یاد شهیدان 🌹

شهید محمدعلی گودرزی 

فرزند : علی محمد

تاریخ شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲۲

محل شهادت : منطقه عملیاتی سلیمانیه عراق ارتفاع کچل برو 

مزار : گلزار شهدای شهرستان بروجرد

هشتم فروردین ۱۳۳۳، در روستای نجف آباد از توابع شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش علی محمد، کشاورز بود او چهره متین و دوست داشتنی داشت . وی با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود که توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را درعالم ملکوت باز نماید و اطرافیان همیشه به او افتخار نمایند. مادرش اقلیما خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید محمد علی پا به عرصه وجود گذاشته بود. گر چه از نظر تحصیلات کلاسیک مدارج عالیه نداشت ، اما تکلیف الهی وی را برآن داشت به فرمان امام خمینی قدس سرو شریف بعنوان پاسدار سپاه اسلام مخلص خود را در کنار همسنگاران مجاهد الهی قرار دهد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی برسد ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر بنماید. زندگی عارفانه این شهید عظمی در تاریخ ۲۲ اسفند ماه ۱۳۶۴ در ارتفاعات ناصر یک منطقه عملیاتی سلیمانیه عراق توسط نیروهای مزدور بعث عراق بر اثر ترکش توپ به سینه، به پایان رسید و به خیل همسنگران شهید پیوست و خود را برای همیشه جاودانه ساخت.

مزار وی در گلزار شهدای شهرستان بروجرد واقع است.

وصیت نامه شهید :

بسم اله الرحمن الرحیم

با سلام به امام زمان (عج) و نایب برحقش امام خمینی و با درود فراوان بر تمامی شهدا از صدر اسلام . اینجانب محمد علی گودرزی فرزند علی محمد با صحت و سلامت کامل وصیت نامه خود را آغاز می کنم. خدمت پدر و مادرم سلام میرسانم و امیدوارم که حالتان خوب باشد . امیدوارم که از زحمتهائی که به پای من کشیده اید اما ما نتوانستیم جبران کنیم حلال کنید و این حقیر گناهکار را مورد بخشش قرار دهید . خدمت همسر مهربانم سلام می رسانم و امیدوارم که زینب گونه در تربیت و پرورش عزیزانم که ثمره و امید انقلاب هستند کوشش نمائید . به شما وصیت می کنم که موازین اسلامی را کاملا رعایت کرده و در انجام فرائض دینی کوشا باشید. از شما پدر و مادر عزیزم می خواهم که سلام مرا به تمام خویشان و آشنایان و دوستان رسانده و چنانچه از این حقیر گناهکار بدی دیده اند حلال نمایند و از خداوند سبحان طلب بخشش و مغفرت می نمایم . همسرم را به عنوان سرپرست و قیم فرزندانم می گذارم و تا موقعیکه همسرم خواست با فرزندانم باشد و از آنها نگهداری کند مانعی ندارد و چنانچه نخواسته بماند پسر عمویم (میرزا ولی انوشه ) سرپرستی بچه هایم را به عهده می گیرد . تمام بدهکاریهایی که دارم نوشته شده که پیش همسرم هست و آنها را پرداخت می نماید . از هیچکس هم طلبکار نیستم .منزل مسکونی که دارم تا موقعیکه همسرم مایل به نگهداری و ماندن از بچه ها را دارد متعلق به ایشان و همسرم می باشد چنانچه مایل نبود مسکنی که دارم متعلق به فرزندانم می باشد و چنانچه همسرم مایل نبود که با بچه ها باشد، طبق قانون اسلامی با ایشان رفتار نمائید . التماس دعا دارم و از همه کسانی که این وصیت نامه را می شنوند طلب بخشش و آمرزش دارم.

با امید زیارت کربلا و قدس عزیز . محمد علی گودرزی ۱۳/۵/۶۳

سابت یاد امام و شهدا

خاطرات فرماندهی شهید در منطقه زبیدات 

بعداز شهادت شهید حسن گودرزی در اوایل آذرماه سال 1363 فرماندهی گردان ثارالله را برادر پاسدار کرم‌خدا ابراهیمی آهنگران به عهده می‌گیرد .

 ایشان از بچه های قدیمی و دلاور سپاه خرم‌آباد است .

او پاسداری شجاع متین و باصفاست وی حدود یک هفته است که مسولیت گردان را عهده‌دار شده است . بچه‌های رزمنده گردان هنوز به طور کامل با او آشنا نشده‌اند که او نیز شهد شیرین شهادت را می‌نوشد.

در این زمان معاونت گردان ثارالله با برادر پاسدار مصطفی نوروزیان است .

 مصطفی هم از بچه‌های قدیمی سپاه بروجرد است که بعد از شهادت برادر پاسدار خداکرم ابراهیمی آهنگران فرماندهی گردان ثارالله به عهده دارد بسیجیان ، پاسداران و رزمندگان مستقر در زبیدات همچنان در حال دفاع از خط پدافندی زبیدات هستند و به قول رزمندگان در آن روزها : بسیجی خستگی را خسته کرده .

بعد از مدتی فرماندهی گردان ثارالله به دلیل اتمام ماموریت برادر شهید مصطفی نوروزیان ( که بعد‌ها در عملیات کربلای پنج به شهادت می رسد ) به برادر پاسدار محمدعلی گودرزی محول می‌شود .

  ایشان نیز از بچه‌های رزمنده قدیمی سپاه بروجرد است . وی در شجاعت و دلاوری بین مردم شهر بروجرد معروف است او متولد روستائی دوردست و کوچک در اطراف دارالمومنین است .

ایشان قبل از این فرماندهی گروهان شهید مطهری همین گردان را بر عهده داشته است .

شُهرت محمدعلی به خاطر فعالیتهای شبانه ‌روزی و شجاعت و شهامت او از اول انقلاب تا این مقطع از جنگ که اوایل سال 64 است می‌باشد ، تقوای الهی ، روحیه بالای فرماندهی ، شجاعت و جسارت او در کار جثه و اندام کوچکش را تحت‌ الشعاع قرار داده است.

جنگ به روال سابق در خط پدافندی زبیدات ادامه دارد . هر چند وقت یکبار شلیکهای متناوب و متوالی دشمن سبب گلچین کردن رزمندگان پاسدار و بسیجی گردان می‌شود .

هم صف با ملائک : خاطرات رزمنده جانباز کاوه گودرزی