یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

تصاویری از گردان شهدا - لشکر 57 حضرت اباالفضل (ع) لرستان

  • ۱۱:۵۵

گردان-شهدا-2

شهید روز تاسوعا - شهید مصطفی صدرزاده

  • ۱۲:۴۷

https://media.imna.ir/d/2022/08/07/4/1803998.jpg

در کتاب خاطرات «شهید روز تاسوعا» مطرح شد؛

عاشورایی شدنِ نماینده حضرت عباس (ع) در روز تاسوعا/ فرزندم باید سرباز امام زمان (عج) شود

یکی از اقوام شهید صدرزاده گفت: از حضرت عباس (ع) حاجتی داشتم و پیش از شهادت مصطفی خواب حضرت عباس (ع) را دیدم که در خواب گفتند، نماینده من روز تاسوعا، نزد من می‌آید. نزد او برو.

شهید سعید زندی علی آبادی (داود)، کتاب باباسعید

  • ۰۱:۳۹

کتاب-بابا-سعید- شهید سعید زندی

شهید سعید زندی علی آبادی ( در شناسنامه داود)

نــام :سعید (داود)

نـام خـانوادگـی : زندی علی آباد

نـام پـدر :قربانعلی

تـاریخ تـولـد :۱۳۴۱/۰۳/۰۵

مـحل تـولـد :تهران

سـن :۲۲ سـال

دیـن و مـذهب :اسلام شیعه

وضـعیت تاهل : متاهل و یک فرزند پسر

شـغل : پاسدار

تـحصیـلات : چهارم متوسطه - علوم تجربی

تـاریخ شـهادت :۱۳۶۳/۱۲/۲۲

مـحل شـهادت : شرق دجله

عـملیـات : بدر

نـحوه شـهادت :حوادث ناشی از درگیری

مـحل مـزار :گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران -قـطعـه :۲۷، ردیـف :۱۰۹، شـماره :۱

زندگی نامه:

پنجم آذر ۱۳۴۱، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش قربانعلی و مادرش،محبوبه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته علوم تجربی درس خواند. پاسدار بود. سال۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان لشکر ۲۷ محمد رسول الله در جبهه حضور یافت. بیست و دوم اسفند ۱۳۶۳، با سمت فرمانده گردان در شرق دجله عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.

صفحه شهید در سامانه گلزار. شهدا  / نوید شاهد


کتاب بابا سعید

 خاطرات عرفانی شهید سعید زندی

یادی از برادر شهید صید احمد سپهوند - - شهدای خرم آباد

  • ۱۰:۵۱

شهید صید احمد سپهوند و شهید جوزی امیری- خرم آباد.jpg

سرداران شهید احمد سپهوند و جوزی امیری از فرماندهان لرستان

در منطقه عملیاتی زبیدات عراق سال ۱۳۶۴

 

به بهانه یادی از  برادر شهید احمد سپهوند

معاون فرمانده گردان انبیاء لشگر 57 ابو الفضل لرستان

راوی محمد سلیمانی مخابرات گردان انبیاء :

برادر سپهوند انسانی مومن ، شجاع ، و به سلامتی و حفظ جان رزمندگان اهمیت زیادی میداد . در یکی از روزهای بهار در منطقه زبیدات عراق شب را تا  تا سحر پای بی سیم بیدار بودم دم صبح خوابم برد، بچه ها بیدارم نکردند ساعت 10 صبح بود بیدار شدم . فرصتی پیش آمده بود تا لباس هایم را بشویم . کنار تانکر آب که پشتش به عراقی ها بود و با گونی شن محصور شده بود نشسته بودم . کلاه خود سرم نبود .

برادر سپهوند با لنکروز فرماندهی از کنارم رد شد از اینکه کلاه نداشتم از او خجالت کشیدم خودم را پنهان کردم و زیر چشمی به او نگاه میکردم دیدم اتفاقاً خودش نیز کلاه ندارد. خیلی تعجب کردم . چون برادر سپهوند در حفظ جان بسیجیان بسیار حساس بود و با کلاه بچه ها همیشه مسئله داشت . با ماشین نزدیک پارکینگ فرماندهی شد . در یک لحظه آنقدر خمپاره بر سرمان ریخت که فرصت نشستن هم نداشتیم خمپاره اولی به پشت تانکر آب اصابت کرد ولی عمل نکرد . بچه ها فکر کردند به من اصابت کرده به طرف من آمدند که دومین گلوله به کنار تانکر اصابت کرد و برادر میرزا علی دریکوند را مجروح کرد . سومی و چهارمی و پنجمی به سنگر تدارکات و فرماندهی و ماشین اصابت کرد . تعدادی از بچه ها زخمی شدند . خمپاره بارید و بارید، همه نگران بودند و فریاد میزدند بخوابید . احتمالاً آتش تهیه است هرکس مجروح

نشده خودش را به سنگر دیدبانی برساند . همه این ماجرا با بلند شدن گرد و خاک و دود در کمتر از یک دقیقه بود . لحظه ای آتش قطع شد به دنبال هم می گشتیم .

