- سه شنبه ۳۱ مرداد ۰۲
- ۰۱:۲۴
امیر سرتیپ «اسکندر بیرانوند»؛ دارنده نشان «فتح» به دوستان شهیدش پیوست
شادی روحش فاتحه با صلوات
شهدا را فراموش نکنیم
امیر سرتیپ «اسکندر بیرانوند»؛ دارنده نشان «فتح» به دوستان شهیدش پیوست
شادی روحش فاتحه با صلوات

روایت شهید «احمد مومنی» از لحظه جانبازیاش
«احمد مومنی» یکی از جانبازان شیمیایی است که در عملیات «والفجر هشت»، به درجه رفیع جانبازی نایل آمد و سرانجام پس از سالها زندگی سخت، اول تیر سال ۱۳۷۳ بر اثر جراحات وارد شده به شهادت رسید.
ارتش بعث عراق با استفاده از سلاحهای شیمیایی، بسیاری از مناطق جنگی و نظامیان، شهرها و غیرنظامیان را هدف قرار داد که این اقدامات وی موجب شد تا آثار ناشی از استفاده این سلاحهای ممنوعه تا سالها و سالها بر روی بدن افراد باقی بماند، تا جایی که هنوز هم با وجود گذشت بیش از ۳۴ سال از پایان جنگ تحمیلی، جانبازان زیادی با سختی و مشقت دست و پنجه نرم کرده و برخی نیز به شهادت میرسند.
شهید احمد مومنی یکی از این جانبازان شیمیایی است که در عملیات والفجر هشت، به درجه رفیع جانبازی نایل آمد و سرانجام پس از سالها زندگی سخت، اول تیر سال ۱۳۷۳ بر اثر جراحات وارد شده به شهادت رسید.
این جانباز و شهید والامقام در مصاحبهای، نحوه مجروحیت خود و سختیهای ناشی از آن را بیان کرده است که در ادامه متن آن را مشاهده میکنید.

امیر سرلشکر خلبان شهید حسین لشکری خلبان آزاده جنگ تحمیلی و دفاع مقدس در خاطرات خود به شهید محمد زارعنعمتی اشاره میکند و میگوید: «در اوایل جنگ بود که در مأموریتی، قسمت انتهایی هواپیمایم، مورد اصابت موشک قرار گرفت و کنترل هواپیما از دستم خارج و موتور هواپیما خاموش شد! من احساس کردم که دارم شهید میشوم و شهادتین خود را گفتم و دستگیره پرش را کشیدم و بیرون پریدم و دیگر متوجه چیزی نشدم.
چند ثانیه بعد، با سرعت وحشتناکی به زمین خوردم و از شدت ضربه، جلوی چشمهایم را خون گرفت، به طوری که بیشتر از پنج متر را نمیتوانستم ببینم! کمکم حالم بهتر شد و حس کردم در دهمتری من، عدهای مرا در محاصره گرفتهاند! دستهایم را به علامت تسلیم بالا بردم و اسیر شدم. در میان نیروهای محاصرهکننده، یک افسر هم بود که جلو آمد و چتر و لباس فشاری را از تنم باز کرد. بعد دستها و چشمهایم را بستند و مرا سوار ماشین کردند و به جایی بردند که احتمالا مقرشان بود.
لب پایینم پاره شده و پوست گردنم سوخته بود! بدنم داشت کمکم سِر میشد و بیش از پیش احساس درد میکردم و تعادلم را از دست میدادم. در آنجا یکی از افسران ارشدشان آمد و به روی من آب دهان انداخت! در همان لحظه، دردم بسیار شدید شد و بیهوش شدم! بعد که به هوش آمدم، دیدم در بیمارستان هستم.
بعدا فهمیدم که بیمارستان «الرشید بغداد» است. وقتی به هوش آمدم، دکتر سرهنگی که پزشک معالج من بود، بالای سرم آمد. بعد یک افسر امنیتی عراق آمد و کارتِ خلبان زارع نعمتی را – که اسیر شده بود – به من نشان داد تا او را شناسایی کنم. من ایشان را قبلا در پایگاه دیده بودم و گفتم: این کارت خلبان زارع نعمتی است. آن افسر اطلاعاتی هم دیگر حرفی نزد و رفت. »


