یاد شهیدان 🌹

شهدا را فراموش نکنیم

زندگینامه شهید دکتر علیرضا ولیان ، شهدای الیگودرز

  • ۱۳:۳۴

https://defapress.ir/files/fa/news/1397/5/20/494107_482.jpg

زندگینامه و شرح خاطرات و عکس های سردار رشید اسلام،

شهید دکتر علیرضا ولیان، دکترای داروسازی از دانشگاه اصفهان


ولادت:الیگودرز ۱۳۳۷/۷/۱۹
شهادت: حاج عمران ۱۳۶۵/۳/۲
(مصادف با ۱۴ رمضان المبارک)

زندگینامه شهید دکتر علیرضا ولیان

شهید موسی مرادی ، شهدای بیجار

  • ۱۰:۳۷

شهید موسی مرادی -بیجار کردستان

شهید موسی مرادی

کد ایثارگری: 6223097 نام پدر: علی اصغر محل تولد: ایران ، استان کردستان ، شهرستان بیجار ، تاریخ تولد: 1346/04/01 شغل: دانش آموز تحصیلات: دیپلم تاریخ شهادت: 1362/05/10 محل شهادت: حاج عمران

 

زندگینامه 

شهید "موسی مرادی" روز یکم تیرماه سال 1346 در شهرستان بیجار به دنیا آمد. دوران کودکی را در شهر بیجار گذراند و با رسیدن به سن شش سالگی برای کسب علم و دانش به مدرسه رفت. هفدهم خرداد ماه سال 1362 به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شد. پس از مجاهدتها و تلاشهای شبانه روزی در راه اسلام و انقلاب، روز دهم مرداد ماه سال 1362 در عملیات والفجر2 در منطقه حاج عمران عراق به شهادت رسید.

بخشی از وصیت این شهید گرانقدر را در قالب پوستر ملاحظه می‌کنید.

اطلاعات بیشتر : شهدای کردستان

صفحه شهید در سامانه ملی شهدا

شهید

شهید مفقودالاثر علیرضا حیدری فرزان -شهدای اسدآباد

  • ۲۲:۱۱

شهید علیرضا حیدری فرزان -شهدای اسدآباد همدان

شهید علیرضا حیدری فرزان دوم مهرماه سال ۱۳۲۶ در شهرستان اسدآباد از توابع استان همدان به دنیا آمد. پدرش علی حیدر نام داشت. در شش سالگی وارد دبستان شد و تحصیلات خود را تا سال دوم راهنمایی ادامه داد. مشغول کار شد تا بخشی از مخارج خود و خانواده اش را تامین کند. سال ۱۳۵۲ ازدواج کرد و صاحب سه پسر و چهار دختر شد که از وی به یادگار مانده است.

پس از ازدواج به استخدام شهربانی وقت درآمد. با شروع حرکت مردمی علیه شاه و مبارزه مردم ایران با رژیم طاغوت به فعالیت‌های انقلابی پیوست و در روز تسخیر لانه جاسوسی از شرکت کنندگان اصلی آن واقعه بود. در سال ۱۳۵۹ بر اثر سکته قلبی در بیمارستان بستری شد اما به طور معجزه آسایی شفا یافت.

با آغاز جنگ تحمیلی و در سال ۱۳۶۲ در حالی که فرزند کوچکش دو ماهه بود به صورت داوطلبانه روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا در برابر تجاوز رژیم بعث عراق به مرزهای ایران بایستد و از کیان خود دفاع کند.

در عملیات‌های متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود جانانه از مرزهای ایران حفظ و حراست نمود. سرانجام پس از ماه‌ها مجاهدت در راه خدا در بیست و ششم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی حاج عمران در حالی که برای نجات همرزمان خود که زخمی شده بودند رفته بود به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به کاروان عظیم شهدا پیوست. تاکنون اثری از پیکر پاک و مطهرش به دست نیامده است.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

شهید خسرو معظمی گودرزی‌ - شهدای کرج

  • ۱۱:۰۸
وصیت نامه شهید

شهید خسرو معظمی گودرزی

نام پدر : علی حسین

ولادت: پانزدهم اسفند ماه 1345، در شهرستان آبادان

شهادت : 13 مرداد 1362 ، عملیات والفجر 3 حاج عمران

شهید «خسرو معظمی گودرزی» که پانزدهم اسفند ماه 1345، در شهرستان آبادان در خانواده‌ای کارگری دارای مشی مذهبی به‌دنیا آمد و پدرش راننده شرکت نفت و اهل یکی از دهات بروجرد بود.

دوران کودکی را تا سن یک سالگی در آبادان بوده و بعد از آن با اخراج پدرش از شرکت نفت همراه با خانواده در سال 46، به‌تهران و بعد از آن به‌کرج نقل مکان کردند. دوران تحصیل را در کرج گذراند.  او در دوران انقلاب و در تظاهرات همراه با خانواده شرکت می‌کرد. دوران زندگی و نوجوانی وی با سختی بسیار گذشت و برای کمک به خانواده و همچنین تامین مخارج تحصیل خود کار می‌کرد.

دانش‌آموز اول متوسطه بود که به‎عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. سیزدهم مرداد 1362،در حاج عمران با اصابت ترکش به پا شهید شد. مزار پاکش در امامزاده محمد شهرستان کرج است. 

خانواده شهید می‌گویند: او فردی بسیار مهربان و مودب بود و دوست داشتنی‌ترین بچه خانواده بود، بسیار مهربان و فرمانبردار بود و نسبت به والدین خود احترام بسیار می‌کرد و هیچ‌گاه کسی را از خود آزرده‌خاطر نمی‌کرد و همه اهل فامیل وی را دوست داشتند.

شهید خسرو معظمی‌گودرزی در وصیت‌نامه خود چنین آورده است:

به نام الله پاسدار حرمت خون تک تک شهیدان و به امید اینکه خداوند مرا تا آخرین لحظه عمرم بر عقیده‌ام استوار بدارد و با سلام به پیشگاه حضرت مهدی صاحب‌الزمان و منجی عالم بشریت و با درود بر رزمندگان اسلام که با خون پاک و عزم راسخشان برای براندازی تمامی ظلم‌ها و کاخ‌های استکباری در راه خدایشان قیام کرده‌اند و با سلام و درود بیکران بر این مردِ حق، پیر جماران، حضرت نائب الامام خمینی که طاغوت با اسم مبارک او به لرزه درمی‌آید؛ وصایا و سفارشات خود را آغاز میکنم.

«مبارزه با ظلم و زور»

شعر جهانسوزی از شهید تیمور معظمی گودرزی

  • ۲۱:۱۳

شهید بسیجی تیمور معظمی گودرزی

شعری از شهید تیمور معظمی گودرزی


برو مادر خداحافظ که دیگر روی ماهت را نخواهم دید
دگر از گرمی آغوش پر مهرت نصیبی بر نمی گیرم
مرا دیگر نمی بوسی
دگر لبهای گرمابخش دلجویت برای من نمی خندد
برایم دیگر این دنیا به آخر می رسد مادر
دگر آن دست گرمت را بر روی گونه هایم حس نخواهم کرد
دیگر سهمی ندارم از نوازش های تو مادر
خوش آن روزی که در دامان پر مهرت مرا می پرورانیدی
و حالا من آن طفلم
به محبوبم بگو مادر من دلخسته را دیگر نمی بیند
امیدش را ببر مادر بگو فرزند من مرده است دیگر برنمی گردد
صدای ناله های زخمی ها
خروش و غرش بی وقفه ی خمپاره ها در جبهه می پیچد
مسلسلها ز بی رحمی بروی رزمنده ها ، خمپاره ها سرب می بارند
به گوشم آه درد آلود مجروحان ندایی تازه می گردد
تفنگم را به دوشم می کشم تا ناجوانمردان دشمن را از پا بیندازم
و اما لحظه ای از سوزش درد سینه ام بر پا نمی مانم
سپس بر خاک گرم جبهه می غلتم
ولی مادر برو با سربلندی زندگانی کن
که فرزند تو اینک در ره میهن شهادت را پذیرا شد
شکوه این شهادت را علف هایی که با خونم به رنگ لاله می روید به همراه نسیمی بازگو می کند مادر
شب تاریک و غمگین است من بنشسته ام اینجا
دور از بسترم مادر

به یاد گرمی آغوش پر مهرت
تفنگم را به آغوشم فشردم من
ولی ناگه صدای غرش توپی به افکار من بیچاره می خندد
به گوشم ناله ی زنجیرهای تانکی می رسد از دور
به دنبالش هزاران بمب آتش زا می ریزد از دور
خداحافظ مادر جان ...

