیده بود ، نحوه و چگونگی شهادت خودش و بعضی از دیگر مسائل را بازگو نمود و بیان داشت : « این اسرار بین خودمان بماند»، همچنین مادر شهید چند سال قبل از شهادتش در خواب می بیند، «فرزند دلبندش مثل امام حسین (ع) شهید می شود و سر در بدن ندارد» و از آن زمان هرگز مانع رفتن به جبهه فرزندش نمی شود و زمانی که فرزندش هر بار عازم به جبهه ها می شد به جای صورت، گلویش را می بوسید و می بویید و در پنهانی اشک می ریخت و این ماجرا را من شاهد بودم.

  سرانجام شهید سید محمد که آخرین جبهه اش بیش از ۱۳ ماه بوده و از جبهه ها ترخیص شد مجدداً به جای مسؤول تعاون سپاه گرگان که مشکلاتی داشت عازم جبهه ها می شود و همان گونه که در خواب دیده شد در تاریخ  ۱۳۶۵/۱۰/۱۴ در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به فوز عظیم شهادت نائل آمد.

منبع: قافله نور - الارز 

http://alarz.blogfa.com/post/19

پایگاه شهدای مازندران 

https://jangoderang.ir

شهید دکتر حسن آیت ، نماینده مردم تهران در مجلس

  • ۰۳:۰۹

شهید دکتر حسن آیت

نگاهی به زندگی شهدای انقلاب اسلامی استان اصفهان

شهید دکتر سید حسن آیت نماینده مردم تهران در مجلس

شهید دکتر سید حسن آیت سوم تیر 1317 هجری شمسی در شهرستان نجف آباد در خانواده ای روحانی و کشاورز دیده به جهان گشود.

وی تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در همین شهرستان سپری کرد و پس از پایان تحصیلات علوم دینی از جمله علوم حوزه و تا حدود فقه و اصول در نجف‌آباد و اصفهان، به تهران رفت و در دانشسرای عالی در رشته تربیت معلم، در بخش ادبیات فارسی موفق به اخذ لیسانس شد.
شهید آیت مطالعات خود را در رشته جامعه‌شناسی ادامه داد و سال 1340 فوق لیسانس جامعه‌شناسی از مؤسسه علوم اجتماعی دانشگاه تهران دریافت کرد.

شهید سیدمحمود میر خرم آبادی (موسوی شاهرخی)

  • ۰۱:۲۹

شهید سیدمحمود میر خرم آبادی -شهدای خرمشهر

شهید سید محمود میر خرم آبادی (موسوی شاهرخی)

نام شـهـید : سیـدمحمـود

نام خانـوادگـی : میـرخـرم آبادی

نام پـدر : سیـد داوود

تاریـخ تولـد : 26 ، آبان ، سـال1337

مـحل تولـد : خرمشـهر

تاریـخ شهادت : 4 ، مهر ، سـال1359

سن در زمان شهادت : ۲۲ سال 

مـحل دفـن : بدون مزار و جاویدالاثر 

بسـم رب الـشـهـدا

شهید سید محمود میرخرم آبادی در سال 1337 هجری شمسی در شهرستان خرمشهر و در خانواده ای متدین و مستضعف به دنیا آمد و پدرش از کارگران زحمتکش و متدین بوده و به همین علت وی از سنین کودکی به همراه پدر به مسجد می رفته و در پای منبر به وعظ و خطابه عالمان گوش می داد و بیش از سایر اعضای خانواده راغب به دیدار عالمان و سخنرانیهای آنان بوده. از آنجایی که از بستگان پدری از جمله عموی ایشان در لباس روحانیت در قم می زیسته و درجریان قیام پانزده خرداد سال 1342 عموی نامبرده به علت تحت تعقیب بودن از سوی ساواک از قم متواری و در منزل پدر شهید به صورت مخفی سکونت اختیار کرده بود، شهید سید محمود میرخرم آبادی با شناخت این مسیر، از همان زمان نسبت به حضرت امام خمینی (ره) و روحانیت علاقه زیادی پیدا کرد و بر خلاف طرز تفکر و رفتار همسن و سال های خود در آن زمان بیشتر وقت خود را در مساجد و مطالعه کتابهای دینی می گذرانید و به نماز اهمیت زیادی می داد و خواهران کوچکتر خود را به تقوا و پاکدامنی تشویق می کرد.

