- چهارشنبه ۷ تیر ۰۲
- ۱۲:۱۰
1359. جماران؛ شهید دکتر عبدالحمید دیالمه در حاشیه دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی با امام خمینی
شهدا را فراموش نکنیم
1359. جماران؛ شهید دکتر عبدالحمید دیالمه در حاشیه دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی با امام خمینی
نام : امیدعلی
نام خانوادگی : کردعلیوند
نام پدر: امیرجان
سن هنگام شهادت: 21 سال
تاریخ تولد: 1340/01/01
محل تولد : ویسیان - استان لرستان
تاریخ شهادت: 1361/02/18
محل شهادت: خرمشهر
عملیات : بیت المقدس - آزادسازی خرمشهر
مزار: بهشت شهدای خضر - شهر خرم آباد استان لرستان
وظیفه/کادر: سرباز وظیفه
سازمان: نزاجا
پایگاه شهدای ارتش. - نوید شاهد
متاسفانه هرچه گشتیم عکسی از شهید عزیز پیدا نکردیم. اگر از خانواده یا دوستان شهید عکسی در دسترس دارند برای اینجا هم ارسال کنند .
شادی روح شهید و همه شهدا صلوات
نام پدر : منصور
تاریخ تولد: ۱۳۴۰/۲/۴
محل تولد: کازرون - فارس
تاریخ شهادت: ۲۷/۰۶/۱۳۶۰ شمسی
محل شهادت: سوسنگرد
محل دفن: گلزار شهدای بهشت زهرای کازرون
دوران ابتدایی را با هم سپری کردیم. از خانوادهای ضعیف از نظر مادی و قوی از نظر معنوی بود. با اینکه از نظر جسمی در حد و اندازه ورزشکاران و قهرمانان بود ولی اهل تظاهر و ریا نبود. دوست داشت برای خودش باشد تا دیگران. سرش در لاک خودش بود. ما وقتی به پهنای بازوی او نگاه میکردیم غبطه میخوردیم. هیکلی قوی و تنومند اما روحی لطیف و بیآزار.
آدم را به یاد خدا بیامرز شهید طمراس جباری میانداخت که سلاح کالیبر 50 را مثل اسلحه کلاش در دست میگرفت و سنگینی سلاح برای او معنایی نداشت.
در عملیات 27 شهریور 60 وقتی که قرار بود به عملیات برویم، او تیربار کلاشینکف را برداشت. نوارهای زیادی از فشنگ تیربار که از قبل آماده کرده بود به سهولت به شانهها و دور کمر خود بست. برای دیگران این کار تقریباً غیرممکن بود چرا که هیچ تیربارچی توان برداشتن این همه مهمات را در خود نمیدید.
شهید گرانقدر ستوانیکم احمد تنه کار از هم قطاران ما در گروه 411 پادگان مهندسی بروجرد بودند . حدود دو ماه من با ایشان در یک یگان خدمتی (گروهان دوم گردان 436 مهندس رزمی بروجرد) مشغول انجام وظیفه بودم . در این مدت درس های زیادی از این شهید بزرگوار برایم به یادگار باقی ماند .
ایشان افسری متدین ، لایق ، عاشق ولایت و دشمن سرسخت ضد انقلاب بود . همیشه صحبت از درگیری های ایشان با گروهک منافقین و خانه های تیمی ضد انقلاب در بروجرد بر سر زبانها بود.(به نقل از دوستان شهید)
شهید جواد پاک رضوان
کد ایثارگری: 6002412
نام پدر: غلامحسین
محل تولد: مشهد ، استان خراسان رضوی
تاریخ تولد: 1344/06/04
شغل: مبل ساز
تحصیلات: دیپلم
تاریخ شهادت: 1360/11/06
محل شهادت: چزابه - بستان
سن در زمان شهادت : ۱۶ سال
مزار : گلزار شهدای خواجه ربیع - مشهد مقدس
ابراهیم فرخ
نام پدر: محمدنصیر
شغل: دانش آموز
تاریخ تولد: 21-11-1345 شمسی
محل تولد: خور - (نائین)
تاریخ شهادت : 15-11-1360 شمسی
محل شهادت : دارخوین
دلیل شهادت :
گلزار شهدا: گلزار شهدای شهر خور - استان اصفهان
وصیتنامه شهید ابراهیم فرخ
وصیتنامه من این است که من وقتی شهید شدم کسی برای من مجلس عزا نگیرد و برای من گریه نکنند چون وظیفه هرجوانی این است که از دین و اسلامش دفاع کند و من هم یکی از کوچکترین آنها هستم که می خواهم بروم و از دین و اسلامم دفاع کنم. چون راه من راه الله است یعنی راه خداست این راه راهی است که همه باید به این راه خدمت کنند و از این راه پیروی کنند و از این راه یاری کنند و وقتی که من انشاء ا... شهید شدم من را در خور پهلوی قبر شهید وهب دفن کنید.
