- شنبه ۲۴ مهر ۰۰
- ۱۱:۵۰
خاطره زیبا و شنیدنی از شهید والامقام
احمد مومن توسط یکی ازهمرزم هایش
تشکر وقدردانی از رزمنده جانباز حاج عبدالله
تشکر و قدردانی از ارسال این خاطره
شهدا را فراموش نکنیم
خاطره زیبا و شنیدنی از شهید والامقام
احمد مومن توسط یکی ازهمرزم هایش
تشکر وقدردانی از رزمنده جانباز حاج عبدالله
تشکر و قدردانی از ارسال این خاطره
به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در زادروز شهید «منصور پژولیده» زندگینامه و وصیتنامه این شهید منتشر میشود.
زندگینامه شهید:
خداوند به «محسن و معصومه» در دی ۱۳۳۶ در «بهشهر»، پسری عطا کرد که نامش را «منصور» گذاشت. معصومه در کنار محسن، امورات زندگی را با کار در کارخانه چیتسازی بهشهر میگذراندند. آنها شش فرزند داشتند که منصور دوّمیشان بود. منصور تا دیپلم علوم تجربی در دبیرستان «هشترودی» زادگاهش تحصیل کرد.
در بیان خلقوخوی منصور، باید گفت که در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در همه حال، مطیعشان. با دیگران نیز، با ملاطفت و گشادهروئی رفتار میکرد و نزدشان، محبوبیتی خاص داشت.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، زهرا کاوه تنها فرزند فرمانده شهید محمود کاوه از پدر هیچ خاطره ای ندارد ؛ برگ برگ دفتر خاطرات این دختر از پدر را دیگران نوشته اند؛ دوستان پدر، همرزمانش ، مردمی که خاطره رشادت های او را هنوز بعد از 31 سال از یاد نبرده اند. برای زهرا کاوه مرور این خاطرات مساوی است با حس افتخار، حسی ماندگار که هر وقت زهرا دلتنگ بابا می شود، می آید و یادش می اندازد پدر برای رفتن و پرکشیدن دلیل داشت، که باید می رفت و چیزی جز شهادت در سرنوشتش نبود. آخرین روز مهرماه در دفتر جام جم آنلاین میزبان زهرا کاوه شدیم و با او از محمود کاوه گفتیم؛ فرمانده شهیدی که هنوز عکسش در کردستان روی دیوار خانه ها دیده می شود. جوانی اهل مشهد که خیلی ها در کردستان به یادش اسم فرزندشان را کاوه می گذارند.
در تابستان گرم سال 1332، در روستای کردکلا بخش جویبار در خانوادهای کشاورز متولد شد. چون پدرش قبل از تولد او فوت کرده بود، مادر نام پدرش ذبیحالله را بر او نهاد. مادرش زنی مۆمنه بود و با کشاورزی مخارج زندگی را تأمین میکرد.
او تحصیلات ابتدائی را در روستای محل تولد خود گذراند و پس از آن برای تحصیلات به قائمشهر مهاجرت کرد. در کنار تحصیل به ورزش کشتی محلی علاقه بسیار داشت. دارای روحیه پهلوانی و منش مردانگی بود. مدتی بعد از اخذ دیپلم با «سمیه واگذاری» که برادرانش از پهلوانان کشتی بودند و با ذبیحاللّه دوستی و رفت و آمد خانوادگی داشتند، در سال 1355 ازدواج کرد.
شهید احمدرضا احدی به تاریخ آبان سال 1345 در اهواز متولد شد . همزمان با آغاز جنگ تحمیلی ، به عنوان مهاجر جنگی همراه خانواده به ملایر بازگشت و در رشته ی علوم تجربی در دبیرستان دکتر شریعتی به ادامه ی تحصیل پرداخت ، تا آن که در سال 63 موفق به کسب دیپلم گردید. در سال 64 در کنکور سراسری تجربی رتبه اول را کسب کرده و در رشته ی پزشکی در دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد و در آن جا به ادامه ی تحصیل پرداخت .
