- پنجشنبه ۱۶ تیر ۰۱
- ۱۱:۳۴
خلاصه ای از گزارش عملکرد گردان امام محمد باقر (ع) لشکر 14 امام حسین(ع) شهرستان های کاشان و آران و بیدگل در طول 8 سال دفاع مقدس همراه با یاد و نام فرماندهان شهید
شهدا را فراموش نکنیم
خلاصه ای از گزارش عملکرد گردان امام محمد باقر (ع) لشکر 14 امام حسین(ع) شهرستان های کاشان و آران و بیدگل در طول 8 سال دفاع مقدس همراه با یاد و نام فرماندهان شهید
جمعی از مسئولان، کارکنان و دانشجویان دانشگاه معارف اسلامی برای عرض تسلیت و ابراز همدردی با خانوادههای شهدای سانحه هوایی در روز دوشنبه ۳۰ دیماه ۹۸، در بیت شهیدان زهرا حسنی سعدی و محمد صالحه حضور یافتند.
در ابتدای این جلسه، حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابروش ضمن عرض تسلیت به خانواده این شهیدان، برای خانوادههای شهدای سانحه هوایی از درگاه خداوند طلب صبر کردند و از موضعگیری ایشان نسبت به این حادثه و حفظ مصالح کشور و نظام تقدیر و تشکر نمودند.
در ادامه سرکار خانم ملایی مادر شهیده حسنی سعدی، به بیان برخی از ویژگیهای این دو شهید پرداختند. ایشان گفتند: شهیدان زهرا حسنی سعدی و محمد صالحه در بحث علمی نخبه بودند و نسبت به نخبگی خود، هیچ ادعایی نداشتند.
شهید «محمد بابایی»
محمد در سال 1362 در عملیات «والفجر یک» در فکه به خواستهاش رسید. در آخرین نامهاش نوشته بود: «تصمیم گرفتهام تا آخرین قطره خونم در جبهه بمانم. تمام این سرزمین به خون شهدا آغشته است. من نمیتوانم اینجا را ترک کنم...» بعد از شهادت محمد که نتایج کنکور اعلام شد، خبردار شدیم در رشته مهندسی متالوژی دانشگاه علم و صنعت قبول شده...»
مکث خانم بابایی بعد از این جملات، مطمئنم کرد میخواهد سختترین فصل داستان زندگیاش را روایت کند. خودم را آماده میکردم برای همدلی با مادری که از عزیزترین سرمایه زندگیاش در راه اعتقاداتش گذشته اما آرامشش این بار هم غافلگیرم کرد: «وقتی محمد در 18 سالگی گفت: «امام پیام داده جوانان جبههها را پر کنند. من هم میخواهم بروم»، هیچ مخالفتی نکردم. چون یاد گرفته بودم در نگاه اسلام، فرزندان، امانت خدا هستند و باید به او برگردانده شوند. وظیفه پدر و مادر، فقط تربیت صحیح آنهاست. یاد گرفته بودم اگر فرزندم راه خدا را انتخاب کرد، نباید مانع او شوم. البته با این فضا ناآشنا نبودم چون سلمان، پسر بزرگم که دانشجو بود، قبل از محمد به جبهه رفته و مجروح شده بود. خلاصه محمد یک بار به جبهه غرب رفت و موقع کنکور برگشت. کنکور را که داد، دوباره عزم رفتن کرد. موقع خداحافظی با خنده گفت: «این دفعه عمودی میرم و افقی برمیگردم.» و همان شد...
*مادر تنها شهید ژاپنی دفاع مقدس درگذشت*
🔹 *کونیکو یامامورا* *مادر شهید محمد بابایی از شهدای دفاع مقدس بهعلت بیماری ظهر دیروز در بیمارستان خاتمالانبیای تهران به فرزند شهیدش پیوست.*
دختر بودایی ژاپن
🔸از *«دختر بودایی ژاپنی» تا «مادر شهید مسلمان ایرانی»* ؛ این مسیری بود که «کونیکو یامامورا» یا همون *سبا بابایی* در ۶۴ سال گذشته طی کرده بود.
*🔸برخورد با یک جوون ایرانی مسلمان در کلاس زبان انگلیسی که حتی وسط درس هم پایبند به نماز اول وقت بود، همون جرقهای بود که کونیکوی ۲۰ ساله رو نسبت به دین اسلام کنجکاو کرد.*
*🔸۲ سال بعد، همراه همسرش اسدالله بابایی و اولین فرزندشون به ایران اومد و هرچه گذشت، بیشتر با دین اسلام و فرهنگ ایرانی عجین شد.*
*🔸جبهه رفتن ۲ پسر کونیکو امتحانی بود که از اون سربلند بیرون اومد و پاداشش رو با مدال «مادر شهید» گرفت.*
*🔸همکاری با انجمن حمایت از جانبازان شیمیایی، مقدمهای برای حضور و فعالیتش در موزه صلح تهران شد. او سالها نماد «مادر صلح» بود.*
*🌻 شادی روح پاکش صلوات🌻*
بهنام محمدی شهید 13 ساله ای که بعد از 31 سال و نبش قبر پیکر مطهرش سالم بود
♻️بهنام محمدی نوجوان 13 ساله زبر و زرنگی بود که به او تعلیمات لازم را جهت کسب اطلاعات از دشمن داده بودم، و بهعنوان اطلاعاتچی در خدمتم بود. یک روز به بهنام گفتم «برو پیش عراقیها و بگو صدام کِی به خرمشهر میآید؟ مادرم یک گوسفند نذر کرده که هر وقت صدام آمد زیر پایش قربانی کند؛ آنوقت آنها دیگر با تو کاری نخواهند داشت. بعد به آنها بگو که تعداد زیادی تانک از فلان مسیر در حال حرکتند و دارند به سمت شما میآیند»؛ میخواستم با استفاده از این ترفند جلوی پیشروی دشمن گرفته شود، تا نیروی کمکی برسد؛ که البته جلوی پیشروی دشمن گرفته شد، اما نیروی کمکی هیچ وقت نرسید.
شهید عیسی موسی پور
نام : عیسی
نام خانوادگی: موسی پور
نام پدر: عزیز
شغل(ها): جهادگر : راننده لودر و بلدوزر
تاریخ تولد: 4-10-1338 شمسی
محل تولد: لرستان - خرم آباد - خرم آباد
تاریخ شهادت : 10-4-1365 شمسی
محل شهادت : مهران -عملیات آزادسازی مهران
علت شهادت : اصابت گلوله های تیربار دشمن بعثی
نام گلزار: گلزار شهدای بهشت رضای خرم آباد فاز ۲
زندگینامه :
شهید عیسی موسی پور فرزند عزیز به سال 1338 در شهرستان خرم آباد منطقه بستام متولد شد و در دامن پدر و مادری مهربان و مومن اخلاق و آداب اسلامی را فرا گرفت. به علت فقر فرهنگی منطقه و مساعد نبودن زمینه تحصیل و دیگر مشکلات خانوادگی نتوانست در دوران کودکی به تحصیل بپردازد ، اگر چه بعدها در کلاسهای نهضت سواد آموزی شرکت می کرد و تحصیلات ابتدایی را ادامه داد. او مردی مومن و انقلابی بود که درسهای بسیاری از ایمان و ایثار و شجاعت را از مکتب انقلاب اسلامی تعلیم گرفته بود . شهید قبل از انقلاب به علت بی سوادی اطلاع چندانی از مسائل سیاسی نداشت ولی در انجام فرایض دینی و شرکت در نماز جماعت و مراسم مذهبی و عزاداریها جدی بودند و به حضرت امام خمینی علاقه وافری داشتند . در دوران پیروزی انقلاب در همه تظاهرات شرکت می کرد و حتی فرزندانش را که در آن زمان پنج و شش ساله بودند با خود به راهپیمایی می برد. در زمان پیروزی انقلاب که کمیته ها تشکیل شده بود او نیز به اتفاق چندتن از دوستانش که در یک شرکت کار می کردند یک گروه گشتی تشکیل داده بودند و به سرکوبی اشرار می پرداختند و بعدها که دیگر نهادهای انقلابی تاسیس گردید به خدمت در جهاد سازندگی مشغول شد و بعنوان راننده بلدوزر وارد جهاد سازندگی شده بود و تا روز شهادتش در این نهاد فعالیتهای زیادی داشت . سرانجام آن دلاور مرد عرصه ایمان در سالهای 64 و 65 از طریق ستاد پشتیبانی جهاد به جبهه های حق علیه باطل اعزام گردید و در 10/4/65 در منطقه جنگی مهران و در عملیات کربلای یک به وسیله رگبار مستقیم تیربار دشمن به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
رزمنده و جهادگر لرستانی حاج علی حیدر عزیزی ، خاطرات شهادت این شهید گرانقدر را در کتاب از اروند تا کلاشین نوشته و منتشر کرده است.