وقتی بلند شدم برادر میرزا علی دریکوند را دیدم که به شکم او ترکش خورده و با لبخند همیشگی به طرف آمبولانس می رود .

یک نوجوان   15- 14 ساله را دیدم که با چهره ای دگرگون شده و صورتی سیاه شده به طرفم می آید . فهمیدم ترکش خورده ولی نمیدانستم به کجای او ، نمی توانست حرف بزند . ترکش  به قفسه سینه اش و در نزدیکی قلبش اصابت کرده بود .

به سراغ ماشین رفتیم ، برادر احمد سپهوند تکان می خورد ولی خون تمام بدنش را گرفته بود، او را از ماشین بیرون کشیدیم . اتفاقاً ترکش درست به سرش اصابت کرده بود . جایی که او همیشه به آن حساسیت نشان میداد و بچه ها را تشویق به کلاه خود کرده بود. او را به بیمارستان منتقل کردیم که مداوا اثر نکرد و به آرزوی دیرینه اش ، شهادت در راه خدا رسید. روحش شاد و یادش گرامی .                  

 صلوات را فراموش نکنید

 

به من گفتند تا اذان صبح بیشتر نیستی ، شهید محمد هادی امینی

  • ۰۰:۰۵

شهید محمد هادی امینی - تهران

شهید محمد هادی امینی 

دقایقی قبل از شهادت←

▫️پدرش می‌گفت: حدود ۱۰_۱۵ دقیقه قبل از اذان صبح بود با مربی با اخلاص اش رفتیم بالاسرش و باهاش صحبت کردم قربون صدقش رفتم؛ چند ثانیه بعد از اینکه اومدیم بریم، دستگاه‌ها صدا داد و هرکاری کردن نشد(هادی رفت🥀).. 

▪️مربی اش تعریف میکنه، شب دفنش قبل از اذان صبح خواب می‌بینه که: همون صحنه توی بیمارستان ، هادی روی تخته، گفتم هادی چرا حرف نمی‌زنی؟ 

-گفت: حاج احمد به من از سر شب گفتن که تا اذان صبح بیشتر نیستی و تا اذان صبح هستی💔.. 

قبل از اینکه شما و بابام بیاید تو، حضرت زهرا(س) اینجا بود. شما که اومدید خانم رفت؛ من خیلی گریه و اصرار کردم خانم برگشت. شما که رفتید منم رفتم🕊..

#شهید_محمدهادی_امینی

شادی  روح شهید صلوات 

شهادت شهید موسی محسن ‌زاده - شهدای بیرجند

  • ۱۱:۲۶

شهید موسی محسن زاده - برجند

شهید موسی محسن ‌زاده

نام پدر: علی

تولد : 1340/07/01

محل تولد : نهبندان روستای قدمگاه

شهادت : 1365/02/31

محل شهادت: حاج عمران

مزار شهید: گلزار شهدای بیرجند

شهید موسی محسن‌زاده، سال ۱۳۴۰ش در روستای قدمگاه نهبندان از توابع شهرستان بیرجند چشم به جهان هستی گشود. موسی در خانواده‌ای سخت‌کوش و رنج‌دیده اما مذهبی و مؤمن رشد کرد. چون در روستا امکانات تحصیل فراهم نبود، خانواده‌اش به زاهدان رفتند تا هم فرزندانشان تحصیل کنند و هم امکانات کار و امرار معاش برایشان فراهم شود. او تحصیلاتش را در زاهدان تا سوم راهنمایی ادامه داد. سال‌های آخر تحصیل، شبانه درس می‌خواند و روز‌ها کار می‌کرد تا کمکی برای مخارج خانواده‌اش باشد. سال آخر تحصیلش مصادف با اوج‌گیری مبارزات مردمی انقلاب اسلامی بود لذا همراه دیگر دوستان خود بیش‏تر شب‌ها را مشغول شعارنویسی بود.

پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نیز همواره در خدمت اسلام و نظام اسلامی بود تا این‌که به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و به‏ دنبال آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، با اشتیاقی خاص، عازم جبهه ‏های پیکار حق علیه باطل گردید.

شهید محسن‌زاده چندین ‏بار مجروح شد اما دست از مبارزه برنداشت. آخرین نوبتی که موسی به مرخصی آمده بود، ضمن خداحافظی از شهادت خویش صحبت کرد. سرانجام عملیات و الفجر 8 در منطقه‌ عملیاتی حاج‌عمران در تاریخ سی و یکم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۵ هجری شمسی در سن بیست و پنج سالگی به خیل شهدای ایران اسلامی پیوست.

پیکر مطهر شهید موسی محسن‌زاده سال‌ها مفقود بود تا این‌که پس از پانزده سال، به ‏وسیله‌ گروه تفحص کشف گردید و در تاریخ سی و یکم خردادماه ۱۳۸۰ش پس از تشییعی باشکوه در بیرجند، در گلزار شهدای سرفراز این شهر به خاک سپرده شد.

درگذشت پدر شهید موسی محسن زاده

زندگی نامه شهید مدافع حرم ، شهید نوید صفری ، تهران

  • ۱۱:۳۴

زندگی نامه شهید نوید صفری

حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه در آخرت برای او جبران کنم.
شهید مدافع حرم آقا نوید صفری در تاریخ 16 تیر ماه سال 1365 در استان تهران دیده به جهان گشود.

آقا نوید از نسل سوم از فرزندان حضرت روح الله (ره) بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب راهی سفر عشق سوریه شدند و به مقام شهادت نائل شدند .

آقا نوید متاهل و تازه داماد بودند و خطبه عقد شهید نوید صفری توسط رهبر معظم انقلاب (به صورت تلفنی) خوانده شد.

از صفات بارز اخلاقی شهید احترام بسیار زیاد به پدر و مادر ، مودب و با حیا ، بسیار دلسوز ، اهل فکر و صبور ، شوخ طبع، بسیار کار راه انداز و توانمند بودند .

شهید نوید صفری که برای انجام ماموریت سه ماهه به سوریه اعزام شده بودند پس از پایان ماموریت به درخواست خود شهید و با اجازه فرماندهان به دیرالزور بوکمال اعزام شدند.

شهید نوید صفری طی نبرد با تروریست های داعش در شهر بوکمال زخمی و به اسارت تروریست ها در آمد.

 

پاسدار شهید جمال کاوند ، فرمانده سپاه کرند غرب

  • ۱۱:۳۰

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سردار رشید اسلام

پاسدار شهید جمال کاوند 

فرمانده­ی سپاه کرند غرب و سرپُل ذهاب

شهید جمال کاوند

نام پدر : محمدجواد

تاریخ تولد : ۱۳۳۴/۰۱/۱۷

محل تولد : بروجرد

تاریخ شهادت : ۱۳۵۹/۰۴/۰۲

محل شهادت : اسلام آباد غرب ، شمال غربی کرند

مسؤلیت هنگام شهادت : فرمانده سپاه در کرند غرب 

مزار شهید : گلزار شهدای شهرستان بروجرد - استان لرستان

کد ایثارگری : ۵۹۰۸۵۹۲

شهید جواد (حسن) غیابی - شهدای بروجرد

  • ۱۵:۱۲

شهید جواد (حسن) غیابی - بروجرد

پاسدار شهید حسن (جواد ) غیابی

نام :حسن (جواد )

نام خانوادگی : غیابی

نام پدر: کریم

تاریخ تولد : 1331/11/01

محل تولد: بروجرد

شغل : پاسدار

تاریخ شهادت : 1364/09/26

محل شهادت : دربندیخان

گلزار شهدا : گلزار بهشت شهدای بروجرد

کد ایثارگری : 6411266

شهید محمد کبودجامه ، شهدای بروجرد

  • ۰۱:۱۲

شهید محمد کبودحامه - بروجرد

شهید محمد کبودجامه

کد ایثارگری: 6124588

نام پدر: غلام

محل تولد: بروجرد

تاریخ تولد: 1337/11/01

شغل: پاسدار

تحصیلات: کاردانی

تاریخ شهادت:۶۱/۲/۱۶

محل شهادت: فکه

گلزار شهدا: بهشت شهدای بروجرد

محل سکونت : استان لرستان -بروجرد - روستای گنل گیران

سامانه ملی شهدا

یاد امام و شهدا 

مواظب باشید انقلاب را به بیراهه نکشانند/شهید سیدعلی امینی تیزابی

  • ۰۰:۵۳

شهید سیدعلی امینی تیزابی -کوهدشت

گوش به فرمان امام باشید/ مواظب باشید انقلاب را به بیراهه نکشانند

زندگینامه شهید سیدعلی امینی تیزابی

نام پدر: سید رحمتعلی

محل تولد: شهرستان کوهدشت 

تاریخ تولد: 1343/05/06

تاریخ شهادت: 1364/12/08 

محل شهادت: سلیمانیه عراق- عملیات والفجر9

وصیت نامه شهید سیدعلی امینی تیزابی

ای اهل ایمان! در کار دین سستی روا ندارید. از ترس کافران بر صلح دعوت نکنید، بلکه دعوت به اسلام کنید، که شما بلند مقام تر خواهید بود. خدا با شما است و از ثواب اعمال شما هیچ نمی کاهد.

شهید حسن رضا یوسف زاده ، فرمانده گردان علی بن ابیطالب (ع) بوکان

  • ۰۰:۱۹

شهید حسن رضا یوسف زاده - کوهدشت

شهید حسن رضا یوسف زاده

فرمانده دلاور گردان علی ابن ابیطالب(ع) بوکان

_______________________________

وصیت نامه شهید حسن رضایوسف زاده

 خوشحالم از این که در سرزمین غریب به سر می برم و از این خوشحالم که در خطه ای محروم و در میان مردم مستضعف که دست های شان از شدت کار پینه بسته است.

مهم ترین مسله ای که به قول شهید دستغیب در زیر آسمان کبود هیچ خدمتی بالاتر از خدمت در کردستان نیست و به حقیقت راست می گوید؛ زیرا که در کردستان دو جهاد وجود دارد جهاد اکبر و جهاد اصغر؛ هر کسی نمی تواند باورکند، مگر کسانی که در کردستان خدمت کرده باشند.

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan