یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

از نماز و حجاب دست برندارید. شهید بشیر مهرنسب ، شهدای کرج

  • ۱۲:۰۷
شهید مهرنسب-بشیر

شهید بشیر مهرنسب

نام پدر: قدرت الله

نام مادر: آمنه

تاریخ تولد: 10-11-1337 شمسی

محل تولد:تهران

سن:23سال

متاهل

پاسدار وظیفه

خدمه خمپاره انداز

تاریخ شهادت : 1-12-1360 شمسی

محل شهادت : چزابه

گلزار شهدا: امامزاده محمد (ع) کرج - استان البرز

 شهید «بشیر مهرنسب»، دهم بهمن‌ماه،1337 در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش قدرت الله، کارمند بود و مادرش آمنه خانه دار . تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. ازدواج کرد. به عنوان پاســدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیســت و دوم بهمن‌ماه، 1360 با ســمت خدمه خمپاره‌انداز در تنگه چزابه با اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای امامزاده محمد(ع) شهرستان کرج قرار دارد.

تصویری از سنگ مزار شهید:

شهید رحمانعلی اکبری دره دیمه - شهدای نورآباد دلفان

  • ۲۱:۲۲

شهید رحمانعلی اکبری دره دیمه - دلفان

شهید رحمانعلی اکبری دره دیمه

فرزند : رضاقلی

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۲۸

محل شهادت : شلمچه

محل دفن : بهشت زهرای شهرستان دلفان- استان لرستان 

 هفتم مهر ۱۳۳۷، در شهرستان دلفان دیده به جهان گشود. پدرش رضا قلی (فوت۱۳۵۵) و مادرش فانوس خانه دار بود. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. بنّا بود. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم دی ۱۳۶۵، در شلمچه براثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در بهشت زهرای نورآباد دلفان واقع است.

یاد امام و شهدا

یوسف یعقوبی - ژانویه 27, 2024 در 3:23 ق.ظ

از خاطراتی که از این شهید والامقام دارم توجه به نماز اول وقت بود یادم نمیره همیشه وقت نماز می شد برایش هیچ کاری مهم‌تر از نماز نبود. من بچه بودم بچه سه ساله اش هم پشت سر اون نماز خواند و من هم تشویق شدم نماز بخوانم.

یادداشت در سایت یاد امام و شهدا 

خاطرات شهید اسماعیل هادیان ، شهدای کوهدشت

  • ۰۰:۳۲

شهید دکتر اسماعیل هادیان - شهدای کوهدشت

شهید اسماعیل هادیان 

اسماعیل تازه از منطقه برگشته بود. با لشکر امام حسین و با بچه های دانشجو اعزام شده بود. مستقیم به منزل ما آمده بود.

آن روزها مجتبی آدینه وند تازه شهید شده بود. اسماعیل نامه ای را که مجتبی برایش نوشته بود برایم خواند. در تمام مدت خواندن نامه اشک می ریخت.

از من خواست که پدر و مادرش را راضی کنم که با لشکر 57 ابوالفضل مجددا به منطقه اعزام شود. گفت یا من بروم و اگر اجازه ندهند محمد و فریبرز بروند. 

بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan