- پنجشنبه ۱ دی ۰۱
- ۲۳:۱۱
منبع: شهدای فرهنگی بروجرد
شهدا را فراموش نکنیم
منبع: شهدای فرهنگی بروجرد
شهید سید حجت الله موسوی
فرزند : سید محسن
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۰۲/۳۰
محل شهادت : منطقه عملیاتی حاج عمران
مزار : گلزار شهدای شهرستان الیگودرز
سوم آذر ۱۳۳۹، در روستای سنج از توابع شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. پدرش سید محسن نام داشت و چهره متین و دوست داشتنی داشت . وی با آوردن روزی پاک و طیبی برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود او هم توفیق یافت بعنوان پدر شهید جایگاه خود را در عالم ملکوت باز نماید و همیشه به او افتخار نمایند. مادرش سلطان خانم خانه دار بود و نسبت به تربیت فرزندان خود چنان همّت می گماشت که از دامان پاک ایشان دلاوری چون شهید سید حجت اله پا به عرصه وجود گذاشته بود. گر چه تحصیلات کلاسیک خود را بخاطر انجام تکلیف الهی به پایان نرسانده بود و تا پایان متوسطه بیشتر ادامه نداد، امام بخاطر حس وظیفه شناسی بسیار بالایی که داشت بعنوان پاسدار خود را در کنار همسنگران مجاهد الهی قرار داد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی رسانید ، به طوریکه ره صد ساله را یک شبه طی ، و در عالم ملکوت سیر می نمود. زندگی عارفانه این شهید عظمی در سی ام اردیبهشت ۱۳۶۵، با سمت معاون فرمانده گردان در حاجعمران عراق بر اثر اصابت ترکش به پایان رسید و به خیل همسنگران شهید پیوست و خود را جاودانه ساخت. مزار وی در گلزار شهدای روستای سنج شهرستان الیگودرز واقع است.
به نقل از یاد امام و شهدا
در سومین روز آبان سال 1346 در شهرستان الیگودرز میان خانواده ای متدین و زحمتکش کودکی به دنیا آمد که با تأسی به حضرت ابراهیم (ع) او را «ذبیح الله» نامیدند تا در آینده ای نه چندان دور ذبیح راه خدا شود وچون مولایش حسین (ع) در راه دفاع ار آرمانهای اسلامی بند از بندش بگسلند. از همان کودکی در کنار سجاده ی پدر نشست و با تماشای قیام و قعود وی در مقابل پروردگار عالمیان ، با احکام نورانی اسلام آشنا شد و به انجام آنها پرداخت . آن گاه که گامهایش توان پیمودن راه را یافت ، به سوی مدرسه رفت و دوره ی ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت به پایان برد . سپس وارد هنرستان فنی شهید باهنر الیگودرز شد.
ذبیح الله ، در دوران فراغت تحصیلی به کار می پرداخت و بخشی از هزینه های تحصیلی خود را تأمین می کرد. تحصیل او را از مسجد و عبادت جدا نکرد و همیشه سعی داشت در صف جماعت حضور داشته باشد . اگر چه بودند افرادی که از رفتارهای مذهبی وی عصبانی نشان می دادند و بارها سعی کرده بودند او را از رفتن به مسجد و یا جلسات دینی بازدارند. وی تا سال دوم هنرستان تحصیل کرد ، سپس سنگر آموزش را رها کرد و در سال 1366 لباس مقدس سربازی را پوشید . با درخواست وی ، به یگان کمیته انقلاب اسلامی منتقل و به جمع لشکریان روح الله (ره) از تیپ الحدید در آمد.
شهید محمود آذرخوش
فرزند : عیدی
تاریخ شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۳
محل شهادت : جزیره مجنون
محل دفن : تیران – روستا
دوم تیر ۱۳۴۵، در روستای تیران از توابع شهرستان الیگودرز دیده به جهان گشود. پدرش عیدی، کشاورز بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیستوسوم اسفند ۱۳۶۳، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به کمر، شهید شد. مزار وی در زادگاهش واقع است.
خاطرات زندگی یک فرزند شهید :
همیشه توی زندگیم یه حسرت بزرگ توی دلم هست که هیچ وقت نمی تونم فراموشش کنم.پدرم در تاریخ 30/02/1365 در عملیات حاج عمران به شهادت رسید .من حدوداً سه ماه بعد از شهادت پدرم به دنیا اومدم. این حسرت ندیدن پدرم بوده و هست و خواهد ماند. امسال بیست و هفتمین سالی بود که سفره هفت سین رو بدون پدرم پهن می کردیم. من برعکس بقیه هیچ وقت شوقی برای نوروز نداشتم چون می دونستم که باز هم به جای اینکه با پدرم سر سفره هفت سین بشینم باید با یه عکس از پدرم لحظات سال تحویل رو سر کنم.
شنیدن یا خوندن این جملات خیلی راحت و آسان است ، اما من 27 سال چشم انتظار بودم.
در آرزوی وصال (الیگودرز)
نرگس خور (خور و بیایانک)
فرمانده شهید ابراهیم اسدالهی
نام پدر: اسمعیل
تاریخ ولادت : ۱۳۳۳/۰۲/۲۰
محل ولادت : ازنا - لرستان
تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۰۳
محل شهادت : جزیره مجنون (تنگه چزابه - شیب میسان )
مسؤلیت در زمان شهادت : فرمانده گردان ابوذر از لشگر ۵۷حضرت ابوالفضل علیه السلام لرستان
سال 1333 ه.ش در روستای ده حاجی ، یکی از روستاهای شهرستان ازنا در استان لرستان و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش اسماعیل کشاورز بود و زندگی آنها مثل بقیه مردم روستانشین ایران در آن روزگار به سختی می گذشت.
ابراهیم در ۷ سالگی به مدرسه رفت و تحصیلات خود را تا سال پنجم ابتدایی ادامه داد.
او عاشق تحصیل بود و علاقهی زیادی به آموزش علم و دانش داشت اما به علت نبود مدرسه راهنمایی و امکانات آموزشی از یک طرف و فقر مادی و اقتصادی خانواده اش از سوی دیگر موفق به ادامه تحصیل نشد .
او بعد از ترک تحصیل به یاری پدر شتافت و با سن کمی که داشت کمکهای زیادی در تامین هزینههای زندگی خانواده انجام داد.
علی حسن نوری
نام پدر: غلامحسن
شغل(ها):
تاریخ تولد: 1-3-1342 شمسی
محل تولد: لرستان - بروجرد - بروجرد
تاریخ شهادت : 28-3-1367 شمسی
محل شهادت : بانه
گلزار شهدا: بهشت شهدای بروجرد
ایستاده تا بهشت
شهید علی حسن نوری آخرین فرمانده گردان ثارالله که در منطقه تک قمیش سلیمانیه عراق تا آخرین نفس با همرزمانش در مقابل دشمن بعثی جنگیدند و همگی به شهادت رسیدند.
علیحسن نوری سال ۱۳۴۲ در شهر بروجرد به دنیا آمد. پدرش غلامحسن ، کارگر بود و مادرش کبری نام داشت . سه ساله بود که پدرش را از دست داد و تحت تربیت مادرش رشد کرد و بزرگ شد.
از کودکی در مراسمهای دینی شرکت میکرد و فرائض عبادی را با علاقه انجام میداد، تحصیلاتش را تا پایان دوره متوسطه ادامه داد و دیپلم گرفت، سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب یک دختر و یک پسر شد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد و به جبهههای جنگ اعزام شد، در طول مدت حضورش در جبهه، در عملیاتهای مختلفی شرکت کرد و حضور موثری در این عملیاتها داشت.
یکی از همرزمانش گفت: در حالی که نیروهایش زخمی و شهید شده بودند، هجمه دشمن گستردهتر و حلقه محاصره تنگتر شده بود، یک تنه مقابل چند گردان ایستاد.
علی امانی همرزم شهید علی حسن نوری افزود: بعثیها به چند متری علیحسن رسیده بودند، او مهماتی نداشت، خاک و سنگ و کلوخ از روی زمین برمیداشت و به سمت دشمن پرتاب میکرد.
شهید حسن حر ریاحی
نام پدر: نصراله
تاریخ تولد: 4-10-1339 شمسی
محل تولد: الیگودرز
تاریخ شهادت : 30-2-1365 شمسی
محل شهادت : حاج عمران
دلیل شهادت : حوادث ناشی از درگیری با دشمن
گلزار شهدا: گلزار مرکزی الیگودرز - لرستان
منبع: نوید شاهد
وصیت نامه شهید حسن حر ریاحی :
سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب بنیان گذار جمهوری اسلامی و فرمانده کل قوا امام خمینی .
سلام بر تمامی رزمندگان جبهه توحید علیه شرک و نفاق و تمامی شهدای طریق الله
تاریخ اسلام همیشه شاهد نبرد هابیلیان علیه قابیلیان بوده است. تاریخ اسلام نمایانگر جوانانی برومند و فداکار بوده است که برای حفظ مکتب خود تا مرز شهادت پیشرفته اند و بالاخره این تاریخ به فرموده امام با رنگ خون نوشته شده است.
بعنوان سرباز کوچکی از جندالله وظیفه خود دانستم چند جمله ای از اعماق قلبم برای شما امت همیشه سر بلند بیان کنم.
ما مسلمانها بر این عقیده هستیم که معادی وجود دارد و طبق این اعتقاد هیچ کس نمیداند تا کی زنده است. ما وظیفه های شرعی زیادی بر عهده داریم اگر خدای نا کرده احساس مسئولیت نکنیم و از کارهایمان سرپیچی کنیم دچار عذاب الهی خواهیم شد یکی از این وظایف شرعی اطاعت از امام است اگر از فرمان این فرزند زهرا اطاعت نکنیم نابود خواهیم شد، چون این بزرگوار بود که ما را نجات داد ما را از چنگال آمریکای جهان خوار و روسیه تجاوزگر و اسرائیل غاصب نجات داد. او بود که به ملتهای محروم جان داد و فرمود : آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند پس بیائید به چنین رهبری افتخارکنیم و او را رها نکنیم مانند یاران امام حسین(ع) نباشیم . [مردم کوفه]
سخنان کوتاهی با پدر و مادرم:
پدر و مادر مهربانم :
از شما تشکر می کنم برای اینکه مرا به این سن رسانده بودید من در دوران حیاتم هیچ کاری برای شما انجام ندادم . امیدوارم شهادتم افتخاری برای شما باشد.
منبع: وبلاگ شهید حسن حر ریاحی
زندگینامه شهید علی کیارش
نام پدر: مستح عالی
متولد 1332 خرم آباد (ازنا سگوند)
تاریخ شهادت: 1359/9/23
محل شهادت : جنوب رودخانه کرخه
شهید علی کیارش در سال 1332 در روستای ازنا سگوند از توابع خرم آباد لرستان متولد شد و دوران تحصیلی اش را در دبستان روستای ایمان آباد شروع و کلاس ششم را در دبستان حکیم نظامی ازنا پشت سر گذاشت. بعد از آن به علت نبودن دبیرستان در ازنا برای ادامه تحصیل به شهرستان خرم آباد عزیمت نمود و دوران دبیرستان را در دبیرستان امام خمینی فعلی واقع در خیابان 13 آبان با موفقیت سپری کرد. همزمان با تحصیل در رشته ورزشی بوکس تمرین می کرد.
کیارش در خانواده ی متوسط کشاورز و مذهبی رشد نمود و در سال 1351 در هوانیروز ارتش ثبت نام کرد. وی برای گذراندن آموزشهای لازم وارد پایگاه فعلی شهید وطن پور اصفهان شد و بعد از طی آموزشهای پرواز با هلی کوپترهای کبری انتخاب شدند.ایشان به علت رتبه های عالی که هنگام آموزش کسب می کرد به عنوان مربی آموزش هلی کوپتر انتخاب شد و در همان پایگاه محل آموزش خود مشغول آموزش خلبانان جدید شد.
شهادت نیروهای هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران هریک به سهم خود بیان کننده حماسهای زیبا است و شهادت خلبان غلامرضا چاغروند نیز از این پدیده مستثنی نیست.
غلامرضا چاغروند سال ۱۳۵۳ در هوانیروز استخدام شد و پس از گذراندن دورههای (نظامی – زبان انگلیسی – پرواز بالگرد) در تهران و پایگاه مرکز آموزش اصفهان، با درجه ستوانسومی و پرواز با «بالگرد ۲۱۴ » به پایگاه هوانیروز کرمانشاه منتقل شد.
خلبان چاغروند نیز همانند دیگر نیروهای هوانیروز با آغاز جنگ تحمیلی، به جبهههای جنگ غرب و جنوب شتافت و جانفشان پرواز کرد. آخرین ماموریت این خلبان جسور و با ایمان هوانیروز در بعد از ظهر ۱۲ مهرماه ۱۳۵۹ بود. در آن روز، چاغروند و کمک خلبان ستوانیار حسین مصری و «کروچیف(مهندس پرواز)» گروهبانیکم عادل موسوی عازم ماموریتی از کرمانشاه به ایلام و دهلران میشوند.
سلام. چرا دیگر شهیدان نبودند؟ شهید ارسلان گودرزی و...