وی نخستین بار در سال 61 به جبهه رفت و در عملیات رمضان شرکت کرد و در همین عملیات مجروح شد . احمد رضا احدی سرانجام در شب دوازدهم بهمن ماه سال 65 به شهادت رسید و در آرامگاه عاشورای ملایر به خاک سپرده شد.
متن وصیتنامه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
فقط نگذارید حرف امام (ره) به زمین بماند.
همین!
برایم از همگی حلالیت بخواهید.
و السلام
کوچکترین سرباز امام زمان (عج)، احمدرضا احدی
در ادامه چند یادداشت تأمل برانگیز از شهید:
روحانی شهید: حسن معظمی گودرزی
فرزند: آقا گجر
ولادت:1342/01/02
شهرستان : نهاوند - روستای حاجی آباد
شهادت: 1365/02/09 _ فاو
مزار او در گلزار شهدای روستای شعبان تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.
طلبه شهید حسن معظمى گودرزی، در بهار سال 1342 در روستای حاجی آباد از اطراف نهاوند چشم به جهان گشود. پس از طى مراحل کودکى، براى آموزش خواندن و نوشتن وارد دبستان شد و این درس ها را تا دوم دبیرستان ادامه داد. او در مراحل تحصیل همیشه به عنوان دانش آموزى ممتاز مورد توجه معلمان بود و با حسن خلقى که داشت به هم کلاسى هایش علاقه مند بود. به سبب وضعیت اقتصادى خانواده تابستان ها را کارگرى می کرد تا هم براى خانواده اش مفید باشد و هم مخارج شخصى اش را تأمین نماید.
در سال دوم دبیرستان بود که خورشید انقلاب اسلامى از پس ابرهاى حکومت پهلوى درخشیدن گرفت و شهید معظمى به سبب علاقه درونی اش به مسایل دینى، وارد حوزه علمیه شد.
به گزارش امید لرستان، «کبری خانم گودرزی» مادر شهیدان «سید عباس، سید حسن و سید علی حسینی نسب» از شهرستان بروجرد پس از سالها تحمل رنج دوری و فراق سرانجام امروز آسمانی شد و به فرزندان شهیدش پیوست.
مراسم خاکسپاری آن مرحومه فردا سهشنبه ۲۱ مرداد ماه ۱۳۹۹ در گلزار بهشت شهدا قطعه والدین برگزار میشود.
سید عباس حسینی نسب بیستم آذر ۱۳۳۳ در شهرستان آبادان به دنیا آمد و دوم فروردین ۱۳۶۱ در شوش بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
سیدحسن حسینی نسب یکم مرداد ۱۳۳۷ در شهرستان بروجرد به دنیا آمد و هجدهم آذر ۱۳۶۰ در حمیدیه اهواز بر اثر اصابت ترکش شهید شد.
سیدعلی حسینی نسب هفدهم خرداد ۱۳۴۴ در شهرستان آبادان چشم به جهان گشود و بیست و هشتم بهمن ۱۳۶۴ در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
خانواده عزیز حسینی نسب تنها خانواده در استان لرستان است که سه شهید بزرگوار در راه اعتلای اسلام تقدیم کرده است و مایه مباهات استان است.
نام : مریم فرهانیان
فرزند: لطیف
تولد : ۲۴ دی ماه سال ۱۳۴۲
محل تولد : آبادان - در خانوادهای متوسط و مذهبی
تاریخ شهادت: ۱۳ مرداد ماه ۱۳۶۳
محل شهادت: گلستان شهداء آبادان در اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن
محل دفن : گلزار شهدای آبادان - استان خوزستان
شهیده مریم فرهانیان درسن ۱۷ سالگی در بیمارستان امام خمینی (ره) آبادان مشغول امدادگری شد و به مدت سه سال به کار امدادگری و پرستاری از مجروحین جنگ در بیمارستان های مختلف آبادان ادامه داد که در این مدت یک بار به شدت زخمی شد و به اجبار در بیمارستان بستری شد .
این شهیده بزرگوار در غروب سیزدهم مرداد ماه سال ۱۳۶۳ در حالی که همراه با دو تن از خواهران همکار خود بر مزار شهیدی که بنا به وصیت مادر شهید که از آنان قول گرفته بود هر سال به جای او بر سر مزار پسر شهیدش حاضر شوند، در حالی که راهی گلستان شهدای آبادان شده بودند مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی قرار گرفتند و دو خواهر همراه او زخمی شدند و مریم فرهانیان نماد رشادت و مجاهدت زن ایرانی به فیض شهادت نایل شد .
شادی روح پاک شهید صلوات
صفحه مشخصات شهید در نوید شاهد
اینجا کلاس درس من است و می بایست که با مزدوران بعثی عراق نبرد کرده و انتقام خون سردار رشید اسلام را از متجاوزین بعثی عراق بگیریم.
زندگی نامه شهید حجت سلیمانی
شهید حجت سلیمانی در سال 1343 در خانواده ای مذهبی و ضغیف در روستای جلگه خلج واقع در 25 کیلومتری پلدختر متولد شد و دوران آغازین مدرسه را در روستا محل زندگی خود شروع کرد و دوران راهنمایی و متوسطه را در دبیرستان های پلدختر سپری نمود و در سال 1363 دوران دفاع مقدس موفق به اخذ دیپلم شد و در همان سال با شرکت در آزمون سراسری آموزشگاه افسری و دوره کاردانی تربیت معلم قبول شد و با علاقه ی که به تعلیم و تربین به قشر محبوب دانش آموزی داش عازم تربیت معلم شد و در شهرستان بروجرد ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ دیپلم شد و به مدرسه عشق و ایمان مسئولیت تدریس مدرسه روستای چم گز را عهده دار گردید و مشغول به تدریس شد . شهید والامقام از نظر اخلاق و سرشت نیک زبانزد عام و خاص بود و فردی متدین و معتقد به رعایت احکام شرعی و دینی بود و اهمیت فراوانی در اجرای احکام دینی و فریضه واجب (نماز) برای خود و دانش آموزان قائل و در انجام مراسمات فعالیت چشمگیر داشت .
شهید جبهه را در مدرسه خود می دانست و به جبهه حق علیه باطل شتافت و سرانجام تلاش و جدیت در تاریخ 1365/10/27 در منطقه عملیاتی شلمچه کربلای 5 به شهادت رسید .
زندگینامه شهید حجت اله سلیمانی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سپاه بیت المقدس به نقل از فارس، جنگ حس آدم ها را پرورش، اراده انسان را مستحکم، وضعیت فیزیکی و جسمی انسان را نیز بهبود می بخشد. آدم ها را بیشتر از هر دوره زمانی؛ شرایط جنگی، در زندگی بهم نزدیک می کند و یک خویشاوند خواندگی جنگ تداعی می شود. ثمره جنگ، شناخت مرد از نامرد است و جنگ تمام می شود و همه چیز پایان می گیرد و آن همه حماسه و دلاوری، چون افسانه ائی ذره ذره به علت بی توجه ائی مسئولین فرهنگی برخی از نهادهای که فرهنگ ایثار و شهادت را در حصار خویش کشیده اند به فراموش محض سپرده می شود و مردانی شجاع و دلیر و بی باک و شهادت طلب، به مانند «غلامعلی دریانورد» در مه گم می شوند. مسئولینی که خودشان را معصوم می پندارند و با کوچکترین نقد بر می آشوبند و و الی آخر... و سردار شهید غلامعلی دریانورد، از همان شهدائی است که در مه گم شد! او فرمانده گردان ویژه پیشمرگ بود.پدر و مادر و برادر این شهید والامقام از دنیا رفته اند، و دفتر و صدها تصویر و نوار سخنرانی صوتی از این شهید نخبه و دانشمند در گوشه ائی دنج در حال نابودی است.آری ! کسانی که قدر سرمایه های خود را ندانند! زود به بی چیزی و نداری مبتلا خواهند شد! قهرمانانی چون سردار «شهید غلامعلی دریانورد» که اکنون تنها تکه ائی سند و عکس و یک خواهر گریان بازمانده، و همه چیز در بی تدبیری متولیان در حصار کشیده فرهنگ دفاع مقدس، در حال نابودی است.ما سرمشق میخواهیم، اسطوره می خواهیم برای پیروی کردن، آنچه ما امروز نیاز داریم قهرمان های واقعی است که از همه هستی خویش در راه آرمان های ولایی و الهی خویش گذشتند، اینان باید به نسلهای بعد معرفی بشوند برای پیروی کردن... .
غلامعلی بیستم مهر سال 1340 در بندر ترکمن به دنیا آمد. مادرش سید بود و با مهربانی غلامعلی را بزرگ کرد. خواهرش می گوید:" کودکی شیرین و خواستنی بود و چهرهای مظلوم داشت. پدر و مادرم از بچهگی علاقه زیادی به او داشتند و سعی میکردند تمام وسایل را حتی او را فراهم کنند تا هرگز کمبودی در زندگی نداشته باشد. غلامعلی پس از پایان خدمت سربازی اش از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گرگان و به صورت داوطلبانه برای مبارزه با گروهکهای داخلی و دشمنان خارجی انقلاب اسلامی به کردستان رفت. او در سپاه بوکان به مبارزه با ضدانقلاب پرداخت. مدتی از حضور غلامعلی در جبهه کردستان می گذشت که به عنوان فرمانده گردان ویژه نبی اکرم (ص) منصوب شد.
رسیدن به آرزو
حسن بلوچی رزمندهای از تیپ ۲۱ امام رضا(ع) در مورد شگفتی یک شهید عملیات والفجر۸ خاطرهای را روایت میکند و میگوید:
شهید محمدرضا عاشور پس از زخمی شدن در عملیات والفجر۸ به یک بیمارستان در اصفهان منتقل میشود. در آنجا خانوادهاش به بالینش میآیند و تا لحظات آخر عمرش کنار او مینشینند. شهید عاشور قبل از شهادت، خطاب به خانوادهاش میگوید: من آرزو داشتم پس از عملیات والفجر۸ به پابوس امام رضا(ع) بروم، ولی افسوس که حالا نمیتوانم... و لحظاتی بعد به شهادت میرسد.
برادرش او را در تابوت میگذارد و روی آن پارچهای میکشد و مینویسد: محمد رضا عاشور اعزامی از گرمسار. سپس خود و خانواده برای مهیا کردن مقدمات تشییع جنازه به تهران و از آنجا به گرمسار میروند. جنازه این شهید با بقیه شهدا به تهران منتقل میشود. در تهران بهدلیل نامعلومی پارچه روی تابوت محمدرضا با شهیدی از مشهد عوض میشود و جنازه او را به مشهد میبرند، غسل میدهند، کفن میکنند و در حرم امام رضا(ع) طواف میدهند. وقتی خانواده آن شهید برای دیدار آخر بهسراغ جنازه میآیند میبینند این جنازه جنازه شهید آنها نیست.
از آن طرف هم خانواده محمدرضا میبینند جنازه شهیدی دیگر را تحویل گرفتهاند و بلافاصله به مرکز تلفن میزنند و قضیه را اطلاع میدهند. سرانجام هر دو خانواده، شهید خودشان را تحویل میگیرند و به خاک میسپارند. در حالی که شهید عاشور به آرزویش که زیارت امام رضا(ع) بود، رسیده بود.
ستاد کنگره یزرگداشت 3000 شهید استان سمنان
باسلام به روان پاک شهدا من ومحمدرضا مقدسی رد پایگاه بلال ...