یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

خاطرات عملیات حاج عمران به روایت علی‌محمد نظری از فرماندهان دلفانی دوران دفاع مقدس

  • ۱۴:۰۰

سالروز عملیات حاج عمران به روایت علی‌محمد نظری از فرماندهان دلفانی دوران دفاع مقدس

نزدیک ظهر بود خبری ناخوشایند در سپاه نورآباد پیچید، تعدادی از نیروهای بسیج و پاسدار در حاج عمران به شهادت رسیدند !

در آن ایام بنده علی رغم اینکه در لشگر ۵۷ ابوالفضل (ع) مشغول به خدمت بودم، اما در یک مرخصی چند هفته ای به سر می بردم.

با فرمانده وقت سپاه ملاقات و صحت حوادث حاج عمران را جویا شدم، ایشان هم گفت غیررسمی خبرهای بدی رسیده. قرار شد همان روز بنده در خدمت برادر عزیزم سید عباسعلی خیرالهی و یک راننده،(مرحوم حسین خانی) به سمت حاج عمران حرکت کنیم تا هم صحت و سقم خبرها را بدانیم و هم در صورت نیاز کمکی بکنیم.

فردای آن روز نزدیک ظهر به پادگان تیپ ۱۱۰ شهید بروجردی در مهاباد رسیدیم،. دوستان پاسداری که آنجا حضور داشتند از جمله برادران میرعباس برزکار و محمدحسین کوچکیان، و.‌‌… با دیدن ما شیون و فغان سر دادند، بعد اینکه فضا آرام شد، آقای برزکار خبر شهادت ها را به ما داد، شهید علیدوست محمدی، شهید حسن رضا حقی ، شهید ایوب شیرخانی و..‌. اسامی مداوم ادامه داشت، حدود ۱۶ نفر .
جویای حال حاج رجب یوسفوند که فرمانده گردان امام حسین( ع) را برعهده داشت شدم، گفتند ایشان به همراه باقی مانده نیروها در پیرانشهر هستند.

راهی پیرانشهر شدیم بیرون از مقری که نیروهای ما در آنجا بودند آقا رجب را دیدیم. از ماشین پیاده شدیم پس از احوالپرسی قرار شد بنده در خدمت ایشان راهی خط مقدم شویم و بقیه دوستان در همان مقر بمانند.

هرچه به خط نزدیکتر می شدیم حجم آتش عراقیها سنگین تر و علاوه بر آن هواپیماها هم مداوم در حال بمباران مسیرهای پشتیبانی به خط بودند( چندین بار به علت بمباران هوایی از ماشین پیاده و خودمان را به نقطه امنی می رساندیم.) در کنار یک صخره که مناطق از دست رفته کاملا از آنجا مشخص بود ایستادیم، حاج رجب در حال توضیح دادن و شرح عملیات بود.. بنظر می رسید نیروهای عراقی در یک عملیات احاطه ای. از سه محور،(. جناحین و مستقیم ) به نیروهای ما حمله کرده بودند،. اما مقاومت رزمندگان ما بسیار عجیب و جسورانه بوده ، و بر زمین ماندن حدود ۱۶ جنازه پس از یک درگیری چندین ساعته خود حکایت از استقامت جانانه آنان داشت. او حتی می دانست جنازه شهدا در کدام شیار و در دامنه کدام ارتفاعات بر زمین مانده اند.

پس از توضیحات ایشان عرض کردم بنظرت امکانش هست فرمانده تیپ ۱۱۰ را متقاعد کنیم وبه همراه باقی مانده نیروها و بقیه برادرانی که در پادگان مهاباد هستند، با انجام یک تک شبانه حداقل جنازه بچه ها رابه عقب منتقل کنیم ؟
کمی فکر کرد و گفت نمی شود، اولا عراقی ها با تمام توان به دنبال حفظ موقعیت هستند،. دوما ، نیروهای ما همه خسته اند. هوا در حال تاریک شدن بود ،گرچه با مشاهده ارتفاعات ۲۵۱۹ و جنازه هایی که در دامنه آن بود دلمان نمی خواست از بچه ها دور شویم اما ناچار به مقر برگشتیم،

باز هم تعدادی از برادران بسیجی با دیدن ما شروع به گریه نمودند، پس از اینکه آنها آرام شدند، به اطراف نگاه کردم ، در گوشه ای از سالن مرحوم زنده یاد حاج سید فتح اله موسوی را دیدم،. (. ایشان سالها درجنگ حضور ودر عملیات‌های گوناگونی شرکت نمود و سرانجام در سفر معنوی بیت الله الحرام دار فانی را وداع نمود و در همان جا مدفون گردید.) مثل همیشه خونسرد، با همان لباسهای آلوده. به خاک به کوله پشتی خود تکیه داده بود، بخدمتش رفتم، اولین چیزی گفت، این بود. به آقای یوسفوند که در کنار من بود اشاره کرد و گفت اگر نبودم جنازه ایشان هم الان آنجا بود ، گفت او را بزور و کشان کشان پایین آوردم، . گفتم حاجی آقای یوسفوند هم فرمودند که شما چقدر دلاورانه جنگیدید، گفت به اندازه ده نفر جنگیدم و شما خوب می دانید یعنی چی؟! به دوستانی که اطراف ما جمع شده بودند. عرض کردم، این به اندازه ده نفر جنگیدم فلسفه دارد،. در عملیات فتح المبین،حاج سید فتح الله موسوی که به همراه گروهی از دوستان از محور شوش وارد عمل شدند، چند روز بعد از عملیات توفیق شد خدمت ایشان رسیدم و از اینکه سالم بود ابراز خوشحالی نمودم، گفتم حاجی خوب جنگیدید ؟ گفت اصلا جنگ نکردم فقط یک گلوله شلیک نمودم، گفتم چرا فقط یک گلوله ؟ گفت چون هیچ عراقی ای را ندیدم تا به او شیلک کنم ، آن یک گلوله هم برای امتحان تفنگم بود.
ولی اینجا وقتی می‌گوید به اندازه ده نفر جنگیدم، نشان از یک درگیری شدید و جنگ سختی می دهد.
یاد همه حماسه آفرینان و شهیدان گرامی باد
علی محمد نظری

نسیم دلفان

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan