- جمعه ۱۶ دی ۰۱
- ۲۳:۲۱
نام شهید: محمدجعفر جواهری نیستانک
نام پدر: مرحوم حاج میرزا محمدرضا
تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۰۲/۲۰
محل تولد : نیستانک ، نائین
تحصیلات: دانشجو رشته مهندسی برق
و دارنده مهندسی افتخاری دانشگاه علم و صنعت تهران
مدت حضور در جبهه: ۱۰ ماه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۰۶/۱۱
محل شهادت: ارتفاعات بازی دراز - استان کرمانشاه
سمت: فرمانده عملیاتی بخشی از ارتفاعات بازی دراز
مزار: گلزار شهدای بهشت زهرای تهران
زندگی نامه
شهید محمدجعفر جواهری در روستای نیستانک نائین در خانواده ای مذهبی و روحانی در سال 1338 چشم به جهان گشود. از همان کودکی دارای استعداد فوقالعاده بود و در کلاسهای درسی جزء شاگردان ممتاز بود از همان دوران کودکی به فراگیری مبانی قرآن کریم پرداخت و با تعلیمات اسلامی آشنا گردید. در سن شانزده سالگی بر اثر مشکلات زندگی ناشی از کاهش سطح درآمد و خشکسالی عازم تهران شده و مشغول به کار گردید و در کنار کار روزانه، تحصیلات خود را نیز در دبیرستان شبانه ادامه داد و با معدل ۱۸/۲۳ موفق به دریافت دیپلم ریاضی گردید.
در همین زمان بود که انقلاب اسلامی شروع به شکوفایی نمود و شهید جواهری در کنار سنگر علم و دانش وارد عرصه مبارزات سیاسی و فرهنگی گردید. بطوری که در اکثر سخنرانیها و برنامههای مساجد که منجر به تظاهرات و درگیریهای سیاسی و نظامی میشد شرکت میکرد. دیگران را نیز دعوت به مبارزه میکرد و با دلی پردرد و قلبی پرخشم و زبانی رسا، به تبلیغات اسلامی و افشاگری طاغوتیان و رژیم پهلوی میپرداخت. در این جریانات دوبار نزدیک بود که به اسارت مزدوران شاه درآید که با زیرکی خود را از دست ساواک نجات داد.
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی برادر جواهری جهت خدمت به محرومین و ستمدیدگان به مدت 6 ماه همراه با برادران جهادگر در روستاهای استان تهران مشغول به توسعه شبکه برق رسانی و سایر خدمات روستایی گردید و مدتی را نیز برای دفع توطئه عوامل سرسپرده آمریکا در روستاهای کردستان به مبارزه سیاسی و فرهنگی پرداخت. در جریان انقلاب فرهنگی و تسخیر لانه جاسوسی در کنار برادران انجمن اسلامی دانشگاهیان حضور فعال داشت. با شروع جنگ تحمیلی برادر جواهری جزء اولین گروههایی بود که داوطلبانه برای جلوگیری از سقوط خرمشهر به سرعت عازم منطقه جنگی شد و به دفاع از مرزهای مملکت اسلامیمان پرداخت.
در بهمن ماه سال 1359 در پی اوج گرفتن حملات رزمندگان اسلام در غرب، عازم این مناطق شد و کار خود را با مسئولیت قبضههای خمپاره سپس گروه شناسایی و سپس بعنوان فرمانده عملیاتی بخشی از «ارتفاعات بازی دراز» به جهاد ادامه داد.
شهید محمدجعفر جواهری اگر چه ظاهری ساکت و آرام ولی باطنی پرمعنا و خروشان داشت. او در شناسایی و در عملیات دوم بازی دراز جسارتهای زیاد و رشادتهای فراوانی از خود نشان داد و در جریان همین عملیات بود که مجروح گردید و لیکن حاضر به ترک جبهه نگردید. بعد از عملیات دوم با توجه به تجارب بدست آمده برای عملیات سوم بازی دراز به صورت شبانه روز کار را با همرزمان شروع نمود.
او از هیچ کاری برای سرو سامان دادن به عملیات دریغ نمیورزید. از مدیریت برای کشیدن جاده تا انتقال تدارکات به نزدیکترین سنگر دشمن لحظهای درنگ نمیکرد. در آموزش بسیجیان عزیز، توجیه آنها نسبت به منطقه و عملیات و هم چنین شناسایی سنگرهای دشمن و امکانات و توان نظامی آنان حداکثر تلاش خود را بعمل میآورد.
نهایتاً برنامهریزیهای عملیات را با کمک همسنگران به سرانجام رساند تا لحظه شماری نماید برای انجام یک عملیات بسیار بزرگ. او در حالی که فرمانده محور ارتفاعات بازی داراز بود به عنوان اولین فرمانده گردان خطشکن همراه با برادر محسن وزوائی رهسپار این عملیات شد. وی عاشقانه قدم به سوی شهادت بر میداشت و سرانجام در سحرگاه روز یازدهم شهریور سال 1360 در پی آزاد سازی قله استراتژیک 1150 بازی دراز و در هنگام پاکسازی نهایی که سنگر به سنگر انجام میشد در بلندترین منطقه ارتفاعات بازی دراز هدف رگبار دشمن قرار گرفت و به آرزوی دیرینه خود نائل گشت.
در حالیکه همرزمان شهید اظهار میکردند که از مناجات عاشقانه و عارفانه او در شب عملیات و حالات روحانیاش پی برده بودند که او در این عملیات به شهادت خواهد رسید در شب عملیات یکی از برادران به برادر جعفر گفته بود با توجه به اینکه واحد عمل کننده و خط شکن هستند احتیاط کند و مراقب خود باشد او با تبسمی جواب میدهد: ما به رفتن فکر میکنیم تو ما را به ماندن دعوت میکنی.
در پی شهادت برادر جواهری و مجروحیت شدید برادران شفیعی و وزوائی و تثبیت موقعیت دشمن در منطقه دشمن زبون خبائث را به حد اعلاء رسانیده و پیکر پاک شهید را مورد اصابت گلوله تانک قرار داد. اما از خصوصیات این برادر رزمنده عزیز، ایثارگری وجهاد، مبارزه و خستگی ناپذیری او بود. کم لب به سخن میگشود اما آنگاه که سخن میگفت هرکلامش دنیایی معنی دربرداشت. همواره سریع خطوط انحرافی را تشخیص میداد و عاشق ولایت بود و علاقه غیر قابل توصیف به امام راحل(ره) داشت. اگر چه این برادر رزمنده عزیز از بین ما سبکبال بسوی معبود خویش بال کشید و پرواز کرد اما ما باید درس هجرت، جهاد و مبارزه، ایثار و شهامت و شهادت را از زندگی پربار او بیاموزیم و پاسدار واقعی خون شهداء انقلاب و اسلام عزیز باشیم.
پیام شهید
بسم رب الشهداء و الصدیقین
بنام خدای شهید، خدای مظلوم، خدای مستضعفین، خدای مجاهدین اسلام خدمت والده گرام و برادران عزیزم:
بعد از عرض تحیت و درود امیدوارم که در پرتوی توجهات خاص حضرت احدیت سالم و بسلامت بوده باشید، من نیز خوبم و حالم خوب است ابراهیم نیز خوب است و سلام میرساند اکنون که مشغول نوشتن این نامه هستم صدای ریزش باران گوش را نوازش میدهد از طرف دیگر سرود انقلابی که توسط رادیو پخش میشود دل را به هیجان وا میدارد، طبیعت زیبا، دشت سرسبز با صدای آب جاری در رودخانه و صدای گنجشکهای محاصره شده توسط سلسله کوهها چشم را به نظاره میخواند بوی باروت ناشی از انفجار پیدرپی خمپاره و توب مشام را به بوییدن میطلبد در این میان من هم چون کبوتری سبکبال میخواهم به سوی شما پر بکشم و ندای پیروزی، افتخار پیروزی را سردهم و بگویم آه، ای پیروزی، ای آزادی چه حسرتها که نخوردم و چه رنجها که نکشیدم، مدتهاست چشم به انتظار توأم ای طرف مطلوب، ای غایت راهم، ای سر آغاز انقلابم، صدور انقلابم، معبودا، پروردگارم راهم را راست و نیّتم را پاک و هدفم را خویش گردان. ای درهم کوبنده کاخهای فساد، ای یاری دهنده یاری کنندهگانت، امام را، رهبرم را، اسطوره زمان را، نایب امام زمان(عج) را طول عمر ده، سلامتدار و بیشتر و بیشتر یاد و نام او را در قلبم، در فکرم، در مغزم زنده دار و عشق و علاقه به او را افزونتر از افزونگردان، ای ربالشهداء و الصدیقین ای اطمینان دهنده قلبهای مرده راهم را راهت، امامم را روحت، دینم را دینت و هدفم را خودت و قصدم را قربتت گردان. بار خدایا ای فرستنده ابابیل، در هم کوبنده فاسقین لشگرت را پیروز، جنودت را سرافراز و حزبت را موفق و غالب گردان، آمین یا رب العالمین.
امیدوارم که همه و همه همواره راه کمال را، راه سعادت و شرف را، راه خدا را بپیمایید و امیدوارم که خبر هیجانآور، شور انگیز و لذت بخش پیروزی را هر چه زودتر با هم بشنویم و امید دارم که راه زیارت عتبات با همت والای قوای اسلام باز، و به روی همه گشوده شود دیگر عرضی ندارم بجز سلامتی یکایک شما که امیدوارم همواره واصل باشد.
والسلام علیکم... محمدجعفر جواهری
وصیت نامه
بسم رب الشهداء و الصدیقین
انا لله و انا الیه راجعون
غرض از تحریر این قطعه آن است که هرگاه خداوند تبارک و تعالی امر فرمود که روح را از کالبد خاکی این حقیر جدا سازد و این حقیر دعوت حق را لبیک اجابت نماید و جان را به جان آفرین تسلیم نماید، لذا طبق مقررات شرع مقدس اسلام بایستی که چند کلمهای درباره بعد از مرگ خویش بنویسم. وصی اینجانب اخوان گرام(زیدعزه) میباشند و هنگامی که این مرقومه به دست آنها رسید موظف و مکلف هستند که مرقومات ذیل را به نحو احسن اجرا نمایند.
ایدهم الله تعالی
مراسم تدفین و تغسیل و فاتحه طبق معمول اجرا شود، بعد به مدت دو سال نماز و روزه احتیاطی به عمل آورند. ضمناً اگر خمسی و یا زکاتی بر عهده اینجانب است اموال اینجانب را مزکی فرمایند. إنشاء ا... تعالی. بعد مبلغ هفتاد هزار ریال معادل هفت هزار تومان از مال اینجانب را به نفع اسلام به آقای آیت ا... العظمی خمینی (مدظلهالعالی) و یا یک نماینده ایشان تسلیم فرمایند. و بعد ما بقی ما ترک را طبق قانون شرع مقدس اسلام تقسیم کنند. بقای عمر شما را خواستارم.
وصیت نامه دوم
بعد از حمد و ثنای باری تعالی و درود بر محمد مصطفی(ص) امیدوارم که همواره راه مستقیم الهی را پیموده و در این راه، شهادت، این واژه پر فیض و افتخار نصیبم گردد. برای من در حدود 2 ماه روزه واجب و شش ماه الی یکسال نماز احتیاطاً واجب ادا کنید. امیدوارم که مادر و برادرانم مرا ببخشند و از گناهان من صرف نظر کنند و برایم دعای خیر نمایند. به کسی بدهکاری ندارم جز عبدالعلی شفیعزاده که بپردازید. تا میتوانید از مال من در راه بیچارگان و مستضعفان انفاق کنید. خمس و زکات کلیه اموالم را بپردازید. از کلیه کسانی که از من خطا دیدهاند تمنا میکنم مرا ببخشند. بعد از شهادتم شاد و خرم باشید.
«والسلام علیکم و رحمه الله»
به نقل از وبلاگ: معنوی نیستانک
http://neyestanaki.blogfa.com/post/173
مشخصات شهید محمدجعفر جواهری
کد ایثارگری: 6003468 نام پدر: محمدرضا محل تولد: نائین ، استان اصفهان ، تاریخ تولد: 1338/02/20 شغل: دانشجو تحصیلات: دیپلم تاریخ شهادت: 1360/06/11 محل شهادت: بازی دراز
مزار: گلزار شهدای بهشت زهرا (س)
قطعه ۲۶، ردیف ۱۷، شماره ۲۸
صفحه شهید در سامانه ملی شهدا
https://shohada.org/fa/shahid/313975
صفحه شهید در پورتال جامع شهدای دانشجو