پدر جان و مادر جان من هیچ راضی نیستم که شما برای من اشک بریزید شما باید افتخار کنید که چنین فرزندی را در راه اسلام داده اید این راه باعث افتخار من و شماست. چون که هرکس به شما رسد به شما می گوید خوش به سعادت شما که خدمت به اسلام کرده اید و پسر خود را در راه اسلام داده اید.
پدر و مادرجان اگر احتمالاً کسی به شما برسد گفت به شما او را از این راه آگاه کنید وبه او بلافاصله بگوئید که چرا به ما تسلیت می گویید این راه راهی نیست که هرکس جوانش را می دهد شما به او تسلیت بگوئید ؛ این راه راهی است که شما باید به او تبریک عرض کنید.
پدرجان و مادرجان یک شب برای روح این جانب شهید فرزند ناقابل خود ابراهیم فرخ ، شبی که پدرم در خور است خواهرم و دایی ام را دعوت کنید حتماً یادتان نرود پدرجان. اولاً هیچکس از من طلبی ندارد، اگر احیاناً کسی از من طلبی دارد شما طلب من را به او پرداخت نمائید. این بود وصیتنامه من از جانب شهید ناقابل خود ابراهیم فرخ که او را در راه اسلام قربانی کرده ای.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
پسر ناقابل خود ، ابراهیم فرخ
مرتبط: شهید وهب علیخانی
شهید وهب علیخانی
نام پدر: اسمعیل
شغل:
تاریخ تولد: 10-9-1315 شمسی
محل تولد: خور -
تاریخ شهادت : 31-2-1360 شمسی
محل شهادت : شوش
دلیل شهادت :
گلزار شهدا: گلزار شهدای خور - استان
وصیتنامه شهید وهب علیخانی
اینجانب وهب علیخانی فرزند اسماعیل دارای شماره شناسنامه 8583 اهل خوروبیابانک که آمده ام در جبهه حق علیه باطل شرکت کنم تا اگر انشاءا... قسمت شده باشد که این خون ناقابل من راه اسلام فدا شود. اگر از کسی طلب دارم اگر خودشان آوردند بیاورند والا هیچ و دیگر از همسرم می خواهم که در تربیت فرزندان و به دستور اسلام کوشا باشد و در خاتمه طول عمر رهبر انقلاب را از خدا مسئلت می نمایم و خدمت مادر و همسر و فرزندان سلام می رسانم و از دوستان و رفقا می خواهم که در راه قرآن و اسلام کوشا باشند و ما را در حیات و ممات فراموش نکنند.
والسلام علیکم و رحمه ا... وبرکاته
وهب علیخانی 25/2/60
نفر وسط : شهید فیروز سرتیپ نیا
شهید عباس رعیت پیشه
خاطرات شهید فیروز سرتیپ نیا به نقل از همرزم شهید (فرمانده بی باک گردان کمیل)
در سال 60 در عملیات والفجر مقدماتی در شب دوم عملیات بود که گردان محبین وارد عملیات شده بود. ساعت حدود 1/30 بعد از نیمه شب بود آن زمان شهید سرتیپ نیا معاونت گردان را به عهده داشتند ایشان برای توجیح کردن گردان وقت کافی در اختیار نداشتند که هرچه زودتر می بایست گردان را آماده و وارد عملیات نماید. مراجعه کننده گفت بیا فلانی کمک کن که بچه ها را آماده نماییم جهت عملیات ساعت حدود 3 نیمه شب گردان وارد عملیات شد چند ساعت از عملیات گذشته بود به فرمانده گردان دستور داده شد که هرچه سریعتر گردان را از منطقه عملیاتی عقب بکشد این کار انجام شد.
موقع هوا روشن شد متوجه شدیم بی سیم چی گردان مجروح شده و در منطقه عملیاتی جا مانده به نام عباس رعیت پیشه از بچه های بسیج شیراز بود. شهید سرتیپ نیا بسیار ناراحت بود و اظهار داشت ای کاش همه بچه های کوهدشت جا می ماندن و نه این برادر بسیجی چونکه اول در بین ما غریب بود دوم اینکه بچه خوبی بود مهمان ما بود و من باید هر طوری که شده این برادر بسیجی را پیدا نمایم چه زخمی شده باشد یا اینکه شهید شده باشد. در آن زمان بود که از یکی از برادران به نام انصاری درخواست کرد که کجا بی سیم چی را دیده؟برادر انصاری گفت نمی شود بروید چونکه وسط عراقیها جا مانده آن به شدت زخمی شده بود شهید سرتیپ نیا راه افتاد دوباره در منطقه عملیات به دنبال رعیت پیشه در حالی که منطقه توسط دشمن به وسیله هواپیما و توپخانه به شدت زیر آتش سنگین بود زیر آتش دشمن راه افتاد بعد از حدود 5 تا 6 ساعت متوجه شدیم که برادر سرتیپ نیا بسیجی زخمی را پیدا کرده و با خودش به نزدیکی مقر آورد.
و این در حالی بود که خود برادر شهید فیروز سرتیپ نیا خودش به شدت از ناحیه ران مجروح شده بود که نمی توانست راه برود. زمانی که من به بالای سر او رفتم خواستم او را روی دوش بگیرم و بیاورم اظهار نمود مرا رها کنید بروید عباس را بیاورید. گفتم عباس کجاست گفت او را با خود آوردم پشت همین خاکریز می باشد. مراجعه کردیم پشت خاکریز دیدم آن برادر بسیجی به شهادت رسیده. آمدیم ولی چیزی به سرتیپ نیا نگفتم. ایشان ناراحت بود که چرا ما ایشان را نیاوردیم، آخرش به او گفتم که به شهادت رسیده. در همان لحظه بود اشک از چشمان او جاری شده و گفت خدایا تو شاهد باش من تلاش خودم را کردم ولی هرچه تو بخواهی همان می شود و از تو می خواهم که مرا هم مثل این برادر بسیجی به شهادت برسانی.
این بود چند کلمه ای از شجاعت و شهامت سردار بزرگ اسلام شهید فیروز سرتیپ نیا.
یادش گرامی..
خاطره از رزمنده دلاور : براتعلی عزیزی
رنگ سرخ بهاران - سرداران شهید کوهدشت
(یعنی خاطره مربوط میشود به تاریخ 1361/11/18)
سید احسان شهیدی , آخرین فرزند مرحوم علامه سید جعفر شهیدی , دکتر شهیدی نه تنها خود شخصی فرزانه بود , بلکه فرزندان فرهیخته ای نیز برای هدیه به این سرزمین تربیت کرد ..
سیداحسان شهیدی در سال 1360، شهید و مفقودالاثر می شود ...
فرهنگسرای گلستان میزبان شهید احسان شهیدی
در این مراسم حجت الاسلام مسعود محفوظی مدرس حوزه و دانشگاه و دوست شهید احسان شهیدی، گقت: سید حسن نصر الله گفته بود که عربستانیها باید مسلمانیشان را اثبات کنند. امروز و پس از حوادث منا بیشتر دریافتیم که استکبار جهانی و صهیونیسم در ادامه دشمنیهایشان با انقلاب اسلامی، عربستان را برای جنگ نیابتی جلو فرستاده است.