پ.ن: این شعر جانسوز در ساعت های آخر عمر شهید در اول خرداد 1365 در منطقه جنگی حاج عمران نوشته شده

وصیت نامه شهید تیمور معظمی گودرزی

شهید محمدحسین متقیان- از شهدای حاج عمران

  • ۱۴:۰۸

بسیج فرهنگیان بروجرد

باید همه وحدت داشته باشیم و گوش به فرمان اماممان باشیم و گفته های او را با دل و جان خریدار شویم

به گزارش نوید شاهد لرستان شهید محمدحسین متقیان،بیستم فروردین 1337، در شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود.تا پایان دوره کاردانی درس خواند. معلم بود. سال 1358 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد 1365، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

وصیت نامه شهید محمدحسن متقیان

بسم الله الرحمن الرحیم

جنگ جنگ است و عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است .(امام امت)

با سلام و درود به پیشگاه آقا امام زمان عج و نائب بر حقش ، بت شکن زمان امام خمینی دام ظله العالی و با درود به روان پاک شهدا از صدر اسلام تا شهدای جنگ تحمیلی و با آرزوی آزادی اسرای در بند بعثیون کافر.

وصیت نامه ام را در حال صحت بدن می نویسم.

برادران و خواهران عزیز شما که اسطوره مقاومت و شجاعت و شهامت و ایثار هستید . شمایی که پشت ابر جنایتکاران را به لرزه درآورده اید ، باید بگویم این سعادتی که نصیب بنده گردیده، مدیون رهبر انقلاب و شما می باشم. او بود که به ما آموخت چگونه باید باشیم ؛ زیرا خود، چون حسین (ع) قدم بر می دارد و ما عاشقان مکتب امام حسین، پا جای پای وی می گذاریم .خیلی دوست داشتم در جبهه های حق علیه باطل شرکت نمایم و خوشبختانه به مراد دلم رسیدم. به جبهه رفتن وظیفه هر فرد مسلمان می باشد. ما نباید نظاره گر جنایات دیو صفتان باشیم . سینه هامان را آماج گلوله های آن ها خواهیم کرد ولی تن به ذلت نخواهیم داد. زیرا شاگردان مکتب حسینیم که در برابر دشمنان فریاد برآورد (هیهات من الذله ). زمان ، زمان همت و ایثار است . مسئله ، مهم است . مستضعفان جهان چشم امیدشان به انقلاب ما دوخته شده است. باید همه وحدت داشته باشیم و گوش به فرمان اماممان . و گفته های او را با دل و جان خریدار شویم . همیشه دعا گوی امام و رزمندگان باشید .چشم امیدشان به انقلاب دوخته شده است باید همه وحدت داشته باشیم.

و اما پدر گرامی و مادر مهربانم ازشما تشکر می کنم به خاطر زحمات چندین ساله تان . از این که نتوانستم آنها را جبران نمایم معذرت می خواهم و طلب حلالیت دارم.

به شما خواهران و برادران عزیزم توصیه می کنم به صبر و استقامت و شناخت هر چه بیشتر اسلام و اطاعت از رهبری.

 و اما همسر مهربانم، زیباتر از کلمه مهربان برای شما نیافتم. مرا ببخش واقعاً آن طور که می خواستی باشم، نبودم. از خدا برایم طلب مغفرت کن . شما حق زیادی به گردن من دارید. از جمله خوبی هایت ، که غیر قابل توصیف است. تنها سفارش من که نگهداری از سعید و سارای عزیز می باشد انجام بده ، خوب بار بیایند و افرادی ثمربخش در آینده برای اسلام و مملکت باشند. ان شاء الله.

در خاتمه از همه دوستان و آشنایان طلب حلالیت و استغفار دارم و شما را به خدا می سپارم.

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان لرستان

شهید اله دریکوند (علا) ، شهدای خرم آباد

  • ۰۱:۵۶

شهید اله دریکوند -علا - خرم آباد

شهید اله دریکوند (علاء) 

نام پدر: پیری بک

شغل : بسیجی

تاریخ تولد: 25-12-1346 شمسی

محل تولد: لرستان - خرم آباد - خرم آباد

تاریخ شهادت : 29-2-1365 شمسی

محل شهادت : حاج عمران 

سن در زمان شهادت: ۱۸ سال 

گلزار شهدا: گلزار شهدای روستای سالی بزرگ ، شهر: خرم آباد- استان لرستان ( روستای شهید رحیمی انگز )

نوید شاهد  -  سامانه ملی شهدا

برگهای زرین شهید : 

معلم و قاری قرآن شهید علی احمد ترکاشوند از شهدای اشترینان

  • ۱۵:۲۶

شهید علی احمد ترکاشوند

زندگینامه شهید علی احمد ترکاشوند

نام پدر:  سردار

تاریخ تولد :  ۱۳۳۹/۶/۲۸

محل تولد  : اشترینان  بروجرد

تاریخ شهادت:  ۱۳۶۵/۲/۳۰

بیست و ششم شهریور ۱۳۳۹، در شهر اشترینان از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. پدرش سردار، خواربارفروش بود و مادرش صغرا نام داشت و خانه دار. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. معلم بود. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سی‌ام اردیبهشت ۱۳۶۵، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای اشترینان واقع است.

شهید امان الله نظرزاده از شهدای خرم آباد لرستان

  • ۱۴:۱۹

شهید امان اله نظرزاده

شهید امان الله نظرزاده

فرزند : علیشاه

تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۳/۰۲

محل شهادت : حاج عمران عراق

مزار : گلزار شهدای شهرستان خرم آباد

هفتم خرداد ۱۳۳۸، در بخش پاپی از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش علیشاه (فوت۱۳۵۴) و مادرش گوهر (فوت۱۳۶۴) نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد که ثمره آن سه پسر و یک دختر بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. دوم خرداد ۱۳۶۵، در حاج عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در بهشت رضای زادگاهش به خاک سپرده شد.

منبع: یاد امام و شهدا

مرتبط: شهدای حاج عمران

شهید تیمور معظمی‌گودرزی از شهدای اشترینان بروجرد

  • ۰۳:۰۸

شهید تیمور معظمی گودرزی

شهید تیمور معظمی‌گودرزی، پانزدهم فروردین 1340، در روستای ملمیجان از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد. دانشجوی رشته تربیت معلم بود. ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم خرداد 1365، در حاج‌عمران عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، به شهادت رسید. پیکرش 8 سال در منطقه باقی ماند و سال 1373، پس از تفحص ، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

وصیت نامه شهید تیمور معظمی گودرزی

شهید مرتضی زارع دولابی از لشکر 10 سیدالشهداء

  • ۱۱:۲۳

https://www.ziaossalehin.ir/sites/default/files/field/image/shahid_mortaza_zare.jpg

شهید مرتضی زارع دولابی در سال 1337 در محله دولاب تـهران محله‌ای که عطر و بوی شهادت «نواب صفوی» و مبارزات « آیت‌الله سعیدی » در آن پیچیده بود, چشم به جهـان گشود. وی در سایه تربیت صحیح خانواده، از همان کودکی علاقه وافری به قرآن و کتب قرآنی نشان می‌داد.  پس از تحصیل تا مقطع دوم راهنمایی به کار روی آورد و معلومات خود را با مطالعه آثار بزرگان مبارزه و شرح حال آنان روز به روز افزون می‌ساخت.

اولین جرقه‌های حضور او در مبارزات انقلابی، پخش اعلامیه‌های حضرت امام (ره) و شرکت در سخنرانی‌های علما و بزرگان این قیام مردمی‌ در سال 1356 آشکار شد که نتیجه آن مورد ضرب و شتم قرار گرفتن او توسط مأمورین ساواک بود.پس از پیروزی شکوهنمد انقلاب اسلامی در زمره افرادی بود که به تشکیل انقلاب مشغول شد و پس از آن به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.

هنوز یک ماه از ازدواجش نگذشته بود که عازم جبهه سوسنگرد و آبادان شد و بعد از شرکت در عملیات بیت‌المقدس، همراه جمعی از مسئولان به کمک مردم ستمدیـده لبنان شتافت و مدت چهـارده ماه در علمیــات‌های ضد صهیونیستی هم‌پای مبارزان لبنـانی ایفای نقش کرد. وی زمانی که به ایران بازگشت، فرمانـدهی گردان حضرت قاسم (ع) را در لشکر 10 سیدالشهدا (ع) بر عهده گرفت.

او همواره در آرزوی پیوستن به یاران شهیدش بود و پس از حماسه‌آفرینی در عملیـات والفجر مقدماتی و والفجر 1 ؛ طولی نکشید که او نیز به پرستوهای مهاجر رسید و در بامداد دوازدهـم مردادماه سال 1362 مصادف با شهادت امام جعفر صادق (ع)، درحالی که عملیات غرورآفرین والفجر 2 در منطقه حاج‌عمران دنبال می‌شد، پرچم سرخ شهـادت را این‌بار عاشقـانه بر فراز قلـه 2519 برافراشته ساخت و آسمانی شد.

لشکر 10 سیدالشهدا

۱ ۲ ۳ . . . ۷ ۸ ۹
بسم رب الشهدا

برای معرفی شهدا

و زنده نگهداشتن یاد شهدا

و ادامه راه آنان

« شهید بلاگ »

یاد شهدا را فراموش نکنیم تا راه شهدا را گم نکنیم.
پیوندها
موضوعات
Designed By Erfan Powered by Bayan