نام:اسفندیار
نام مستعار: محمود / محمودرضا
نام خانوادگی: طاعتی
معروف به: محمود طاعتی
سمت: معاون دسته ۱، گروهان فتح، گردان علی اکبر، لشکر ۱۰ سیدالشهدا
شهادت: ساعت ۷ صبح ۱۹ دیماه ۱۳۶۵
محل شهادت: کنار خاکریز دوم مقطعی ۵ ضلعی شلمچه
عملیات: مرحله اول کربلای ۵
یگان: لشکر ۱۰ سیدالشهدا – گردان علی اکبر
همان شب اول عملیات کربلای ۵، قایق ما در سیم خاردارها گیر کرد. محمود پرید پایین و قایق را هُل داد تا رها شد. همین باعث شد عقب بیفتیم. قرار بود ما نفرات اول باشیم. اما وقتی رسیدیم با یک توپ مستقیم محمود شهید شد. انگار آن گیر کردن یک زمانبندی بود برای شهادتش. کنارش حسن کمالی هم شهید شد و همینطور حسن خالق پرست. سه نفر همانجا به شهادت رسیدند.
این عکس دقیقا مربوط به همانجاست که بچه ها را زدند و محمود هم افتاده. بالای سرش امیرهوشنگ (محسن) علیزاده است که خودش هم همان شب (یا شب بعد) شهید شد. آن دو برادر صیغه ای بودند.
شهید اسفندیار طوطیان
نام پدر: علی اکبر
استان: اصفهان - شهر: کاشان
تاریخ تولد: ۱۳۴۶/۳/۲٠
تاریخ عروج: ۱۳۶۴/۴/۷
محل شهادت : مریوان
دلیل شهادت : اسیر شدن بدست کومله و بر اثر شکنجه های فراوان
نام گلزار: گلزار شهدای دارالسلام شهر کاشان
دولا دولا راه رفتند تا امروز بتوانیم راست راست راه برویم.
هدیه به روح مطهر شهید فاتحه آنلاین
منبع: 405 شهید شهرستان فومن
شهید : علی معطری
نـام پـدر :غلامرضا
تـاریخ تـولـد :۱۳۴۴/۰۴/۲۱
مـحل تـولـد : شهر ری
سـن : ۱۶ سال
دیـن و مـذهب :اسلام - شیعه
تاریخ شهادت : ۱۳۶۲/۰۱/۲۲
مـحل شـهادت : فکه، عملیات والفجر یک
سنگ مزار یادبود در بهشت زهرای تهران قطعه ۲۷
بیست و یکم تیر ۱۳۴۴، در شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش غلامرضا کارگر لولهکش آب و مداح بود و مادرش طاهره نام داشت. دانشآموز دوم متوسطه در رشته تجربی بود. او نیز کارگر لولهکش بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۲، با سمت تکتیرانداز در فکه بر اثر اصابت گلوله دوشکا به کمر، شهید شد. اثری از پیکرش به دست نیامد.
خاطرات پدر شهید :
سید عبدالکریم هاشمی نژاد 5 مرداد 1311 ه.ش در شهر بهشهر از پدر و مادری سادات به عنوان اولین فرزند خانواده متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را در بهشهر آغاز نمود و به دلیل علاقه زیادی که به روحانیت داشت، تحصیل در حوزه را مشتاقانه انتخاب کرده و در اولین گام در حوزه علمیه مرحوم آیت الله کوهستانی ثبت نام کرد؛ به زودی به لحاظ هوش و استعداد از سایرین ممتاز گشت و مورد محبت خاص آن پیر بزرگوار قرار گرفت.
سید عبدالکریم تا 17 سالگی در نزد استاد به علم آموزی ادامه می دهد و پس از آن با کسب اجازه از استاد خود برای عمق بخشی به تحصیلاتش راهی شهر قم می شود. ایشان در قم از محضر اساتید بزرگواری چون مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، حضرت امام خمینی (ره)، بهره بردند. از دیگر اساتید ایشان در قم، می توان به شخصیت های علمی و مجاهدی همچون شهید محراب آیت الله شیخ محمد صدوقی (ره)، آیت الله سید رضا صدر (ره) و آیت الله آقا میرزا محمد مجاهدی تبریزی اشاره کرد. با این حال بیشترین تأثیرپذیری شهید هاشمی نژاد از شخصیت ممتاز امام خمینی (ره) در اخلاق، فقه، اصول و فلسفه بود.
شهید هاشمی نژاد پس از ازدواج در مشهد، در این شهر ساکن می شود و به تدریس و فعالیت اجتماعی می پردازد. تدریس ایشان بیشتر در شبستان مرحوم نهاوندی مسجد گوهرشاد، مدرسه میرزا جعفر (که هم اکنون دانشگاه علوم اسلامی رضوی است) و مسجد ملا هاشم دایر می گردید.
شهید سید عبد الکریم هاشمی نژاد شیدا و عاشق امام جواد الائمه علیه السّلام بود و به آن حضرت چون دیگر امامان عشق می ورزید.
سلام . متوجه پیام تون نشدم . تمام شعرها از جمله شعر غزه نیز در وبلاگم هست .