وی ادامه داد: اقتدار و قوت امروز کشور ما مرهون حرکتی است که از ۱۵ خرداد آغاز شد و با جنگ تحمیلی به اوج خودش رسید. این پرچم امروزه در دستان مقام معظم رهبری (مدظله العالی) است و این نشان میدهد که انقلاب ما پویا و زنده به حرکت توفنده خود ادامه میدهد. دلیل شکست دشمن هم در همین پویایی است.
این مدرس حوزه و دانشگاه در ادامه افزود: در حال حاضر پیام شیعه و اهل بیت جهانی شده است. امروز دشمن میداند که از طریق نظامی حریف ما نمیشود؛ برای همین هم جبهه جنگ به فضای مجازی و جنگ نرم تبدیل شده و وظیفه خانوادهها بسیار سنگین شده است. جوانان ما باید دربرابر توطئه فرهنگی بیمه شوند.
محفوظی با اشاره به تواضع شهید احسان شهیدی، تصریح کرد: این شهید همواره و در هر فرصتی همچون علامه شهیدی به مطالعه میپرداخت و هیچگاه بروز نمیداد که در چه خانواده بزرگی پرورش یافته است. سخاوتمند بود و برای همگان کار انجام میداد. در حجره کنار ما طلبهای فقیر اهل کشمیر زندگی میکرد. بعد از شهادت او شنیدیم که در تمام این مدت تنها کسی که به او سر میزد و کمبودهایش را جبران میکرد شهید احسان شهیدی بود.
وی افزود: پیش از ورود به حوزه احسان شهیدی در منطقه ۸ درس منطق میداد. شک ندارم که اگر زنده میماند به فاصله چند سال به مقام اجتهاد میرسید. ۰۶ مهر ۱۳۹۴
منبع: پایگاه فرهنگ و هنر
مناظره فقهی استاد جعفر شهیدی با پسرش
شهید فرشاد مرعشی نژاد
در اینجا متن وصیت نامه شهیدی را خواهید خواند که اعلام می دارد موفق به دیدار حضرت صاحب الزمان (عج) شده است .
شهید مهندس «مصطفی ابراهیمی مجد»، فرزند احمد در سال ۱۳۳۳/۰۷/۲۹ در تهران دیده به جهان گشود. وی در سال ۱۳۶۰/۰۶/۲۶ در منطقه عملیاتی دارخوین به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید در گلزار شهدای بهشت زهرا ( س ) تهران در قطعه ۲۴ ردیف ۹۵ شماره ۲۴ به خاک سپرده شده و روزانه توجه زائران بسیاری را از اقصی نقاط کشور و حتی دنیا به زیارت مزارش جلب می نماید .
نام شهید: محمدجعفر جواهری نیستانک
نام پدر: مرحوم حاج میرزا محمدرضا
تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۰۲/۲۰
محل تولد : نیستانک ، نائین
تحصیلات: دانشجو رشته مهندسی برق
و دارنده مهندسی افتخاری دانشگاه علم و صنعت تهران
مدت حضور در جبهه: ۱۰ ماه
تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۰۶/۱۱
محل شهادت: ارتفاعات بازی دراز - استان کرمانشاه
سمت: فرمانده عملیاتی بخشی از ارتفاعات بازی دراز
مزار: گلزار شهدای بهشت زهرای تهران
زندگی نامه
شهید محمدجعفر جواهری در روستای نیستانک نائین در خانواده ای مذهبی و روحانی در سال 1338 چشم به جهان گشود. از همان کودکی دارای استعداد فوقالعاده بود و در کلاسهای درسی جزء شاگردان ممتاز بود از همان دوران کودکی به فراگیری مبانی قرآن کریم پرداخت و با تعلیمات اسلامی آشنا گردید. در سن شانزده سالگی بر اثر مشکلات زندگی ناشی از کاهش سطح درآمد و خشکسالی عازم تهران شده و مشغول به کار گردید و در کنار کار روزانه، تحصیلات خود را نیز در دبیرستان شبانه ادامه داد و با معدل ۱۸/۲۳ موفق به دریافت دیپلم ریاضی گردید.
درود خدا قوت برادر بزرگوار و ولایی روح پدر تان شاد و قرین ...