دانشجوی شهید سیدمحمد موسوی ، شهدای بروجرد

  • ۰۰:۵۲

دانشجوی شهید سیدمحمد موسوی ، شهدای بروجرد

شهید سیدمحمد موسوی

نـام پـدر : سیدمحمود

تـاریخ تـولـد :۱۳۳۹/۰۶/۰۱

مـحل تـولـد: بروجرد

سـن :۲۶ سـال

دیـن و مـذهب : اسلام شیعه

وضـعیت تاهل : متاهل و یک فرزند

شـغل : معلم

دسـته اعـزامـی :بسییج

تـحصیـلات :لیسانس رشته تاریخ 

تـاریخ شـهادت :۱۳۶۵/۱۲/۰۷

مـحل شـهادت :شلمچه

عـملیـات :کربلای۵

نـحوه شـهادت :حوادث ناشی از درگیری

دوم شهریور ۱۳۳۹، در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش سیدمحمود، خوار و بار فروش بود و مادرش صدیقه نام داشت. دانشجوی کارشناسی و در رشته تاریخ درس خواند. معلم بود. سال۱۳۶۵ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۵، در شلمچه شهید شد. مزار او در گلزار شهدای بروجرد واقع است.

منبع: سایت گلزار شهدا 

بسم رب الشهداء والصدیقین

«زندگینامه شهید محمد موسوی»

مادر شهید سید محمد موسوی :شهدا از ما مسلمان بودن و حفظ دین را می‌خواهند

  • ۱۳:۱۱

شهید سیدمحمد موسوی ؛ شهدای بستان

شهید سیدمحمد موسوی 

نام پدر : 

نام مادر  : فاطمه خلیلی

تولد : ۱۳۳۷  منطقه ۱۰ تهران 

سمت : تیربارچی 

شهادت : ۱۳۶۲

محل شهادت : بستان 

علت شهادت : بر اثر اصابت گلوله دشمن به نخاع 

مادر شهید سید محمد موسوی:

«همه باهم خوب باشیم، واقعا مسلمان باشیم، مسلمان ظاهری نباشیم، ببینیم این شهیدانی که رفتند چه می‌خواهند از ما، مسلمان بودن و حفظ دین را می‌خواهند.»

مادر شهید موسوی گفت: قبل از به دنیا آمدن «محمد» پسر جوانی را در خواب دیدم که به سمتم آمد و گفتند این پسر شماست، یکباره دیدم خورد زمین و شهید شد، بعد هم گفتند این شهید برای شماست...

معجزه‌ مادران شهدا کم نیست، همین که با ناملایمات دنیا و زندگی هنوز ایمان و صبرشان قد خم نکرده خودش بالاترین معجزه است، همین که فرزندشان را با رضایت خود به جبهه فرستادند و بعد هم خبر شهادتش را شنیدند اما ذره‌ای اعتقادشان ضعیف نشد و از راهی که فرزندان‌شان رفتند پیشمان نشدند خود بزرگترین معجزه ایمان است.

شهید سیدخدارحم موسوی - شهدای روستای دارایی خرم آباد

  • ۱۲:۱۸

شهید سیدخدارحم موسوی - شهدای خرم آباد روستای دارایی

شهید سید خدارحم موسوی
نام پدر: سید سبزخدا
تاریخ تولد: 1-10-1339 شمسی
محل تولد: روستای دارایی - خرم آباد
تاریخ شهادت : 15-1-1365 شمسی
محل شهادت : دربندیخان عراق
دلیل شهادت :
اصابت مستقیم گلوله دشمن
بعثی
مزار : گلزار شهدای روستای دارائی - خرم آباد

نقل خاطره از شهید سید شعبان موسوی از زبان دوستان نزدیک ایشان

دو خاطره از شهید سید شعبان موسوی ، شهدای حاج عمران

  • ۱۰:۴۵

شهید سید شعبان نوسوی - خرم آباد

شهید سید شعبان موسوی

فرزند  :  سید نور اله

تاریخ ولادت: 9-6-1337 شمسی

تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۵/۰۳/۰۲

محل شهادت  :  منطقه عملیاتی حاج عمران

محل دفن  :  گلزار شهدای روستای دارایی از توابع شهرستان خرم آباد

نهم شهریور ۱۳۳۷ در روستای دارایی از توابع شهرستان خرم‌آباد به دنیا آمد. پدرش سیدنورالله (فوت۱۳۶۲) کشاورز بود . چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که  توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش رقیه خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید سید شعبان  پا به عرصه وجود گذاشته  بود. گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت ، اما  تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف   بعنوان بسیجی مخلص اسلام  مخلص خود را در کنار همسنگاران مجاهد الهی قرار دهد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه  پر از رمز و رازهای الهی وی در دوم خرداد ۱۳۶۵، با سمت فرمانده گروهان در حاج‌عمران عراق پایان یافت و به خیل همسنگران شهیدش پیوست. پیکرش مدت ها در منطقه جا ماند و در نوزدهم خرداد۱۳۷۳، پس از تفحص یافت شد و در روستای دارایی از توابع خرم‌آباد به خاک سپرده شد.

وصیت نامه و خاطرات شهید

گذری بر زندگی شهید هاشمی نژاد

  • ۱۲:۱۲

بررسی بعد سیاسی ولایت فقیه/ گفتاری از شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد | ندای  اصفهان

سید عبدالکریم هاشمی نژاد 5 مرداد 1311 ه.ش در شهر بهشهر از پدر و مادری سادات به عنوان اولین فرزند خانواده متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را در بهشهر آغاز نمود و به دلیل علاقه زیادی که به روحانیت داشت، تحصیل در حوزه را مشتاقانه انتخاب کرده و در اولین گام در حوزه علمیه مرحوم آیت الله کوهستانی ثبت نام کرد؛ به زودی به لحاظ هوش و استعداد از سایرین ممتاز گشت و مورد محبت خاص آن پیر بزرگوار قرار گرفت.
سید عبدالکریم تا 17 سالگی در نزد استاد به علم آموزی ادامه می دهد و پس از آن با کسب اجازه از استاد خود برای عمق بخشی به تحصیلاتش راهی شهر قم می شود. ایشان در قم از محضر اساتید بزرگواری چون مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، حضرت امام خمینی (ره)، بهره بردند. از دیگر اساتید ایشان در قم، می توان به شخصیت های علمی و مجاهدی همچون شهید محراب آیت الله شیخ محمد صدوقی (ره)، آیت الله سید رضا صدر (ره) و آیت الله آقا میرزا محمد مجاهدی تبریزی اشاره کرد. با این حال بیشترین تأثیرپذیری شهید هاشمی نژاد از شخصیت ممتاز امام خمینی (ره) در اخلاق، فقه، اصول و فلسفه بود.
شهید هاشمی نژاد پس از ازدواج در مشهد، در این شهر ساکن می شود و به تدریس و فعالیت اجتماعی می پردازد. تدریس ایشان بیشتر در شبستان مرحوم نهاوندی مسجد گوهرشاد، مدرسه میرزا جعفر (که هم اکنون دانشگاه علوم اسلامی رضوی است) و مسجد ملا هاشم دایر می گردید.

شهیدی که در روز شهادت امام جواد(ع) شهید شد ، شهید عبدالکریم هاشمی نژاد

  • ۱۱:۵۶

چرا شهید هاشمی نژاد خاری درچشم منافقین بود؟- اخبار رسانه ها تسنیم | Tasnim

شهید سید عبد الکریم هاشمی نژاد شیدا و عاشق امام جواد الائمه علیه السّلام بود و به آن حضرت چون دیگر امامان عشق می ورزید. 

یکی از بستگان بسیار نزدیک هاشمی نژاد، پس از شهادت او در عالم خواب، خود را بالای قبر شهید در حرم رساند. اما با قبر خالی شهید مواجه گردید، با جستجوی فراوان او را، داخل ضریح امام رضا علیه السّلام دید که نشسته است. خطاب به شهید گفت: شما که در دنیا با همه لیاقتها، پست های پیشنهاد شده از سوی امام خمینی را قبول نکردید. حالا در ضریح به چه کاری اشتغال دارید؟
سرش را بالا آورد و گفت داخل قبر جایم خیلی تنگ بود. اینجا آمده ام و مسئولیت تنظیم ملاقاتهای امام جواد علیه السّلام را قبول کرده ام.
 
جوانمرد فاضل و دانشمند در روز شهادت امام جواد علیه السّلام راس ساعت 7 صبح به مکان حزب جمهوری اسلامی آمد. یکی از اعضای منافقین به بهانه خرید کتاب و پوستر با نارنجک به سالن حزب رفت و در آنجا مخفی شد. وقتی راس ساعت 8 صبح کلاس پایان گرفت، منافق سیه روز، خود را به جوانمرد فاضل رساند. او را در بغل گرفت و نارنجک را در جلوی شکم آن عاشق شهادت منفجر کرد.
 
انفجاری که روح بلندش را از قفس تن پرواز داد و فریاد رسوایی شب پرستان و طلوع خورشیدی دوباره را در آسمان شهر نوید داد فریاد رستگاری از مأذنه شهادت برخاست و هاشمی نژاد را به مهمانی جدش رسول خدا برد و با اتصال به اقیانوس جاوید و بیکران روحش را از کوثر کمال سیراب ساخت. یادش گرامی باد.

هفتم تیر سالروز شهادت آیت الله شهید دکتر بهشتی و 72 تن از یاران انقلاب

  • ۰۰:۵۶

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/13920404152237632748634.jpg

شهید بهشتی و ولایت فقیه

یک روز پس از سوء قصد به جان آیت الله خامنه ای در ششم تیر سال 1360، در ساعت بیست و سی دقیقه شامگاه روز یکشنبه، هفتم تیر 1360، جلسه ای در سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، واقع در سرچشمه تهران برگزار شد. نمایندگان مجلس و برخی اعضای هیئت دولت در جلسه حاضر بودند و درباره تورم بحث می شد. برخی از اعضا خواستند درباره انتخابات ریاست جمهوری نیز صحبت شود. شهید بهشتی سخنانش را با این عنوان آغاز کرد: «ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند.... » این آخرین کلماتی بود که از لبان حق گوی ایشان شنیده شد. ناگهان انفجاری مهیب روی داد و در کمتر از ثانیه ای، از سالن اجتماعات حزب جمهوری اسلامی جز تلی از خاک چیزی نماند. فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران در تهران و شهادت مظلومانه هفتاد و دو تن از برجستگان و نیروهای شایسته و کارآمد انقلاب و در رأس آنها دکتر شهید بهشتی، با توطئه سازمان منافقین، واکنش استکبار جهانی و عوامل داخلی آنها در قبال برکناری بنی صدر خائن و حذف ضد انقلاب از صحنه سیاسی کشور با تدبیر مسئولان نظام اسلامی بود.

با شهادت این یاران والامقام انقلاب، سیر انقلاب اسلامی بر مبنای اسلام و ولایت و فقاهت، قوت و بالندگی یافت و توطئه های منافقان و نقشه های التقاطی و انحرافی آنان را رسوا ساخت. اگر حیات و شهادت فرزانگانی چون شهید بهشتی نبود، شاید سرنوشت انقلاب به گونه ای دیگر رقم می خورد. امام خمینی رحمه الله، با کمال شهامت و شجاعت، به سرعت پس از حادثه فرمود: «گرفتن این شهیدان از ملت، ملت را عقب نمی نشاند؛ صف ها فشرده تر می شود، مشت ها گرهش محکم تر می شود. شما نمی توانید با ترور بعضی شخصیت ها، با بمب گذاشتن در بعضی جاها، هر جا که باشد، نمی توانید این ملت را از صحنه خارج کنید. این ملت در سرتاسر کشور، الان در صحنه است...».

امام با این سخنان حماسی از دل برآمده، روحیه دیگری به ملت بخشید و با سرانگشت تدبیر خود، نگذاشت کشور حتی یک روز، دچار بحران شود. بی شک، ولایت فقیه برای ملت ما راز عزت، عظمت و استقلال بوده است.

سلام و درود خدا بر شهید مظلوم، بهشتی که فرمود: «ما معتقدان سرسخت به ولایت فقیه و امامت قاطع رهبر عالی قدرمان هستیم. اصل ولایت فقیه در اسلام، تعارف نیست و یک اصل بنیادی نظام اسلامی است».

یادمان شهدای خمسه سادات کوثر - سه راهی کوشک خوزستان

  • ۰۱:۳۸

یادمان شهدای خمسه سادات

اول مرداد سال 67 در جاده اهواز - خرمشهر که عراقی ها آن جا را گرفته بودند با تیپ حضرت زهرا، از لشکر ده سید الشهدا درگیر می شوند و دامنه این درگیری به حدی شدید بوده که عبارت تن برابر تانک در این جا مصداق علنی پیدا می کند، آن هم در صبح روز عید قربان !

حدود 200 نفر از رزمنده ها در آن جا شهید می شوند اما سرانجام جاده را از دست دشمنان می گیرند .

اما یکی از موارد قابل تأمل در میان این 200 شهید عزیز، پنج شهیدی هستند که با عنوان «شهدای سادات خمسه کوثر» یاد می شوند که در کیلومتر 65 جاده اهواز - خرمشهر بنای یادبود پنج ضلعی به نام آنها ساخته شده است.

با نام های؛ سید علی رضا جوزی که فقط 14 سال سن داشت، سید داود طباطبایی ، سید صاحب محمدی که با فاصله ۵ روز در گیلان غرب به دست منافقین کور دل، برادر دیگرشان (سید مهدی) را به شهادت رساندند و سید مهدی موسوی و سید حسین حسینی که به گفته و شناسایی دوستان شان شناسایی شدند .

قضیه از این قرار است که آن روز در حدود ۲۸ رزمنده سوار بار کامیونی می شوند به قصد جاده اهواز - خرمشهر، که تیر مستقیم تانک بعثی ها که تا آن جا هم راه پیدا کرده بودند به وسط کامیون اصابت می کند و خیلی از بچه ها زخمی می شوند ولی فقط آن پنج سید شهید می شوند . هشت سال بعد یادمانی در همین محل (سه راهی کوشک) ساخته می شود که امروز زیارتگاه عاشقان و دلسوختگان است.

یکی از شهدای این یادمان سید صاحب محمدی است. از سیدصاحب تنها دو پا برگشت. پدرش می گوید: در دوران بچگی سیدصاحب، خیلی از اطرافیان به نیت جدش، نذر او می کردند؛ حتی چند مسیحی حاجت گرفته بودند. سیدصاحب هشت ساله بود که به زیارت امامزاده هاشم(ع) در شمال رفتیم. در زیارتگاه همین طوری به زبانم آمد و به صاحب گفتم: »مردم آن قدر برای تو نذر می کنند، آخر تو هم می شوی امامزاده صاحب در سه راهی«. این جمله را به شوخی گفتم اما اکنون صاحب، در سه راهی کوشک واسطه حوائج مردم شده است.

دعای پدر مستجاب شد...

۱ ۲ ۳ . . . ۴ ۵ ۶ ۷ ۸
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan