- شنبه ۲۲ مهر ۰۲
- ۱۷:۴۷
شهید سید شکرالله میرنظامی
نام پدر: سید نعمت اله
تاریخ تولد: اول دی ماه سال 1341
محل تولد: روستای امامزاده قاسم از توابع شهرستان ازنا
تاریخ شهادت: 15 بهمن سال 1365
محل شهادت: منطقه عملیاتی شلمچه
عملیات: کربلای 5
شهید سید شکرالله میرنظامی در سال ۱۳۴۱ میان خانوادهای متدین و مذهبی در روستای امامزاده قاسم از توابع شهرستان ازنا چشم به جهان گشود. دوره ابتدایی را در همان روستا با موفقیت به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل چون که روستا فاقد مدرسه بود برای ادامه دوره راهنمایی به اراک رفت و دوره راهنمایی را در مدرسه فردوسی اراک به پایان رسانید و بعد از طی دوره دبیرستان موفق به اخذ دیپلم ریاضی فیزیک شد. همواره اوقات فراغتش را به پدری در امر کشاورزی کمک می نمود.
شهید میر نظامی در پیروزی انقلاب با پخش تصاویری از حضرت امام خمینی رحمة الله و آگاه کردن مردم از ظلم هایی که رژیم پهلوی روا می داشت نقش بسزایی خود را ایفا میکرد، تا اینکه انقلاب اسلامی پیروز شد .
دوران خدمت سربازی سر رسید و محل خدمت خود را در کردستان سپری کرد. بعد از اتمام دوره سربازی به مدت سه سال در خدمت تربیت و تعالیم ایران اسلامی کوشید. شهید که در روستاهای محروم استان لرستان خدمت میکرد، دو مرحله به جبهه اعزام می شود و سی ماه خدمت سربازی را در خطه کردستان گذارند. سید شکراله در درگیری با کومله از اعضا گروه ضربت بود که چندین بار تا مرز شهادت پیش رفت.
در تاریخ 1365/11/15 با ثبت نام داوطلبانه در سپاه بزرگ حضرت محمد صلی الله راهی جبهههای جنوب گردید و پس از یک ماه در تاریخ 1365/11/15 در شلمچه و در عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت ترکش خمپاره شربت شهادت را نوشید و به آرزوی شهادت هنر مردان خداست رسید.
پیکر پاکش در روستای امامزاده قاسم علیه السلام به خاک سپرده شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
شهید میرنظامی به روایت برادر
«سید یدالله میرنظامی» که به همراه برادرش در جبهه حضور داشته از برادر بزرگتر و شهید خود میگوید.
عملیاتی با رمز یا زهرا(س)
عملیات کربلای 5 که یکی از بزرگترین عملیاتهای رزمندگان در طول جنگ تحمیلی بود، 28 سال پیش در تاریخ 19 دیماه سال 1365 با رمز مبارک یا زهرا (س) در منطقه شلمچه و شرق بصره آغاز شد و تا ۶ فروردین ۱۳۶۶ ادامه پیدا کرد.
در این عملیات هفت هزار و 651 رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که شهید «سید شکرالله میرنظامی» نیز یکی از این آمار است»
نبرد شبانهروزی کربلای 5 ادامه داشت و نیروهای ایرانی با سرعت محدود پیش میرفتند. رزمندگان، شب دهم تلاش کردند در غرب نهر جاسم سرپل بگیرند و شب یازدهم سرپل را گرفتند و بعد از فرار عراقیها، در غرب نهر جاسم عملیات را ادامه دادند.دشمن که تا غرب نهر جاسم عقب نشسته بود، در چهارراه شلمچه مقاومت میکرد. عملیات در غرب نهر جاسم تا شب نوزدهم عملیات (7 بهمن 1365) ادامه داشت.جبهه ایران و عراق به خونینترین روزهایش رسیده بود و تمام قدرت در طرف در زمین محدود شلمچه به میدان آمده بود. عراق حدود دوسوم استعداد ارتش خود یعنی 180 تیپ را وارد منطقه نبرد کرده بود. میتوان گفت شدیدترین و گستردهترین عملیات در میان 90 عملیات دفاع مقدس، کربلای 5 بوده است.در این عملیات هفت هزار و 651 رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که شهید «سید شکرالله میرنظامی» نیز یکی از این آمار است.
شهید میرنظامی
شهید «سید شکرالله میرنظامی» فرزند سید نعمت اله متولد روستای امامزاده قاسم از توابع شهرستان ازنا استان لرستان است.«سید یداله میرنظامی» جانباز و برادر شهید میگوید: برادر بزرگتر من شهید «سید شکراله میرنظامی» معلم بوده که در تاریخ 16 اسفندماه 65 در شهرک ابوخصیب عراق واقع در جزیره بووارین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وی سه سال در خدمت تربیت و تعالیم ایران اسلامی کوشید.شهید که در روستاهای محروم استان لرستان خدمت میکرد، دو مرحله به جبهه اعزام می شود و سی ماه خدمت سربازی را در خطه کردستان گذارند.سید شکراله در درگیری با کومله از اعضا گروه ضربت بود که چندین بار تا مرز شهادت پیش رفت.
شهادتی نگاه زهرا (س)
شب قبل از شهادت شهید خواب میبیند که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله) با اشاره به پلاک وی میفرماید: «این کلید بهشت است و تو فردا میآیی
سید نصراله درباره نحوه شهادت برادر از زبان دوستان و همرزمان وی که هم اکنون در قید حیات هستند میگوید: برادر بزرگ من در خط پدافندی مربوط به عملیات کربلای 5 در شهرک ابوخصیب در سنگرهای اجتماعی که معمولاً 12 نفر ظرفیت داشت و این بستگی به اندازه سنگر 8 تا نهایت 15 نفر ظرفیت داشت، برادر همراه دوستانش مستقر بودند.بین این 12 نفر، دو سه تا بچههای رزمنده کم سن سال حدوداً 13،14 ساله همسنگر بودند.
شب قبل از شهادت شهید خواب میبیند که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله) با اشاره به پلاک وی میفرماید: «این کلید بهشت است و تو فردا میآیی».وی روایت میکند: دوستان برادر هنوز هم با گریه و ناراحتی می گویند که سید صبح بیدار شد و گفت: «بچهها من امروز شهید میشم».
بچه ها موضوع خواب را جدی نمیگیرند . برادر میگوید: «من شوخی نمیکنم و واقعاً شهید میشم».
تیری از کربلای 5 برای یک قلب
زمان پست سید نصراله فرا میرسد و ساعت 12 برای صرف ناهار میآید، اما پس از آن نوبت یکی از نوجوانهای سنگر میشود که گویا خسته بوده و سید میگوید: «من جای او میروم، بیدارش نکنید».
همین که پای سید جلوی در سنگر میرسد خمپاره شصت سنگر را هدف میکرد که یکی از ترکشهای آن قلب سید را نشانه می رود مستقیم در قلبش مینشیند و تنها کلمه «یا حسین (ع)» را بر زبان جاری میکند و جان به جان آفرین تسلیم.
پیکر مطهر شهید نیز 28 همان ماه در زادگاه شهید روستای «امامزاده قاسم» از توابع شهرستان ازنا استان لرستان به خاک شمرده میشود.
نیت خالصش شهیدش کرد
میر نظامی از خصوصیات اخلاقی برادر میگوید: ازلحاظ طرز فکر، قدرت عقلی و تعقل خیلی متفاوت و برجسته بود. برای همین نیت خالص او شهید و من تنها از ناحیه دست جراحت پیدا کردم. اگر در محل تولد و کار وی تحقیق کنید درمییابید که این گفتههای من نیست و تمام کسانی که به نوعی با وی معاشرت داشتند تأیید خواهند کرد.
گفتنی است سید نصراله امدادگر بوده و راننده آمبولانس که وی نیز در کربلای 4 هم حضور داشت . این دو برادر همزمان در کربلای 4 شرکت کردند و برادر بزرگتر در کربلای 5 جام شهادت نوشید؛ سید یداله نیز در بیمارستان بستری بود و نتوانست در کربلای 5 شرکت کند.
بخش فر
هنگ پایداری تبیان