سردار شهید حاج محمدرضا بارفروش نیز در پیروی از امر ولایت ، در دفاع از اسلام و کشور اسلامی در جبهه حضور یافت در عملیات های محرم و رمضان شرکت کرد . 24 تیرماه 1361 در عملیات رمضان به شدت مجروح شد به گونه ای که حدود یک سال به خارج از کشور جهت درمان اعزام شد .
سرتیپ پاسدار شهید حاج رضا بارفروش با داشتن 70 درصد جانبازی تحصیلات خود را تا دوره لیسانس نظامی دافوس ادامه داد .وی دانشجوی دوره دکترای عالی جنگ بود و در طول خدمت خود در مسئولیتهای مشاور امور اقتصادی فرمانده نیروی زمینی سپاه ، مدیرعامل مجتمع خودکفایی و سازندگی ظفر ، مسئول مرکز خدمات پرسنلی سپاه غرب کشور ، عضو هیئت مدیره سازمان تحقیقات و جهاد کفائی و نماینده بنیاد تعاون سپاه مرکز در استان باختران انجام وظیفه کرد .
وی دهم بهمن ماه 1376 در حین بازگشت به محل ماموریت خود در اثر سانحه تصادف به همراه همسرش به دیار حق شتافت و پسرش را به یادگار گذاشت .
متن وصیتنامه شهید محمدرضا بارفروش

جانباز شهید محمدجواد صابر
نام پدر: عبدالکریم
شغل: معلم
تاریخ تولد: 2-6-1332 شمسی
محل تولد: خرم آباد
تاریخ شهادت : 29-10-1388 شمسی
محل جانبازی: شلمچه
محل شهادت : خرم آباد
علت شهادت : بر اثر جراحت ناشی از بمب شیمیایی و اصابت ترکش به سینه (جانباز)
گلزار شهدا: بهشت رضا- فاز ۲ شهر: خرم آباد - استان لرستان
نوید شاهد
زندگینامه شهید
دوم شهریور ۱۳۳۲، در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. پدرش عبدالکریم، کارمند شرکت نفت بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره کاردانی در رشته ریاضی درس خواند. معلم بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به عنوان داوطلب بسیجی در جبهه حضور یافت و در شلمچه بر اثر مصدومیت شیمیایی و اصابت ترکش به سینه، مجروح شد. یکم بهمن ۱۳۸۸، در زادگاهش بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای خرم آباد (بهشت صالحین ) قرار دارد. یاد امام و شهدا
خصوصیات شهید :
شخصی مؤمن و متدین و علاقمند به انقلاب اسلامی و ولایت فقیه بود . عاشق قرآن و مسجد و نماز جمعه و هیئت و روضه بود. نجیب و شریف و ساده زیست بود. دنبال مسایل دنیوی نبود. الگوی اخلاق دوستان و خانواده و بسیار کم حرف و کم گو بود. به صورت کلی خانواده ای مومن و انقلابی هستند .
برگ های زرین شهید محمدجواد صابر (داریوش)

یار سفر کرده ما مخلص بود. او باور عجیبی به امام راحل (ره) داشت. اسم امام (ره) را که می شنید، به احترام؛ تمام قامت می ایستاد. بوی عطر نماز شبش در سنگرهای زبیدات می پیچید. در ورزش های رزمی، بخصوص کاراته، تسلط مثال زدنی داشت در یکی از مأموریت ها، در خیابانی در اهواز، یکی از اراذل و اوباش؛ خیابان را بسته بود و عربده می کشید. مردم می ترسیدند، کسی جرأت نزدیک شدن نداشت. برادر پاسدار محمدی سپهوندی، جلو رفت و با چند حرکت او را مهار کرد و به باد کتک گرفت و گفت: سرتو پایین بنداز و برو و دیگه مزاحمت ایحاد نکن. مردم صلوات فرستادند و تکبیر گفتند. او در روز دو جلسه تمرین برای بعضی از بچه های رزمنده گذاشته بود. به خاطر تمرین های خوب ایشان وعلاقمندی حقیر به فرمانده ام؛ در برگشت به قم رفتم و در باشگاه کاراته انقلاب، خیابان امام (ره)، ثبت نام کردم و زیر نظر استاد دباغیان که قمی هستند و الآن مربی تیم ملی است، ادامه دادم. البته می دانید که ما دو نفر فرمانده به نام محمدی سپهوند داشتیم. چهره جوانتر که معاون اول سردار «حاج ولی الله میرهاشمی» بود، درعملیات حاج عمران به شهادت رسید و به دوست دیگرش یعنی شهید احمد سپهوند پیوست و احمد (محمدی) سپهوندی؛ مسن تر که ماند و جانباز شیمیایی شد و در هفته جاری - 1394/06/06- پروازکرد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
حاج سید نبی موسوی یکی از رزمندگان دلاور و از جانبازان گمنام وبی ادعای دفاع مقدس است. در بهمن ماه سال 1361 به اتفاق سردار شهید سید محمد موسوی و دو تن از همرزمان خود برای شناسایی منطقه عملیاتی به سمت خاک دشمن حرکت کرده تا با زیر نظر گرفتن تردد و گرفتن آمار تقریبی از نفرات و سلاح و مهمات دشمن کم کم برای عملیات بزرگ والفجر مقدماتی آماده شوند درحین شناسایی گلوله خمپاره ای درنزدیکی آن عزیزان به زمین میخورد که موجب عروج ملکوتی سردارشهید سید محمد موسوی گردیده و حاج نبی تامرز شهادت پیش میرود بطوریکه ایشان را با دیگر شهدا به پشت خط انتقال میدهند که پس از مدتی که تقریبا هوشیاری نسبی بدست می آورند. نگهبان سردخانه متوجه میشود که پلاستیکی که ایشان در آن قرار داده شده بخار کرده بلافاصله سید را به بیمارستان انتقال داده و بصورت معجزه آسایی شفا می یابند .
ایشان برادر سه شهید والامقام شهید سید حجت و شهید سید کاظم و شهید سید مهرعلی نیز میباشند روح تمامی شهدای اسلام از صدر تاکنون شاد و یادشان گرامی باد .
برای این انسان بزرگوار و نیک سیرت آرزوی سلامتی و سعادت از خداوند متعال آرزومندیم

خلاصهای از زندگینامهی سردار رشید اسلام شهید مصطفی میررضایی (سبزخدا دریکوند)
این سردار عزیز در سال 1343 در خانوادهای عشایرنشین و مذهبی دیده به جهان گشود.
وی پس از طفولیت در خانهی عموی بزرگوارش در روستای کوگان دوران ابتدایی را سپری کرده و پس از آن دوران راهنمایی را در مدرسهی روستای ماسور در خانهی اقوام پشت سر گذاشته و دوران دبیرستان را تا سال سوم سپری کرده و در سال 1363 با شدت گرفتن جنگ تحمیلی عراق وارد سپاه پاسداران شده و دورهی نظامی را در پادگان شهید غیور اصلی اهواز سپری کردند. پس از تقسیم نیرو وارد تیپ 57 ابوالفضل (ع) شد و در گردان ابوذر به عنوان معاون دسته رزمی مشغول به خدمت شد، پس از چندی به فرماندهی دسته رسید و بعد از مدتی به معاون گروهان دوم ارتقا یافت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از روابط عمومی ارتش جمهوری اسلامی ایران، امیر سرتیپ دوم خلبان منوچهر محققی از خلبانان و نخبگان پروازی و از نام آوران نیروی هوایی ارتش به دلیل جراحات ناشی از دوران دفاع مقدس و کهولت سن پس از طی یک دوره بیماری در سن 78 سالگی در بیمارستان بعثت نهاجا دار فانی را وداع و به یاران شهیدش پیوست.
امیر سرتیپ منوچهر محققی متولد 1322 در شهر تبریز و خلبان هواپیمای اف 4 که در سال 1359 در یک ماموریت برون مرزی در منطقه بصره مورد اصابت پدافند هوایی دشمن بعثی قرار گرفت و به درجه جانبازی نائل شد.
مرحوم منوچهر محققی یکی از بزرگمردان دوران جنگ هشت ساله و نابغه پرواز با فانتوم است. این خلبان پیشکسوت نیروی هوایی ایران، رکورد دار پرواز رزمی برون مرزی با فانتوم به شمار می رود.
او دارای رکورد 182 سورتی پرواز برون مرزی (Special Mission) است و با بیش از سه هزار ساعت پرواز با فانتوم از این نظر در ایران و خاورمیانه رکورددار است.
سرتیپ دوم خلبان منوچهر محققی فرمانده دسته 40 فروندی پروازی از پایگاه بوشهر در عملیات 140 فروندی (کمان 99) در روز یکم مهرماه سال 1359 بود.
وی در آخرین روزهای جنگ در وصف دوران خدمت خود به همرزمان تیز پرواز خود گفته بود: بچه ها! این قدر Low Level (ارتفاع پایین) بر فراز خلیج فارس پرواز کردم که فکر کنم همه ماهی های خلیج فارس کباب شدند.
این خلبان شجاع در تاریخ ۹ مهرماه ۱۴۰۰ دار فانی را وداع گفت و به یاران شهیدش پیوست .
پیکر این خلبان فداکار پس از تشییع باشکوهی در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی

در اینمراسم که با حضور فرماندهی کل ارتش، فرمانده نیروی هوایی و فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران همراه بود، نشان فداکاری به جانباز خلبان زندهیاد محمود اسکندری، شهید خلبان جاویدالاثر محمدرضا آذرفر، شهید قاسم حمید، شهید برایار بهبودی، شهید ابوالفضل شبان، شهید محمدابراهیم همتی و شهید سیدعلی اکبر هاشمی اعطا شد و خانوادههای اینایثارگران ضمن دریافت ایننشانها مورد تقدیر قرار گرفتند.
در بین این قهرمانان محمود اسکندری داستان دیگری دارد، قهرمانی که از نوابغ نیروی هوایی و خلبانان فانتوم F4 است و در سالهای دفاع مقدس در ماموریتهای ناممکن حضور داشته است.
مهر گزارش داده حضرت آیتالله خامنهای سال ۹۶ دستور پیگیری پرونده اینخلبان ایثارگر و نابغه و اعطای نشان فداکاری را به او صاد کرده بودند که پس از چندسال در نهایت ایننشان به دست خانواده وی رسید.
اما محمود اسکندری کیست؟ و داستان او چیست؟

شهید احیا دهقانپور متولد سال ۱۳۴۰ در مشهد مقدس است که با حضور در خط مقدم جبهه ابتدا از ناحیه پا دچار آسیب شده و مجددا در سال ۶۱ در منطقه سومار با اصابت تیر مستقیم دشمن بعثی از ناحیه گردن قطع نخاع میشود، وی پس از ۳۳ سال درد و رنج بیماری، سرانجام پنجشنبه، ۲۱ خردادماه ۱۳۹۴ به همرزمان شهیدش پیوست.
قسمتی از حرفهای شهید دهقان پور در مصاحبه با روزنامه همشهری:
خبرگزاری تسنیم: پیکر مطهر پدر شهید محمدرضا یاراحمدی صبح امروز با حضور مسئولان دستگاههای اجرایی و مردم شهید پرور مشهد مقدس تشییع و به خاک سپرده شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، پیکر مطهر شهید حسن یاراحمدی, جانباز ۷۰ درصد سالهای دفاع مقدس صبح امروز با حضور مسئولان دستگاههای اجرایی، فرماندهان نظامی و انتظامی، مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی، روسای مناطق سه گانه مشهد مقدس و تنی چند از کارکنان بنیاد شهید خراسان رضوی تشییع و به خاک سپرده شد.
تشییع پیکر این پدر شهید از مقابل مهدیه مشهد مقدس در خیابان تهران به سمت حرم نورباران رضوی تشییع و پس از طواف در حرم امام هشتم شیعیان در بهشت رضای مشهد و در گلزار مبارک شهدای هشت سال دفاع مقدس به خاک سپرده شد.
این مراسم با حضور با شکوه مردم شهید پرور مشهد مقدس و جانبازان ویلچری ۷۰ درصد و قطع عضو مشهدی نیز همراه بود.
حسن یاراحمدی پدر شهید محمدرضا یاراحمدی خود از جانبازان هفتاد درصد هشت سال دفاع مقدس بود که به فرزند شهید و یاران باوفای خود در جبههها پیوست. ۱۰ مهر ۱۳۹۳
شادی روح شهدا صلوات
رحمة الله علیه...